اسرار مکتوم جنگ ۸ ساله| روایتی ناب از سخت‌ترین عملیات‌های دفاع مقدس/ سرکوب بعثی‌ها در عملیات «محرم»/ در عین‌خوش چه گذشت؟


گروه استان‌ها ـ عملیات رمضان ‌جزو سخت‌ترین عملیات‌های دفاع مقدس و قبل از عملیات محرم بود؛ این عملیات در تیرماه ۱۳۶۱ و در اوج گرمای خوزستان بود.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، دلیرمردان و شیردلان زیادی در این سرزمین و در سال‌های دفاع مقدس جنگیدند تا از خاک و آب این مرز و بوم دفاع کنند. بنا بر فرمایشات مقام معظم رهبری، هر کدام از شهدا و رزمندگان و جانبازان ستاره‌‌ای هستند که می‌توانند در آسمان زندگی ما بدرخشند و چراغ هدایت و راهگشای زندگی ما باشند.

«محمود نجیمی» از نویسنده‌های دفاع مقدس است که در سال 1347 و در برخوار اصفهان پای به دنیا گذاشت. محمود پنجمین فرزند از بین 3 خواهر و 4 برادرش است و نخستین زمان حضور وی در جبهه به سال 1360 برمی‌گردد و این حضور تا پایان جنگ ادامه یافت. در مجموع 78 ماه سابقه رزمندگی، 6 بار مجروحیت و مدال 40 درصد جانبازی در کارنامه‌ ایثار‌گری‌اش می‌درخشد. از مسئولیت‌های وی در دوران دفاع مقدس می‌توان به مسئول دسته، بیسیمچی گردان، راننده لودر، معاون گروهان، فرمانده گروهان و گردان اشاره کرد.

نجیمی بعد از دفاع مقدس دست از تلاش نکشید و با همت قابل وصفی به جمع‌آوری خاطرات دفاع مقدس و ثبت خاطرات خود پرداخت و تاکنون 27 عنوان کتاب مختلف در این حوزه را به چاپ رسانده که شامل 10 جلد خاطرات و 17 جلد ثبت مستندات با ارزش از عملیات‌های مختلف جنگ تحمیلی است. عناوین بعضی از این آثار عبارتند از "13 در 7"، "گزیده آنچه در خرمشهر گذشت"، "گزیده آنچه در فاو گذشت" و "گزیده آنچه در شرق کارون گذشت".

جانباز 8 سال دفاع مقدس با بیان اینکه در ماه محرم یاد عملیات محرم و تشییع باشکوه 370 شهید در شهر اصفهان زنده می‌شود، اظهار داشت: هر سال با رسیدن ماه محرم و برافراشته شدن بیرق عزای حسینی رزمندگان یاد عملیات محرم و دوستان شهیدمان در این عملیات زنده می‌شود. کسانی که به واقع پیام عاشورا و امام حسین(ع) را درک کرده بودند. عملیات محرم از 9 آبان‌ماه سال 1361 شروع شد و در آن زمان من 14 سال داشتم و در بخش مهندسی و ایجاد خاکریز شرکت کردم.

رانندگان بلدوزر و لودر جزو شجاع‌ترین افراد خط پدافندی بودند

وی با اشاره به عملیات رمضان که جزو سخت‌ترین عملیات‌های دفاع مقدس و قبل از عملیات محرم بود، افزود: این عملیات در تیرماه 1361 و در اوج گرمای خوزستان بود. من که از عملیات فتح خرمشهر مجروحیت داشتم نتوانستم به گردان رزمی بروم و در پدافند هوایی حضور یافتم. در این 5 مرحله که 3 مرحله از آن را در خط حضور داشتیم. خاکریزی که برای عملیات رمضان رزمندگان در بخش مهندس رزمی آماده می‌کردند رانندگان بلدوزر و لودر جهاد و مهندسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودند که جزو شجاع‌ترین افراد خط پدافندی به شمار می‌رفتند. چون ما همه در سنگر و پشت خاکریز بودیم و این رانندگان در دید مستقیم تیرهای دشمن، سنگر و خاکریز ایجاد می‌کردند و در این عملیات نیز شاهد اصابت گلوله‌های دشمن و شهادت این دلیرمردان بودیم.

