اسرار مکتوم جنگ ۸ساله| روایتی ناب از فرماندهی شهید باکری در عملیات بیتالمقدس بدون مهمات و اسلحه/ چرا صدام اصرار به آغاز جنگ داشت؟
گروه استانها ـ فرمانده دفاع مقدس و همرزم شهیدان باکری گفت: در عملیات بیتالمقدس حمید باکری بهعنوان فرمانده گردان در تیپ نجف اشرف حضور داشت و زمانی که اسلحهها را پخش کردند به ما اسلحه نرسید اما شهید باکری با دستان خالی گردان را مدیریت میکرد.
صمد عباسی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در ارومیه، اظهار داشت: من در سال 1339 در ارومیه متولد شدهام و با توجه به اینکه از سال 58 و 59 ضدانقلاب در منطقه حضور داشت، از همان موقع فعالیت خود را آغاز کردم.
وی با اشاره به اینکه از 20سالگی به جبهه اعزام شد گفت: این در حالی است که مادرم مانند همه مادران نگرانی و دلشوره داشت و راضی کردن وی برای اعزام به جبهه سخت و دشوار بود و با توجه به اینکه والدینم مؤمن و انقلابی بودند، زمانی که هدفم را از حضور در جبهه، برای خدمت به اسلام و انقلاب بیان میکردم و همچنین زمانی که اسم امام(ره) و رهبری را میآوردم، خانواده تسلیم میشدند و دیگر مخالفتی نمیکردند.
این فرمانده دفاع مقدس و همرزم شهیدان باکری با ابراز اینکه از ابتدا تا پایان جنگ در جبهه حضور داشت افزود: محل خدمت من در جبهه جنوب و استانهای کردستان و آذربایجانغربی بود.
وی راجع به عملیاتهایی که در آن حضور داشت بیان کرد: در عملیات بیتالمقدس که نخستین عملیات در رابطه با جنوب بود در اطلاعات عملیات خدمت کرده سپس بیسیمچی شهید حمید باکری شدم و همچنین در عملیاتهای والفجر2، عملیات بدر، والفجر9، عملیات قادر، والفجر8 و نیز کربلای5 حضور یافتم.
نیت رزمندگان از حضور در جبهه رضایت خداوندی بود
عباسی گفت: انگیزه من برای حضور در جبهه، دفاع از اسلام، دین، انقلاب و دفاع از مملکت و بیشتر از همه آنها رضایت خداوندی است و نیز رمز پیروزی رزمندگان اسلام نیز اطاعت از امام(ره) بود و تنها نیت رزمندگان اسلام، ایثار و شهادت و رضایت خداوندی بود.
وی در ادامه با تأکید بر اینکه هدف صدام پس از پیروزی انقلاب اسلامی شیطنت در کردستان و خوزستان بود اظهار داشت: زمانی که صدام خواست جنگ را آغاز کند مقامات وی را از این کار بهخاطر همسایگی دو کشور نهی میکردند، اما صدام اظهار داشته بود که "ما باید بهقدری به ایرانیان فشار آوریم که آنها زبان فارسی خود را فراموش کنند و در مدت 10 روز نیز تهران را فتح کنیم".
این فرمانده دفاع مقدس گفت: بنابراین نظر آنها این بود که جنگی آغاز شود چون بهعینه مشاهده میکردند که انقلاب اسلامی تازه آغاز شده است و دولت ضعیف است و ارتشی هم وجود ندارد پس بهترین فرصت حمله به وجود آمده بود چون جمهوری اسلامی ایران در نقطه ضعف قرار داشت، پس صدام قطعنامه را پاره و جنگ را آغاز کرد اما در نهایت کشورمان با رهبری امام خمینی(ره) جنگ را پیش برد.
وی با ذکر خاطراتی از دوران دفاع مقدس و رشادتها و خستگیهای رزمندگان بیان کرد: در عملیات بیت المقدس، حمید باکری بهعنوان فرمانده گردان در تیپ نجف اشرف حضور داشت و زمانی که اسلحهها را پخش کردند به من و شهید باکری کلاشینکف نرسید اما حمیدآقا گفت "اشکالی ندارد، بیسیم را بردار و برویم."
عباسی افزود: شهید باکری نیز جز یک چفیه سیاه که همیشه همراهش بود و یک دوربین دوچشمی و بیسیم چیزی بههمراه نداشت و گردان را به آن صورت هدایت میکرد.
وی در ادامه با اشاره به گرمای هوای جنوب کشور در طول روز و وجود حشراتی چون پشه اظهار داشت: شهید باکری به ما اجازه داده بود که در مرحله دوم عملیات بیتالمقدس وارد عمل شویم و استراحت کنیم.
این فرمانده دفاع مقدس گفت: در این راستا یکی از رزمندگان بهنام «مسلم کاشی» که از لحاظ جثه درشت بود، زمانی که طبق اجازه شهید باکری در گردان استراحت میکرد بهقدری خسته بود که زمانی که چراغ قوه را به صورتش انداختم که بیدار شود، گلهای از پشه از روی صورتش پریدند و باز هم بیدار نشد.
روایت خستگیهای رزمندگان پس از انجام عملیاتها
وی اضافه کرد: از سوی دیگر در عملیات کربلای2 در محور بانه، با توجه به اینکه در قسمت مهندسی فعالیت میکردیم، کنار راه جایی پیدا کرده و چادر زده بودیم و ما هم از فرط خستگی به خواب عمیقی رفته بودیم تا جایی که شبهنگام از فرماندهی، من و رحیم بنایی را که او فرمانده گردان و من جانشینش بودم خواسته بودند اما از شدت خستگی، هرچه ما را صدا زده بودند بیدار نشده بودیم.
عباسی ابراز کرد: قضیه اینچنین بود که ما در انتهای چادر به خواب رفته بودیم و رزمندگان بهقدری کنار هم کیپ تا کیپ خوابیده بودند که جا برای پاگذاشتن هم نبود و برای بیدار کردن ما، پای روی دستان و شکم سایر نیروها گذاشته بودند تا به ما برسند اما حتی آنان نیز از فرط خستگی بیدار نشده بودند.
وی در ادامه درباره نقش امام و رهبری در هشت سال دفاع مقدس گفت: بیتردید نقش حضرت امام خمینی(ره) بسیار مهم است چون در آن زمان روحیه میداد و میفرمود که «تنور جنگ را باید گرم نگه دارید» و این، یک فرمان و دستور و ابلاغ از سوی ایشان بود و در مسئله آزادسازی خرمشهر نیز که با آن عظمت آزاد شد، برای مغرور نشدن رزمندگان فرمود که خرمشهر را خدا آزاد کرد.
انتهای پیام/7548/ش+