آیتالله توکل: حکمتی درباره ابتلای انسانها به سختیها
یک نوع اعمال جوارحی هستند که از اعضای تنمان مثل چشم و زبان و گوش صادر میشود؛ یک نوع عمل جوانحی است که با عنوان اعمال قلبی یاد میشوند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سیدرحیم توکل در برنامه "یاد خدا" با اشاره به یکی از فلسفههای آزمونهای الهی گفت: در بلاهایِ امتحانی، عملکرد ما از باطن بروز میکند؛ چرا که در یک دستهبندی، اعمال ما دو نوع است: یک نوع اعمال جوارحی هستند که از اعضای تنمان مثل چشم و زبان و گوش صادر میشود؛ یک نوع عمل جوانحی است که با عنوان اعمال قلبی یاد میشوند. این اعمال از درون جان ما سرچشمه میگیرد. حب و بغض، ایمان و کفر، اخلاص و نفاق و مواردی از این دست، از قلب و روح ما سرچشمه میگیرند.
وی افزود: یک قاعده داریم که تمام اعمال و جوارح ما از اعمال قلبیمان صادر میشود؛ یعنی فرمانده اصلی، قلب و روح ماست و اعضا و جوارح ما همان اعمالی را انجام میدهند که در روح ما جریان دارد. گاهی برخی که منافقانه رفتار میکنند و در عملشان ریا دارند، به دلیل ناهماهنگی قلب با جوارح انسان است؛ یعنی اعمال و رفتار فرد حاکی از قلبیاتش نیست. آزمونهای الهی پرده از درون ما بر میدارد.
این کارشناس دینی در ادامه گفت: تمام اعمال ما را به اعمال مُلکی و درونمان را به بُعد ملکوتی تعبیر میکنند. تمام اعمال مُلکی ما از درون ملکوتی ما ناشی میشود. اعمال ظاهر ما از این باطن سرچشمه میگیرد. در روایات همین معنا را تصریح کردند. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود «إِذَا طَابَ قَلْبُ الْمَرْءِ طَابَ جَسَدُهُ وَ إِذَا خَبُثَ الْقَلْبُ خَبُثَ الْجَسَدُ»؛ یعنی هنگامی که قلب انسان پاک شود، جسم او هم پاک میشود و هنگامی که قلب او را خُبث فراگیرد، جسمش هم خبیث میشود. مراد از قلب، روح و باطن ما است. اگر قلب، طیب و طاهر باشد، اعمال را هم طاهر انجام میدهند. باطن سالم هیچ گاه فرمان به چشمچرانی و غیبت نمیدهد.
وی با اشاره به اینکه باطن و شاکله انسان فرمان به امری میدهند، گفت: خداوند در قرآن میفرماید «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِه»؛ یعنی هرکه بر اساس شاکلهاش عمل میکند. اگر محبت باشد، بر اساس محبت عمل میکند. اگر بغض و کینه باشد، بر همان اساس واکنش نشان میدهد. در آزمونها باطنهاست که ظاهر میشود. شاید فرد در حالت عادی منافقانه هم رفتار انجام دهد، یعنی به آنچه باور ندارد عمل کند، اما وقتی در آزمونها قرار گیرد، باطنش نمایان شود. در روایات ما محوریت آزمونها نیز به خاطر ظاهر شدن درونیات است. اعمال ما ظهور باطن ما است.
آیتالله توکل افزود: آیهای دیگر در قرآن اشاره به همین معنا دارد؛ خداوند در آیه 142 آلعمران میفرماید «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصَّابِرین»؛ یعنی آیا پنداشتید که داخل بهشت میشوید، بىآنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم بدارد؟ این سنت درباره ابلیس هم جاری بود. در آیه 34 سوره بقره میخوانیم: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ»؛ یعنی و چون فرشتگان را گفتیم «براى آدم سجده کنید»، پس به جز ابلیس ــ که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد ــ [همه] به سجده در افتادند.برخی گفتهاند منظور از «کان»، «صار» است؛ یعنی او در زمره کافران قرار گرفت، اما اگر به معنای «بودن» معنا دهد، یعنی ابلیس از قبل کافر بود و در یک آزمون، کفرش نمایان شد.
انتهایپیام/