اولتیماتوم کشورهای عربی به لبنان چه معنایی دارد؟
امین حطیط در مقاله جدید خود به بررسی طرح جدید کشورهای عربی و آمریکا درباره لبنان پرداخته و آن را یک پروژه تحمیلی علیه لبنانیها در راستای منافع واشنگتن و تلآویو دانست.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، «احمد ناصر الصباح» وزیر خارجه کویت اوایل هفته جاری وارد بیروت شد تا درباره اعتماد سازی مجدد میان جامعه بین المللی و کشورهای حوزه خلیج فارس با لبنان صحبت کند؛ اما بعد از افشای شروط 12 گانهای که با خود آورده بود مشخص شد که لبنان در ازای کسب رضایت کشورهای عربی و جامعه بین المللی باید امتیازات زیادی به آنها بدهد.
در همین راستا «امین محمد حطیط» تحلیلگر برجسته لبنانی و کارشناس امور راهبردی منطقه در مقالهای نوشت: بعد از دوسال و نیم تحریم و محاصره لبنان توسط کشورهای حوزه خلیج فارس و بعد از اجرای 3 مرحله از طرح 5 مرحلهای «مایک پامپئو» وزیر خارجه سابق آمریکا که لبنان را به فروپاشی اقتصادی و مالی کشاند، وزیر خارجه کویت به بیروت آمد تا درباره یک «ابتکار عربی» صحبت کند که شامل 10 تا 12 شرط بود. این وزیر کویتی اظهارات تکراری درباره لزوم انجام اصلاحات در لبنان و مبارزه با فساد مطرح کرد اما حقیقت و ماهیت هدف سفر وی به بیروت در بند پنجم شروط مذکور آمده است.
این بند درباره قطعنامههای بین المللی مربوط به لبنان به ویژه قطعنامه شماره 1559 و 1680و 1701 میباشد که همه آنها در راستای تلاش آمریکا و متحدان آن برای انحلال مقاومت و خلع سلاح آن صادر شده است. اما هر کس که این ابتکار به اصطلاح عربی برای حل بحران لبنان را بررسی کند به راحتی میتواند به این نتیجه برسد که درخواست اصلی کشورهای حوزه خلیج فارس و آمریکا از لبنان انحلال مقاومت و خلع سلاح آن در ازای وعدههای کمک به لبنانیهاست.
واقعیت آن است که آمریکا و متحدان منطقهای آن قصد بهبود روابط لبنان با کشورهای عربی و حل بحران این کشور را ندارند؛ بلکه به آن اولتیماتوم دادهاند که اگر این خواستههای اصلی آنها را اجرا نکند باید منتظر تشدید محاصره و فشارهای بیشتر باشد. در همین راستا وزیر خارجه کویت یک مهلت یک هفتهای برای پاسخ مقامات لبنانی به این شروط 12 گانه تعیین کرد و خطاب به یکی از مقامات لبنان گفت: «این آخرین فرصت شماست پس از آن استفاده کنید». در واقع منظور وزیر خارجه کویت این بود که در غیر این صورت فروپاشی و ویرانی کامل در لبنان رخ خواهد داد. اما آیا مقامات لبنانی خواستههای عربستان و آمریکا را میپذیرند و توانایی اجرای آن را دارند؟
برای پاسخ به این سوال باید به مسئله اصلی یعنی درخواست محور آمریکایی -عربی برای انحلال مقاومت در لبنان برگردیم. پرواضح است که تشکیل مقاومت در لبنان ناشی از یک هدف سیاسی یا نظامی و میدانی نبود؛ بلکه از ناتوانی دولت لبنان در حفاظت از مرزهای خود که موجب شد رژیم صهیونیستی نیمی از لبنان را اشغال کند، ناشی میشود. در سایه همین ناتوانی دولت لبنان بود که توافق 17 مه در سال 1983 بر آن تحمیل شد؛ توافقی که طبق آن جنوب لبنان تحت اشغال صهیونیستها قرار گرفت.
علاوه بر آن ارتش لبنان توانایی مقابله با تجاوزات رژیم صهیونیستی را نداشت و صهیونیستها هر زمان که میخواستند از خشکی و دریا حریم لبنان را نقض میکردند. در این شرایط بود که مقاومت برای پر کردن خلاء ناشی از ناتوانی دولت و ارتش لبنان، به وجود آمد و هدف این مقاومت آزادی لبنان و حفظ حاکمیت آن بود و در این امر موفق شد و بخش بزرگی از مناطق لبنان را از شر اشغالگری صهیونیستها آزاد کرد. بعد از آن توانمندیهای مقاومت لبنان به مرور افزایش یافت و معادله بازدارندگی در برابر دشمن صهیونیستی را برقرار کرد.