نجیمی بیان کرد: من نیز با نیت شهادت وارد بخش مهندسی شدم چرا که این رانندگان با شجاعت تمام در برابر تیرها و گلوله‌های تانک دشمن ایستادگی و شرایط را برای رزمندگان در عملیات‌ها آماده می‌کردند و جرقّه‌ای شد تا در عملیات بعدی یعنی عملیات محرم به عنوان راننده لودر حضور یابم. درخواستی از «شهید حسن منصوری» که فرمانده بخش مهندسی بود گرفتیم و هم‌زمان مجوز فرمانده واحد پدافند هوایی را نیز دریافت کردیم. بعد از آن برای آموزش رانندگی لودر اقدام و با کمک نوجوانی حدود 16 ساله به نام «نعمت‌الله داوری» که از همشهری‌های خودمان و اهل برخوار بود، در عرض 5 روز آموزش دیدم.

نویسنده خاطرات دفاع مقدس ادامه داد: برای تکمیل آموزش، به دارخویین نزدیک آبادان رفتیم و در محضر شهیدان خرازی و ردانی‌پور بودم. بعد از آن به منطقه سلمانیه برای تخریب سنگرهای عراقی اعزام شدیم تا هم از الوار برای سنگرهای خودمان استفاده کنیم و هم آموزش تکمیلی ببینیم. تا حدود 10 مهر رزمایش شبانه و آموزش دیدیم و تا قبل از عملیات محرم مسلح شدیم. 24 مهرماه نیمه شب به سمت اهواز و دشت عباس حرکت کردیم و به پادگان عین‌خوش رسیدیم و دستگاه‌های لودر و بلدوزر آماده بود و شروع به ساخت سنگر کردیم و برای عملیات محرم آماده شدیم. چون در آستانه آغاز ماه محرم نیز بود، سنگرها و مقرها را با بیرق‌های حسینی زینت بخشیدیم.

نجیمی تصریح کرد: بعد از آن در منطقه ائمه که باز هم توفیق دیدار با فرماندهان اصفهان همانند شهید خرازی، ردانی‌پور و ابوشهاب برای من حاصل شد، براساس برنامه خاکریزها و گودال‌هایی را برای عملیات آماده کردیم و نیروها نیز به این منطقه اعزام و با حضور گردان‌ها، فضایی برای عزاداری نیز فراهم شد. در طول این شب‌ها تا فرا رسیدن عملیات محرم، شب‌های عملیات نماز جماعت به امامت حجت‌الاسلام شهید ردانی‌پور و عزاداری سرور و سالار شهیدان در خیمه‌ها برگزار می‌شد.

وی با اشاره به 2 اتفاق در منطقه ائمه گفت: دشمن متوجه نیروهای مستقر در منطقه و مقرها شده بود و ترددهای زیادی در منطقه عین‌خوش صورت می‌گرفت و هواپیماهای دشمن منطقه را بمباران می‌کرد. نیروی هوایی ارتش سایت موشکی ایجاد کرده بودند که به رزمندگان خیلی کمک می‌کرد و به محض ورود هواپیمای دشمن سایت موشکی فعال و هواپیمای دشمن را ساقط می‌کرد.

برپایی مراسم مذهبی قبل از عملیات سکوی پرتابی برای بسیاری از رزمندگان بود

جانباز 8 سال دفاع مقدس خاطرنشان کرد: موقعیت ائمه برای من موقعیت بسیار خوبی بود، چرا که بسیاری از دوستان و هم‌کلاسی‌ها و فرماندهان در این منطقه مستقر بودند و مراسمات معنوی خوبی برپا بود که این مراسمات مذهبی و عزاداری آن هم در ماه محرم، سکوی پرتابی برای بسیاری از رزمندگان قبل از عملیات بود.

نجیمی با اشاره به نزدیک شدن به عملیات محرم اظهار داشت: آماده‌سازی و سوخت‌گیری لودر به من محوّل شد و «حسن فتاحی» که از یگان لشکر 14 امام حسین(ع) بود، دستور ساخت خاکریز را برای عملیات در منطقه صادر کرد و خود پیش‌قدم این کار شد. 5 روز مانده به عملیات در منطقه عین‌خوش و در سنگر رزمندگان بخش اطلاعات مستقر شدیم. روزها طبق دستور فرماندهان، با لودر در اختیارمان سنگر می‌زدیم و تا تاریک شدن هوا کار می‌کردیم. در فاصله حدود 7 تا 8 کیلومتری دشمن بودیم و دشمن به ما دید نداشت، اما گلوله‌های متفرق شلیک می‌کرد که به ما آسیب نمی‌زد. شب‌ها باز هم در سنگر اطلاعات استراحت می‌کردیم. از صحبت‌های رزمندگان اطلاعات متوجه شدم که در فاصله حدود 7 کیلومتری از دشمن قرار داریم و باید از رودخانه عبور کنیم و ما باید روی این رودخانه در منطقه «ربوت» پل بزنیم.

وی اضافه کرد: همچنین از بچه‌های اطلاعات متوجه شدم در اوایل وقت صبح، دشمن با کاتیوشا موقعیت ائمه را مورد هدف قرار داده و تعدادی از رزمندگان شهید و چادرها آتش گرفته و نگران دوستان شدم. گویا از طریق ستون پنجم دشمن چادرها شناسایی شده بود لذا تعداد زیادی کاتیوشا هم‌زمان حمله‌ور شد.

نویسنده خاطرات 8 سال دفاع مقدس بیان کرد: در این مدت که با رزمندگان بخش اطلاعات هم‌سنگر شدیم پرس و جویی از آن‌ها برای ورود به بخش‌ اطلاعات داشتم و متوجه شدم برای ورود به این بخش شجاعت زیادی نیاز دارد؛ چرا که باید نیروی اطلاعات از 30 الی 40 روز قبل از عملیات وارد منطقه شود و تا 30 الی 40 روز بعد از منطقه خارج شود. همچنین باید هر شب برای شناسایی به منطقه سرکشی کنند و حتی از دوستان می‌شنیدم تا نزدیکی مقرّ دشمن جلو رفته‌اند. بعد از اینکه با هم‌سنگرانم در نیروهای اطلاعات رفاقت و دوستی شکل گرفت تا زمان شهادت با آن‌ها همراه بودم که از جمله آن‌ها «شهید حسن عابدی»، «شهید عبدالرضا شمالی» که در کربلای 4 به شهادت رسید، «شهید اکبر مزروعی»، «شهید عباس شفیعی» بودند که در سنگر اطلاعات مستقر بودند.

نجیمی ادامه داد: قبل از عملیات در بالادست منطقه و در ارتفاعات بارندگی شدیدی رخ داد و از طرز صحبت نیروهای اطلاعات متوجه شدم برای انجام عملیات نگرانی دارند. 9 آبان‌ماه 1361 قرار بود عملیات اجرا شود که یک شب به تعویق افتاد. «شهید محمد خدامی» مسئول احداث 3 پل در 3 محور عین‌خوش، محور ربوت که محور ما بود و محور چم‌هندی یا ابوقریب شد و ما مسئول احداث پل محور ربوت و خاکریز اطراف رودخانه دویرج شدیم تا از طریق آن، نیروها و مهمات به منطقه اعزام و شهدا و مجروحین به عقب بازگردند.

وی تصریح کرد: شب عملیات متوجه شدیم عراقی‌ها تعدادی از پل‌های عین‌خوش و ربوت را بمباران کردند و دشمن با تیرباران و شلیک فراوان درصدد بود تا به ما بفهماند ما توانایی ایستادگی جلوی رزمندگان را داریم و به دلیل بارندگی در ارتفاعات نزدیک، عملیات به تعویق افتاد. عصر روز 10 آبان با حضور فرماندهان در منطقه، عملیات قطعی شد و رزمندگان شروع به حلالیت طلبیدن از دوستان و رفقای خود کردند. 3 نفر از بهترین دوستان، «شهید حسین ابراهیمی» و «شهید جعفر جعفریان» و «شهید مرتضی شریعتی» در گردان خط‌شکن بودند. تا حدود 7 الی 8 کیلومتر تا خط دشمن دوستانم را بدرقه کردم و آخرین دیدار با این دوستانم بود. شهید جعفریان برای یادگاری انگشترش را به من هدیه داد.

جانباز 8 سال دفاع مقدس اضافه کرد: گردان‌ها شروع به حرکت کردند و پشت سر آن مسئول محور برادر «حسن آقایی» دستور حرکت گریدر و لودر و پشت سر آن بلدوزر را دادند که پل بزنند و خاکریز ایجاد کنند و تا پای رودخانه دویرج جلو رفتیم و توقف کردیم. دشمن در حال تیرباران بود. فرمانده دستور ایجاد خاکریز داد و سپس روی رودخانه پل زدیم اما دیدیم حجم تیر رسام دشمن به گونه‌ای است که خط دشمن نشکسته است. به دلیل سر و صدای زیاد فعالیت لودر و بلدوزر و گریدر صدایی متوجه نمی‌شدیم اما شاهد تیرهای دشمن بودیم و گاهی فکر می‌کردیم که دقیقاً به سمت ما نشانه رفته است. مزروعی از نیروهای اطلاعات دستور توقف کار داد و به سمت رودخانه و نزدیک خط دشمن شد تا اوضاع را شناسایی کند. بعد از تأخیر او به طرف لب رودخانه حرکت کردم و متوجه شدم 20 نفر نیروهای گردان پیاده با لباس خیس حالتی سرمازده پیدا کرده‌اند، چرا که رودخانه طغیان کرده بود اما تعداد دیگری حدود 100 نفر از این گردان خیس نشده بودند و فرماندهان دستور توقف به آن‌ها داده بودند.

نجیمی گفت: از میان رزمندگان برادر مزروعی را پیدا کردم و از او برای زدن پل روی رودخانه کسب تکلیف کردم اما با منوّرهای دشمن که منطقه را روشن کرده بود دیدیم که رودخانه به شدت طغیان کرده و حجم زیادی از آب بالا آمده و مانند دریا شده. با سرعتی که آب داشت حتی درختان منطقه را با خود می‌برد و خبر از غرق شدن بعضی نیروها دادند. امکان زدن پل و عبور و مرور نیروها نبود. با جانشین یکی از گردان‌ها به نام «حمید قاسمی» و تعدای از رزمندگانی که خیس شده بودند با لودر به عقب و به محضر مسئول محور حسن آقایی آمدیم و وضعیت را توضیح دادیم.

وی افزود: در این وضعیت از طریق بیسیم خبر رسید که در محور عین‌خوش نیروها پل زده و خط دشمن را شکسته‌اند و محور ما نیز تنها یک گروهان موفق نشده بود عبور کند. همچنین محور سوم هم آب طغیان کرده بود. بعد از جنگ و با بازدید میدانی از منطقه متوجه شدم این محوری که ما در شب عملیات در آن قرار داشتیم، در واقع محل تلاقی 2 رودخانه چیخواب و دویرج بود و این باعث شده بود تعدادی از نیروها و رزمندگان با سابقه ما در این محور مظلومانه به شهادت برسند.

