برزگر: تحولات منطقه‌ای، شرایط را به ضرر دولت آمریکا تغییر داده است

خروج مفتضحانه شبانه و ناگهانی نیروهای آمریکایی از افغانستان، اعتبار و مسئولیت پذیری و همچنین توانایی‌های سیاسی و نظامی آمریکا در میدان را نزد متحدان سنتی‌اش و بطور کلی مردم منطقه به چالش کشیده است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، دکتر کیهان برزگر، استاد روابط بین‌الملل در توضیح اولویت‌های سیاست خارجی دولت جدید ایران گفت که برجام همچنان مهمترین موضوع سیاست خارجی ایران است؛ منتهی تفاوتی که بوجود آمده اینکه احتمالا در دوره آقای رئیسی از ظرفیت‌های منطقه‌ای برای پیشبرد برجام به شکلی که به منافع ایران نزدیک‌تر باشد بیشتر استفاده خواهد شد.

همچنین به گفته دکتر برزگر دولت رئیسی برای تکمیل زنجیره روابط بین المللی ایران باید سیاست خارجی هوشمندانه ای را در متعادل کردن روابط با شرق و غرب و کشورهای منطقه دنبال کند.

در عین حال این  استاد دانشگاه در گفتگویی با روزنامه صبح نو، به این پرسش که آیا ایالات متحده مشتاق احیای برجام است، پاسخ مثبت داد. برزگر دو منطق را برای این رویکرد واشنگتن مطرح کرد: « منطق نخست اینکه آمریکا خواهان حفظ اصول و ارزش‌های حاکم از جمله معاهده «منع اشاعه هسته‌ای» یا همان ان. پی. تی در جهان است و با توجه به انباشت اورانیوم غنی شده 20 درصد، راه اندازی سانتریفیوژهای پیشرفته و تقویت توانایی در افزایش غلظت اورانیوم به 60 درصد و تولید فلز اورانیوم، یک نوع نگرانی در غرب بوجود آمده که ایران بسیار به آستانه «گریز هسته‌ای» نزدیک شده است.»

 

استاد روابط بین‌الملل منطق دوم کاخ سفید را به خروج نیروهای آمریکایی از منطقه  مرتبط دانست و گفت: «آمریکای دوران بایدن بیشتر متمرکز حل رقابت‌های استراتژیک با چین و روسیه و مسائل درونی خود است و این در حالی است که متحدان واشنگتن در منطقه خواهان آن شده‌اند که این کشور بدون حل مسئله هسته‌ای ایران البته آنطور که آنها می‌خواهند یعنی بسط آن به موضوعات دیگر، منطقه را ترک نکند.»

او در ادامه گفت: «مشکل این است که اکنون بعضی از اعضای کنگره آمریکا به دولت بایدن فشار می‌آورند که مسیر مذاکرات را به سمت نوعی «برجام پلاس» ببرند که در واقع یک برجام جایگزین و مضاعف است.»

برزگر در بخشی از مصاحبه خود گفت: تحولات منطقه‌ای، شرایط را به ضرر دولت بایدن تغییر داده است؛ به ویژه در آخرین مورد می‌توان به خروج مفتضحانه شبانه و ناگهانی نیروهای آمریکایی از افغانستان و تسلیم کردن این کشور به طالبان اشاره کرد که اعتبار و مسئولیت پذیری و همچنین توانایی‌های سیاسی و نظامی آمریکا در میدان را در نزد متحدان سنتی‌اش و بطور کلی مردم منطقه به چالش کشیده است. به عبارت دیگر، مشروعیت سنتی آمریکا به عنوان یک نیروی «نجات بخش» برای رژیم‌های وابسته و افکار عمومی منطقه و جهان زیر سئوال رفته است. همین مسئله جایگاه آمریکا را نزد سایر قدرت‌های بزرگ همچون روسیه و چین، حتی اروپا و متحدان سنتی منطقه‌ای مثل عربستان سعودی و حتی اسرائیل به چالش می‌کشد. اکنون نگرانی اصلی دولت بایدن این است که با خروج نیروهای آمریکایی، ایران خلا قدرت ناشی از این خروج را به سرعت پر می‌کند و معادله قدرت فعلی در منطقه را به نفع خود تغییر می‌دهد.

وی در خصوص تلاش آمریکا برای مشروط کردن برجام به توافق منطقه‌ای و موشکی گفت: بله به نظر می‌رسد که آمریکا چنین هدفی را در سر دارد؛ به ویژه در مرحله اول تمام تلاش خود را در گسترش موضوعی برجام در چارچوب فوق انجام خواهد داد. البته این مشروط کردن بیشتر تحت تاثیر خواسته‌ها و تقاضاهای متحدان منطقه‌ای آمریکا مثل عربستان سعودی، امارات متحده عربی و رژیم اسرائیل است تا اینکه بطور واقعی خواست خود آمریکا باشد. عده‌ای همچون استفان والت نظریه پرداز برجسته در آمریکا معتقدند که ایران صرفا توانایی ضربه زدن به منافع آمریکا در منطقه را دارد، نه خود خاک آمریکا، پس مسئله جنبه حیاتی برای امنیت ملی این کشور ندارد. یکی از انتقادات اصلی متحدین منطقه‌ای آمریکا به دولت باراک اوباما این بود که به توافقی با ایران رسید که شامل موضوعات منطقه‌ای و محدودیت موشکی نمی‌شد. البته منطق دولت اوباما این بود که این توافق، خود مقدمه‌ای برای ورود به این موضوعات است. شاید هم با اعتمادسازی اولیه ناشی از اجرای اصول برجام، ایران از حس دائمی ناامنی استراتژیک از آمریکا بطور نسبی خارج می شد و این خود مسیر را برای گفتگوهای منطقه‌ای که ایران بطور طبیعی دست برتر از لحاظ ژئوپلتیک و میدانی در آن دارد هموار می کرد. اما با روی کار آمدن ترامپ همین کشورها روند توافق را با ابزارهای مالی و لابی خود برعکس کردند که نتیجه آن خروج ترامپ از برجام به همین بهانه مستثنی کردن مسائل منطقه‌ای و محدودیت موشکی ایران در توافق هسته ای بود. اکنون ما دو جریان اصلی منطقه‌ای داریم که خواهان گسترش موضوعی برجام هستند؛ جریان عربستان سعودی و امارات که بیشتر دغدغه افزایش نفوذ و نقش منطقه‌ای ایران را دارند که در نهایت می‌تواند پایه‌های رژیم‌های آنها را با تقویت موقعیت نیروهای محلی معارض این رژیم‌ها به چالش بکشد. برای این جریان، مشکل اصلی محدویت موشک‌های بالستیک ایران و برد زیاد آنها نیست، بلکه هدف آنها راضی کردن ایران به دست برداشتن از حمایت نیروهای معارض سعودی در یمن، عراق و لبنان است که با حمایت تکنولوژیک راکتی و موشک‌های بردکوتاه و دقیق ایران نوعی «معادله وحشت» در روابط با این رژیم‌ها ایجاد کرده‌اند که آنها را شکست‌ناپذیر می‌کند.

برزگر افزود: جریان دوم رژیم اسرائیل است که محدودیت برنامه موشکی بالستیک ایران را بطور جدی دنبال می‌کند. چون قدرت و دقت آتش گسترده موشکی و همزمان ایران، نوعی «بازدارندگی وحشت» برای اسرائیل بوجود آورده که با تحقیر توانایی واقعی «گنبد آهنین» در جنگ اخیر غزه دو چندان شده است. اسرائیل آگاه است که هرگونه عملیات نظامی در خاک ایران برای تخریب برنامه هسته‌ای این کشور با واکنش سهمگین موشکی ایران و متحدان منطقه ای اش از چندین جبهه روبرو می‌شود. این جریان حتی قوی تر از جریان اول است، چون از لابی گسترده در درون کنگره آمریکا برخوردار است که بعضا بر دولت بایدن فشار می‌آورند که مسیر مذاکرات را به سمت نوعی «برجام پلاس» ببرند که در واقع یک برجام جایگزین و مضاعف است که شرایط جدیدی را به ایران تحمیل می‌کند. اکنون نوعی شکاف بین دمکرات‌های کنگره در مورد بازگشت سریع به برجام 2015 از یک سو و ضرورت طراحی یک برجام جدید که موضوعات منطقه‌ای و موشکی را شامل شود از سوی دیگر وجود دارد. به‌نظرم دولت بایدن خود خواهان بازگشت به برجام مدل 2015 است. اما یک مشکل دیگر این است که با توجه به بدعهدی‌های آمریکا و سایر کشورهای غربی، ایران خواهان رفع تمام تحریم‌ها از جمله تحریم‌های بعد از سال 2017 در دوران ترامپ و راستی آزمایی آنها برای بازگشت به تعهدات هسته‌ای خود است. در این شرایط، «زمان» عنصر تعیین کننده خواهد بود که جهت مذاکرات به کدام سمت کشیده خواهد شد.

انتهای پیام/.