این معادله بازدارندگی مقاومت لبنان یک معادله استراتژیک است که همواره از این کشور محافظت میکند و دست متجاوز اسرائیل را قطع کرده است. البته معادله مقاومت در دفاع از لبنان و نیاز لبنانیها به آن به مقابله با دشمن صهیونیستی ختم نشد؛ بلکه به تقابل با نیروهای تکفیری-تروریستی که قصد ورود به لبنان و اشغال این کشور را داشتند نیز گسترش یافت.
در سال 2006 رژیم صهیونیستی و آمریکا با هدف انحلال مقاومت و خلع سلاح آن جنگی را علیه لبنان آغاز کردند که شکست سنگینی برای آنها به همراه داشت. بعد از آن دولت وقت لبنان به ریاست «فواد سنیوره» در سال 2008 تلاش کرد تا با حمایت آمریکا و عربستان سعودی توطئهای علیه مقاومت به راه انداخته و مقدمات خلع سلاح آن را فراهم کند، اما شکست خورد. همچنین پروژهای که آمریکا و متحدان آن با به راه انداختن جنگ جهانی علیه سوریه با هدف برچیدن محور مقاومت از جمله حزب الله لبنان ایجاد کرده بودند نیز شکست خورد.
از سوی دیگر پروژه پنج مرحلهای آمریکا که توسط مایک پامپئو در سال 2019 طراحی شده بود نیز به نتیجه نرسید و مقاومت همچنان با قدرت در عرصه لبنان حضور دارد. در این زمان کشوری مانند عربستان سعودی که در حال عادی سازی با رژیم اشغالگر صهیونیستی بوده و دائماً در خدمت منافع آمریکا و اسرائیل در منطقه کار میکند و این تجاوزات وحشیانه را علیه غیرنظامیان یمنی مرتکب میشود در حال طراحی برنامهای برای تضعیف مقاومت لبنان است.
با توجه به مواردی که گفته شده ائتلاف عربی- آمریکایی که بعد از شکست مقابل انصارالله در جنگ یمن از شرایط میدانی و روانی بدی رنج میبرد، همه تلاشهای خود را برای ضربه زدن به محور مقاومت از جمله مقاومت لبنان بسیج کرده است.
روشن است کشورهای عربی که به دستور آمریکا و اسرائیل چنین پروژهای را علیه مقاومت لبنان به راه انداختهاند واقعیت و ماهیت مقاومت و قدرت امروز آن را به خوبی درک میکنند و از نقش موثر آن در منطقه آگاه هستند، اما چرا با وجود شکستهای متعددی که از سال 1982 تاکنون متحمل شدهاند از توطئه چینی علیه مقاومت دست برنمیدارند.
واقعیت آن است که پروژه موسوم به ابتکار عربی برای لبنان با 12 شرطی که به معنای نقض حاکمیت این کشور است به عنوان یک طرح پیشنهادی جهت بررسی آن در جریان رایزنی مقامات لبنانی مطرح نشده؛ بلکه یک پروژه تحمیلی و تهدیدی برای لبنانیها در آستانه انتخابات پارلمانی این کشور است. انتخابات پارلمانی در کشورهایی مانند لبنان و عراق آخرین کارتی است که آمریکا و متحدانش روی آن حساب باز میکنند.
نتایج نظرسنجیهای اخیر در لبنان حاکی از افول چشمگیر قدرت احزاب مخالف مقاومت در این کشور است که طبیعتا نتایج مثبتی برای متحدان آمریکا در لبنان در انتخابات پارلمانی این کشور رقم نخواهد زد. بنابراین آمریکاییها پیشبینی میکنند که شکست مقاومت در انتخابات پارلمانی لبنان غیر ممکن است و برخلاف آنچه که آمریکا و متحدانش به دنبال آن بودند انتخابات پارلمانی لبنان فرصتی برای تقویت جایگاه مردمی حزب الله خواهد بود.
به همین دلیل تحرکاتی از جانب برخی طرفها برای به تعویق انداختن انتخابات پارلمانی انجام شده و اعلام کناره گیری از آن و عدم تمایل به مشارکت در این انتخابات را میکنند که به نفع محور آمریکایی است. بر این اساس میتوان نتیجه گرفت این نمایشنامه جدید که برای لبنان مطرح شده یک نمایشنامه ضعیف از جانب کشورهای حوزه خلیج فارس و آمریکاست که نمی توانند آن را اجرا کنند.
البته در این میان لبنانیها باید هوشیار باشند؛ چراکه آمریکا به دنبال اجرای مرحله چهارم طرح خود یعنی فروپاشی امنیتی در لبنان است و در همین راستا ممکن است برای به تعویق انداختن انتخابات پارلمانی لبنان تلاش کند و حزبالله را مسئول آن بداند؛ همانطور که کمپینهای متعددی در چند ماه اخیر در این زمینه به راه انداخته است.
انتهای پیام/