"آتابای" فریاد از مهجوریت عشق در سینمای ایران
اتابای ساخته جدید نیکی کریمی درباره مردی است که در فراز و نشیب رسیدن به عشقش و جهان ایدهآلی که دوست داشته بسازد دچار شکست شده است. فیلمی که اگرچه میتوانست بهتر باشد اما برای بازگرداندن سینمای ایران به مسیر خود ضروری است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، "آتابای" فیلم تازه نیکی کریمی، که بتازگی در سینماهای کشور اکران شده است، در ادامه دیگر فیلمهای کریمی دارای فضایی احساسی و ملودرام است. فیلمی که در میان آذری زبانها ساخته شده و مخاطب را هم میخنداند و هم او را غمناک میکند. بدون شک نگارش فیلمنامه این فیلم به قلم هادی حجازیفر که خود آذریزبان است در شکلگیری محتوا و فضای فیلم اثرگذار است.
فضای آتابای درباره شوریدهحالی و بیقراری مردی است که آرزوها و آرمانهایی برای زندگی خود و اطرافیانش داشته اما در پیچ و خم زندگی و فراز و نشیب آن دچار سرشکستی و زخم شده است؛ او رنج از دست دادن خواهرش و البته معمای آن را بعد از رنج شکست عشقی تحمل کرده تا بتواند در نهایت بعد از آشکارگی رازش فوت دلخراش خواهرش، طلوع امید و سعادت را در زندگی ببیند. اما در نهایت بعد از گذر از این مراحل و نزدیک شدن به افقی روشن، بار دیگر رنج شکست و دوری از عشق نصیبش میشود و معادلاتش بر سرش خراب میشود. چرا که او میخواهد همه چیز مطابق میل و تفکرش به پیش رود؛ چیزی که ریشه در شخصیت مردانه و تا حدی متعصبانه او دارد.
او میخواهد زندگی را از نو آغاز کند اما دنیا همان دنیا است و قرار نیست عالم به کام او عوض شود بلکه شاید تغییر باید درون خود او رخ دهد تا عشق بتواند به سوی او بیاید. پوستر فیلم این حس شکست را به زیبایی نشان میدهد. آتابای در حال فریاد در باغی است که خواهرش را از دست داده است اما فریاد او فراتر از این درد است؛ او از خودی فریاد میزند که به عشق حقیقی نرسیده و شکست خورده است. مخاطب با تماشای فیلم حس و حالی پیدا میکند که در جستوجوی چیزی است که آن را باید در میان خاطرات، گذشتهها و اعماق زندگیاش پیدا کند اما دسترسی به آن برایش سخت است. "آتابای" میگوید این درون و خودیت فرد است که باید غبارزدایی شود تا حقیقت زندگی درونش رخنمایی کند. خصوصاً اگر در جستوجوی عشق باشد.
آتابای با بازی هادی حجازیفر که این شخصیت دو دل و متعصب و در عین حال مهربان را به خوبی بازی کرده است، نمیخواهد محیط پیرامونی جهان برای او دنیایش را بسازد؛ او به شدت سر ناسازگار دارد و برعکس میخواهد او دنیا را آنگونه که دوست دارد بسازد اما در این ساخت و پرداخت ناکام مانده است.
فیلم در فضای طبیعی اطراف ارومیه فیلمبرداری شده و سعی شده تا حس شوریده حالی و عاشقی را ترسیم کند. ساخت فیلم در فضای طبیعی یکی از ویژگیهای برجسته این فیلم است که مخاطب سینمای ایران را که مدام در خیابانهای تهران سرگردان است را جذب کند. کریمی توانسته مکانهای جالب و زیبایی را در این منطقه کشف کند و آن را به نمایش بگذارد. چه مکانهایی بسیار خرم و آباد و چه جاهایی که خشک و خالی است اما متناسب با حس و حال آن سکانس پیام مخصوص به خود را دارد. محیط بومی فیلم برای شکلدهی به روح آتابای که دنبال رسیدن به نقطه مطلوب متناسب با شخصیت و تفکر خودش است، انتخاب شده؛ تا حدی خشک و تا حدی خرم. اما در کل میانه و خشک و تر است.