جانباز 8 سال دفاع مقدس اظهار داشت: فرمانده محور سردار حسن آقایی وقتی متوجه شد امکان پیشروی وجود ندارد با فرمانده لشکر «سردار شهید ابوشهاب» تماس گرفت و اوضاع را تشریح کرد؛ اما دستور بود که حتی‌الامکان از رودخانه به شیوه‌ای عبور کنیم. گردان امام محمدباقر(ع) روی دستگاه‌های گریدر و بیل مکانیکی و لودر سوار شدند و 7 الی 8 کیلومتر برگشتیم و در شیار مستقر شدیم. به سنگر اطلاعات سر زدیم و دستور دادند که با دستگاه پل، لودر و گریدر و بلدوزر حدود 5 دستگاه به سمت محور عین‌خوش حرکت کنیم. در مسیر از پلی عبور کردیم که قبل از عملیات روی آن کار کرده بودم و پل چهل دهانه می‌گفتند. عراق این پل را مورد هدف قرار داده بود. چند گلوله را با شن پر کردیم تا برای تردد مشکلی ایجاد نکند و راه باز بماند. از این پل عبور کردیم و به جاده رسیدیم. با رسیدن به محور عین‌خوش روی رودخانه پل آماده بود و تعدادی از نیروها از این مسیر عبور کرده بودند. اینجا هم رودخانه طغیان کرده بود اما به اندازه محور روبوت و چم‌هندی نبود. تعدادی دستگاه‌ها عبور کردند و آن طرف درگیری بود و تعدادی نیروها زخمی شده بودند.

نجیمی افزود: تا نزدیک غروب در این محور بودیم. اطراف پل برای جلوگیری از طغیان آب خاکریز ایجاد کردیم. دستگاه‌های آمبولانس نیز در این مکان مستقر شده بودند و به مجروحان بازگشته از درگیری کمک‌رسانی می‌کردند اما باز هم در دید دشمن و در نزدیکی او قرار داشتیم و هر از چند گاهی از طریق هواپیما و هلیکوپتر دشمن مورد حمله قرار می‌گرفتیم. بعضی از شهدا مانند شهید حبیب‌اللهی و شهید ابوشهاب را در نزدیکی رودخانه و زیر آتش دشمن در کنار دیگر رزمندگان می‌دیدم.

وی با اشاره به شروع کار در منطقه با دستگاه‌‎های لودر بیان کرد: ما شروع به پر کردن دهانه‌های پل‌های تخریب شده کردیم و 2 راننده بلدوزر، میدان مین عراقی‌ها را خنثی می‌کردند تا برای عبور و مرور آمبولانس جاده امن باشد. بعد از آن از جهاد نجف‌آباد حدود 40 کمپرسی برای کمک به منطقه رسید تا بریدگی‌های تخریب شده را پر کند. تعدادی از رانندگان دستگاه‌ها نیز طرف دیگر رودخانه نزدیک دشمن پل زدند. با کاهش طغیان رودخانه نفربر با راننده‌ای به نام «شهید جمشید قربانی» که از قبل با او آشنایی داشتم که در عملیاتی در فاو به شهادت رسید، داوطلب شد تا به آب بزند یک سری مهمات به سمت خط ببرد و مجروحان را به عقب باز گرداند. اما باز هم فشار آب نفربر و مهمات را با خود به جریان رودخانه هدایت کرد و جمشید قربانی را با طناب نجات دادیم.

جانباز 8 سال دفاع مقدس ادامه داد: بعد از آن مقرر شد مهمات را با یک تانک بدون برجک که وزن زیادی دارد از پل روی رودخانه عبور دهند اما تا به وسط پل رسید حجم آب باعث شد تانک در وسط پل زمین‌گیر شود. بعد از آن فرماندهان با شهید حاج حسین خرازی تماس گرفتند و باعث شد تا 3 هلیکوپتر از هوانیروز به منطقه رسید. این هلیکوپترها انتقال مهمات را به طرف رزمندگان پشت خط و بازگرداندن مجروحان را به سمت ما در این طرف رودخانه بر عهده داشتند. در حین رفت و برگشت هلیکوپتر، دشمن هلیکوپترها را نشانه می‌رفت و و پس از 7 الی 8 بار رفت و برگشت، تمامی مهمات به پشت خط منتقل و مجروحان به عقب بازگردانده شدند.

