میزگرد تسنیم|ظرفیت پیمان شانگهای برای حل معمای رابطه با هند و چین/ امتیازات اقتصادی به آذربایجان قابل بازگشت است
با توجه به ظرفیت بالای هریک از همسایگان ایران برای گسترش روابط اقتصادی، شناسایی این ظرفیتها و اقدام بهموقع در جهت تأمین منافع کشور از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، مدتها بود که دیپلماسی اقتصادی در فضای دیپلماسی کشور جایگاه چندانی نداشت اما از اواخر دولت دوازدهم این موضوع مورد توجه قرار گرفت. موضوع دیپلماسی اقتصادی بهسبب کارکردی که میتواند در جهت رشد تولید و خنثیسازی تحریمها داشته باشد مورد توجه قرار گرفته است.
مقام معظم رهبری نیز این موضوع را مورد تأکید قرار دادند و به اولویت قرار گرفتن دیپلماسی اقتصادی بهجای دیپلماسی هستهای اشاره کردند، در همین راستا و با توجه به مشکلات فعلی کشور، تقویت دیپلماسی اقتصادی با در نظر گرفتن راهبردهای مناسب و در جهت استفاده از ظرفیتهای منطقهای و همسایگی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
با توجه به بررسی کلیات موضوع دیپلماسی اقتصادی در گفتگوهای پیشین در میزگردی که با حضور رضا توکلی، امیرمحمد رئیسیان و محمدرضا برجی از کارشناسان حوزه دیپلماسی اقتصادی برگزار شد، تلاش شده است مسائل و ظرفیتهایی که در ارتباط با برخی کشورهای همسایه وجود دارد بهشکلی جزئیتر بررسی شود.
تسنیم: اتفاقی که در افغانستان افتاد این بود که ایران سه محصول اصلی خود را شامل سیمان، سوخت و فولاد در حجم گسترده به این کشور صادر میکرد و درآمد خوبی را نیز برای شرکتهای ایرانی بهدنبال داشت. از جمله مشکلاتی که در این زمینه پیش آمد بحث خرید ریالی از کارخانههای کشور و در نتیجه عدم ورود ارز به کشور و همچنین استفاده افغانستان از منابع صادراتی که برای اقداماتی از جمله سدسازی استفاده کرد که در نهایت از آن بهعنوان ابزاری علیه کشورمان از آن استفاده شد. با توجه به شرایط فعلی افغانستان و منابع معدنی گسترده این کشور نقش سازمان توسعه تجارت، وزارت اقتصاد و شرکتهای بزرگ کشور در سرمایهگذاری در این کشور چیست؟
رضا توکلی: وقتی میخواهیم با کشوری روابط اقتصادی داشته باشیم باید در موضوعات مختلف اقتصادی یک راهبرد مشخص داشته باشیم اما وقتی به واقعیتهای میدانی نگاه میکنیم، میبینیم که در موضوعاتی مانند تجارت خارجی، سرمایهگذاری و گردشگری دستگاه سیاست خارجی، تجاری و فرهنگی هرکدام یک راهبرد مجزا از هم دارند و تمام این موارد در زیر مجموعه یک راهبرد کلی تنظیم نشده است.
اگر این موضوع را در ساختارها دنبال کنیم به این نتیجه میرسیم که دچار تشتت نهادهای مؤثر هستیم. اگر بخواهیم روابط اقتصادی خود را افغانستان گسترش بدهیم باید ابتدا ظرفیتهای سرمایهگذاری در افغانستان را شناسایی کنیم. ایران میتواند در بحث صدور خدمات فنی مهندسی، معادن، جادهسازی و مسکن در افغانستان سرمایهگذاری کند.
کنار این موارد که میتوان در آنها سرمایهگذاری کرد، باید به موضوع سوخت بهعنوان یکی از نیازهای اساسی افغانستان و حضور افغانستانیها در ایران و ظرفیت جذب سرمایه خارجی که وجود دارد توجه شود.
وقتی این موضوعات را در نظر میگیریم میبینیم که چندین سازمان از جمله وزارت امور خارجه، سازمان توسعه تجارت، نهادهای امنیتی و نظامی، سازمان گسترش صنایع، گمرک و حتی در بحث بازارچههای مرزی وزارت کشور نیز دخالت دارند، بنابراین یک طیف وسیع از نهادها و سازمانها وجود دارند که هرکدام یکسری خواستهها را از دیدگاه خود در مورد افغانستان مطرح میکنند،
در نتیجه نهتنها در مورد افغانستان بلکه در مورد سایر کشورها نیز بازسازی دیپلماسی اقتصادی در کشور ضرورت دارد، اینکه شما یک سند تجاری داشته باشید نیز مهم است، متأسفانه در این خصوص وضعیت مناسبی نداریم و نقشه راه مشخصی نداریم حتی اسناد بالادستی برخی از نهادها همان اسناد پیش از انقلاب است.
عمده مسئله در خصوص روابط تجاری با افغانستان موضوع بازگشت ارز صادراتی است، باید مشخص شود که با این مسئله چگونه برخورد خواهد شد، آیا تهاتر را بهعنوان یکی از مسیرهای بازگشت ارز قبول داریم یا خیر؟
اگر ایران نسبت به دیپلماسی اقتصادی نسبت به همسایگان و حتی غیرهمسایگان اعتقاد عملی دارد باید چهار مشکل اساسی را حل کند؛ این مشکلات شامل نقشه راه مشخص، لجستیک، نهاد متولی واحد و نیروی انسانی متخصص میشود.
هرچقدر هم که نقشه راه، نهاد متولی واحد و نیروی انسانی متخصص مناسب داشته باشیم، در صورتی که شرکتهای حملونقل بزرگ نداشته باشیم توانایی استفاده از ظرفیتها را نخواهیم داشت، بهطور مثال وقتی روسیه کالاهای ترکیه را تحریم کرد این فرصت برای ایران به وجود آمد که جای محصولات ترکیهای را که عموماً محصولات کشاورزی و باغی بود در بازار روسیه پر کند.
شرط روسیه این بود که بتوانیم این کالاها را بهصورت مستمر صادر کنیم، در چنین شرایطی نیاز به لجستیک مناسب برای صادرات وجود دارد. پیش از مشکلاتی که در این مدت اخیر با آذربایجان به وجود بیاید نیز آنها بهدلیل روابط خوبی که با ترکیه داشتند کامیونهای ایرانی را یک روز معطل میکردند،
در نتیجه رقابتپذیری و کیفیت محصولات کشاورزی و باغی ایرانی کاهش پیدا میکند و تاجر ایرانی یا باید محصول خود را برگرداند یا با قیمت پایینتری به فروش برساند. پس از آنکه بحث صادرات زمینه به روسیه با مشکل مواجه شد، ترانزیت دریایی مورد توجه قرار گرفت.
گفته میشد که ظرفیت ترانزیت با حجم بالا از طریق دریای خزر وجود ندارد اما بعد از بازدیدی که از بندر آستاراخان روسیه انجام گرفت، مشخص شد که ظرفیت این کار نیز وجود دارد اما از سوی طرف ایرانی درخواستی برای این کار صورت نگرفت. لجستیک شامل بندر، راهآهن، جادهها و سردخانه میشود.
در مورد چابهار موضوع مشخص است که هندیها تمایل ندارند که بندر گوادر پاکستان رونق بگیرد چرا که رقبای آینده اقتصاد جهانی هند و چین هستند و سرمایهگذار در این بندر چین است. کنار این موضوع دشمنی بین هند و پاکستان نیز وجود دارد.
تضاد گسترش روابط با هند و چین/ دیپلماسی اقتصاد نیازمند ستاد مشترک
امیرمحمد رئیسیان: در بحث چابهار موضوع تنش بین هند و پاکستان وجود دارد و رقابت ژئوپولیتیکی و اقتصادی هند و چین نیز به حدفاصل بین بندر گوادر و چابهار رسیده است. یکی از مأموریتهای آن ستادی که میگوییم باید راهبر دیپلماسی اقتصادی باشد همین است که در اینجا تکلیف را روشن کند چرا که به هر میزان که بهسمت هند حرکت کنیم از چین و پاکستان دور میشویم و بهعکس.
