سهم موعظه‌گران بی‌عمل در تزریق نفاق به جامعه/ شکاف میان زبان و عمل اخلاقی جامعه را مسموم می‌کند

موعظه‌گران بی‌عمل این سمّ مهلک را می‌پراکنند که می‌توان زبانی اخلاقی داشت و از آن بهره‌های اجتماعی برد؛ اما عمل و رفتاری متناسب با آن زبان اخلاقی نداشت.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های خانواده‌ها، مربیان، مسئولان فرهنگی و حاکمان جامعه، انتقال ارزش‌ها به نسل‌های بعدی و همچنین ترویج ارزش‌ها برای دیگر گروه‌ها و جوامع است. بسیاری از افراد برای این کار، شیوه‌های آموزش رسمی را انتخاب می‌کنند و در این میان برخی افراد بر تعلیم و آموزش مستقیم باورها و ارزش‌ها، آن هم به شکل مباحث فلسفی و بنیادین اصرار دارند.

این شیوه‌ها در جای خود و برای مخاطبان خاص می‌تواند بسیار مفید و ثمربخش باشد و شاید در مواردی یگانه راه تبلیغ و ترویج ارزش‌ها باشد اما اگر به شیوه تبلیغی پیامبران، به‌ویژه پیامبر اسلام(ص) و ائمة اطهار(ع) نگاه کنیم، می‌بینیم بیشترین تلاش آن‌ها برای تبلیغ ارزش‌ها و باورهای اسلامی، از طریق اثرگذاری بر اسلوب و شیوه زندگی مردم بود.

 حجت‌الاسلام احمدحسین شریفی، استاد فلسفه و سرپرست مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، در یادداشتی که در اختیار تسنیم قرار داده است به مؤثرترین شیوه‌های تبلیغی از منظر قرآن و پیشوایان دین پرداخته است که متن کامل آن را در زیر می‌خوانیم:

اصولاً اثرگذارترین شیوه تبلیغی، تبلیغ عملی است. تبلیغ با کردار و رفتار است. به همین دلیل خدای متعال، مؤمنانی را که گفتارشان مطابق رفتارشان نیست، به شدت سرزنش می‌کند و در بیانی عتاب‌آلود به آن‌ها نهیب می‌زند که:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ؛ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ؛ (صف(61)، آیات2-3)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید چرا سخنی می‌گویید که عمل نمی‌کنید؟! نزد خدا بسیار خشم‌آور است که سخنی بگویید که عمل نمی‌کنید.

این آیات گویای آن است که در امر تبلیغ و اصلاح جامعه، اصالت با رفتار است و نه گفتار. گفتاری که مؤید عملی و رفتاری نداشته باشد، نه تنها ارزش ندارد که خشم شدید خدای متعال را نیز به دنبال دارد زیرا اثر معکوس بر جای می‌گذارد.

شاید کمترین پیامد رفتار موعظه‌گران بی‌عمل، آموزش نفاق گفتاری و رفتاری در جامعه باشد. چنین افرادی می‌توانند این سمّ مهلک را در حیات اجتماعی بپراکنند که می‌توان ذهنیت و زبانی اخلاقی داشت و از آن بهره‌های اجتماعی برد؛ اما عمل و رفتاری متناسب با آن زبان اخلاقی نداشت! ایجاد شکافی عمیق میان زبان و عمل اخلاقی از کمترین پیامدهای چنین افرادی است.

امام صادق(ع) در حدیثی مشهور خطاب به پیروان اهل بیت می‌فرماید:

كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِكُمْ‏ لِیَرَوْا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَیْرَ فَإِنَّ ذَلِكَ دَاعِیَة؛ (کلینی، 1407، ج2، ص78)

مردم را با غیر گفتارتان دعوت کنید تا پرهیزکاری، تلاش و مجاهدت، نماز و نیکوکاری را از شما ببینند؛ به درستی که دعوت‌کننده (واقعی) همین است.

این سخن، نشان می‌دهد که نقش سبک زندگی در ترویج ارزش‌ها و دعوت دیگران به سوی حق به مراتب بیشتر و اثرگذارتر از نقش دعوت‌های گفتاری و حتی تبلیغات اندیشه‌ای و فکری است.

امام صادق (ع)، نمایش و ظهور سبک زندگی اسلامی و اخلاق اجتماعی را دعوت‌ کننده حقیقی می‌دانند. دعوت رفتاری را می‌توان سبک زندگی خود اهل بیت (ع) در تبلیغ دین دانست.

آنان پیش از آنکه دستور به انجام کاری دهند، خود در عمل به آن پیشگام می‌شدند. جلودار بقیه مردم در عمل به دستورات دین بودند. امام علی (ع) در این باره به صراحت می‌فرماید:

أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّكُمْ‏ عَلَى طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُكُمْ إِلَیْهَا وَ لَا أَنْهَاكُمْ عَنْ مَعْصِیَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَى قَبْلَكُمْ عَنْهَا (نهج‌البلاغه، خ175، ص181)

ای مردم! به خدا من شما را به طاعتی برنمی‌انگیزم، جز که خود پیش از شما به گزاردن آن برمی‌خیزم. و شما را از معصیتی باز نمی‌دارم، جز آنکه خود پیش از شما آن را فرو می‌گذارم.

یکی از مهم‌ترین دلایل کارآمدی کارنامه تبلیغی پیامبران و اولیای الهی همین مسئله بوده است. آن‌ها بیش از آنکه بگویند و پیش از آن که دیگران را نصیحت و موعظه نمایند، خودشان عمل می‌کردند. همین نوع سبک رفتاری بود که موجب می‌شد رفتار آنان و سخنشان تا اعماق وجود مخاطبان نفوذ کند و ذهن‌ها و قلب‌ها را به تسخیر خود درآورند.

مردم بیش از آنکه از گفته‌ها و نوشته‌ها تأثیر بگیرند، از کرده‌ها و رفتارها متأثر می‌شوند. به قول حکیم ابوالقاسم فردوسی: "دو صد گفته چون نیم کردار نیست" سبک زندگی از آنجا که جنبه بیان‌گرانه و نمادین دارد و بعد ظاهری و قابل رؤیت هویت انسانی است، در منظر همگان قرار دارد و در صورتی که بر پایه ارزش‌های اصیل اسلامی باشد، می‌تواند دل‌های فراوانی را برباید و کمند جاذبه اسلام را بر دل‌های مشتاقان فراوانی بیندازد.

سبک زندگی شاخصی برای سنجش سطح اخلاق
امام صادق(ع) می‌فرماید:

فَسَادُ الظَّاهِرِ مِنْ فَسَادِ الْبَاطِنِ وَ مَنْ أَصْلَحَ سَرِیرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِیَتَهُ وَ مَنْ خَافَ اللَّهَ فِی السِّرِّ لَمْ یَهْتِكِ اللَّهُ عَلَانِیَتَهُ وَ مَنْ خَانَ اللَّهَ فِی السِّرِّ هَتَكَ اللَّهُ سِتْرَهُ فِی الْعَلَانِیَةِ؛ (مصباح الشریعه، ص107)

آلودگی ظاهر معلول آلودگی باطن است و کسی که درون خود را پاک کند، خداوند بیرون او را پاک می‌کند و کسی که در نهان پروای خدا را داشته باشد، خداوند در آشکار او را رسوا نمی‌کند؛ اما کسی که در نهان به خدا خیانت کند خدای متعال در آشکار او را رسوا و بی‌آبرو می‌کند.

بر این اساس، اگر دیدیم سبک زندگی افراد یا گروه‌هایی، برخلاف ابراز ارزش‌های اخلاقی و اظهار گفتاری و زبانی اخلاقیات، تناسبی با ارزش‌هایشان ندارد، این خود می‌تواند نشانه سطحی بودن یا جاهلانه بودن دین‌داری آنان باشد. چنین افرادی در بزنگاه‌ها‌ باطن خود را نشان می‌دهند.

امام حسین(ع)  در حدیثی همین حقیقت را به زیبایی بیان می‌کند. آن حضرت می‌فرماید بسیاری از مردمان بندگان دنیایند، دین همچون تکه‌ای گوشت در دهان آنها است؛ تا زمانی که به سود معیشت و دنیایشان باشد، آن را می‌چرخانند اما در هنگامه آزمایش‌های سخت، دین‌داران واقعی اندکند. یعنی عیار ایمان افراد به هنگام امتحان‌ها آشکار می‌شود:

إِنَ‏ النَّاسَ‏ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ‏ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ؛ (ابن شعبه حرانی، 1404ق، ص245)

به درستی که مردم بندگان دنیایند و دین همچون تکه‌ای گوشت بر زبان‌شان است؛ تا زمانی که معیشت‌ آن‌ها اقتضا کند، آن را در دهان می‌چرخانند؛ اما زمانی که با بلاها آزمایش شوند، دینداران (واقعی) اندک‌اند.

کسی که برخلاف اعتقاد به خدا و معاد در زندگی فردی خود مرتکب گناه و معصیت می‌شود و رفتارهای ناهنجار وجهه قالب رفتاری او شده است، معلوم می‌شود که اگر در چنان اعتقاداتی جدی هم باشد اما چنان باورهایی به عمق جان او نفوذ نکرده‌اند. در حد لقلقة زبان‌اند.

