گزارش تاریخ|چرا ایران در دهه بیست با بحران نان روبرو شد؟/ بازی سیاسی شاه با نانِ مردم
شاه که میدانست قوام جایگاه او را در قانون اساسی اینگونه میداند که شاه باید سلطنت و نه حکومت کند، به دنبال این بود تا قوام را سرنگون کند. به همین دلیل تصمیم گرفت با سواستفاده از وضعیت مردم به دلیل کمبود نان، قوام را ناتوان نشان دهد.
گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم – یک سال پس از به قدرت رسیدن محمدرضا پهلوی و در هفدهم آذر ماه سال 1321، مردم تهران و برخی شهرهای کشور همچون اصفهان در اعتراض به کمبود نان در کشور اعتراض کردند که به «بلوای نان» یا «شورش نان» معروف شد. متعاقب آن نیز رژیم پهلوی اقدام به توقیف روزنامهها کرد.
در روز هفدهم آذر گروهی از مردم که بیشتر آنها جوانان و دانش آموزان و دانشجویان بودند در میدان بهارستان (روبروی مجلس شورای ملی) تجمع کردند تا با نمایندگان دیدار و اعتراض خود را نسبت به آنها اعلام دارند. دانشآموزان مدارس تهران را تعطیل کردند و به طرف مجلس رهسپار شدند. آنها با شعار «ما نان میخواهیم» به راه افتادند و در جلوی در اصلی مجلس تجمع کردند، اما پس از ساعتی این تجمع به مشاجره و درگیری انجامید.
همچنین گروهی دیگر از مردم به سوی خانه «احمد قوام» نخستوزیر وقت رفتند و اعتراض خود را نسبت به وضعیت کشور اعلام کردند. در آنجا نیز تشنج و درگیری روی داد.
پس از این روز قوام، سپهبد امیراحمدی را که به خشونت و برخورد با مردم معروف بود به سمت فرماندار نظامی تهران برگزید و دستور توقیف تمامی روزنامههای پایتخت را داد؛ این در حالی بود که کشور همچنان در اشغال نیروهای نظامی بیگانه بود و رژیم پهلوی تا آن زمان اقدام جدی برای خروج بیگانگان انجام نداده بود، اما زبان روزنامهنگاران منتقد را بست و امیراحمدی را مامور کرد تا با سرکوب شدید مخالفان از سرایت این اعتراضات به سایر شهرها جلوگیری کند. فرماندار نظامی تهران طی دو روز توانست با سرکوب مردم که منجر به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی و دستگیری معترضان شد، بلوای نان را به کنترل خود درآورد. براساس آمارهایی که بعدها منتشر شد در این درگیریها در مجموع 20 نفر کشته، هفتصد نفر زخمی و 150 نفر بازداشت شدند.
قوام پس از پایان یافتن اعتراضات مردم، روزنامهها را به بهانه اینکه لایحه قانون مطبوعات در دست تنظیم است، از توقیف خارج نکرد و در عوض یک روزنامه دولتی به نام «اخبار روز» مجوز یافت و منتشر شد.
کمبود نان نیز پایان نیافت و این موضوع در تهران تا سال بعد که کنفرانس تهران در ایران برگزار شد و سران متفقین به تهران آمدند، ادامه داشت. در سال 1322 پنج شورش گسترده به دلیل گرسنگی در نجفآباد، کرمانشاه، زنجان، سنندج و تبریز رخ داد.
** بازی سیاسیِ شاه با نانِ مردم
برخی عنوان میکنند که بلوای نان از سوی شاهِ جوان و علیه قوام طراحی و اجرا شد؛ در واقع محمدرضا پهلوی با سواستفاده از وضعیت بغرنج مردم در موضوع نان به تحکیم موقعیت خود پرداخت.
احمد قوام مرداد ماه سال 1321 و پس از استعفای سهیلی نخستوزیر شد. او توان بیاعتنایی به شاه جوان را داشت تا مانع دخالت او در قدرت شود. هرچند او برای رفع مشکل خواربار و قطحی نان به ایجاد وزارت خواربار دست زد و اعتباری برای خرید گندم و آرد اختصاص داد، اما وضع نان نه تنها بهتر نشد بلکه روز به روز بدتر شد و نان نامرغوبتری به مردم داده شد.
قوام در این دوران برای مقابله با بحران اقتصادی و همچنین اجرای پیمان ملی که در دوره سهیلی با انگلیس منعقد شده بود، البته تحت فشار متفقین با ارائه لایحهای به مجلس، هم خواهان انتشار 500 میلیون ریال اسکناس اضافی بدون پشتوانه برای پرداخت حقوق کارگران بومی و هم خواستار واگذاری اختیار تام به دولت شد. او تهدید کرد که اگر پیشنهاد او تصویب نشود، متفقین بار دیگر ضمن اشغال تهران مجلس را منحل خواهند کرد.
شاه که میدانست قوام جایگاه او را در قانون اساسی اینگونه میداند که شاه باید سلطنت کند و نه حکومت، به دنبال این بود تا به هر نحوی قوام را سرنگون کند. به همین دلیل شاه تصمیم گرفت با ایجاد یک شورش ساختگی به بهانه نان و ناتوان نشان دادن قوام خودش قدرت را به طور کامل در دست بگیرد.
باتوجه به اینکه اکثریت نمایندگان مجلس از مخالفان قوام بودند، با طرح وی به طور جدی مخالفت کردند زیرا میدیدند که واگذاری اختیار تام به او به معنی انحلال مجلس و کنار گذاشتن شاه از قدرت خواهد بود.
از این رو برخی معتقدند دست دربار در بلوای نان پررنگ بود. استدلال آنها این است شاه که میدانست قوام جایگاه او را در قانون اساسی اینگونه میداند که شاه باید سلطنت کند و نه حکومت، به دنبال این بود تا به هر نحوی قوام را سرنگون کند. به همین دلیل شاه تصمیم گرفت با ایجاد یک شورش ساختگی و ناتوان نشان دادن قوام خودش قدرت را به طور کامل در دست بگیرد.
همچنین گفته میشود در آستانه بلوا یعنی در روزهای منتهی به حادثه 17 آذر، نانی که هر روز تحویل مردم داده میشد با خود مخلوطی از خاکاره، خردهشیشه، سنگ و کلوخ داشت. این وضعیت، خشم و غضب مردم را تشدید کرد و منجر به تظاهرات روز 17 آذر شد.
ضمن اینکه پس از بازجویی از افراد دستگیر شده اعلام شد که این ناآرامیها تا حدی از قبل برنامهریزی شده بود و از طرف شاه و دربار چکهایی به عباس مسعودی سردبیر روزنامه اطلاعات، برادرش و احمد دهقان مدیر مجله تهران مصور داده شده بود تا مقالاتی علیه قوام نوشته و مردم را به قیام تشویق کنند. عدهای نیز از طریق زنی به اسم مهری دیوسالار با دریافت مبلغ یکصد هزار تومان اجیر شده بودند تا در تظاهرات کوچک دانشآموزان و دانشجویان، داخل شده و به حمله به مغازهها و تخریب اماکن عمومی بپردازند تا از این طریق راه را برای سرنگون کردن نخستوزیر هموار کنند.
در جریان این غائله شاه از قوام خواسته بود استعفا دهد اما قوام نپذیرفت و گفته بود من اعاده نظم خواهم کرد و تا مجلس به من رای عدم اعتماد ندهد، استعفا نخواهم کرد. هرچند دولت قوام در آن مقطع سقوط نکرد، اما بالاخره فعالیتهای شاه و دربار و دیگر مخالفان موثر افتاد و قوام در بهمن ماه همان سال به ناچار استعفا داد و مجدد علی سهیلی نخستوزیر شد.
قحطی و کمبود نان در کشور برآمد اشغال ایران توسط متفقین بود و تا سال 1322 و آن زمانی که چرچیل، روزولت و استالین به تهران آمدند و در خصوص نظم جهان پس از جنگ جهانی دوم گفتگو کردند و شاه کشور را به حضور نپذیرفتند، ادامه داشت.
** قطحی نان؛ رهاورد اشغالگران
اشغال ایران توسط متفقین در جریان جنگ جهانی دوم موجب شده بود تا ایران در ابتدای دهه بیست وضعیت نابسامانی داشته باشد. قحطی و کمبود نان به یک معضل جدی در کشور تبدیل شده بود؛ به گونهای که علی سهیلی دومین نخست وزیر پهلویِ دوم چند ماهی دوام نیاورد و در مواجهه با این مشکل مجبور به استعفا شد.
در سندی آمده است که "دولت ایران موظف شده بود سالانه هفت هزار تن گندم، پانزده هزار تن جو و سی هزار تن برنج به دولت شوروی تحویل دهد. با این حال آن کشور مازاد تولید غله منطقه آذربایجان را که یکی از مراکز اصلی تولید گندم بود، ضبط میکرد."
ارسال غله محصول ایران به شوروی (یکی از کشورهای جبهه متفقین و متجاوز به ایران)، سودجویی چند معاملهگر با احتکار خواربار مورد نیاز مردم، تورم پول ناشی از چاپ بیرویه اسکناس و افزودن موادی دیگر به آرد و نامرغوب شدن نان مصرفی از جمله دلایل شکلگیری اعتراض مردم در روز 17 آذر ذکر شده است.
در ششم آبان ماه سال 1320 مردم کرمانشاه در اعتراض به کمبود نان و گرانی تجمع کردند. در آذر ماه نیز مردم داراب فارس لب به اعتراض گشودند. هجدهم تیر ماه 1321 مردم رشت به انبارهای غله و کالا حملهور شده و موجودی آنجا را غارت کردند. در چهاردهم مرداد شورش مردم بروجرد رخ داد. در شهرهای دیگر نیز اتفاقات مشابه رخ داد.
این وضعیت برآمد اشغال ایران توسط متفقین و تا سال 22 و آن زمانی که چرچیل، روزولت و استالین به تهران آمدند و در خصوص نظم جهان پس از جنگ جهانی دوم گفتگو کردند و شاه کشور را به حضور نپذیرفتند، ادامه داشت.
اگرچه حمله متفقین به ایران موجب پدید آمدن بلوای نان در تهران و بسیاری از شهرهای کشور شد، اما پیش از آنکه متفقین به ایران حمله کنند و رضاشاه قدرت را در دست داشت نیز مردم وضعیت مناسبی نداشتند و به گفته بسیاری از پژوهشگران تاریخ معاصر اگر رضاشاه کنار زده نمیشد، مردم رضاشاه را ساقط میکردند.
** بینانی مردم از دوران پدر تا پسر
اگرچه حمله متفقین به ایران موجب پدید آمدن بلوای نان در تهران و بسیاری از شهرهای کشور شد، اما پیش از آنکه متفقین به ایران حمله کنند و رضاشاه قدرت را در دست داشت نیز مردم وضعیت مناسبی نداشتند و به گفته بسیاری از پژوهشگران تاریخ معاصر اگر رضاشاه کنار زده نمیشد، مردم رضاشاه را ساقط میکردند. نشانه آن نیز عدم مقاومت مردم در برابر تجاوز بیگانه و خوشحالی از برکناری رضاشاه بود.
در سالهای پایانی دوره پهلوی اول وضعیت اقتصادی کشور نابسامان و آشفته بود و در همان دوره نیز کمبود نان و مواد غذایی در کشور موجب اعتراض بسیاری از مردم شده بود. ضمن اینکه برخوردهای خشن ماموران رژیم پهلوی که تحت تاثیر قدرت مطلقه رضاشاه بود نیز مردم را به ستوه آورده بود. رضاشاه تمامی تصمیمات مملکتی، از سادهترین و پیش پا افتادهترین امور تا مهمترین تصمیمات مملکتی را تحت نظر داشت. تمامی وزرا، امرا، فرماندهان نظامی و حتی نمایندگان مجلس شورای ملی توسط و یا با نظر وی انتخاب میشدند و همگی مطیع و مجری دستورات او بودند. در چنین شرایطی متفقین به ایران حمله کردند و ارتش مدرنی که رضاشاه مدام از آن سخن میگفت جز مقاومتهای معدودی که آن هم به صورت خودجوش صورت گرفت، هیچ ایستادگی در برابر بیگانگان نکرد و کشور را به راحتی در اختیار آنها قرار داد.
انتهای پیام/