نجیمی با اشاره به جریان شهادت نعمت‌الله داوری استاد آموزش رانندگی لودرش تصریح کرد: وقتی حجم آب در بعد از ظهر کم شد، با رانندگان بلدوزر و لودر شروع به درست کردن سنگر کردیم و تا به دستور فرماندهان شب عملیات انجام دهیم. قرار شد تا رسیدن شب و موقع عملیات با یک ماشین برای استراحت به عقب بازگردیم. در این ماشین تعدادی از شهدا نیز بودند. یکی از این شهدا نعمت‌الله داوری همان مربی 15 ساله آموزش لودر من بود. یاد زمانی افتادم که با نعمت‌الله از دارخوین تا عین‌خوش کنار هم بودیم و خاطراتی از جنگ تعریف می‌کرد و در بین صحبت‌ها گفته بود که من و «حسین محقق» با هم شهید می‌شویم. پیکر شهید دیگر در ماشین نیز حسین محقق بود. سپس به معراج شهدا رفتیم و مشخصات 2 شهید را اطلاع دادیم. 2 شهید از ناحیه سر و پهلو با اصابت ترکش به شهادت رسیده بودند. شهدا را تحویل دادیم و استراحت کردیم تا برای مرحله دوم عملیات آماده شویم.

وی اضافه کرد: وقتی که به منطقه در کنار رودخانه عین‌خوش بازگشتیم، خودروی لَندرُوِر با صدای بلند خبر از شروع عملیات می‌داد. نام عملیات محرم و با رمز «یا زینب» بود که 10 آبان 1361 آغاز شد. با تاریک شدن هوا به جلو حرکت کردیم و با حدود 40 دستگاه لودر در حاشیه جاده عین‌خوش به شرحانی، به زدن جاده و ایجاد خاکریز در حاشیه جاده مشغول شدیم؛ چرا که در محور ربوت عقب‌نشینی شده بود و دشمن از جنوب به ما دسترسی داشت و ما را مورد هدف قرار می‌داد. در این جاده به طول 6 الی 7 کیلومتر خاکریز زدیم.

ایجاد 50 کیلومتر خاکریز در عملیات محرم

جانباز 8 سال دفاع مقدس با اشاره به مرحله دوم عملیات محرم اظهار داشت: از ابتدا تا انتهای عملیات محرم بالای 50 کیلومتر خاکریز زده بودیم. مرحله دوم عملیات، نیروهای لشکر امام حسین(ع) در تپه‌های شرحانی کولاک کردند و نیروها 100 دستگاه تانک از دشمن به غنیمت گرفتند. همان جا ما نیز 3 دستگاه بیل مکانیکی و 2 دستگاه کمپرسی و چند دستگاه لودر به غنیمت گرفتیم. مرحله سوم عملیات نیز کار ما آسان‌تر بود.

وی در خصوص خاطره‌ای از دورهمی همرزمان شهیدش در سنگر بیان کرد: جمعه 14 آبان‌ماه که با کمک‌های مردمی برای گردان ما انار آورند، همه مشغول دانه کردن انار شدیم و بچه‌ها به شوخی در جستجوی دانه بهشتی انار بودند. یکی از بچه‌ها به نام «سعید رویگری» گفت چند ساعت دیگر مشخص می‌شود دانه را کدام یک از شما خوردید و منظور صحبتش این بود که شهادت قسمت کدام یک از رزمندگان می‌شود. شهید برزگر با شنیدن این صحبت سر به زیر شد و زیر لب ذکری تکرار کرد.

نجیمی با اشاره به شروع مرحله‌ای دیگر از عملیات محرم افزود: بعد از استراحت، 45 دستگاه لودر به اتفاق هم راه افتادیم و به سمت پاسگاه شهربانی رفتیم تا خاکریز ایجاد کنیم. ناگهان از سوی دشمن تیر و ترکش‌ها به سمت دستگاه‌ها روانه شد. متوجه شدم که تعدادی از رانندگان لودر و بلدوزر متوقف شدند. پیاده شدم تا علت توقف را جویا شوم که متوجه شدم دانه‌های بهشتی انار کار خود را در یکی از لودرها که شهید سعید رویگری راننده و شهید برزگر بیسیمچی آن بوده، کرده است و هدف اصابت ترکش شده و این 2 عزیز با هم به شهادت رسیده‌اند. با جابه‌جایی پیکر این 2 شهید و انتقال به ماشین، بقیه حرکت کردیم و شروع به زدن خاکریز کردیم.

