یادداشت| تبیینی بر شعار «ما ملت شهادتیم»؛ و ما ادراک الشهاده
"شیعیان با فرهنگ ناب شهادت در هر حال و زمانی خود را پیروز میدانند؛ هم در گذشته و هم اکنون و هم در آینده از نظر آنان پیروزی در آخر الزمان با ظهور حضرت حجت (عج) به کمال و نهایت خود می رسد نه آنکه تا آن زمان خود را در شکست و سرخوردگی بپندارند."
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، حجتالاسلام داود مهدویزادگان دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در یادداشتی در تبیین شعار "ما ملت شهادتیم" نوشت، شعار نورانی و هویت بخش «ما ملت شهادتیم» از همین پشتوانه معرفتی سرچشمه گرفته است. سرداری که این شعار را سر می دهد، خود را پیش تر فاتح و پیروز میدان نبرد با ابرقدرت جهانی می داند که هماورد می طلبد و می گوید «مرد این میدان ما هستیم».
متن یادداشت به شرح زیر است:
1- آموزه دینی شهادت برترین معیار و راز ماندگاری مذهب حقه تشیع است. آنچه انقلاب اسلامی را پیروز کرد و جمهوری اسلامی را در جهان سراسر دنیوی شده پایدار و استوار نگهداشته، عنصر شهادت طلبی است. لکن درک این معنا که شهادت، رمز پیروزی است و نه شکست، برای حاملان دانش های ظاهر نگر امروزی که شهادت را ملازم با شکست می داند، میسر نیست. «و ما ادراک الشهاده»
2- شهادت با شکست جمع شدنی نیست. آنجا که شهادت است، شکستی نیست. اهل شهادت در مکتب تشیع به هر جا بنگرند، غیر پیروزی، چیز دیگری را نمیبینند. غایب اصلی در فرهنگ شهادت همان شکست است؛ اگرچه جماعتشان قلیل باشند. به همین خاطر، حضرت زینب سلاماللهعلیها در پاسخ به طعنهی زهرآگین ابن زیاد گفت: «ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا»
3- دخت فاطمه و علی شهادت عاشوراییان را چنین تفسیر فرمودند: «ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا؛ آنان کسانی بودند که خدا مقدّر ساخته بود کشته شوند و آنها نیز اطاعت کرده و به سوی آرامگاه خود شتافتند و بزودی خداوند تو و آنان را (در روز رستاخیز) با هم روبرو میکند و آنان از تو، به درگاه خدا شکایت و دادخواهی خواهند کرد، اینک بنگر که آن روز چه کسی پیروز خواهد شد، مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه!»
4- امام خمینی ره با همین فرهنگ شهادت وارد میدان سیاست شد و تهلکه را به سخره گرفت و آموخت که اهل تهلکه است که شهادت را شکست می خواند: «آن که مردن پیش چشمش «تَهْلُکه» است نهی «لا تُلقوا» بگیرد او به دست»؛ «مردن تهلکه نیست؛ مردن حیات است. آن عالَم، حیات است؛ این عالم مرده است. از مردن نترسید، و نمیترسیم». از نگاه امام ره شهادت عامل بیداری ملت است (14/2/1358).
5- شیعیان در تقویم فرهنگی خود نه فقط در تاریخ شهادت ائمه اطهار علیهمالسلام به سوگ مینشینند بلکه در تاریخ ولادت آنان غرق شادی و سرور می شوند. «یفرحون بفرحنا و یحزنون بحزننا». در هیچ متنی از آثار مکتوب علمای امامیه نیست که تاریخ شهادت به تاریخ شکست تفسیر شود تا شیعیان پیروزی را در سیمای شکست ببینند. اینچنین تفسیری زاییده ذهن مغلوط و سطحی نگر این جهانی اندیش است و نه اندیشه امامیه.
6- تاریخ فرهنگی و سیاسی تشیع سراسر حماسه پیروزی است. بویژه در دنیای سکولار شده امروز که فرق و مذاهب دیگر اسلامی و غیر اسلامی برابر آن، یا کوتاه آمدهاند یا راه خشونت و تکفیر کور را پیش کشیدهاند. اکنون گفتمان شهادتخواهانهی انقلاب اسلامی با اقتدار مادی و معنوی خود تمام قد برابر نظام سلطه جهانی ایستاده است. البته برای فهم این حقیقت، هیچ نیازی به تاویل نیست بلکه باید چشم ها را شست و جهان را قدسی دید.
7- مهم ترین ویژگی فرهنگ شیعی شهادت آن است که مبتنی بر فقه آل البیت است. فقه سیاسی امامیه بر اجتهاد جواهری و درک عمیق مقتضیات زمان و مکان و اصل آزادگی و کرامت انسان استوار است. گفتمان شهادت با این چنین پشتوانه عقلانیت عملی و شرعی در هر میدانی حاضر شود، پیروز آن میدان است و حماسه آفرین است.