فیلم تازه نیکی کریمی شباهت بسیار زیادی به ایده و فضای کلی فیلم "آواز گنجشکها" مجیدی دارد، در آنجا نیز شخصیت اصلی فیلم دنبال رسیدن به مطلوب و نقطه آرمانی خویش است اما در جستوجو مانده و درجا میزند و نمیتواند به آنچه که میخواهد برسد. اما در فیلم مجیدی قهرمان فیلم به نقطه آرمانی خود با پذیرش رنج رسیدن به آن دست پیدا میکند و این جز با اتحاد و همدلی با عالم پیرامونیاش میسر نمیشود اما در این فیلم شوریدهحالی و بیقراری ادامه دارد زیرا آتابای هنوز راه رسیدن را پیدا نکرده و با عدم پذیرش اشتباهات خود بار دیگر راه خود را نسبت به دلخواه و مطلوب زندگیاش دور میکند.
آتابای در هر حال به نسبت فیلمهای درام با تم روانشناسانه و یا معناگرایانه که در سینمای ایران نسبت به دوران اوجش در دهه 1380 کمتر ساخته میشود، تا به امروز فروش نسبتا خوبی را تجربه کرده است. این شکل از سینما تا حدی زیادی روایتگر روح ایرانی مستتر در سینمای این مرز و بوم بود که در بازهای از دوران رونق داشت اما ثروتخواهی بیشتر باعث شد تا شاخهای فرعی از فیلم که به دنبال ثروت و شهرت بود، جای آن را بگیرد. روح ایرانی درون فیلمهای ما عموماً ناظر بر نگاهی شاعرانه و عاشقانه است که در آن از مهجوریت و فاصله با عشق گفته میشود. برای همین وجود امثال آتابای اگرچه به آن نقد خصوصاً از نظر محتوایی وارد است، برای بازگشت سینمای ایران به دوران خودش ضروری است.
حضور بازیگران آذری زبان خصوصاً یوسفعلی دریادل در نقش پدر آتابای و آتش تقیپور در کنار بازی حجازیفر و از آن سو دانیال نوروش در نقش آیدین بازیگر نوجوان و کوچک این جمع، فضای مردانهای را ایجاد کرده که گاهی بانمک و طناز است و گاهی غمناک و تند؛ چیزی نزدیک به فضای عادی و طبیعی زندگی. این جمع با مسائل، کنشها و واکنشهای خود شخصیت آتابای را تا حدی تکمیل میکنند و همینطور او آنها را به جهاتی حرکت میدهد که مجموع اینها در خط داستانی و تغییرات فیلم اثرگذارند.
آتابای اما یک امتیاز دارد که برای علاقهمندان هنر بسیار مهم است و آن هم موسیقی فیلم است که حسین علیزاده آن را ساخته است. علیزاده قبلاً نیز برای فیلم "آواز گنجشکها" ساخته مجیدی نیز موسیقی ساخته که فضای آن فیلم نیز به آتابای بخاطر بازیگران ترکزبانش و همینطور حس جستوجو و تکامل شخصیتی درون فیلم، شباهت بسیاری دارد. موسیقی آتابای مانند غم درون فیلم دلنشین است و این حس را به مخاطب منتقل میکند.
فیلم در زمان اکرانش در جشنواره فیلم فجر، بر سر انتخاب زبان آذری فیلم حواشی نیز داشت که منجر به واکنش جدی و صریح حجازیفر به عنوان کسی که به زبان آذری که زبان مادریاش است علقه دارد شد. همین برخورد منجر به واکنش برخی به او شد و او را به نژادپرستی محکوم کردند که البته سخن بیراهی است زیرا توهینی که در نشست خبری فیلم به زبان آذری شد منجر به واکنش حجازیفر و برخورد او شد.
آتابای حالا 1 میلیارد را رد کرده و البته این تا حدی زیادی مرهون اکرانهای اختصاصی فیلم همراه با هنرمندان و عوامل فیلم است که در سالهای اخیر به روش مهمی در عرصه تبلیغات سینمایی بدل شده و بدون شک در فروش فیلم اثربخش است.
فیلم جدید نیکی کریمی اگرچه میتوانست در خط داستانی و روایی خود پدیدهای چشمگیر شود و با فراتر رفتن از خود به حقیقتی دیگر بدل شود، خواسته تا حس شوریدهحالی و بیقراری یک مرد ترکزبان عصبی اما مهربان را روایت کند که با پایان باز دنبال سرانجام خود میرود.
در کل اما این فیلم را باید جزو آثار عمیقتر نسبت به فیلمهای روز سینمای ایران و همینطور رو به پیش کارنامه نیکی کریمی خواند که میتواند علاقهمندان فیلمهای فرهنگی و فکری را به خود جلب کند.
انتهای پیام/