پدر سینمای ایران به روایتِ اکرم محمدی/ درسهای عجیبی از «محمدعلی کشاورز» گرفتم
بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون در برنامه "پرانتز باز" با اشاره به فیلم "مادر" و "پدرسالار" تأکید کرد که واقعاً پدر سینمای ایران لقب خوبی است که میتوان به استاد محمدعلی کشاورز داد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اکرم محمدی بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون که اخیراً بازی او را در سریال نمایشخانگی "زخم کاری" و چندی پیش در فصل سوم "ستایش" دیدیم؛ میهمان «پرانتز باز» رادیو نمایش به تهیه کنندگی و سردبیری مارال دوستی بود. این ویژه برنامه با نام « در ستایش سینما» و با ادای احترام به فیلم «سینما سینماست» بر روی آنتن رفت و اکرم محمدی صحبتهایی را در رابطه با همکاری با زنده یاد محمدعلی کشاورز و علی حاتمی بیان کرد.
محمدی با این نکته آغاز کرد که «نمیدانم اطلاع دارید یا نه و من از همینجا اعلام میکنم که حتی در شبکههای اجتماعی و اینستاگرام هیچگونه صفحهای ندارم. عزیزان دلیلش را جویا میشوند و میگویم بعضیها آن را دوست دارند و قابل احترام هم هست و البته نظریه دیگری هم پشت این دارم و اینکه میگویم ما با یک تکنولوژی مواجه شدهایم که میتوانستیم خیلی خوب از آن استفاده کنیم اما متأسفانه خیلی خوب از آن استفاده نمیشود. این نظر شخصی من است. اما باز هم احترام میگذارم به همه عزیزانی که حضور دارند و منظورم این است که من حتی در شبکههای اجتماعی هم واقعاً فعالیتی ندارم.»
این بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون در ادامه درباره همکاریاش با استاد محمدعلی کشاورز و بازی در فیلم "مادر" صحبت کرد و گفت: پدر سینمای ایران خیلی لقب خوبی است که به ایشان داده شده بود و «مادر» برای همه عزیزان و دوستانی که فیلم را شاید بارها و بارها دیدهاند یک فیلم نوستالژی است. در مورد شخص من باید بگویم که شاید نقطهی عطف زندگی من بود و میتوانم بگویم که برای شخص خود من همچنان پس از سی و سه سال این ماندگاری را دارد و استاد کشاورز نازنین هم دیگر معرف حضور همه هست. بعد از آن به «پدر سالار» رسیدیم که باز هم میتوانم بگویم یکی از ماندگارترین کارهای عرصه سریال بود و استاد هم به نام پدر در این عرصه ماندند.
وی افزود: نمیدانم که در مورد ایشان چه باید بگویم چرا که آنقدر دوستداشتنی و خوب بودند و من آنقدر درسهای عجیبی را از ایشان یاد میگرفتم که گاهی اوقات که برگشت میکنم میبینم که واقعا چرا ما در آن سالیان آموزشهایی را که ایشان میدادند درک نمیکردیم و حالا بعد از سالیان میبینیم که چقدر جذاب است. برای مثال شما میدانید هر صحنهای که گرفته میشود در مانیتور بازبینی میشود. خیلی جالب بود که در آن سالها همه ما جوانتر بودیم و همه هم در این فکر بودند که نگاه کنند و ببینند که چه هست و چه اتفاقی افتاد. به سراغ مانیتور میرفتیم تا تماشا کنیم و من میدیدم که ایشان در آن حیاطی که حضور داشتیم قدم میزدند و هرگز نمیآمدند تا تصویرشان را ببینند. من میگفتم که استاد نمیخواهید ببینید؟ ایشان در پاسخ میگفتند که اصلا شما چرا میبینید؟ و به کارگردان میگفتند که چرا اجازه میدهید تا بازیگر این را ببیند؟
محمدی خاطرنشان کرد: نباید این اتفاق بیفتد به این دلیل که حضورش را به عنوان اینکه دارد زندگی میکند از دست میدهد. شاید فهم این مساله برای کسانی که در این عرصه نباشند یک مقدار سخت باشد ولی واقعیت این است که درست بود. یعنی من امروز این را درک میکنم که این حرف کاملا درست بودهاست. به شدت هم اصرار داشتند که نگذارید این اتفاق بیفتد و بگذارید که اینها هیچ چیز نبینند. به این دلیل که بدانند دارند زندگی میکنند و من این حس را در مورد خودشان میدیدم. به جرات میتوانم بگویم که هرگز نیم نگاهی به مانیتور نمیانداختند.
او به حضورش در منزل استاد کشاورز اشاره کرد و گفت: مسئله جالبتر اینکه ایشان در منزلشان اصلا تلویزیون نداشتند. یعنی تا این سالیان اخیر تلویزیون نداشتند. چون من به دیدن ایشان میرفتم و متاسفانه از زمانی که زمینگیر شدند یک پرستاری در خدمتشان بود. گهگاهی تلفنی حالشان را میپرسیدیم و اگر هم در یکی، دو مراسم شرکت داشتند حتما من هم حضور میداشتم و دو، سه مرتبه هم در منزل از ایشان عیادت کردیم چون از یک جایی به بعد دیگر نتوانستند کار کنند. من اولین باری که تلویزیون را در این منزل دیدم آنقدر شوکه شدم که گفتم استاد مگر شما تلویزیون داشتید؟ گفتند که این تلویزیون را الان آوردهاند، چون شخص دیگری دارد با ایشان زندگی میکند و باید استفاده کند.
این بازیگر سینما و تلویزیون افزود: یعنی شما میتوانید باور کنید که ایشان حتی تلویزیون نداشتند که نگاه کنند؟ یعنی آنقدر قداست کار بالا بود و آنقدر به کاری که میکردند باور داشتند که مبادا تصویری که آدم از خودش میبیند گول بزند و یا با آن روند زندگی را عوض کند و به یک شکل دیگری ببرد. من هیچوقت نتوانستم این را هضم کنم ولی به نظر من حتما این قضیه خیلی نادر است. خیلیها این را نمیدانند اما حتما نادر است که شما فکر کنید که من این لحظه دارم کارم را میکنم و اصلاً چرا باید ببینم و چه را باید ببینم؟ درواقع تعبیر این بود که ببینم چه بازی کردهام؟! من که بازی نکردهام، بلکه من زندگی کردهام.
بازیگر سریال "پدرسالار" تأکید کرد: این را دقیق نمیدانم اما میدانم که دختر ایشان یکی از بهترین خطاطها و نقاشانیاند که اگر کارهای او را در منزل ایشان میدیدید حیرت آور بود. نمیدانم که این از پدر بود یا نه ولی در مورد استاد فقط میتوانم بگویم که حافظه فوق العادهای داشتند. یعنی اگر شما مینشستید و با ایشان صحبت میکردید- حتی در ایام بیماری که در منزل بودند و به دیدارشان میرفتیم- اصلاً نمیتوانستید باور کنید که ایشان چطور یک تاریخ را دارند مرور میکنند. یعنی یک تاریخ نوشتاریِ زنده و من مدام فکر میکردم که حتی شما اگر این را به شکل کتاب میخواندید هم ممکن نبود. به شدت حافظه خوبی داشتند و این را احتمالاً همه میدانند. آنهایی که با ایشان در ارتباط بودند این مسئله را میدانند که چیزی را فراموش نمیکردند.
وی با اشاره به اینکه صحبتی شده بود که منزل شخصی استاد کشاورز تبدیل به موزه شود، گفت: من فکر میکنم که قطعا هنر دیگری باید میداشتند که من در مورد خودشان خیلی دقت نکردم ولی دخترشان را میدانم. وقتی ایشان به رحمت خدا رفتند به این دلیل که مراسمشان در دوران کرونا بود افراد زیادی نتوانستند شرکت کنند و این افتخار من بود که توانستم با دخترشان ملاقاتی داشته باشم. حتی یک صحبتی بر این بود که منزل شخصی استاد تبدیل به موزه شود. هم کارهای بسیار زیبایی از دخترشان و هم یک آرشیو کاملی از کارهای خودشان بود. یعنی به بهترین شکل میشد که کسی بیاید و دیدار کند و یادآوری شود و امیدوارم که این اتفاق بیفتد. به نظر من خیلی اتفاق خوب و جذابی خواهد بود. به هر حال یک آرشیوی خواهد بود که ما این را هیچوقت در جای دیگری نخواهیم دید. در واقع به عنوان موزه کار زیبایی است چون قطعا از مبل و صندلی تخلیه میشود و به کارهای ماندگاری که ایشان کرده تبدیل میشود که موزه یعنی همین. قطعا اگر این اتفاق بیفند خیلی اتفاق خوبی خواهد بود.
