آیت‌الله حسن‌زاده؛ آخرین حلقه اتصال سنّتی هزارساله / هرگز اجازه نمی‌داد کسی دست یا عبایش را ببوسد

بسیار متواضع و فروتن بود، با این حال فاصلۀ خود را با دیگران حفظ می‌کرد. هرگز اجازه نمی‌داد کسی دست او یا عبای او را ببوسد. آرام و دلنشین و پدرانه سخن می‌گفت.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دکتر اکبر ایرانی، مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، در پی درگذشت علامه ذوفنون آیت‌الله حسن حسن‌زاده آملی، در یادداشتی به جایگاه ایشان در سنت علمی-اسلامی و خدمات و ویژگی‌های شخصیتی ایشان پرداخته است. متن این یادداشت را در ادامه می‌خوانید:

در سده‌های نخستین گرایش و علاقۀ دانشمندان دورۀ اسلامی به چند دسته قابل تقسیم است. گروهی چون شیخ کلینی و صدوق و ... راه تدوین حدیث را پیش گرفتند، شیخ طوسی علاوه بر حدیث، فقه و اصول و تفسیر قرآن را، شیخ مفید کلام را، و سید مرتضی و سید رضی اِمالی و علوم ادبی را در کارنامۀ خود در معرض دید و داوری و بهره‌وری قرار دادند.

برخی علاوه بر علوم ادبی، به فلسفه و علوم رایج عصر، از طب و هیئت گرفته تا ریاضی و هندسه و حتی صناعت موسیقی پرداختند و در این شاخه‌ها دست به تألیف و تحقیق زدند. فارابی و ابوریحان و ابن سینا و ... از این گروه هستند.

این چند گروه تا همین یک سدۀ اخیر سنّت پیشینیان را به تناسب علاقه و حمایت روزگار ادامه می‌دادند. پس از تأسیس حوزه علوم دینی در قم، نجف و مشهد، گرایش غالب به فقه و اصول و روایت و درایت و رجال سوق داده شد. در این میان برخی نیز سنّت علوم قدیمه را تداوم بخشیدند. در عصر صفوی می‌توان از شیخ بهایی نام برد که علاوه بر فقه و اصول، در ریاضی و حساب و معماری از خود مهارت نشان داد. در سدۀ اخیر نیز امثال جلال‌الدین همایی و ابوالحسن شَعرانی از خود آثاری در هیئت و نجوم و ریاضی و تفسیر و شرح مثنوی مولوی و تاریخ و ... به جای گذاشتند و سنّت حیات عالمان چنددانشی در حوزه‌های دینی را تداوم بخشیدند.

 

 

                   

به گمان بنده علامه حسن‌زاده آملی آخرین حلقه اتصال این سنت هزارسالۀ حضور علوم چنددانشی در حوزه‌های علوم دینی در فرهنگ و تمدن اسلامی بود. آثاری که وی در علوم مختلف از خود به جای گذاشت، حاکی از این است که وی می‌کوشید این سنّت هزار ساله را حفظ کند و از خود شاگردانی باقی بگذارد که نمی‌دانم تا چه حدودی موفق شد.

علامه حسن زاده، که بحق و شایستگی چنین لقبی برازندۀ او بود، آثار متعددی در عرفان، فلسفه، کلام، تفسیر، رجال، ریاضی و هیئت، ادبیات فارسی و عربی، و شعر و یک اثر هم در فقه در نگارش تعلیقاتی بر عروه، از خود بر جای گذاشت.

او نسخه‌شناس و کتابشناس برجسته‌ای نیز بود. بیش از 500 نسخۀ خطی را جمع‌آوری کرده و مورد بررسی و مطالعه قرار داده بود. متون عرفانی ارزشمندی مانند تمهید القواعد و شرح فصوص خوارزمی و قیصری را تصحیح و همراه با تعلیقاتی منتشر کرد. در فلسفه، شفا و اشارات ابن سینا را تصحیح و شرح کرد. در کلام، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد علامه حلّی را تحقیق و تصحیح نمود. در ریاضی و نجوم قدیم، برخی آثار خواجه نصیر طوسی مانند تحریر اقلیدس، اُکَر مانالاوس، در هیئت، شرح بیرجندی بر بیست باب و شرح او بر زیج الغ بیک و ده‌ها رساله دیگر در این زمینه را تصحیح و منتشر کرد. در حوزۀ متون کهن فارسی کلیله و دمنه و گلستان سعدی را تصحیح کرد. دیوان اشعار او هم حاکی از ذوق سرشار ادبی اوست.

در سال‌های 73 تا 85 در قم توفیق داشتم برای استفاده و مشورت در امور میراث مکتوب خدمتشان برسم. برخی نسخه‌ها از جمله کتابی در طبّ را برای تصحیح پیشنهاد دادند. روی انتشار آثار خواجه نصیر خیلی تأکید داشتند که میراث مکتوب موفق به انتشار برخی از آثار وی شد.

 

                      

بسیار متواضع و فروتن بودند، با این حال فاصلۀ خود را با دیگران حفظ می‌کرد. هرگز اجازه نمی‌داد کسی دست او یا عبای او را ببوسد. آرام و دلنشین و پدرانه سخن می‌گفت. شاگردان زیادی در فلسفه و عرفان، نیز در هیئت و ریاضی قدیم تربیت کرد. در کارنامۀ علمی او تدریس فقه و اصول سراغ ندارم. او بیشتر به عرفان عملی و اخلاق اعتقاد داشت.

درگذشت این دانشمند ذی‌فنون، این معلم اخلاق و عرفان، ضایعۀ جبران‌ناپذیری است. آثار گرانقدر او که بالغ بر 200 عنوان است، چراغ راهی برای رهپویان و دوستداران فضیلت و دانایی خواهد بود. خدایش بیامرزاد و رحمت خود را مشمول این عارف وارسته کناد.

انتهای پیام/