زمانی پیامبر اکرم(ص) فردی را دید که در حال نماز، مرتب با ریش خود بازی می‌کرد. آن حضرت این رفتار بیرونی را معلول پراکندگی درونی دانسته و فرمود: "أَمَا إِنَّهُ لَوْ خَشَعَ قَلْبُهُ لَخَشَعَتْ‏ جَوَارِحُهُ؛ (ابن حیون، 1385ق، ج1، ص174) اگر این فرد قلبی خاشع داشت، جوارح و اعضای بیرونی او نیز خشوع می‌داشت." کسی که بداند و باور داشته باشد که در مقابل خدایی بزرگ و با عظمت ایستاده و مشغول گفت‌وگو با آفریننده هستی است، بالتبع تمام وجود او مدهوش حضرت حق خواهد شد و ادب ظاهری نماز را نیز رعایت خواهد کرد. خلاصه آنکه ادب ظاهر، معلول و محصول ادب باطن است. کسی که در دل ادب حضرت حق را داشته باشد، در اعمال و رفتارهای بیرونی او نیز ادب نمایان خواهد شد. (نهج‌البلاغه، حکمت 26)

ارزش‌ها جزءالعلة سبک زندگی
برخی مدعی‌اند ارزش‌ها را نمی‌توان از عوامل‌ سبک‌ساز به شمار آورد؛ زیرا اولاً، فراوان مشاهده می‌شود که افراد یا گروه‌هایی خلاف ارزش‌های خود رفتار می‌کند. ثانیاً، اگر سبک زندگی متأثر از ارزش‌ها می‌بود، در آن صورت می‌بایست ارزش‌های مشابه، سبکی مشابه را پدید آورند در حالی که چنین نیست.

در پاسخ به این اشکال و دلایل آن باید گفت اولاً همان‌طور که استدلال شد، رابطه‌ای عمیق میان کیفیت باورها و ارزش‌ها و سبک زندگی وجود دارد. سبک زندگی نشان‌دهنده میزان و کیفیت باورها و ارزش‌های ما است.

به هر میزانی که ارزش‌ها در جان ما نهادینه شده باشند، به همان میزان خود را در شیوه زندگی ما نشان می‌دهند. به همین دلیل، سبک زندگی می‌تواند به عنوان یک معیار برای آزمون کیفیت ارزش‌مداری فرد و جامعه تلقی شود.

ثانیاً، اینکه ارزش‌ها و باورهای مشابه به سبک زندگی یکسانی منتهی نمی‌شوند، می‌تواند معلول علل مختلفی باشد. این اختلافات یا به دلیل اختلاف کیفیت و سطح ارزش‌ها است؛ یا به دلیل تأثیرپذیری از غرایز و سلایق افراد است؛ و یا به دلیل مقتضیات و شرایط زمانی و مکانی متفاوت است چنانکه چنین تفاوتی را در کیفیت پوشش امام علی علیه السلام و امام صادق علیه السلام مشاهده می‌کنیم.

جمع‌بندی
مسأله اصلی ما در اینجا این است که ارزش‌ها چه نقشی در ساماندهی سبک زندگی دارند. برای پاسخ به این سؤال ابتدا چیستی سبک زندگی را مورد بحث قرار دادیم و آن را از مقوله کنش و رفتار دانستیم البته رفتارهای نهادینه شده که وجهه غالب کنش‌های فرد یا جامعه را شکل می‌دهند و در ادامه ضمن تأکید بر این نکته که عوامل آشکار و نهان فراوانی در شکل‌دهی به سبک زندگی افراد و جوامع نقش‌آفرینی دارند، نقش ارزش‌ها را در این مسأله مورد تحلیل قرار دادیم. ادعای نوشتار حاضر این بود که ارزش‌های پذیرفته فرد یا جامعه، صرف نظر از درستی یا نادرستی آن‌ها و حق یا باطل بودن آن‌ها و متعالی یا متدانی بودن آن‌ها، از عوامل مؤثر در زیست فردی و اجتماعی آنان به شمار می‌روند.

برای اثبات این مدعای خود دو نوع دلیل اقامه کردیم. در استدلال اول از راه تحلیل مبادی صدور فعل و مقدمات صدور کنش‌های اختیاری و برجسته‌سازی نقش ارزش‌ها و گرایش‌ها و عواطف در صدور فعل اختیاری به اثبات مدعای خود پرداختیم و در استدلال دوم از راه تحلیل هویت انسانی و مراتب و مراحل آن و ارتباط مراحل مختلف هویت انسان کوشیدیم که مدعای خود را اثبات کنیم.

در ادامه بحث، اهم نتایج و پیامدهای این نظریه را مورد اشاره قرار دادیم و در این میان نشان دادیم که تبلیغ عملی به مراتب‌ اثرگذارتر از تبلیغ زبانی و اندیشه‌ای می‌تواند باشد؛ همچنین سبک زندگی را به عنوان شاخصی برای کیفیت سنجش سطح ارزش‌ها معرفی کردیم و نهایتاً بر این مسأله تأکید کردیم که ارزش‌ها جزء العلة شکل‌گیری سبک زندگی‌اند و نه علت تامة آن.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط