تحلیل شهید سلیمانی از عدمالفتح در عملیات والفجر مقدماتی/ گزارشی از جلسه فرماندهان جنگ در منزل محسن رضایی
«زمینهای مسطح» کتاب تازه گلعلی بابایی گزارشی لحظه به لحظه از دو عملیات مهم والفجر مقدماتی و والفجر یک است. وی معتقد است در این کتاب رازهای ناگفتهای است که هر یک قابلیت تبدیل به یک فیلم سیاسی را دارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، امروز اهمیت تاریخ شفاهی دفاع مقدس و مستندنگاری جنگ برکسی پوشیده نیست، مستندسازی تاریخ همگانی جنگ و معرفی سیره و زندگی شهدا، ترویج فرهنگ و معارف دفاع مقدس به عنوان یک سرمایه بزرگ ملی و یک تجربه ارزشمند تاریخی، وظیفهخطیری است که بسیاری از رزمندگان دفاع مقدس و فعالان امروز عمل به آن را بر خود واجب میدانند.
در سالهای اخیر روند رو به رشد انتشار کتابهایی با موضوع تاریخ شفاهی و مستندنگاری جنگ موجب شده تا توجه به حقایق تاریخی دفاع مقدس بیش از پیش نمایان شود، از دل این جریان مستند است که میتوان خوراک مناسبی برای تهیه مستندهای داستانی و تلویزیونی نیز ایجاد کرد.
انتشارات بعثت وابسته به سپاه محمدرسولالله(ص) تهران بزرگ از جمله مجموعههایی است که در سالهی اخیر آثار قابل توجهی را در حوزه مستندنگاری منتشر کرده است، یکی از مجموعههای قابل توجه در این زمینه مجموعه کارنامه عملیاتی لشکر 27 بعث است. که پیش از این چند مجلد آن منتشر شده است. گلعلی بابایی نویسنده تاریخ دفاع مقدس در انتشار این کتابها سهم بسزایی داشته است، او پس از کتابهایی چون «همپای صاعقه»، «شرارههای خورشید» و ... این بار به سراغ کارنامه عملیاتی والفجر مقدماتی و والفجر یک رفته است. این پژوهش قرار است در کتابی با عنوان «زمینهای مسطح» منتشر شود. در آستانه انتشار این کتاب خبرگزاری تسنیم با بابایی گفتوگویی انجام داده است، این گفتوگو به شرح ذیل است:
*تسنیم: «زمینهای مسلّح» درباره چه عملیاتهایی است و چه دوره از جنگ تحمیلی را پوشش میدهد؟
این کتاب عملیاتهای والفجر مقدماتی و والفجر یک را پوشش میدهد و جلد چهارم از مجموعه «حماسه 27»؛ کارنامه عملیاتی لشکر 27 محمّدرسول الله(ص) است. پیش از این کتابهایی همچون «همپای صاعقه»، «ضربت متقابل»، «شرارههای خورشید» و«کوهستان آتش» از این مجموعه منتشر شده بود.
ضمن آنکه کتاب سوم این مجموعه مربوط به مقطع زمانی عملیات مسلمبنعقیل را آقای یحیی نیازی در دست نگارش دارد.
مقطع زمانی کتاب حاضر از آبان 1361 تا آخر فروردین سال 1362 را در بر میگیرد. بازه زمانی که دو عملیات مهم و پر دردسر والفجر مقدماتی و والفجر یک در آن مقطع انجام گرفت و حاشیههای بسیاری نیز درباره آن وجود دارد. در این اثر تلاش کردیم کل اتفاقات و وقایعی که در این دو عملیات اتفاق افتاده است را مورد بررسی قرار دهیم. شیوه نگارش زمینهای مسلّح، مثل کتابهای قبلی بر مبنای دانستههای دانای کل یا همان نویسنده کتاب، روایت راویان میدانی و اسنادو مدارک تکمیلی است.
گزارش لحظهبه لحظه از دو عملیات مردمی و پردردسر
* تسنیم: برای نگارش اثر از چه منابع و مدارکی استفاده شده است؟
اسناد و مدارک استفاده شده اعم از نوارهای صوتی، تصویری، گزارش بیسیمها، جلسات با فرماندهی و همچنین مذاکرات حین جلسات فرماندهان در قرارگاهها و پیادهسازی مکالمات مرکز پیام فرماندهی بوده است. علاوه بر اینها مصاحبههایی هم با بازماندگان عملیاتهای والفجر مقدماتی و یک انجام گرفت. در واقع این کتاب گزارش لحظه به لحظه از این دو عملیات است.
* تسنیم: در کارنامه عملیاتی معمولا نقطههای ابهام و کمتر روشن شده ماجرا نیز بررسی میشود و ناگفتههای بسیاری در این میان مطرح میشود. در کتاب «زمینهای مسلّح» با توجه به دو عملیاتی که حواشی نیز به همراه داشته است، ما با چه نکات مبهم و آشکار شدهای مواجهیم؟ آیا این کتاب رازگشایی نیز کرده است؟
بله، چند سال پیش در یک برنامه تلویزیونی از آقای محسن رضایی سؤال شد که اگر به زمان جنگ بازگردید، کدام اقدام را انجام نمیدادید؟ او گفت: من عملیات والفجر مقدماتی را همان شب نخست متوقف میکردم اما این عملیات به صورت ناخواسته حدود دو هفته از 17 تا 30 بهمن ادامه پیدا کرد.
روایت جنگ عاشورایی در عملیات والفجر مقدمانی
شاید به لحاظ نظامی این عملیات دستاوردی برای ما نداشت، اما به واقع ما روایت جنگ عاشورایی را در این نبرد نامتقارن به عینه میبینیم. اینکه رزمندگان ما چگونه با کمترین تجهیزات در مقابل مجهزترین ارتش خاورمیانه دو هفته ایستادگی کردند.
رازهای ناگفته فراوانی از مقاومت نیروها در کانالهای جنوب فکه برملا میشود که هر کدامشان قابلیت تبدیل شدن به فیلم سینمایی یا سریال را دارند. قهرمانانی در لابهلای وقایع این دو عملیات قد علم میکنند که هر کدامشان به تنهایی میتوانند برای نسل امروز ما سرمشق باشند.
در جلسه فرماندهان جنگ در خانه محسن رضایی چه گذشت؟
علاوه بر اینها مهمترین بخش این کتاب، مذاکرات جلسهای است که از 29 اسفند سال 61 تا دوم فروردین سال 62 در منزل آقای محسن رضایی در شوش برگزار میشود، در این نشست 3 روزه که فرماندهان لشکرها و تیپها در آن حضور داشتند، در مورد دلایل عدمالفتح و ناکامیهایی که پس از فتح خرمشهر داشتیم به صورت مفصل، صحبت شد.
در این نشست سه روزه، که 30 روز بعد از والفجر مقدماتی و 20 روز قبل از والفجر یک برگزار شد، فرماندهان جنگ بحثهای تند و اساسی درباره عملیاتهایی که با عدم فتح مواجه شده بودند با هم داشتند. اینکه چه شد این اتفاقات افتاد و برای آینده چه باید کرد؟ اکثر فرماندهان از جمله: همت، کاظمی، خرازی، سلیمانی، محسن رضایی، رحیم صفوی، عزیز جعفری، غلامعلی رشید و... . در این جلسه نقطه نظرات مهمی را ارائه دادند. مثلاً شهید حاج قاسم سلیمانی در 10 بند به بررسی اینکه چرا این اتفاقات رخ داد پرداخت.
تحلیل سردار سلیمانی از عدم فتح در عملیات والفجر مقدماتی
صحبتهای سردار سلیمانی که در کتاب نیز ذکر شده چنین است:
«... ما در عملیاتهایی که انجام دادیم، دو نوع ناکامی داشتیم که هر کدام تحلیل خاص خودش را دارد. یکی فتحالمبین و بیتالمقدس و دیگری والفجر(مقدماتی) و رمضان. در فتحالمبین و بیتالمقدس آن چیزی که ما فهمیدیم این بود که چرا ناکامیداشت؛ یکی این که ما به نوک پیکان دشمن زدیم و دوم اینکه به نقطه توجه دشمن حمله کردیم. یعنی در عملیات فتحالمبین توجه دشمن به شوش و دزفول و خطهای مقابل آن دو بود اما در بیتالمقدس توجه دشمن بیشتر به کرخه بود تا به کارون، چون خطِ مقابلش کرخه بود.
اما در عملیات والفجر (مقدماتی) مسائل زیادی وجود داشت. یکی از آنها موانع بود که باعث شد قبل از اینکه نیروهای ما به خط اصلی دشمن برسند، سازمانشان از هم بپاشد. دوم تفکیک نکردن نیروهای حملهکننده بود؛ یعنی ما چند نوع نیرو داشتیم که یکی میبایست در خط اول پاکسازی میکرد، یکی از خط اول عبور میکرد و در خط دوم میرفت و یکی نیروی الحاقکننده بود، ولی در بعضی جاها هر سه نیرو با هم حرکت میکردند و تیربارها و موانع دشمن هر سه نیرو را کُند کرد و از هم پاشید.
مسئله سوم پاکسازی بود که به آن اصلاً توجه نشد. من یادم است که در بحث عملیات والفجر (مقدماتی) برادرها میگفتند بیاییم پشت جاده صفریه پدافند کنیم. اگر تا فردا صبح هم پاکسازیاش نکنیم هیچ مسئلهای پیش نمیآید.
مسئله چهارم دور بودن عقبه دشمن بود، (یعنی) هیچکدام از قرارگاههای فرماندهی دشمن به هم نخورد. سر جایشان بودند. حتی تیرهای ما هم به آنها نرسیدند.
مسئله پنجم محدود (عمل) کردن ما بود، چون ما محدود عمل کردیم؛ یعنی در عرض 10 - 12 کیلومتر عمل کردیم. در نتیجه و همه آتش و فکر دشمن متوجه همان 10 - 12 کیلومتر شد.
مسئله ششم حفظ نکردن اسرار نظامی بود. به طوری که اگر این عراقیها یکی از بسیجیهای ما را میگرفتند، آن بسیجی ما میفهمید، لشکر رسولالله(ص) میخواهد چه کار کند، قرارگاه نجف میخواهد چه کار کند. همهچیز را میدانستند. حتی در شهرستانها هم این طور بود. من کرمان را میدانم؛ یعنی در خود کرمان هم شب عملیات و اسم رمز را میدانستند.
مسئله هفتم فرماندهی دشمن بود. کنترل فرماندهی دشمن خیلی عالی بود. برادرمان کیانی میگفت: در مرحله بعدی عملیات والفجر مقدماتی یعنی فردای آن روز که ما مجدداً عملیات کردیم، فرماندهان عراقی به نیروهای جلو خودشان خبر میدادند و با روحیه میگفتند، بگذار بیایند جلو، تا قم عقبشان میبریم یا اینکه {دشمن} دستور داده بود آنقدر آتش بریزند که از زمین آتش بلند شود. این نشانه کنترل اعصاب و کنترل بیسیمی دشمن بود که متأسفانه عکس آن در ما بود؛ یعنی یکی از ضعفهای ما در همین خصوص، ناکامی مسئله فرماندهی عملیاتمان بود که خیلی بد هدایت عملیات کردیم.
نداشتن تاکتیک خاصی که اگر ما محاصره شدیم چه کار کنیم یا اگر نیروهای ما محاصره شدند، باید چه کار کنیم؟ میدانید که نیروهای ما تا ساعت 9 - 10 محاصره بودند و میجنگیدند و به قول برادرمان احمد کاظمی هنوز بچههای نجف هیچ کدامشان مصاحبهای نکرده بودند و این نشانه آن بود که بچهها جنگیدند و شهید شدند. ما یک تکنیک خاص نداشتیم که این بچهها را از محاصره دربیاوریم یا اینکه به آنها یاد داده باشیم که چگونه از محاصره بیرون بیایند.
مسئله نهم، نداشتن عقبه مطمئن بود، چون عقبه ما رمل بود و همه منحصر به یک جاده بودیم به طوری که روز بعد از عملیات، دشمن همان یک جاده را میزد و هرچه ماشین روی آن جاده میرفت، هدف قرار میگرفت. هیچکس هم جرأت نمیکرد روی جاده برود.
مسئله دهم رعایت نکردن مسائل در حین عقبنشینی بود. میخواهم بگویم؛ خیلی عقبنشینی بدی کردیم. یادم است در مرحله آخر رمضان، من کنار برادر حسن باقری بودم. -خدا رحمتش کند ـ عقبنشینی بسیار جالبی شد، بهطوری که حتی برادر حسن باقری هندوانههای آنجا را هم جمع کردند و آوردند، ولی عقبنشینی والفجر مقدماتی خیلی بد بود؛ یعنی همین که دستور عقبنشینی داده شد، هیچکس دیگر توجه نکرد که به چه صورت بیاید عقب. تانکها روی نفر میرفت. این تقریباً مسائلی بود که جامعتر آنها را برادرمان رشید دیشب گفتند و ما نمیخواستیم همه مسائل را اینجا بگوییم.
به دوستانی که مایلند شرح مفصل این نشست سه روزه را مطالعه کنند، پیشنهاد میکنم، کتاب «مباحث استراتژیک جنگ تا پایان سال 1361» نوشته آقای علیرضا لطفاللهزادگان را مطالعه کنند.
* تسنیم: نتیجهگیری شما از دلایل عدمالفتح عملیات والفجر مقدماتی با توجه به مواردی که در آن جلسه مطرح شده بود، چیست؟
موارد فنی و تخصصی فراوانی در آن سلسله نشستها از سوی فرماندهان مطرح شد که در حوصله این گفتوگو نیست و علاقهمندان میتوانند آن را در کتاب آقای لطفالله زادگان مطالعه کنند. اما آنچه مهم است اینکه عملیات والفجر مقدماتی در زمره عملیاتهایی بود که حول و حوش آن تبلیغ فراوانی شده بود. برخی از رجال سیاسی و مذهبی کشور به دشمن اولتیماتوم میدادند که عملیات آینده ما آخرین عملیات است، نبض اقتصادی شما را میگیریم و... این اظهارنظرها خود به خود هم حساسیتی را برای دشمن ایجاد کرد و هم توقع مردم را بالا برد. طوریکه آحاد جامعه فکر میکردند، با این عملیات جنگ تمام میشود. البته این تبلیغات مزایایی هم برای ما داشت، چرا که قرار بود صدام میزبانی کشورهای غیرمتعهدها را داشته باشد که اگر چنین میشد، مقبولیتی برای صدام در دنیا به وجود میآمد. اما با این حرکتها، میزبانی این کنفرانس از عراق گرفته شد که برای حزب بعث بسیار سنگین بود.
* تسنیم: کتاب چه زمانی منتشر میشود؟
تلاش ما این است تا پایان امسال نگارش این کتابِ حدوداً 900 صفحهای به اتمام برسد. بعد هم برود و در پروسه انتشار قرار بگیرد. این کتاب هم مثل کوهستان آتش دو ناشر دارد. یکی مرکز اسناد و تحقیقات دفاعمقدس و دیگری انتشارت 27 بعثت.
* تسنیم: برخی از محققان میگویند اسناد مهم جنگ در دسترس اهل تحقیق قرار نمیگیرد، آیا چنین است؟
در این مورد باید عرض کنم به شخصه با مشکلی مواجه نشدم.
انتهای پیام/