مذاکرات وین؛ خواستههای فرابرجامی غرب با تکرار «شیرینیهای آدامسی» در رفع تحریمها
روالی که هیئت حاکمه آمریکا و بهموازات آنها کشورهای غربی بعد از اجرای برجام در تعلیق موقت تحریمها در دستور کار داشتند ایجاد «شیرینیهای آدامسی» برای ایران از تجربه رفع تحریمها بود.
گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم ـ احسان مالاحمدی: بازگشت «رابرت مالی»، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران به محل برگزاری مذاکرات رفع تحریمها در وین در روزهای گذشته موجب شده است لحن و تاکتیک سه کشور اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) بار دیگر تغییر کند و بهسمت فضاسازیهای رسانهای و بازی مقصرنمایی حرکت کند.
با آنکه مذاکرات، قبل از ورود رابرت مالی به وین روندی رو به جلو داشت و طرفها در حال حرکت بهسمت کاستن از اختلافات بودند بهتازگی دیپلماتهای سه کشور اروپایی تلاش کردهاند تصویری تار و نومیدانه از وضعیت گفتوگوها ارائه و ایران را مقصر تأخیر در مذاکرات معرفی کنند.
در تازهترین اقدام، دیپلماتهای سه کشور اروپایی که اشارهای به نام آنها نشده است بدون توجه به اینکه عدول آنها از تعهداتشان مقصر وضعیت فعلی برجام بوده است از کمبود وقت سخن گفته و هشدار دادهاند «بدون پیشرفتهای فوری... برجام بهزودی به یک پوسته تهی تبدیل خواهد شد.»
عاملان کندی در مذاکرات
لحن سه کشور اروپایی چه در این بیانیه و چه در سایر موضعگیریها بهگونهای است که گویا حصول پیشرفت فقط در گروی اقدامات ایران است و حل شدن مسئله تحریمها هیچ ارتباطی به حرکت رو به جلوی این مذاکرات ندارد.
شنیدهها از مذاکرات وین حاکی است با آنکه هیئت ایرانی در مسئله مربوط به تعهدات هستهای انعطاف لازم را نشان دادهاند هیئتهای اروپایی با عدمانعطاف لازم در زمینه مباحث تحریمی، روند گفتگوها را کند کردهاند و پس از هماهنگی با تیم آمریکایی، با گروکشی در زمینه تحریمها بهدنبال دریافت امتیازات هستهای فرابرجامی از طرف ایرانی هستند. (بیشتر بخوانید)
بهنظر میرسد مسئلهای که بهلحاظ ریشهای باعث بنبست در مذاکرات شده تجربه ایران از اجرای برجام در گذشته، چه قبل از خروج آمریکا از آن و چه بعد از خروج، است. از منظر ایران، طرفهای غربی چه در دولت باراک اوباما که برجام روی کاغذ اجرا میشد و چه در دولت ترامپ که آمریکا از آن خارج شد، این توافق را بهسبکی خاص و با دستور کار مشخصی اجرا میکردند.
شیرینی آدامسی چیست؟
در دولت اوباما او بارها در برابر انتقادهای حزب جمهوریخواه مبنی بر اینکه برجام به تمامی زمینههای اختلاف با ایران نمیپردازد هرگز این را پنهان نکرد که این توافق را گام نخست و سکویی برای آوردن ایران پای میز مذاکره در پروندههای منطقهای و موشکی میداند.
عملی کردن چنین راهبردی، در وهله نخست سبک خاصی از رفع تحریم و بالتبع، اجرای آن بهعنوان بخشی از هر توافق را میطلبید. از منظر نظام حاکمیتی آمریکا چنانچه تحریمها بهطور کامل علیه ایران رفع میشد جمهوری اسلامی ایران از مذاکره در پروندههای دیگر بینیاز میشد و این بهمعنی ناتمام ماندن راهبرد کلان گنجاندهشده در دل برجام بود.
لذا، برای طرف غربی این ضرورت وجود داشت که اولاً ساختار تحریمها دستنخورده باقی بماند و ثانیاً بعد از اجرای توافق هم تعلیق موقت تحریمها نباید بهگونهای میبود که باعث انتفاع اقتصادی کامل ایران شود، چرا که ورود پول زیاد به اقتصاد ایران هم میتوانست قدرت ایران در زمینههای موشکی و منطقهای را چنان بالا ببرد که باز هم ایران را از مذاکرات بعدی بینیاز کند و یا دستکم دستش را در گفتوگوهای برنامهریزیشده بعدی بهشدت بالا ببرد.
اکنون در پرتو تجربههای مختلف بهدستآمده از حوادث پیرامون برجام در 6 سال گذشته این استدلال متقن بهنظر میرسد که روالی که هیئت حاکمه آمریکا و بهموازات آنها کشورهای غربی در تعلیق موقت تحریمها در دستور کار داشتند ایجاد «شیرینیهای آدامسی» برای ایران از تجربه رفع تحریمها بود؛ یعنی ایجاد تجربههای خوشایندی که کوتاه، موقت و گذرا است اما بعد از بین رفتن، طرف مقابل را به جستوجوی دوباره آن شرطی میکند.
بهعبارت دیگر، طرفهای غربی بهدنبال آن بودند که رفع تحریمها به شیرینیهای زودگذری مانند آزادسازی بخش اندکی از داراییهای ایران و یا خرید چند هواپیما محدود شود اما هرگاه سخن از دلیل عدول غربیها از گشایش در مراودات بانکی یا تسهیل روابط تجاری با ایران به میان میآمد، مسئله به سیاستهای موشکی و منطقهای ایران گره زده میشد تا راه برای اجرای برجامهای 2 و 3 باز شود.
نشانههای چنین راهبردی را بهوضوح میتوان در اظهارات مکرر مقامهای دولت اوباما دید، مثلاً جان کری، مهرماه سال 1395 هنگامی که درباره عملی نشدن رفع تحریمهای بانکی مورد سؤال قرار گرفته بود گفت: «ما تمام تحریمهایی را که بر سر لغو آنها توافق شده است برچیدهایم، اما مشکلات دیگری وجود دارد... تا زمانی که ایران در یمن مشغول است و از اسد و از حزبالله حمایت میکند و موشکهایی پرتاب میکند که مردم نسبت به آن احساس خطر میکنند و کارهایی ازاین دست، قضیه مشکل میشود، و این امر باعث میشود تلاشهایی که برای پیشرفت سریع رو به جلو صورت میگیرد با پیچیدگی شدیدی همراه شود.
نشانههای مختلف از مذاکرات وین و مجموعه اظهارات مقامهای دولت جو بایدن و غربیها حاکی از آن است که طرف مقابل بار دیگر بهدنبال اجرایی کردن برجام در چارچوب همان راهبرد تدوینشده در دولت اوباما است.
بایدن از نخستین روزهایی که وعده بازگشت به برجام را داد و گفت که قصد دارد پس از بازگشت به این توافق با متحدان اروپایی در یک جبهه قرار گیرد و از این اقدام بهعنوان سکویی برای «قویتر کردن و طولانیتر کردن» برجام استفاده کند.
این، واضحترین شکل برای بیان راهبردی است که اوباما برجام را در دل آن گنجانده بود و بهاقتضای آن با همراهی سه کشور اروپایی و اتحادیه اروپا از ایجاد گشایشهای واقعی اقتصادی برای اقتصاد ایران خودداری میکرد.
این را نیز که طرفهای اروپایی بعد از ورود رابرت مالی به وین به درخواست خواستههای فرابرجامی در موضوع هستهای روی آوردهاند میتوان نشانه دیگری از هماهنگی غربیها برای رفع تحریمها بهصورت کاغذی و غیرمؤثر دانست.
بر همین مبنا، درخواستهای تیم مذاکرهکننده جمهوری اسلامی ایران برای اخذ تضمین از طرف مقابل در زمینه ماندگاری برجام و یا درخواست راستیآزمایی رفع تحریمها را میتوان در همین چارچوب تفسیر و تعبیر کرد. تهران بهعبارت دیگر بهاستناد تجارب گذشته بهدنبال تبدیل کردن برجام از سندی یکجانبه و غیرمتوازن به قراردادی دوطرفه و مبتنی بر برد ـ برد است.
از منظر تیم مذاکرهکننده ایران، پیشرفت مذاکرات در روزهای آینده در گروی میزان آمادگی طرفهای غربی برای کنار گذاشتن ذهنیتهای یکجانبه گذشته و روی آوردن به چندجانبهگرایی واقعی در هر توافق با ایران خواهد بود.
انتهای پیام/+