برخی میگویند روابط ما با هند بهواسطه روابط آنها با رژیم صهیونیستی سقف دارد اما در مقابل این مسئله برای پاکستان وجود ندارد در نتیجه نهادهای تصمیمگیر باید با در نظر گرفتن تمام ابعاد سیاست خارجی، فرهنگی، امنیتی و اقتصادی در این خصوص تصمیمگیری کند و این مسئله نیازمند ستاد دیپلماسی اقتصادی در کشور است.
این ستاد باید تمام نیروهای دیپلماسی اقتصادی از جمله وزارت امور خارجه بهعنوان نوک پیکان و بعد ارگانها و نهادهای دیگری مانند سازمان توسعه تجارت، معاونتهای بینالملل وزارتخانهها، بانک مرکزی و دستگاههای امنیتی را شامل شود.
در زمان حاضر تنشها با آذربایجان بهطور روزانه تغییر میکند، با وجود این باید راهبرد ما در خصوص مسیرهای ترابری برای ارتباط با قفقاز جنوبی مشخص باشد.
اگر ترکیه را در نظر نگیریم وضعیت کشور بهلحاظ پیچیدگی اقتصادی بین کشورهای منطقه از جمله عراق، پاکستان و ارمنستان رتبه بسیار خوبی است. در مورد آذربایجان مسئله امنیتی که همیشه دیپلماسی اقتصادی را تحت تأثیر خود قرار داده است مسئله صادرات انرژی این کشور به رژیم صهیونیستی است.
براساس آمار نهادهای بینالمللی، 75 درصد صادرات آذربایجان نفت و 12 درصد آن نیز گاز است. مقصد اول این صادرات ایتالیا، سپس ترکیه و بعد رژیم صهیونیستی است. تعامل اقتصادی جمهوری اسلامی با آذربایجان و پررنگ بودن نفش رژیم صهیونیستی در تبادلات تجاری این کشور از جمله مسائلی است که باید حل شود.
رشد تجارت با آذربایجان طی سالیان اخیر بسیار کند بوده است و از مجموع 37 میلیارد دلار تبادلات ما با کشورهای همسایه تنها 1.5 میلیارد دلار مربوط به کشورهای همسایه در حوزه قفقاز است که از این میزان 500 میلیون دلار آن مربوط به آذربایجان است، عجیب اینجاست که این عدد در مورد روسیه اندکی کمتر از آذربایجان است (آمار سال 1398، حدود 500 میلیون دلار با روسیه و 510 میلیون دلار با آذربایجان).
مشکل دیگری که در منطقه وجود دارد این است که اقتصاد ما با کشورهای اطراف، اقتصاد مکملی نیست، به این معنا که عمده کشورهای این منطقه را صادرکنندگان انرژی تشکیل میدهند اما پیچیدگیهای اقتصادی ما سبب شده است تراز تجاری ما با این کشورها مثبت باشد.
ما در بحث شناسایی و اقدام در دیپلماسی اقتصادی دچار مشکل هستیم. سازمانهای TPO در جهان سازمانهای مستقلی نیستند. این سازمانها در واقع سکانداران دیپلماسی اقتصادی در کشورها هستند و بخش خصوصی را هم درگیر میکنند. همانطور که اتاقهای بازرگانی کاملاً خصوصی و وزارت خارجه کاملاً دولتی است، TPO میانه این مسیر قرار دارد.
در بحث شناسایی و اقدام میتوانیم شیلی را مثال بزنیم، این کشور 16میلیوننفری دفتری در خاورمیانه دارد و 200 قلم کالا را که ما واردکننده آن هستیم شناسایی کردند و اعلام کردند "ما میتوانیم این کالاها را تولید کنیم"، از این تعداد 70 کالا را با هزینه کمتر و سرعت بیشتر به ایران برسانند.
مشکل ما در شناسایی اینجاست که ما این کار را حتی در مورد همسایگانی مانند افغانستان و عراق نیز انجام ندادهایم، ضمن اینکه بازاریابی و اعتمادسازی ضعیفی داریم، این مسئله نیز به نقشهراه و ستاد دیپلماسی اقتصادی مربوط میشود.
دو رکن سیاست همسایگی/ امتیازات دادهشده به آذربایجان قابل بازگشت است
تسنیم: در مورد کشورهای مختلف منطقه از جمله پاکستان، آذربایجان و ترکیه صحبت شد، اما با توجه به اینکه در خصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس کمتر صحبت شده است و بهنظر میرسد کشوری مانند عمان تمایل دارد روابط تجاری خود را با ایران گسترش دهد، فکر میکنید چه ظرفیتهایی برای توسعه روابط تجاری با این کشورها وجود دارد؟
محمدرضا برجی: ظرفیتهای توسعه روابط با این کشورها وجود دارد و میتوان در همین رابطه بندرعباس را بهعنوان مبدأ از ایران در نظر گرفت. در زمان حاضر سرمایهگذاری بالایی در بنادر عمان در حال انجام است و باید از این فرصت استفاده کنیم. قرار نیست عمان جایگزین امارات شود اما ایران میتواند ظرفیتهای عمان را نیز در نظر بگیرد.
در اینجا مشکل تحریمهای آمریکا وجود دارد و عمانیها نیز از آن تبعیت میکنند اما اجازه تجارت کالاهایی را که تحریم نیستند در کشورشان میدهند.
ما میتوانیم با کشورهای عربی مانند عمان، قطر و کویت که نقش متعادلکننده را بین کشورهای حاشیه خلیج فارس دارند، رابطه خوبی داشته باشیم. بهدلیل مشکلات ساختاری و لجستیکی که در کشور ما وجود دارد، نمیتوانیم بهسرعت نسبت به فرصتهای اقتصادی که به وجود میآید واکنش نشان دهیم و این سبب میشود که کشورهای دیگر جایگزین ما شوند.
در مورد آذربایجان باید گفت که طی 40 سال گذشته ایران حق همسایگی با آذربایجان را بهطور کامل ادا کرده است. در موضوع ارتباط بین جمهوری باکو و نخجوان حق ترانزیت از کامیونهای آذربایجان گرفته نمیشده است. در زمان حاضر با توجه به رویکردی که آذربایجان مقابل ایران دنبال میکند، میتوانیم امتیازاتی را که در این مدت به آنها واگذار شده است پس بگیریم،
بهطور مثال 50 درصد میدان نفتی البرز در دریای خزر به آذربایجان واگذار شده است و امتیازی گرفته نشده است، همچنین در بحث کنوانسیون دریای خزر اجازه دادیم خط لولهای بین ترکمنستان و آذربایجان برقرار شود، کنار این مسئله اجازه استفاده از مرز هوایی در دریای خزر نیز به آذربایجان داده شده است که این مسائل از جمله امتیازاتی است که داده شده است و ایران میتواند آنها را بازگرداند.
در زمان حاضر ترکیه و آذربایجان تلاش دارند با ایجاد دالان، ارتباط زمینی را با یکدیگر برقرار کنند و این مسئله نهتنها در ارتباط با ایران بلکه در خصوص رویکرد بازیگران فرامنطقهای مانند چین بهواسطه طرح یک کمربند یک راه تأثیر دارد.
سیاست همسایگی دو رکن دارد؛ رکن اول تقویت روابط بین دو کشور و رکن دوم قطع روابط با دشمنان است اما متأسفانه در بحث آذربایجان میبینیم که این مسئله از جانب طرف مقابل رعایت نشده است.
ظرفیت پیمان شانگهای برای حل معمای رابطه با هند و چین
تسنیم: با توجه به تنش در رابطه بین هند و پاکستان که در خصوص آن صحبت شد، چه راهکارهایی را میتوانیم برای ارتباط متناسب و متوازن با این کشورها پیشنهاد کرد؟
رئیسیان کارشناس اندیشکده دیپلماسی اقتصادی: اتفاق خوبی اخیرا در مورد ارتباط بین هند، پاکستان و چین رخ داد این بود که ما عضو دائم پیمان امنیتی شانگهای شدیم و هر سه کشور نیز در این سازمان حضور دارند از این جهت میتوان گفت که مناقشهای که از آن صحبت میکنیم قابل حل است.
به نظر میرسد امکان ایجاد توازن در ارتباط با این کشورها وجود دارد تا بدین ترتیب منافع طرفین و به خصوص ایران تامین شود. در خصوص پاکستان به غیر از بحث بازارچههای مرزی به یک خط لوله نیاز داریم. این مسئلهای است که سالها است با آن درگیر هستیم.
مشکل اصلی پاکستان سوخت و بحث انرژی است چرا که زیرساختهای کافی در این کشور وجود ندارد. با توجه به مشکلات زیرساختی در کشور پاکستان، ظرفیت بسیار مناسبی برای صادرات خدمات فنی و مهندسی و پزشکی به این کشور وجود دارد.
نقش پررنگ دیپلماسی نظامی در روابط با پاکستان
توکلی کارشناس اندیشکده دیپلماسی اقتصادی: باید در نظر داشته باشیم که هر رفتاری را ما در قبال پاکستان انجام دهیم، کشورهای مختلف از جمله چین، عربستان، آمریکا، افغانستان، هند و حتی خود پاکستان واکنشهای خود را خواهند داشت. ساختار سیاسی پاکستان فدرالی و به شدت تحت تاثیر نیروی نظامی است. پاکستان را ارتش پاکستان اداره میکند تا حدی که گمرک را نیز تحت تاثیر خود قرار میدهد.
رئیسیان: زبان این افراد را یک فرد نظامی دیگر میتواند درک کند بنابراین نقش دیپلماسی نظامی در این کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است. در نتیجه یک فرد نظامی که درک اقتصادی مناسبی نیز داشته باشد میتواند در مورد برخی مسائل امنیتی که از موانع اصلی تجارت با پاکستان است، مذاکره شود.
توکلی: برای گسترش روابط تجاری با پاکستان میتوان دو اقدام را که در دسترس نیز هستند انجام داد یکی بحث گردشگری و دیگری تجارت است.
سالانه حدود 200 هزار گردشگر از پاکستان وارد ایران میشود که این افراد به دلیل سطح درآمد عمومی که دارند برای تفریح به ایران نمیآیند بلکه برای گردشگری زیارتی به ایران سفر میکنند. مقصد آنها نیز به مشهد و کربلا است. بخش عمده این سفرها نیز در بازه محرم و سفر اتفاق میافتد.
در صورتی که مسیر حرکت این افراد را که عموما از طریق زمینی سفر میکنند را مشخص کنیم و زیرساختها را در آن تقویت کنیم میتوان درآمد خوبی از این طریق به دست آورد.
در بحث تجارت با پاکستان آمار رسمی که اعلام میشود یک میلیارد دلار است اما آن چیزی که تجار میگویند پنج میلیارد دلار است. دلیل این اختلاف نیز این است که عمده تجارت که اتفاق میافتد، غیرقانونی است. البته بخشی عمده این اتفاق از سوی کسانی رخ میدهد که به دلیل مشکلات معیشتی رو به این کار میآورند و نمیتوان گفت که بدون در نظر گرفتن موضوعاتی نظیر معیشت جلوی آنها گرفته شود.
در بحث تجارت، محصولات کشاورزی و باغی پاکستان مانند انبه و برنج مزیتهای مناسبی وجود دارد و از طرف دیگر بازار خوبی برای سیب ایران و در زمینه محصولات پتروشیمی سوخت در بازار پاکستان مهیا است. در کنار این موضوع پتانسیل صادرات 150 مگاوات برق وجود دارد.
تجربه صادرات برق را به عراق را داریم و میبینیم در بسیاری از موارد در روابط بین دو کشور مورد توجه قرار گرفته است، بنابراین موضوع صادرات برق از اهمیت بالایی برخوردار است.
کمکهای خارجی برای پاکستان از اهمیت بالایی برخوردار است. این کشور از نهادهای بین المللی از جمله بانک جهانی و کشورهای مختلف از جمله عربستان، امارات و آمریکا کمک دریافت میکند و این کمکها در برابر تجارت با ایران حجم بسیار بالایی دارد.
قرابتهای فرهنگی و قومی که در کشورهای همسایه از جمله پاکستان وجود دارد برای ایران یک مزیت است. در این کشور حدود 200 میلیون نفر اهل سنتی زندگی میکنند که ایران را قبول دارند اما 15 میلیون نفر نیز با تفکرات وهابی وجود دارند.
در دیپلماسی اقتصادی باید توجه داشت که موضوع تنها رابطه ما با کشور مورد نظر نیست که مطرح میشود بلکه ممکن است بازیگران دیگری نیز در صحنه وجود داشته باشند، ضمن اینکه نباید طرف مقابل خود را دست بسته در نظر بگیریم.
کشورها تا حدی تحمل میکنند که تراز تجاری آنها تا این حد با ما فاصله داشته باشد و از آنجا به بعد میگویند که بیایید در کشور ما سرمایهگذاری کنید چرا به طور مداوم محصول ارسال میکنید؟ الگویی که شرکت کالا برای ایجاد خط تولید در عراق پیاده کرد از این جهت اهمیت دارد چرا که پایداری آن نسبت به جریان صادرات بالاتر است.
در موضوع چابهارهندیها از 20 سال قبل اعلام کردند که میخواهیم سرمایهگذاری کنیم اما تا الان تنها 150 میلیون دلار سرمایهگذاری کردند و این در حالی است که چین در بندر گوادر پاکستان 40 میلیارد دلار سرمایهگذاری کرده است.
کاهش سرعت سرمایهگذاری هند در چابهار به دلیل عدم وجود رقیب جدی
تسنیم: پاکستان و چین شریک راهبردی یکدیگر هستند بنابراین سرمایهگذاری این کشور در بندر پاکستان چندان دور از ذهن نبود. با توجه به رقابت تجاری با چین، هند نیاز دارد تا با استفاده از چابهار بتواند به آسیای میانه دسترسی پیدا کند و محصولات خودش را صادر کند. با در نظر گرفتن این ضرورت برای هند چرا با وجود معافیت تحریمی آمریکا سرمایهگذاری پایینی در چابهار صورت گرفته است؟
توکلی: مزیت چابهار برای هند این است که از این طریق میتواند کالاهای خود را به آسیای میانه صادر کند اما برای چین بندر گوادر و چابهار تفاوت چندانی ندارد بلکه به دلیل اینکه آمریکا کمکهای بالایی به پاکستان دارد و ممکن است در آینده پاکستان محل تنش میان آمریکا و چین باشد، چین تمایل بیشتری برای استفاده از چابهار و مسیر آبی راه ابریشم برای تامین انرژی خود دارد.
بنابراین نیاز چین به چابهار بیش از هند بود، اما در زمان حاضر هندیها رقیب جدی برای سرمایهگذاری در چابهار نمیبینند و از آنجا که پیگیری جدی از سوی ایران در این مسئله صورت نگرفته است آنها نیز اقدام به به خصوصی انجام ندادهاند. در نتیجه پس از 20 سال، چین از سرمایهگذاری در چابهار صرف نظر کرد، بنابراین هند دیگر رقیبی برای خود نمیبیند.
شناسایی طالبان مهمترین منابع در مسیر استفاده از ظرفیتهای اقتصادی افغانستان
تسنیم: باتوجه به تغییرات در افغانستان و ظرفیتهای بالقوه معدنی این کشور به خصوص در زمینه مس، چه راهکارهایی به منظور استفاده حداکثری از این ظرفیتها میتواند در دستور دیپلماسی اقتصادی قرار گیرد؟
برجی کارشناس اندیشکده دیپلماسی اقتصادی: بررسی که توسط آمریکا انجام شد نشان داد که افغانستان از نظر معدنی جایگاه بالایی دارد و برخی منابع کمیاب در این کشور موجود است اما به دلیل حضور آمریکا در این کشور و نبود امنیت ما نتوانستیم از این ظرفیتها استفاده کنیم.
در زمان حاضر با توجه به اینکه یک حکومت اقتدارگرا در افغانستان روی کار آمده است و ما از نظر دیپلماسی روابط مطلوبی با آنها داریم باید تا پیش از تثبیت طالبان وارد مذاکره شویم و امتیازگیری کنیم. هماکنون چین، پاکستان و حتی روسیه اقدامات خود را در این جهت آغاز کردهاند و ایران نباید از این کشورها عقب بماند.
افغانستان نیاز شدیدی به خدمات دارد، میتوانیم با ارائه این خدمات امتیازاتی که در زمینههای اقتصادی میتواند برای کشور منافع مطلوبی به دنبال داشته باشد را دریافت کنیم.
رئیسیان: مانعی که در این زمینه وجود دارد شناسایی طالبان و مسائل امنیتی است. کشورهای دیگر نقش محوری برای ایران در مذاکرات صلح افغانستان قائل هستند بنابراین تا زمانی که وضعیت شناسایی طالبان مشخص نشود طرحریزی یک راهبرد برای دیپلماسی اقتصادی ایران و افغانستان کار دشواری خواهد بود. وجهه امنیتی پیمان شانگهای نیز میتواند در این زمینه کمک کننده باشد.
استفاده از ظرفیت سازمان اکو برای کاهش اختلافات در قفقاز جنوبی
تسنیم: با وجود تنشهای موجود با آذربایجان، ایران در راستای حفظ صادرات و کاهش اختلافات موجود در حوزه قفقاز جنوبی از چه ابزارهایی میتواند استفاده کند؟
توکلی: در خصوص آذربایجان دو مسئله اقتصادی شامل تجارت و ترانزیت اهمیت دارد. با توجه به ظرفیتهای وارداتی این کشورها ما با یک بازار 300 میلیارد دلاری طرف هستیم. ایران میتواند 17 درصد از این ظرفیت را در اختیار خود دربیاورد.
در بحث ترانزیت نیز کشور آذربایجان مسیری است که از طریق زمین کالاهای ما به روسیه میرسد. اگر آذربایجان به هر علتی بخواهد از صادرات کالای ما جلوگیری کند ناچار هستیم وارد خاک ارمنستان شویم. تا به الان به دلیل مسیر طولانیتر و هزینه بالاتر ترانزیت از این مسیر استفاده نمیشده، بنابراین مسیر آذربایجان برای صادرات محصولات ایران بهتر است.
ترکیه را باید در موضوع آذربایجان نه الزاما به عنوان دشمن بلکه به عنوان رقیب در نظر بگیریم. ترکیه به سبب قرابت های زبانی و فرهنگی که با آذربایجان دارد برروی آن متمرکز شده است. جادههایی که به عنوان مسیرهای زمینی یک کمربند یک راه در نظر گرفته میشود دارای سه مسیر روسیه، ایران و شاخه جدیدی که ترکیه تمایل دارد آن را مطرح کند از طریق ترکمنستان(سپس آذربایجان و ترکیه) است.
زمانی مسیر سوم ممکن میشود که جمهوری باکو به نخجوان متصل شود و در صورتی که این اتفاق رخ دهد ترکیه نیز با جمهوری باکو ارتباط زمینی پیدا میکند.
مسئلهای که از جانب کارشناسان اقتصادی در خصوص آذربایجان میتواند مطرح شود یک اعلام خطر است چرا که در صورتی که مسیر زمینی سوم ایجاد شود یک ضرر اقتصادی بزرگ برای ایران خواهد بود.
رئیسیان: راه حلی که برای کاهش تنشها در این حوزه میتوان به آن توجه کرد سازمان اکو است. سالها است که این سازمان تشکیل شده و دفتر مرکزی آن نیز در تهران است اما تا الان استفاده مناسبی از دیپلماسی اکو انجام ندادهایم. از 10 عضوی که در اکو حضور دارند اکثرا جمهوریهای استقلال یافته از شوروی و کشورهای حوزه قفقاز هستند.
ناظر به اینکه 3 درصد اقتصاد جهانی بین کشورهای عضو اکو رخ میدهد و کشورهایی مانند پاکستان نیز در آن دخیل هستند، میتوان از این فرصت برای گسترش روابط و کاهش تنشها استفاده کرد.
در زمان حاضر حداقل در بعد رسانهای بحرانی در رابطه با آذربایجان به وجود آمده است. در موضوع صادرات به روسیه نگرانیهای چندانی وجود ندارد چرا که میتوان با افزایش مسیرهای آبی و از طریق دریای خزر نقش مسیر زمینی را کاهش داد. در مورد آذربایجان دیپلماسی سیاسی باید کار کند اما ما نباید تجارت با روسیه را معطل این مسئله کنیم.
انتهای پیام/