گزارش تاریخ|آیا "دولتِ جنگ" عملکرد مناسبی در پشتیبانی از جبهه‌های نبرد داشت؟

عملکرد دولت های سوم و چهارم در پشتیبانی از جبهه های جنگ همچنان مورد مناقشه بسیاری از دولتمردان آن دوران و پژوهشگران اقتصادی و تاریخ دفاع مقدس است. برخی عملکرد دولتِ جنگ را خوب و برخی ضعیف ارزیابی می کنند.

گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم- نقش دولت در پشتیبانی از جبهه‌های جنگ و عملکرد اقتصادی دولت‌های سوم و چهارم، همچنان یک موضوع مورد مناقشه در تاریخ دفاع مقدس است. در هر دو سوی ماجرا نیز موافقان و مخالفان بسیاری حضور دارند. موافقان عملکرد اقتصادی دولتِ جنگ را مثبت و بعضاً بسیار عالی ارزیابی می‌کنند و معتقدند که دولت هر آنچه در توان داشت پای کار آورد و از جبهه‌های جنگ حمایت کرد، اما مخالفان می‌گویند دولت آنگونه که می‌باید از جنگ حمایت نکرد. موافقان و مخالفان نیز کسانی هستند که برخی از آن‌ها در دولت‌های سوم و چهارم عضویت داشتند و جزو وزرای و مسئولان کلیدی به حساب می‌آمدند.

به تازگی کتابی با عنوان "جنگ و صلح؛ روایتی از سال‌های قبل و بعد از پذیرش قطعنامه 598" توسط نشر صاد منتشر شده که در آن کتاب با برخی از شخصیت‌های اقتصادی و سیاسی دوران جنگ همچون سیدمحمد غرضی، احمد توکلی، فرشاد مومنی، محسن رفیق‌دوست، غلامحسین کرباسچی و محمد خوش‌چهره گفتگو شده و به این موضوع پرداخته شده است.

سوال‌هایی که در خصوص عملکرد دولتِ جنگ مطرح می‌شود سه سوال مرتبه‌ای است؛ سوال نخست این است که "آیا دولت به خوبی از جبهه‌های جنگ پشتیبانی کرد تا رزمندگان نتایج بهتری به دست آورند؟" فرماندهان نظامی جنگ معتقدند که دولت به خوبی از جنگ پشتیبانی نکرد، اما موافقان عملکرد دولت وقت همچون بهزاد نبوی و... عملکرد دولت را خوب ارزیابی می‌کنند. مخالفان می‌گویند تنها 16 درصد بودجه به جنگ اختصاص پیدا کرد، اما موافقان می‌گویند در برخی سال‌ها نیمی از بودجه کشور برای جنگ بود.

سوال دوم این است که "آیا دولت می‌توانست پشتیبانی کند و نکرد؟" و سوال سوم اینکه "در صورت پذیرش عدم پشتیبانی مناسب دولت از جبهه‌ها، این اتفاق طبیعی یا معلول سیاست‌های غلط اقتصادی بود؟"

فرشاد مومنی مشاور ارشد اقتصادی نخست‌وزیر به طور کامل از عملکرد دولت جنگ دفاع می‌کند و می‌گوید هم سیاست‌ها بسیار درست بود و از مرحوم عالی‌نسب قدردانی می‌کند و هم پشتیبانی‌ها را عالی توصیف می‌کند، اما احمد توکلی می‌گوید میرحسین دوست داشت از جبهه‌ها پشتیبانی کند، اما سیاست‌های غلط اقتصادی، دست دولت را خالی کرد.

بنابراین اگرچه در این کتاب پاسخ صریحی به سوالات و ابهامات توسط مصاحبه‌شونده‌ها داده نشده است، اما موافقان می‌گویند که سیاست دولت وقت مناسب بود و اگر آن سیاست‌ها اعمال نمی‌شد دولت نمی‌توانست هم نیازهای مردم را تامین کند و هم به جبهه‌های جنگ برسد. همچنین دولت در طول دوران جنگ نگذاشت که مردم از فقر و قطحی بمیرند و شاخص‌های اقتصادی نمایانگر بحران‌های شدید شود. اما در مقابل مخالفان معتقدند که سیاست مداخله دولت در اقتصاد موجب شد تا راه مردم برای سرمایه‌گذاری در اقتصاد بسته شود، در نتیجه با تشدید تحریم‌ها، دولت با کسری بودجه مواجه شد و نتوانست از جبهه‌های جنگ پشتیبانی کند.

