اشعاری برای جشن آغاز امامت امام زمان (عج)| ردای ســبز و خـوشرنگِ امـامـت، به دست مادرش، پوشیده به به!

همزمان با سالروز آغاز امامت امام زمان (عج) چند نوسروده از شاعران کشورمان تقدیم می‌شود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نهم ربیع الاول آغاز امامت امام زمان (عج) است. به این مناسبت اشعاری از شاعران آیینی تقدیم می‌شود.

محمود یوسفی

چشم وا کن و ببین موسم بهار شد
آیه‌های عاشقی باز آشکار شد

غنچه از سفر رسید خنده بر لبش نشست
باز شد نگاه گل خار خوار خوار شد

داغ شد اجاق عشق گرم شد هوای مهر
دست و پای غم شکست غصه داغدار شد

 قلبمان شکار شد چشممان خمار شد
جانمان نثار شد بخت یار یار شد

دل پر از گلایه بود سیب روی شاخه بود
از غم فراق یار عاقبت انار شد

 پر گرفت و پر کشید کال آمد و رسید
هر کسی که میوه باغ انتظار شد

می‌رسد صدای نور از گلوی کوه طور
گوش وا کن و ببین موسم بهار شد

مرضیه عاطفی

در نگاهم نقش می‌بندد نگاهت عاقبت
می‌شوم یک روز یارِ دلبخواهت عاقبت

قرعهٔ فال امامت شد به نام تو ولی
قسمت من شد فراق روی ماهت عاقبت

بست چشمش را به روی هر که جز تو مهر یار
راه پیدا کرد سمت خیمه گاهت عاقبت

دلخوشم تنها به اینکه این غریبِ بی‌پناه
می‌شود آرام روزی در پناهت عاقبت

این خیال عاشقانه می‌کُشد آخر مرا
پیش ِ پایت می‌دهم جان در سپاهت عاقبت

لحظه‌ای لب تر کنی در راه تو «سر» می‌دهد
عاشق چشم انتظار و سر براهت عاقبت

در کنار کعبه یعنی می‌سپارم از لبم-؟!
-بوسه بر دستان گرم‌ و خیرخواهت عاقبت؟!

شال سبز هاشمی بر گردنت دل می‌برَد
دلربایی می‌کند خال سیاهت عاقبت

حسن یوسف‌ها و نرگس‌ها جوانه می‌زنند
زیر باران با نماز صبحگاهت عاقبت!

روح الله قناعتیان

نـخ دشـداشه‌اش از پرنیان است
دو چشمش مثل ماه مهربان است
زمیـن و آسمـان را، ریـسه بستنـد
ولایت عهدیِ صاحب زمان است
*
 چه شیـرینی و شیـدایی و شهـدی
چه عشقی و چه پیمانی، چه عهدی
چه عـیدی، بهتـر از عیـد قشنـگ  ِ
ولایـت عهــدی ِزیـبایِ "مهــدی"
*
 به پا کرده خدا در عرش مجلس
شمیم یاس و پونه می‌شود حس
"ابـاصــالح" امـام عـاشقـان شـد
شده مجلس پر از گل‌های نرگس
*
کِشیده رازقی در مقدمش صف
فرشتـه می‌زند در آسمـان دف
عزیز "عسکری" امروز در عرش
به سـلطانی عـالم شـد مـُشَرّف
*
عبـٕا عمـامه‌اش ماننـد حیدر
به منبـر مـی‌رود مثـل پیمـبر
ولایـت عـهدی حیـدر رسیـده
خـدا را شکـر بر دستان "رهبر"
*
به رویـش، نـور حـق تابیـده به به
به چشمش "والضحی" پاشیده به به
ردای ســبز و خـوشرنگ ِ امـامـت
به دست مادرش، پوشیده به به
*
بهار آسمـان شد، جانم ای جان
منور "جمکران" شد جانم ای جان
از امشب حضرت مهدی در عالم
امام عاشقان شد، جانم ای جان
*
 فـدای خـادمـان ِرو سـپیدت
فدای آن دو تا چشمی که دیدت
فـدای نائبـان خـاص و عـامت
فـدای "حِـلّی ُ" و شیخ مفیدت
*
مرا شیدای خود کن با دعایت
به گوشم می‌رسد آخر صدایت
نشسته بی‌قرارت "شیخ طوسی"
"مقـدس اردبیـلی‌هـا" فـدایت
*
دل دریـا برایـت می‌زنـد لک ...
ستـاره می‌زند با مـاه چشمک ...
ردای نـور، بر تـن کـردی آقا
الهـی بر تنت، باشـد مبـارک ...
*
چه می‌آید ملاحت بر تو ای جان
سیادت فَرّ ُ و شوکت بر تو ای جان
به کوریِ دو چشمِ دشمنانت
چه می‌آید امامت بر تو ای جان

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط