تفسیر المیزان | به چه اخباری باید اعتنا کنیم؟

علامه طباطبایی می‌نویسد عقلا هم رفتارشان همین است که خبر اشخاص بی‌‏بند و بار را حجت نمی‌دانند و به خبر کسى عمل می‌کنند که به وى وثوق داشته باشند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، تفسیر المیزان، به عنوان ارزنده‌ترین تألیف علامه طباطبایی در 20 جلد به زبان عربى نگاشته شد. این تفسیر یکى از منابع اصیل فرهنگ و معارف اسلامى در قرن اخیر به شمار می‌‏رود و در واقع موسوعه‌‏اى است جامع، مشتمل بر مباحث عمیق قرآنى، حدیثى، فلسفى، عرفانى، ادبى، اخلاقى، تاریخى، اجتماعى و غیره که با طرحى بی‌‏سابقه و شیوه‌‏اى محققانه به رشته تحریر درآمده است. این تفسیر ارزنده از نظر صورى و معنوى، رعایت موازین صحیح قرآنى، تفکیک مباحث تفسیرى و روائى و علمى از یکدیگر، نقد و بررسى و تحلیل آرای برخى از مفسران و دیگر موارد مشابه، آنچنان بدیع است که می‌توان گفت، در طول تاریخ تفسیر قرآن، کتابى با این دقت و ظرافت و جامعیت تألیف نشده است.

علامه طباطبایى، پس از نقد و بررسى تمام روش‌‏هاى تفسیرى در مقام استنتاج بر این باور است که که تمامى این روش‏‌ها از نقیص‌ه‏اى بزرگ رنج می‌برند و آن عبارتست از تحمیل نتایج بحث‏‌هاى علمى یا فلسفى از خارج بر مدلول آیات که در این صورت، تفسیر به تطبیق تغییر یافته و تطبیق، تفسیر نام گرفته است و بسیارى از حقایق قرآن مجاز جلوه داده شده و شمارى از آیات تأویل شده است.

همان طور که اشاره شد، ویژگی اجتماعی بودن تفسیر المیزان جزء تفکیک‌ناپذیر مباحث علامه است به گونه‌ای که جزو اولین گروه تفاسیر اجتماعی شیعه محسوب می‌شود. مفسر در روش تفسیر اجتماعی که شاخه‌ای از تفسیر اجتهادی با گرایش اجتماعی محسوب می‌شود، تلاش می‌کند بین نظریه قرآن در زمینه مسائل اجتماعی، با هدف اجتماعی، هماهنگی برقرار کند و در جنبه‌های مختلف اجتماعی از مسائل اعتقادی گرفته تا مسائل اقتصادی، سیاسی، اخلاقی و حقوقی، به ارائه نظریه و تئوری می‌پردازد و مشکلات را پیش‎بینی می‌کند و به شبهات مختلف پاسخ می‌دهد.

به عنوان نمونه ایشان ذیل آیه6 حجرات به نقش خبر در زندگی اجتماعی انسان و مراقبت و تقوا درباره توجه به هر خبری در جامعه اشاره می‌کنند. در این آیه می‌خوانیم «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمین‏» اى کسانى که ایمان آورده‏‌اید، اگر فاسقى برایتان خبرى آورد، نیک; وارسى کنید، مبادا به نادانى گروهى را آسیب برسانید و [بعد،] از آنچه کرده‏‌اید پشیمان شوید.»

علامه در توضیح این آیه می‌نویسد: کلمه "فاسق" به طورى که گفته‌‏اند به معناى کسى است که از طاعت خارج و به معصیت گرایش کند و کلمه" نبأ" به معناى خبر مهم و عظیم‌الشأن است. معناى آیه چنین است: اى کسانى که ایمان آورده‏‌اید، اگر فاسقى نزد شما خبرى مهم آورد، خبرش را تحقیق و پیرامون آن بحث و فحص کنید، تا به حقیقت آن واقف شوید، تا مبادا بدون جهت و به نادانى بر سر قومى بتازید و بعداً از رفتارى که با آنان کرده‌اید پشیمان شوید. خداى سبحان در این آیه اصل عمل به خیر را که اصلى است عقلایى امضاء کرده، چون اساس زندگى اجتماعى بشر به همین است که وقتى خبرى را می‌شنوند به آن عمل کنند، چیزى که است در خصوص خبر اشخاص فاسق دستور فرموده تحقیق کنید و این در حقیقت نهى از عمل به خبر فاسق است و حقیقت این نهى این است که می‌‏خواهد از بى‌اعتبارى و عدم حجیت خبر فاسق پرده بردارد و این هم خودش نوعى امضاء است؛ چون عقلا هم رفتارشان همین است که خبر اشخاص بی‌‏بند و بار را حجت نمی‌دانند و به خبر کسى عمل می‌کنند که به وى وثوق داشته باشند.