8- شعار نورانی و هویت بخش «ما ملت شهادتیم» از همین پشتوانه معرفتی سرچشمه گرفته است. سرداری که این شعار را سر می دهد، خود را پیش تر فاتح و پیروز میدان نبرد با ابرقدرت جهانی می داند که هماورد می طلبد و می گوید «مرد این میدان ما هستیم». اگر این چنین نبود؛ دشمن با او رو در رو و در میدان نبرد می جنگید، نه آنکه ذلیلانه از موضعی امن بر او تیر کین پرتاپ کند و ناجوانمردانه او را به شهادت رساند.
9- در تبیین قدرت معنوی شعار «ما ملت شهادتیم» همین انداز بس که بدانیم این شعار ملتی را از حضیض خفت و خواری به اوج اقتدار و مردانگی و سربلندی رساند. مردم ایران با این شعار زنده شد و راه و رسم زندگانی با عزت و شرافتمندانه را آموخت و به دیگر مردم منطقه تعلیم داد تا بدانجا که خط مقاومت را در جهان اسلام استوار ساخت. به همین خاطر، سرداران چنین ملتی در حیات و ممات، با شهادت و بی شهادت همواره عزیزند و محترم.
10- باید ادبیات دفاع مقدس را با چشمی بینا و قلبی با صفا خواند تا فهمید که این چه دریای معرفت قدسی بود که رزمندگان را اینچنین شیفته و شیدای خود ساخته بود تا بدانجا که تاب ماندن در شهر را نداشتند با شنیدن آواز خوش «کربلا کربلا ما داریم میآییم» روانه میدان نبرد با دشمن متجاوز میشدند.
11- چه بد تبیینی است که گمان شده رزمنده اسلام از پی پیروزی نبود بلکه از پی شکستی بود که بعد آن، پیروزیش بخوانند. گویی تبیینگر این پندار باطل، سراسر هشت سال دفاع مقدس را شکست میداند. البته آن کس که شهادت را ملازم با شکست میداند، برداشتی غیر از این، انتظار نمیرود. چون او نام هر شهیدی را نشانی از شکست میداند. او چه میداند که رزمندگان اسلام در هشت سال دفاع مقدس، غایت مجاهدت و جانفشانی شان را آزاد سازی خاک میهن و بازگشت صلح و آرامش به ملت جنگ زده خود میدانستند. آنان برای شهادت نمیجنگیدند تا پیروزی در نظرشان ناچیز به نظر آید. مگر نه این است که در سراسر ایران شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» طنین انداز بود. آری، طبیعی بوده و هست که هر رزمندهی مسلمانی در ازای مجاهدت خالصانهاش، خواهان بالاترین پاداش معنوی؛ یعنی شهادت، باشد.
12- شیعیان با فرهنگ ناب شهادت در هر حال و زمانی خود را پیروز میدانند؛ هم در گذشته و هم اکنون و هم در آینده. از نظر آنان پیروزی در آخر الزمان با ظهور حضرت حجت (عج) به کمال و نهایت خود می رسد نه آنکه تا آن زمان خود را در شکست و سرخوردگی بپندارند. شیعه بر مبنای فرهنگ شهادت، پیروزی های گذشته و حال را مقدمه ای برای پیروزی آخر الزمانی میداند.
13- صد البته که رزمنده اسلام بر پایه فرهنگ شهادت، ناکامیهایش را شکست نمیخواند بلکه آن را «عدمالفتح» میخواند. مفهوم شکست در ذهن و دل رزمنده غیور، جای ندارد. اما این به معنای آن نیست که نا کامیهای خود را نبیند و علل عدم موفقیت را بررسی نکند. پیروزیهای بدست آمده در تمام عملیاتهای موفق، نتیجه مطالعه عملیاتهای موفق و ناموفق پیشین بوده است. چنانکه بعد دفاع مقدس از تمام تجارب موفق و ناموفق برای رسیدن به قلههای اقتدار نظامی و امنیتی بهرهبرداری شد.
14- خردمندان آزاد اندیش خوب میدانند که سالگرد هر دفاع مقدسی با آغاز جنگ تحمیلی است نه با پایان آن که معلوم نیست چه زمانی و در چه حالی اتفاق می افتد. شاید پایان جنگ تحمیلی یکصد سال طول بکشد. آیا باید تا آن روز منتظر ماند و درباره ریشه های تجاوزگری دشمن نیاندشید. کدام ملت برای شکست یا عدم موفقیت کامل در جنگ، مراسم سالگرد و یاد بود گرفته است که ما بخواهیم مبنای سالگرد دفاع مقدس را تاریخ پذیرش قطعنامه قرار دهیم. ما حصل چنین پنداری آن است که درباره مسببان جنگ تحمیلی و مجاهدت و جانفشانی و ایثارگریهای رزمندگان اسلام فکر نکنیم و تاریخ دفاع مقدس را به فراموشی بسپاریم. حال آنکه خردمندان وطنخواه، تاریخ جنگ تحمیلی را از آغاز آن می خوانند و نه از آخر.
انتهای پیام/