انقلاب اسلامی ایران در عصر پایان دین، پیام آور تمدنی جدید بود/ منشور تمدن سازی انقلاب را بشناسیم

پیام تمدنی انقلاب اسلامی این بود که بیائید بر اساس فطرت انسانی، وحی الهی و عقل جهانشمول بشری و بهره‌گیری از تجربه‌های سودمند جوامع،"تمدن نوین اسلامی" را بسازیم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام محسن مهاجرنیا، استادیار گروه سیاست پژوهشکده نظام‌های اسلامی، در پانزدهمین نشست از هفتمین دوره‌ی سلسله نشست‌های دوره‌ای کرسی‌های آزاداندیشی- که با موضوع "فرایند تحقق انقلاب اسلامی" برگزار می‌شود، گفت: منشور تمدن‌سازی انقلاب اسلامی بر 10 اصل اساسی استوار است و همین اصول، اساس فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی هستند.

وی در تحلیل ماهیت تمدن‌ها گفت:‌ از زمانی که تمدن از همنشینی انحصاری تاریخ جدا شد و به عرصه جامعه‌شناسی و سیاست و آینده‌پژوهی گام نهاد، از سلطه پروسه‌وارگی جبر تاریخ رهید و وارد پروژه‌وارگی ارادی و تحت قدرت سازندگی بشر قرار گرفت. شکوه و شوکت و جلال و جبروت و فخر و تعصب تمدنی از پیشینه بشر به سمت پسینه و حال و مآل جوامع، منتقل شده است. تمدن آبایی به سمت تمدن ابنایی و تمدن اَسلافی به تمدن اَخلافی متحول شده است.

این استاد حوزه و دانشگاه افزود: در هر دو دوره گذشته و حال، تمدن تبلوری از"هستی شناسی" و روایتگر فرهنگ یک ملت است اما در فرآیند تمدن‌سازی مدرن، "نیستی‌ها" هم فراچنگ تمدن قرار گرفت تا بشر امروز از ترس ثبت فقدان‌ها، نداشتن‌ها، بی فرهنگی‌ها، بی هنری‌ها، بی اخلاقی‌ها، بی تحملی‌ها، بی توسعه‌ای‌ها، ناسازگاری‌ها، نافرجامی‌ها، ناامیدی‌ها و ناجوانمردی‌ها در هویت تمدنی‌اش و گریز از یأس‌ها، ترس‌ها، بغض‌ها، کینه‌ها، دشمنی‌ها، خشونت‌ها، تفرقه‌ها، جدائی‌ها، واگرایی‌ها و شکاف‌ها، بخشی از اهتمام خویش را در روند زندگی سازی، نظام سازی، دولت سازی، جامعه سازی، به پروژه فراگیر "تمدن سازی" اختصاص دهد.

وی در ادمه افزود: امروز مقوله تمدن سازی، فراخناکترین پارادایمی است که سایه سار خویش را بر داشته‌ها و ناداشته‌ها و همه افکار و اعمال و احوال بشر گسترانده است تا ملت‌های دغدغه‌مند در بینش و گرایش و کنش و روش و منش خود با تحفظ بر تمدن‌سازی از قلمروها، سرحدات، افق‌ها، آرمان‌ها و فلسفه سیاسی خویش مراقبت کنند. تمدن معاصر بر خلاف گذشته همه ابعاد سخت افزاری و نرم افزاری خویش را در همه مراحل زایش، بلوغ و اوج و فراز و نشیب و کمال و زوال، در معرض ساختن و تحول و تغییر و تحکیم و تثبیت قرار داده است.

استاد و پژوهشگر حوزه سیاسی  در ادامه به گونه‌شناسی تمدن‌های تاریخی اشاره کرد و گفت: مطالعات تاریخی تمدن نشان می‌دهد که دوره‌های تمدنی متفاوتی بر بشر گذشته است که  البته ذوق و ذائقه پژوهشگران در شناسایی هویتی تمدن‌ها دخیل بوده است.آنانی که پایه تمدن را بر آبادانی و نوع معیشت بشر قرار داده‌اند از سه گونه تمدن مبتنی بر دامداری، کشاورزی و صنعتی یاد می‌کنند و آنانی که اتکای تمدن را بر پارادایم‌ها قرار داده‌اند از سه نوع تمدن مبتنی بر طبیعت‌گرایی، فطرت‌گرایی و قراردادگرایی نام می‌برند و آنانی که مجاری تمدنی را بر نوع فهم وادراک و دریافت‌های بشر قرار داده‌اند از تمدن‌های افسانه‌ای، دینی و عقلی و تجربی یاد می‌کنند و دوره معاصر جدال تمدنی بر مدار عقل و تجربه از یک سو و فطرت و هدایت الهی از سوی دیگر است.

حجت الاسلام  مهاجرنیا سپس به نقش تحولی انقلاب اسلامی در رویکرد تمدنی دنیای معاصر اشاره کرد و افزود: جهان در عصر زایش انقلاب اسلامی در دو قطب لیبرالیسم و سوسیالیسم سامان یافته بود و همه رویکردهای  تمدنی  با عبور از فطرت، وحی، فلسفه و عقل بنیادی بر مدار "پارادایم قراردادگرایی" پسینی بر محور تجربه و عقل ابزاری قرار گرفته بود. تمرکز تمدنی بر توسعه حیات مادی انسان‌ها بود. در چنین شرایطی "جَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَى قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ" مردى از دورترین جاى شهر دوان دوان آمد ‏‏و گفت: اى مردم، از وحی و فطرت و رسولان خدا پیروی کنید.

 انقلاب اسلامی ایران پیام‌آور این حرف جدید در عصر پایان دین و ایدئولوژی بود. پیام تمدنی انقلاب اسلامی این بود که بیائید بر اساس طبیعت و فطرت انسانی و وحی الهی و عقل جهان‌شمول بشری و بهره‌گیری از تجربه‌های سودمند جوامع،"تمدن نوین اسلامی" را بسازیم.

استاد فلسفه سیاسی در پایان به اصول فکری تمدن سازی انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: انقلاب اسلامی منشور تمدن سازی خود را با چند اصل اساسی مطرح کرد و این اصول اساس فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی هستند:

اولین اصل اساسی، احیای پارادایم وحیانی، فطری و عقلی بود. اصل دوم بازگشت به انسان تراز عقل و وحی بود.  سومین اصل بازگشت به حاکمیت الهی و قوانین و سنت‌های وحیانی بود. اصل چهارم آشتی میان دین و دنیا و دین و سیاست بود. پنجمین اصل پذیرش نقش تحولی مردم و گسترش مشارکت حداکثری در تغییر و تحول در عرصه سرنوشت اجتماعی خود بود و ششمین اصل حرکت و مدیریت جهادی در ایجاد تحول و اصلاح حیات سیاسی و اجتماعی بود.

اصل هفتم، مشی بر طریق اعتدال و عقلانیت بود. اصل هشتم پذیرش اصل حقوق و تکالیف بود. احترام به دستاوردهای علمی و عملی  و تجربه‌های عقلانی بشر، اصل نهم بود و سرانجام فعال‌سازی سازوکارهای متغیر اقتضایی دین در سایه اصول ثابت آن، دهمین اصل تمدن‌سازی نوین انقلاب اسلامی به شمار می‌آید.

انتهای پیام/

 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط