خوب، بد، زشت؛ روایتی تحلیلی از سرنوشت پُر فراز و نشیب بورس در ۲ سال گذشته

روزهایی که بر بازار سرمایه در یک سال و نیم گذشته گذشت، خوب بودند، بد شدند و این روزها در رکودی زشت فرو رفته‌اند.

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، بازار سرمایه روزهای بی‌رمق و کم‌جونی را پشت سر می‌گذارد. شاید کمتر سهامداری این روزها دل و دماغ باز کردن پُرتفو خودش را داشته باشد. روزهایی که بر بازار سرمایه در دو سال اخیر گذشت به اعتقاد تمام کارشناسان عجیب‌ترین روزهایی بود که بازار سرمایه از بدو تولد تا امروز می‌توانست تجربه کند.

کمتر کسی با دیدن صف‌های شلوغ کارگزاری‌های بورسی در فروردین و اردیبهشت سال 99 می‌توانست این روزهای سوت و کور بازار را پیش‌بینی کند. در این یکی دو سال صحبت‌های زیادی در مورد بازار سرمایه شده است اما بارزترین نکته‌ای که به چشم می‌خورد، سرمایه مردمی است که در این یک سال و نیم هر روز آب‌تر شد.

شاخص 2 میلیون واحدی با حجم معاملات 20 هزار میلیاردی در چشم به هم زدنی مانند همچین خوابی شیرین و رویایی جای خودش را با کابوس شاخص 1 میلیون واحدی با ارزش معاملات 2 هزار میلیاردی عوض کرد و در این بین اکثر فعالان بازار و به خصوص افراد ناآشناتر و تازه‌ورود به این بازار، سرمایه خود را هر روز کمتر از دیروز می‌دیدند.

گرچه نباید از تشویق دولتمردان برای حضور مردم در این بازار چشم‌پوشی کرد اما باید این موضوع را هم بپذیریم که اکثر تازه‌واردانی که به بازار ورود کردند از علم و تجربه کافی برخوردار نبودند و همین مسئله هم یکی از علت‌های اصلی ضررهای سنگین تازه‌واردان بود.

به اعتقاد کارشناسان بازار سرمایه، دولت قبل،‌ در شرایطی که در فشار حداکثری بود و با کسری بودجه قابل توجهی روبرو بود،‌ از بازار سرمایه استفاده کرد و به تأمین مالی پرداخت. عرضه صندوق‌های دولتی در قیمت‌های بالا، عرضه‌های سنگین و اصطلاحاً آبشاری حقوقی‌ها در سهام‌های بزرگ و شاخص‌ساز دولتی و فروش اوراق از جمله عواملی هستند که بازار سرمایه را نزولی کردند.

نکته بعدی که خیلی از صاحب‌نظران بازار سرمایه آن را به عنوان عاملی مهم در ریزش سنگین بازار مؤثر می‌دانند شوک‌هایی بود که به واسطه تغییر نرخ بهره بین بانکی به بازار سرمایه وارد شد و همان‌طور که شاهد بودیم نرخ بهره بین بانکی زمانی که بازار در روزهای سبز و رو به رشد خود به سر می‌برد زیر 10 درصد بود و امروز پس از همچین ریزش سنگینی، نرخ بهره بین بانکی فراتر از 20 درصد است.

البته برخی از کارشناسان اقتصادی معتقدند که تغییر نرخ بهره بین بانکی تأثیر چندانی روی بازار سرمایه ندارد اما به هر حال، ریزش بازار سرمایه در یک سال اخیر با رشد نرخ بهره بین بانکی همزمان شده است و به همین دلیل خیلی از کارشناسان و صاحب‌نظران بازار سرمایه معتقدند که این همزمانی اتفاقی نبوده و رابطه علت و معلولی دارد.

اصولاً بازارها همیشه باهوش‌تر از افراد فعال در آنها عمل می‌کنند و به سرعت نسبت به متغیرهای اصلی اقتصاد موضع می‌گیرند. بازار سرمایه در کشور ما هم از این قانون مستثنا نبوده و همین امر باعث شده تا این روزها در خوابی رکودی فرو رود.

اقتصاد و متغیرهای کلان اقتصادی کشور در این روزها چشم به مذاکرات و همچنین لایحه بودجه 1401 دوخته‌اند و تا شرایط اقتصادی کشور شفاف‌تر نشود، نمی‌شود انتظار حرکت خاصی چه در جهت صعود و چه در جهت نزول، از بازار سرمایه داشت. حجم بسیار پایین معاملات روزانه، رکود و عدم تحرک شاخص کل به طور واضح مُهر تأییدی بر این استدلال می‌زند.

طبق اکثر تحلیل‌ها، شرکت‌های بورسی و به خصوص شرکت‌های بزرگ و اصطلاحاً بنیادی بازار سرمایه در شرایط ارزنده‌ای قرار دارند؛ همان سهم‌هایی که در قیمت‌های چندین برابری صف‌های خرید میلیونی و حتی میلیاردی داشتند و سر خریدن آنها در گذشته دعوا بود، این روزها بر خلاف آن روزها سر نخریدن آنها دعواست و بازار میلی به آنها نشان نمی‌دهد.

ابهام اولی که سایه‌اش روی بازار سرمایه سنگینی می‌کند لایحه بودجه 1401 است. گرچه کاهش مالیات‌ها،‌ و تعهد دولت مبنی بر فروش کمتر اوراق در سال آتی و تصمیماتی از این قبیل از عناصر مثبتی هستند که می‌توانند روی بازار تأثیر مثبتی بگذارند، اما هم‌قیمت شدن نرخ سوخت صنایع پتروشیمی با نرخ خوراک آنها، که در سال‌های قبل این نرخ حدود 30 درصد نرخ خوراک بود، خبر ناخوشایند بودجه 1401 برای بازار سرمایه به شمار می‌رود و از عواملی است که سودسازی شرکت‌های سودساز و گردن‌کلفت بورسی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و عامل منفی مهمی است که به نظر می‌رسد دولت و مجلس، قصدی برای تغییر آن در لایحه بودجه ندارند. بنابراین اگر نگوییم لایحه بودجه 1401 به ضرر بازار سرمایه است، نمی‌توان گفت که تأثیر مثبت چندانی هم روی بازار سرمایه دارد. البته پیگیری‌های تازه‌تر نشان می‌دهد مصوبات 10 بندی وزارت اقتصاد و ستاد اقتصاد پس از چند هفته کش و قوس (بعد از ارائه لایحه بودجه به مجلس) ضمیمه لایحه بودجه شده است.

ابهام دیگری که فعالان اصلی و پول‌های درشت را پشت درهای تالار شیشه‌ای نگه داشته است مذاکرات برجامی است که طبیعتاً اگر توافقی صورت گیرد با کاهش انتظارات تورمی و باز شدن مجراهای تجاری کشور، همچنین فروش بیشتر نفت و افزایش ارز تحت اختیار دولت و به دنبال آن کاهش تورم، تأثیر مثبتی حداقل در کوتاه‌مدت روی بازار سرمایه ندارد چرا که بازار سرمایه به عنوان بازاری که چشم و گوش بسته از تورم دنباله‌روی می‌کند حداقل در سهم‌هایی که سهم‌های دلاری به حساب می‌آیند احتمالاً اگر ریزش خاصی را تجربه نکنیم نمی‌توان انتظار رشدی هم به دنبال کاهش نرخ ارز داشته باشیم.

اما عامل اصلی و اتفاقاً مهم‌ترین عاملی که بازار سرمایه را تا این حد بی‌رمق و بی‌جان کرده است، نه لایحه بودجه 1401 است و نه مذاکرات برجامی، بلکه بی‌اعتمادی و ترس واضح و مبرهنی است که عامه فعالان بازار سرمایه نسبت به این بازار پیدا کرده‌اند.

متأسفانه باید گفت که دولت سابق فرصت بزرگی را برای عمق دادن به بازار سرمایه از دست داد و نتوانست از این استقبال مردم برای حضور در این بازار استفاده کند و دولت فعلی هم میراث‌دار این میراث نامیمون شده است.

این بی‌اعتمادی به بازار سرمایه سبب شد که پول‌هایی که به این بازار در سال 99 سراریز شدند به سمت بازارهای رقیب از جمله بازار نوظهور و پرریسک رمز ارزها و ارز دیجیتال فرار کنند و طبق گفته نایب‌رییس کمیسیون اقتصاد و نوآوری و تحول دیجیتال اتاق تهران، حدود 10 میلیون ایرانی در این بازار حضور دارند و چیزی حدود 50 میلیون دلار از پلتفرم‌های داخلی جذب بازار رمز ارزها شود که خود این مسئله هم سبب خارج شدن ارز قابل توجهی از کشور شد که در این برهه حساس اگر بازار سرمایه طور دیگری بود شاید این سرمایه‌ها در داخل می‌ماند و شرایط به شکل دیگری رقم می‌خورد.

به هر ترتیب، دولت فعلی میراث‌دار این وضعیت در بازار سرمایه است. دولت فعلی شعارهایی داده است که هم‌اکنون موقع عمل به آنهاست؛ وضعیت سهام‌داران وضعیت جالبی نیست و از دولت انتظار دارند که ثبات را به بازار سرمایه بازگرداند. اگر چه طبق آمار رسمی پربازده‌ترین بازار مالی در بازه 10 ساله، بازار سرمایه بوده است اما فعالان این بازار این روزها در دلسردی کامل به سر می‌برند.

 

انتهای پیام/؛