محمدی در ادامه درباره همکاریاش با علی حاتمی در فیلم "مادر" صحبت کرد و افزود: من در مورد زنده یاد علی حاتمی میتوانم بگویم که یکی از دوستداشتنیترین انسانهایی بودند- مخصوصاً واژه انسان را به کار میبرم به این دلیل که انسان بودن به معنای واقعی درشان بود-که در طول زندگیام دیدهام و این را همه جا هم گفتهام. یعنی من فکر میکنم که اگر عزیزانیاند که افسوس میخورند که ای کاش در یک کاری از ایشان شرکت داشتم، حتماً افسوس درستی است؛ برای اینکه بسیار دوست داشتنی و آرام بودند. جالب اینجاست که آدم فکر میکرد که این گروه بازیگر و زنده یاد علی حاتمی قرار است چه دلشوره و اضطرابی باشد اما من به عنوان کسی که در آن سالها- نسبت به عزیزان دیگری که حضور داشتند-کمترین تجربه را در این عرصه داشتم؛ با ایشان راحت و در یک محیط صمیمانه بودیم.
وی خاطرنشان کرد: آرامشی در کلام ایشان جاری بود و به بازیگر منتقل میشد و شما دقیقا میتوانستید که این آرامش را در آن چهره و در آن انسان حس کنید. یعنی منهای اینکه نقطه عطف زندگی من بود، یکی از بهترین تجربههای کاری من هم بود. با وجود اینکه صحبتی که من امروز دارم میکنم بعد از سی و خردهای سال با آن روز خیلی فرق دارد. من میخواهم راجع به یک تجربه کاری صحبت کنم ولی میتوانم بگویم که خیلی چیزها از آن کار آموختم. از تک تک عزیزانی که در آنجا حضور داشتند و اینکه لیدر آن کار عزیزی مثل زنده یاد علی حاتمی باشد. بقیه دوستان هم که دیگر مشخص است. میرسیم به استاد کشاورز، استاد عبدی نازنین که صمیمانه مثل برادرم دوستش دارم، امین تارخ، فریماه فرجامی و جمشید هاشمپور. یعنی یک اتفاق بسیار دوستداشتنی بود و قطعا این از همان لیدری که کار را هدایت میکرد نشأت میگرفت.
محمدی همچنین درباره حضورش در سریال "خانه سبز" هم اشاره کرد و گفت: آدم وقتی با یک خردسالی کار میکند چقدر میتواند از تماشای هنرنمایی شما به خصوص در این سریال درس یاد بگیرد. من تنها یک فرزند دارم. دختری است که با اختلاف 5، 6 ماه تقریباً با علی هم سن است. همه جا فکر میکردند که علی پسر واقعی من است و در آن زمان این مسئله تا مدتها دختر من را اذیت میکرد! که چرا میگویند علی پسر توست. یعنی من هم خوشحال بودم از اینکه مردم چنین حسی را دارند و هم دخترم ناراحت بود و آنقدر سعی کردم تا به او بفهمانم که اینطور نیست. به او گفتم: لابد چون از طریق تصویر طوری است که باورپذیر است مردم اینطور فکر میکنند؛ واگرنه همه میدانند که من یک فرزند بیشتر ندارم که آن هم تو دختر من هستی. این اتفاق خیلی جالب بود، چون تا سالیان بعد از من میپرسیدند که آیا علی فرزند خودتان است یا خیر.
وی در پایان ضمن اشاره به دو سال سختی که در کرونا داشتیم گفت: امیدوارم که یک روزی لبهای همه خندان باشد و دغدغههایی که امروز داریم را نداشته باشند. امیدوارم که آرزوی محالی نباشد و از ته قلبم این را برای همهی مردم خوب کشورمان میخواهم.
انتهای پیام/