نقش خبر در زندگى اجتماعى انسان و اقسام خبر

توضیح اینکه: حیات آدمى حیاتى است علمى و انسان سلوک طریق زندگی‌‏اش را بر این اساس بنا نهاده که آنچه به چشم خود می‌‏بیند، به همان عمل کند، حال چه خیر باشد و نافع و چه شر باشد و مضر. چون مایحتاج زندگی‌اش و آنچه مربوط و متعلق به زندگى او است منحصر در دیدنی‌‌ها و شنیدنی‌هاى خودش نیست بلکه بیشتر آنها از حیطه دید و علم او غایب است، ناگزیر می‌‏شود که بقیۀ حوائج خود را که گفتیم از حیطه علم او غایب است، از راه علم دیگران تکمیل و تتمیم کند، علمى که دیگران با مشاهده و یا با گوش خود به دست آورده‏‌اند و این همان خبر است.

پس اعتماد به خبر به این معنا است که عملاً ترتیب اثر به آن بدهیم و با مضمون آن تا حدى معامله علمى بکنیم که گویا خود از راه مشاهده به دست آورده‏‌ایم و این همان طورى که گفتیم لازمه زندگى اجتماعى انسان است و احتیاج ابتدایى او است و بناى عقلا و مدار عملکرد آنان بر قبول خبر دیگران است. حال اگر خبرى که به ما می‌‏دهند متواتر باشد، یعنى از بسیارى آورندگان آن براى انسان یقین‌آور باشد و یا اگر به این حد از کثرت نیست، حداقل همراه با قرینه‌‏هایى قطعى باشد که انسان نسبت به صدق مضمون آن یقین پیدا کند، چنین خبرى حجت‏ و معتبر است.

و اما اگر خبر متواتر نبود و همراه با قرینه‌‏هایى قطعى نیز نبود و در نتیجه بعد از شنیدن خبر یقین به صحت آن حاصل نشد و به اصطلاح علمى خبر واحد بود، چنین خبرى در نظر عقلا وقتى معتبر است که اگر براى انسان یقین نمى‌‏آورد، حداقل وثوق و اطمینانى بیاورد، حال یا به حسب نوعش خبرى وثوق‏‌آور باشد، (مانند خبرى که متخصص یک فن به ما مى‌‏دهد) و یا به حسب شخصش وثوق‏‌آور باشد، (مثل اینکه شخص آورنده خبر مورد وثوق ما باشد)، عقلا بنا دارند که بر این خبر نیز ترتیب اثر دهند و سرّش هم این است که عقلا یا به علم عمل می‌کنند و یا به چیزى که اگر علم حقیقى نیست علم عادى هست، و آن عبارت است از مظنه و اطمینان.

حال که این مقدمه روشن شد، می‌‏گوییم: اینکه در آیه شریفه دستور به تحقیق و بررسى خبر فاسق را تعلیل فرموده به اینکه‏ "أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ ..."می‌‏فهماند که آنچه به آن امر فرموده، رفع جهالت است و اینکه انسان اگر خواست به گفته فاسق ترتیب اثر دهد و به آن عمل کند، باید نسبت به مضمون خبر او علم حاصل کند، پس در آیه شریفه همان چیزى اثبات شده که عقلا آن را ثابت می‌‏دانند و همان عملى نفى شده که عقلا هم آن را نفى می‌‏کنند و این همان امضاء است، نه تأسیس حکمى جدید.

انتهای‌پیام/

 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط