یادداشت| خلق طلحه و زبیرها، نتیجه اراده یکدستی و پاکسازی حکومت علوی از مفسدان است
دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی طی مطلبی نوشت: یک معنای صحیح از یکدستی حکمرانی در پاکسازی حکومت از طلحهها و زبیرها و معاویهها و خوارج جامعه است؛ حکمرانی علوی هیچ نیازی به خلق طلحه و زبیرها ندارد، چون اینان مانع حکمرانی خوب میشوند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، حجتالاسلام داود مهدویزادگان دانشیار پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی طی یادداشتی با عنوان «خلق طلحه و زبیرها، نتیجه اراده یکدستی و پاکسازی حکومت علوی از مفسدان است» در روزنامه فرهیختگان نوشت: 1. مهمترین مساله امامعلی(ع) بـا بیعتکنندگانش یکدست نبودن آنها بود. آن حضرت از همان روزهای اول حکمرانی با مساله عدم انسجام و یکدست نبودن بیعتکنندگان مواجه شد.
اهداف بسیاری از آنان همسو با غایت امامعلی(ع) در پذیرش زمامداری یکسان نبود. چنانکه طلحه و زبیر به همین دلیل، به بهانه حج گزاردن از مدینه خارج شدند ولی راهشان را بهسمت بصره کج کردند تا آهنگ جنگ جمل با امامعلی(ع) را به راه بیندازند. لذا امامعلی(ع) در خطبه معروف شقشقیه (خ/3) از وجود سه گروه برهمزننده یکدستی و یکپارچگی حکومت یاد کرده است؛ یعنی قاسطین و ناکثین و مارقین.
هر روز عدهای از دنیاپرستان و عافیتطلبان از جمع بیتکنندگان کناره میگرفتند و به یکی از این سه گروه فاسق و فاجر ملحق میشدند. جالب آن است، همهشان امامعلی(ع) را عامل برهم خوردن یکدستی دستگاه خلافت معرفی میکردند.
2. البته از یک جهت، وجود مقدس امامعلی(ع) عامل افتراق است ولی نه افتراق در ولایت بلکه افتراق در آویزانهای به ولایت. درواقع، پیدایش سه گروه مفسد قاسطین و ناکثین و مارقین در حکمرانی امامعلی(ع) خلقالساعه نبود. هر سه جماعت در پیش از این هم در دوران حکمرانی خلفای ثلات حضور داشتند و از فواید و مواهب دستگاه خلافت متنعم بودند. لذا دلیلی نداشت که بر خلیفه بشورند و با او وارد جنگ شوند. اتفاقا آنان دستگاه خلافت را تا پیش از ولایت امامعلی(ع) یکدست و یکپارچه میدانستند.
اما با آغاز حکمرانی امامعلی(ع) بهتدریج پی بردند که نه فقط دیگر خبری از آن بهرهمندیهای نامشروع نیست بلکه قرار بر این است که سنت سیاسی نبوی احیا شود. از اینرو، باطن آن سه جماعت مفسد که تا پیش از زمامداری امام مخفی مانده بود، آشکار شد و هریک مدینه را به قصد کانونهای قدرت قاسطین و ناکثین و مارقین ترک کردند.
3. این است که امامعلی(ع) فارق آویزانهای مفتخور و عافیتطلب از حکومت اسلامی بود. درواقع، امام تعریف درستی از یکدستی حکمرانی را عینیت بخشید، چراکه یکدستی و انسجام در هر حکومتی لازم و ضروری است ولی نه هرگونه یکدستی بلکه یکپارچگی که از سر عدل و داد باشد. در دوران خلفای ثلاث، دستگاه خلافت یکدست بود ولی نه آنگونه که حکومت رسولالله یکدست بود. حکومت رسول خدا یکدست بود که منافقین مجبور به کتمان باطن خود بودند.
4. بنابراین، یکی از ویژگیهای حکمرانی علوی یکدستی عادلانه از طریق جداسازی دنیاپرستان و عافیتطلبان و متظاهران به دیانت از بدنه حکمرانی است و اتفاقا تمام ناراحتی و اعتراض قاسطین و ناکثین و مارقین بر امامعلی(ع) این بود که چرا ما را از حکمرانی جدا کردی؟ چرا به مثل خلفای پیشین، ما را درون حکومت حفظ نمیکنی و پروبال نمیدهی؟! تردیدی نیست که اگر امیرالمومنین علیبنابیطالب(ع) با این خواسته آنان همراهی و موافقت میفرمود؛ هیچگاه سه جنگ داخلی جمل، صفین و نهروان اتفاق نمیافتاد.
