همسرشهید مدافع حرم: "نورمحمد" خواب بی بی زینب را دیده بود که میگوید "بیا زیارتم"
گروه استانها- همسر شهید مدافع حرم "نورمحمد محمدی" گفت:خواب بی بی زینب را دیده بود که به او میگوید بیا زیارتم از همان روز دیگر آرام وقرار نداشت و برای اعزام پیگیری کرد و سرانجام عازم حلب شد و پس از یک ماه به شهادت رسید.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهدمقدس، یادواره شهدای مدافع حرم، شهیدان ابراهیم محمدی معروف به جابر، "نور محمد محمدی"، اسماعیل رضایی و عباس حمیدی همزمان با سالگرد شهادتشان در مشهدمقدس برگزار شد.
علی شریفی، مسئول قرارگاه کهف الحسن در مراسم گرامیداشت شهدای لشگر فاطمیون در جمع خانواده شهدای مدافع حرم اظهارداشت: در زمان جنگ تحمیلی زمینی در دست شهرداری بود که در آنجا زبالههایش را تخلیه میکرد کم کم بچههای جنگ در آن زمین نمایشگاه زدند و حالا همان زمین قرارگاه لشگر فاطمیون و مقری برای اجتماع فاطمیون و خانوادهایشان است.
وی افزود: شهدا از شاخصههای ویژهای برخوردارند آنها هم مانند ما بودند اما مراحلی را طی کردند و مورد عنایت خداوند قرار گرفتند. شهید هم اعتقاد به غیب دارد و هم ارتباط به غیب، مرتبط به پشتیبان غیبی و هم مرتبط و ناظر است.
شریفی گفت: ما به خداوند متعال ایمان داریم؛ اما ایمان عقلی، ایمان قلبی را کسی دارد که برای خدا جانش را فدا میکند.
وی افزود: شهدای ما علاوه بر ایمان،اعتقاد به عالم غیب داشتند هم عقلا و هم با قلب خود؛ در جنگ ایران عراق ما شاهد مجاهدت رزمندگان بودیم که چقدر مقید و پاک دست بودند به اموال مردم دست درازی نمیکردند، اهمیت میدادند به استفاده صحیح از بیت المال که مبادا استفاده شخصی از آن داشته باشند؛ این روحیه شهدای ماست که تحت هیچ شرایطی و در سخت ترین موقعیتهای جنگ از بیت المال استفاده شخصی نمیکردند.
مسئول قرارگاه کهف الحسن تصریح کرد: اینکه یک نفر از کشور خود بگذرد و برای دفاع از حرم زینب(س)، آماده شود این اعتقاد و ایمان عقلی، قلبی و ایمان به غیب دارد. خداوند برای همه یک باب الغیبی قرار داده است،در حال حاضر تمام کوچههای شهرمزین به نام شهداست، اما وظیفه ماست که این مسیر را در راه معرفی شهدا طی کنیم ،اسطوره باید به شکلی تعریف شود تا مردم بتوانند با آن ارتباط بگیرند.
خواب دیده بود؛ آرام وقرار نداشت
مرضیه عظیمی، همسر شهید مدافع حرم نور محمد محمدی، نیز اظهارداشت: شهید با پدر و مادرش در شهرستان اقامت داشت و بعد به مشهد مقدس مهاجرت کردند و از طریق فامیل باهم آشنا شدیم و ازدواج کردیم؛ اخلاق خیلی خوبی داشت و هیچگاه در زندگی سبب ناراحتی کسی نشد.
وی افزود: وقتی جنگ داعش با سوریه شروع شد، همه دوستانش راهی شدند او نیز مشتاق شد تا راهی دفاع از حرم حضرت زینب(س) شود؛ حتی خواب بی بی زینب را دیده بود که به او میگوید بیا زیارتم از همان روز دیگر آرام وقرار نداشت و برای اعزام پیگیری کرد و سرانجام عازم حلب شد و پس از یک ماه به شهادت رسید.
پسرم شهید شد و سه فرزند دیگرم در راه خدمت به حضرت زینب(س) قدم برداشتهاند
مادر شهیدعباس حمیدی نیز گفت: شهید پسر بزرگم بود که راهی دفاع از حرم حضرت زینب(س) شد و من خود رضایت دادم، دو فرزند دیگرم نیز مشغول خدمت و دفاع از حرمین هستند.
وی افزود: عباس میگفت مادر 6پسر دیگر هم داری، اجازه بده راهی شوم و من رضایت دادم اما گفتم تو زن و فرزند داری، گفت: باید برای دفاع بروم دفعه دوم که آمدگفت میخواهم شهید شوم،اوایل جنگ داعش بود و سرانجام در منطقه دمشق به شهادت رسید پس از 12 روز پیکرش را برایمان آوردند، افتخار میکنم که پسرم شهید شد و سه فرزند دیگرم در راه خدمت به حضرت زینب(س) قدم برداشتهاند.
انتهای پیام/281/ی