نقد فیلم های جشنواره فجر | نگاهی به فیلم "علفزار" ؛ بازپرس وارد میشود
علفزار ساخته کاظم دانشی که در چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده، نمونه قابل تأملی در سینمای پلیسی-جنایی به حساب میآید.
خبرگزاری تسنیم- محمد جلیلوند درباره فیلم علفزار که در چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد نوشت:
بخش مهمی از سینمای پلیسی-جنایی از اتفاقهای واقعی بهره گرفته و پروندههای مربوط به این حوزه، نقشی کلیدی در شکل گیری فیلمنامههای این گونه پرطرفدار دارند. یکی از زیرشاخههای گونه یاد شده، درامهای دادگاهی است که نمونههای فوق العادهای در سینمای جهان دارد که نمونه شاخص آن را در فیلم (دوازده مرد خشمگین) ساخته سیدنی لومت دیدهایم. اما در سینمای ایران چندان توجهی به این دسته آثار نشده و تنها اندک نمونههایی از آن در دسترس است که مهمترین آن فیلمهای پرونده ساخته مهدی صباغزاده و میخواهم زنده بمانم به کارگردانی ایرج قادری هستند که هردوی آنها نیز متعلق به سینمای بدنه بوده و برای ماندگار شدن گوشهای از تاریخ سینمای ایران کاستیهای بسیار دارند.
علفزار ساخته کاظم دانشی که در چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده، نمونه قابل تاملی در این باب به حساب میآید که فیلمنامه آن براساس چند پرونده واقعی نوشته شده است. در این فیلم با یک داستان اصلی و چند داستان فرعی مواجه هستیم که هر یک از آنها به موازات قصه اصلی روایت شده و برخی از آنها به تنه اصلی فیلمنامه پیوند میخورند.
علفزار برخلاف عادت مالوف فیلمسازان ایرانی، خیلی زود راه افتاده و تماشاگرانش را با یک غافلگیری اساسی مواجه میکند. یکی از همان داستانکهایی که به نوعی با شخصیت اصلی فیلم (بازپرس) گره میخورد. محوریت بازپرس که از دل فیلمنامهای شخصیت محور بیرون آمده، فضای کافی را در اختیار نویسندگان فیلمنامه قرار داده تا کل قصه را در محیط بسته و محدود دایره بازپرسی روایت کنند. درست شبیه همان کاری که لومت در فیلم دوازده مرد خشمگین انجام داده و از محدود بودن فضا جهت تاثیرگذاری هرچه بیشتر بر تماشاگر بهره گرفته است.
بازپرسی در چهل و چند سالگی و در حالی که برای انتقال به تهران به هر دری میزند، با پروندهای هولناک مواجه میشود که پیچیدگیهای بسیار دارد. این بخش از داستان که از پروندهای واقعی گرفته شده، برگ برنده دانشی برای به اوج رساندن التهاب در فیلمی است که با سکانسی ملتهب آغاز میشود. با پیشرفت داستان و رسیدن آن به نقطه عطف اول، با لایههای درونی بازپرس بیشتر آشنا شده و عدالت به عنوان تم اصلی، پررنگ و پررنگتر میشود. درست جایی که سارا به عنوان شخصیت اصلی زن فیلم، بازپرس را به چالش کشیده و از او یاری میطلبد. از اینجا به بعد و در پرده میانی، قصه حول محور بازپرس و سارا پیش رفته و داستانکهای مربوط به خانواده شوهر سارا و نیز خواهر خودش به موازات آن پیش میروند. همین تمرکز هم به نفع فیلم تمام شده و جلوی تشتت آن را گرفته که با توجه به تعدد شخصیتها میتوانست به پاشنه آشیل فیلم تبدیل شود. همچنین داستان فرعی مربوط به زن و مردی که برای حل کردن مشکل حضانت دختر ده ساله خود پیش بازپرس آمدهاند، خوب از کار درآمده و اندکی از تلخی و سنگینی فضای فیلم میکاهد. هر چند که خود این داستانک نیز تلخی عمیقی را با خود حمل میکند. در علفزار نقاط عطف دوم و سوم به درستی سرجای خود قرار گرفته و قصه را وارد مرحله تازهای میکنند. از طرف دیگر، اغلب تیپ و تیپ-شخصیتها با وجود بهرهگیری از کلیشهها خوب از کار درآمده و باورپذیر جلوه میکنند.
علفزار به عنوان یک درام دادگاهی، مصالح لازم و کافی برای تاثیرگذاری را داشته و با یک شیب ملایم، قصه خود را به سمت پایانبندی هدایت میکند. دانشی جوان در نخستین تجربه بلند سینمایی خود، فراتر از انتظار ظاهر شده و توانسته قصهای ملتهب نزدیک به خطوط قرمز را با مهارت روایت کرده و نظر مثبت مخاطبان در سالن همایشهای برج میلاد را جلب کند. او در دکوپاژ فیلمنامه خود تلاش کرده تا از فضا به نفع شکلگیری صحیح درام بهره گرفته و در عین حال چشمان تماشاگرانش را بابت استفاده از نماهای تکراری خسته نکند. از طرف دیگر در انتخاب بازیگران فیلمش هم دقت به خرج داده و گروه یکدست و منسجمی را گردهم آورده است.
بدون شک پژمان جمشیدی بهترین بازیگر فیلم است که به خوبی در قالب نقش رفته و آن را بدون آن که به سمت اغراق برود، اجرا کرده است. برای مثال میتوان به سکانس بازجوییاش از پسر نوجوان متهم اشاره کرد که حسهای متضادی در آن به چشم میخورد. سارا بهرامی هم در نقش سارا تلاش زیادی به خرج داده تا تماشاگر را به همدلی با خود وادار کند و در این امر هم موفق نشان می دهد. هر چند که رفتارهای اغراق شدهای در بازی بیرونیاش به چشم میخورد که کیفیت نقش آفرینیاش را پایین آورده است.
علفزار از جمله فیلمهایی است که به درستی از سوژه ملتهب خود بهره گرفته و درام تاثیرگذاری را خلق کرده که قابلیت ارتباط با مخاطب عام را در اکران عمومی داشته و گوشهای از ذهن تماشاگران خود باقی میماند.
انتهای پیام/