در ادامه بخش‌هایی از مواضع و سخنان منتشر شده در این کتاب را مورد بازنشر و بررسی قرار داده‌ایم.

خوش‌چهره در این خصوص نظری بینابینی دارد و می‌گوید: "در زمان جنگ تصمیمات درست و غلطی درباره اقتصاد گرفته شد." مخالفان عملکرد اقتصادی دولت جنگ معتقدند که دولت تنها حدود 16 درصد بودجه را در اختیار جنگ گذاشت، خوش‌چهره این موضوع را تایید می‌کند، اما می‌گوید: "این 16 درصد رقمی است که به طور رسمی از بودجه کل کشور به جنگ اختصاص می‌دادیم، منابع دیگری هم بودند که به طور مستقیم یا غیرمستقیم مورد استفاده بود. اولویت سیاست‌گذاری در تولید و تجارت و... حمایت از جنگ بود. من عضو هیئت مدیره سیمان فارس خوزستان بودم و تمام تلاش این بود که ظرفیت مثلاً صددرصدی آنجا را که در جنگ به 50 درصد رسیده بود، به 70-60 درصد برسانیم، ضمن اینکه اولویت تولید آن هم برای جبهه بود. این کار در مورد فولاد و... هم بود؛ یعنی منابع کشور در خدمت جنگ و جبهه قرار می‌گرفت."


محمد خوش چهره می گوید در زمان جنگ تصمیمات درست و غلطی درباره اقتصاد گرفته شد

غرضی که در ابتدای جنگ استاندار خوزستان بود و پس از آن در دولت سوم وزیر نفت و در دولت چهارم وزیر پست، تلگراف و تلفن شد، نیز نظر بینابینی دارد با این تفاوت که عملکرد دولت سوم را که خود در آن دوره وزیر نفت بود، مثبت و عملکرد دولت چهارم را منفی ارزیابی می‌کند. او می‌گوید: «اوپک مصوبه‌ای دارد که وقتی می‌خواهد موضوعی تصویب شود، بایستی اتفاق آرا حاصل شود؛ یعنی 13 کشور رای مثبت دهند و به اصطلاح اجماعی باشد. همان روزی که صبحش از مجلس رای اعتماد گرفتم به اجلاس اوپک در ژنو رفتم. دعوا راه انداختیم که عربستان 10.5 میلیون بشکه می‌فروشد و ایران 300 هزار. تولید اوپک آن زمان 24 میلیون بشکه بود. بنده ظرف چند ماه 10.5 بشکه عربستان را 5.5 و فروش ایران را 2.4 میلیون کردم و کل تولید اوپک را هم به 16 میلیون کاهش دادم. هفده روز در لندن جنگیدم و چهار سال که در این سمت بودم، هر سال 20 میلیارد دلار پول به کشور آوردم که صرف هزینه‌های کشور اعم از جنگ و طرح‌های عمرانی و... شد... شش ماهه اول سال 64، من 9 میلیارد دلار درآمد برای ایران آوردم، ولی در شش ماهه دوم همان سال حتی یک میلیارد دلار هم درنیامد... من سالی 20-18 میلیارد دلار به کشور آوردم و در سطح جهانی قیمت نفت را تثبیت کردم و یک بشکه نفت زیر 30 دلار نفروختم. ظرف یک هفته که من رفتم، قیمت نفت را به این حالت درآوردند و از زیر قضیه دررفتند... دیگر دولت نتوانست خودش را جمع و جور کند و حضور در جبهه‌ها کم شد. موادغذایی و... که قبلاً می‌خریدیم، دیگر نتوانستیم بخریم و شکست خوردیم."


غرضی عملکرد دولت در جنگ را تا زمانی که خود وزیر نفت بوده خوب ارزیابی می کند، اما در خصوص پس از آن دوره (سال 64 به بعد) می گوید: دیگر دولت نتوانست خودش را جمع و جور کند و حضور در جبهه‌ها کم شد. موادغذایی و... که قبلاً می‌خریدیم، دیگر نتوانستیم بخریم و شکست خوردیم.

فرشاد مومنی اقتصاددان که از مشاور ارشد اقتصادی میرحسین موسوی در دوران نخست‌وزیری بود، عملکرد اقتصادی دولت را بسیار عالی ارزیابی می‌کند و در واقع از کارنامه خود دفاع می‌کند. او می‌گوید: "مدیریت اقتصادی کشور در دوران جنگ یکی از شاهکارهای تاریخ ایران و برجسته‌ترین تجربه‌ها در کشورهای در حال توسعه است... متاسفانه در چند سال اخیر بنا بر مجموعه‌ای از ملاحظات که ترکیبی از سیاست‌زدگی و بی‌اخلاقی و تلاش برای تبرئه افراد مقصر می‌توان طبقه‌بندی کرد، کسانی سعی می‌کنند که این کارنامه درخشان را خدشه‌دار کنند."

او همچنین عنوان می‌کند: "رکوردهایی از دهه 60 در اقتصاد ثبت شده که در چهل ساله‌ی قبل و بعد از خودش سابقه نداشته است... در سال 63 میران رشد تولید صنعتی در ایران به قله خود در تاریخ اقتصادی رسید و تولید کشاورزی رشد مثبت بالای 4 درصد داشت."

مومنی مطرح می‌کند که دولت با تمام توان از جبهه‌های جنگ پشتیبانی کرد و مشکل اصلی را متوجه فرماندهان می‌سازد و می‌گوید: "در ماجرای پذیرش قطعنامه دو مسئله خیلی نقش داشت؛ یکی سومدیریت نظامی جنگ بود، به خاطر وعده‌هایی که می‌داد و هیچ‌کدام عمل نمی‌شد. این اواخر جبهه‌ای‌ها خیلی کم به حرف‌های آن‌ها اعتنا می‌کردند و میزان داوطلبان به شدت کاهش پیدا کرده بود که به نظر می‌رسد آقای هاشمی این را خیلی صریح به امام گفته بودند." او البته در ادامه ادعاهای عجیب و غریبی در خصوص نامه محسن رضایی فرمانده وقت سپاه به امام مطرح و تاکید می‌کند: "مشکل دولت نبود، مشکل فرماندهان نظامی و مدیریت امور نظامی جنگ بود."


فرشاد مومنی مشاور ارشد اقتصادی نخست وزیر تمام قد از عملکرد دولت در دوران جنگ دفاع می کند و آن عملکرد را کارنامه ای درخشان می داند و او نتیجه برخی ناکام ها در جنگ را نه دولت که فقط مدیریت فرماندهان نظامی می داند

احمد توکلی اما نظرات مخالفی دارد. او که در دولت سوم، سخنگوی دولت و وزیر کار بود، پس از مدتی به دلیل بالا گرفتن اختلافاتش با میرحسین موسوی و برخی از وزرای دولت، از عضویت در کابینه استعفا داد و به یکی از منتقدان جدی دولت جنگ تبدیل شد، می‌گوید که امام جنگ را مهم می‌دانست و آن روند اداره کشور که دولت در همه امور دخالت کند، باعث می‌شد تا هزینه دولت بالا برود. درنتیجه چون درآمدش به نفت وابسته بود، درآمد پایین آمد. کسری زیادی آورد و با چاپ اسکناس جبران کرد. بعد از این کسری نتوانست به جبهه کمک کند و کار جنگ خوابید... تمام کمک دولت به جنگ از طریق بودجه 16.7 درصد بود و مردم بیشتر جنگ را اداره می‌کردند.


احمد توکلی منتقد جدی سیاست های دولت های سوم و چهارم است؛ او البته می گوید میرحسین دوست داشت از جبهه ها پشتیبانی کند اما آن سیاست ها دست دولت را خالی کرد

اظهارات فوق نشان می‌دهد برای پاسخ به سوالاتی که در ابتدا مطرح شد، نیاز است واکاوی‌ها و بررسی‌های بیشتر و بی‌طرفانه‌ای انجام بگیرد تا عملکرد دولت جنگ به خوبی روشن شود. آنچه در بالا بدان پرداخته و بازنشر داده شد به مثابه طرح مساله ای بود که برای دریافت پاسخ نیازمند بررسی پرونده ای و گفتگو با کارشناسان بسیاری است.

انتهای پیام/