5. عثمان بن حنیف انصاری از صحابه رسولالله صلیاللهعلیهوآله و از یاران با وفای امامعلی(ع) بود و در زمان حکمرانی آن حضرت، فرمانداری بصره را برعهده داشت. به امامعلی(ع) خبر میرسد که عثمانبنحنیف در میهمانی یکی از ثروتمندان شهر بصره شرکت کرده است. امام(ع) طی نامهای به عثمان تذکر میدهد که البته پیروان هر امامی به مثل خود امام نمیتوانند عمل کنند ولی اینطور هم نباید باشد که چون نمیتوانند مثل او باشند، به مثل او هم نباشند. بلکه باید پیروان، اعمالشان را به اعمال امام نزدیک کنند.
أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً یَقْتَدِی بِهِ وَ یَسْتَضِیءُ بِنُورِ عِلْمِهِ؛ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَکُمْ قَدِ اکْتَفَى مِنْ دُنْیَاهُ بِطِمْرَیْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ؛ أَلَا وَ إِنَّکُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِکَ، وَ لَکِنْ أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ (نهجالبلاغه/نامه45)؛ آگاه باش که هر پیروى را پیشوایى است که پى وى را پوید، و از نور دانش او روشنى جوید. بدان که پیشواى شما بسنده کرده است از دنیاى خود به دو جامه فرسوده و دو قرصه نان را خوردنى خویش نموده. بدانید که شما چنین نتوانید کرد. لیکن مرا یارى کنید به پارسایى و -در پارسایى- کوشیدن و پاکدامنى و درستى ورزیدن. (ترجمه سیدجعفر شهیدی.)
6. بهطور قطع بنیادگذاری حکمرانی علوی ازسوی شیعیان آلالله بهمعنای برپایی حکومتی همانند حکومت امامعلی(ع) نیست. اگر کسانی چنین دعوی را داشته باشند که میتوانند عینا بهمانند امامعلی(ع) حکومت کنند؛ به یقین دروغگویان لافزنی بیش نیستند. کیست که بتواند بهمانند امامعلی(ع) فرمانروایی کند.
اما این سخن بهمعنای آن نیست که در برپایی حکومت اسلامی همسو و همجهت با سیره و سنت سیاسی نبوی و علوی در عمل نباشیم. اگر کارگزاری هم چنین دعوی داشته باشد؛ او نیز بر باطل است. چنانکه این مطلب از فرمایش امامعلی(ع) به عثمانبنحنیف (نهجالبلاغه/نامه45) به دست میآید. آن حضرت میفرماید شما بهمثل من نمیتوانید باشید ولی باید بکوشید و ریاضت بکشید که به سیره و سلوک سیاسی من نزدیک شوید.
7. نمیتوان جمهوری اسلامی مبتنیبر الگوی حکومت امامعلی(ع) برپا کرد، بیآنکه واجد نشانههای حکمرانی آن حضرت نباشد. ازجمله این ویژگیها پاکسازی حکومت از قاسطین و ناکثین و مارقین است. اگر حکومتی که دعوی پیروی از حکمرانی علوی را داشته باشد ولی همچنان زرسالاران مستکبر و قدرتپرستان و متظاهران به دیانت در حکومت منزلت و مقام داشته باشند؛ هرگز نشاید که چنین حکومتی را از جنس حکمرانی نبوی و علوی دانست.
یک معنای صحیح از یکدستی حکمرانی در همین پاکسازی حکومت از طلحهها و زبیرها و معاویهها و خوارج جامعه است. حکمرانی علوی هیچ نیازی به خلق طلحه و زبیرها ندارد، چون اینان مانع حکمرانی خوب میشوند و بهخاطر محروم شدن از مطامع دنیوی جنگها به راه میاندازند. پس، اگر در حکومت اسلامی شاهد خلق طلحه و زبیرها نباشیم؛ باید در علوی بودن آن حکومت شک کرد. و البته یکدست شدن حکومت بهمعنای بیرون کردن طلحه و زبیرها از حکومت، امر لازم و ضروری است.
آنچنان که امام علی(ع) درصدد یکدستسازی زمامداری خود بود. بنابراین، طبیعی است که جماعت قاسطین و ناکثین و مارقین جمهوری اسلامی از یکدست شدن حکومت برآشفته شوند و آن را آماج تهمتها و افتراهای خود قرار دهند. بدونشک، پاسخگو بودن جمهوری اسلامی تنها در پرتوی پاکسازی از این جماعت مفسد و یکدست شدن آن معنا پیدا میکند.
انتهای پیام/