جانباز 8 سال دفاع مقدس تصریح کرد: قبل از ما گردان‌های پیاده جلو رفته بودند و ادوات دشمن را منهدم کرده بودند و تانک‌ها نیز به عنوان محافظی برای ما بودند. کاتیوشای دشمن نیز در منطقه آتش می‌ریخت و ما نیز هم‌زمان برای گردان‌ها خاکریز می‌زدیم تا در پشت آن مستقر شوند. وقتی مشغول ایجاد خاکریز بودیم متوجه تانکی در حدود 100 متری لودر شدم که فکر می‌کردم تانک خودی است اما یک‌باره دیدم که تانک به سمت ما نشانه می‌رود و ما را به رگبار بست. یکی از رانندگان لودر ما به نام «شهید حسن قربانی» به شهادت رسید. از دستگاه‌ها پایین آمده و از آر‌پی‌جی‌زن‌ها درخواست کمک کردیم. عراقی‌ها با موشک‌ خاکریز‌های ما را هدف قرار می‌دادند و من تا به حال در هیچ عملیاتی چنین صحنه‌ای ندیده بودم. البته بعد از آن در فاو و کربلای 4 و کربلای 5 دیدم.

وی گفت: در موقع احداث و تقویت خاکریز باید در کنار لودر یک نفر در پایین دستگاه چراغ روشن کند. یک بار که در حال زدن خاکریز بودم متوجه سنگری که رزمندگان در آن مستقر بودند، نشدم و به اشتباه خاک‌ها را روی سنگر ریختم که فوراً رزمندگان بیرون آمدند و به من اعتراض کردند و به موقع متوجه اشتباه خود شدم. یک بار که شهید عباسی راننده لودر بود و من برای او فضا را با چراغ قوه روشن می‌کردم، از پشت سر زمین خوردم و احساس کردم روی جسم نرمی برخورد کردم. وقتی چراغ را به سمتش گرفتم سگ بود. هرگاه که سگ روی زمین می‌خوابید چند ثانیه بعد از آن کنار ما خمپاره‌ای منفجر می‌شد. از آنجایی که سر و صدای لودر زیاد بود از حرکت سگ و کمین کردنش روی زمین متوجه می‌شدیم که خمپاره ای از سوی دشمن در حال نزدیک شدن به ما است و باید روی زمین دراز بکشیم.

به غنیمت گرفتن تیپ زرهی و 100 دستگاه تانک از دشمن در عملیات محرم

نجیمی تصریح کرد: چیزی که من در عملیات محرم شاهد بودم آن‌ است که این عملیات موفقت‌آمیز بود؛ هرچند در حین عملیات با وجود پیش‌بینی، بعضی از نیرو‌ها در رودخانه به دلیل طغیان آب مظلومانه غرق شدند و به شهادت رسیدند. از دشمنان هم تلفات و غنائم زیادی گرفتیم. خیلی از کشته شدگان دشمن را با لودر خاک کردیم و آن‌قدر تعدادشان زیاد بود که قبرستانی در آن منطقه ایجاد شد. یک تیپ زرهی و 100 دستگاه تانک از دشمن گرفتیم و در این عملیات جاده دهلران آزاد شد.

جانباز 8 سال دفاع مقدس خاطرنشان کرد: قبل از عملیات محرم، بخش وسیعی از خاک ما در اشغال دشمن بود که حوزه‌های نفتی ما نیز در این منطقه دست دشمن بود. سخت‌ترین بخش منطقه عملیاتی محرم نیز در دست نیروهای اصفهانی قرار داشت. بچه‌های لشکر 14 امام حسین(ع) به فرماندهی شهید ابوشهاب و فرماندهانی چون «شهید علی قوچانی»، «شهید قربانعلی عرب» و «شهید منصور رئیسی» و تعداد دیگری از فرماندهان مانند «علی موحددوست»، «علی باقری» و دیگر شهدا در این عملیات نقش‌آفرینی کردند. 13 فرمانده واحد و گردان از لشکر امام حسین(ع) در این عملیات به شهادت رسیدند.

انتهای پیام/163/ش/؛