نگاهی به فیلم سینمایی «شب طلایی»| از طلا گشتن پشیمان گشتهایم!
حاتمیکیا برای روایت درام معمایی خود، موتیفی را بکار میگیرد که نمونههای مشابهش را بارها و بارها در سینمای دهه ۹۰ ایران مشاهده کردهایم.
خبرگزاری تسنیم-محمد خاجی: «شب طلایی» اولین فیلم بلند سینمایی یوسف حاتمیکیا در جایگاه کارگردان، درامی معمایی و چندلایه است که تلاش میکند به پیچیدگی روابط انسانی و چالشهای فراروی آن در زندگی روزمره بپردازد. حاتمیکیا برای این منظور، تصمیم به کاربست موتیفی میگیرد که نمونههای مشابه آن را بارها و بارها در درامها و ملودرامهای دهه 90 سینمای ایران مشاهده کردهایم. مولفههای اصلی این موتیف، شامل: دروغ، پنهانکاری، تنش، کشمکش و برملا شدن رازهای مگو است که بهفراخور امتداد خط روایی قصه، بهکار گرفته میشوند. ماحصل تلاش حاتمیکیای جوان از حیث بکارگیری چنین موتیفی در قصه «شب طلایی»، فضیلت و تمایز چندانی نسبت به فیلمهای سینمایی پرشماری که پیشتر، از این موتیف برای روایت داستان خود بهره گرفتهاند، ندارد؛ بنابراین خیلی زود مشخص میشود که کارگردان در مقام راوی، اسیر تکرار و کلیشههای روایی موجود در این موتیف شده است.
وقتی بیش از 90 درصد یک فیلم بلند سینمایی در لوکیشن داخلی و بسته یک خانه میگذرد، فیلمساز باید تمهید مناسبی برای تحملپذیر ساختن اتمسفر محدود مورد استفاده خود بهکار گیرد تا مخاطب در طول تماشای فیلم، با خستگی و ملال روبهرو نشود. بهنظر میرسد که کاربست چنین تمهیدی از نظرگاه یوسف حاتمیکیا دور مانده است و لوکیشن فیلم از جایی به بعد، به عنصری کسالتبار و ملالآور تبدیل میشود؛ تاجایی که وقتی در پایان فیلم، شخصیت فرامرز را در حال خروج از خانه میبینیم، گویی تماشاگر مجالی برای تنفس و خروج از فضای بسته خانه پیدا کرده و در دلش میگوید: آخیش!
حاتمیکیای جوان مسیر شخصیتپردازی کاراکترهای قصهاش را ناتمام میگذارد. اگرچه منطق بهکارگیری برخی عناصر شناسا برای توصیف بعضیاز شخصیتهای فیلم نیز گنگ و نامعلوم است. برای مثال، مشخص نیست که چرا کنشگری شخصیت حاجی(داماد خانواده که فردی صاف و ساده است و با لهجه شیرین آذری صحبت میکند) که ازقضا مقید و عامل به انجام فرایض دینی است، مدام باعث خنده تماشاگران میشود. از سوی دیگر، در بسیاری از مواقع انگیزه و نیت کاراکترها به هنگام کنشگری، مبهم و نامکشوف است.
حاتمیکیا تلاش کرده است از طریق بکارگیری عنصر «تعلیق» که مهمترین عنصر قوامبخش و پیشبرنده در درامهای معمایی است، بر جذابیت و کششمندی روایت خود بیفزاید و تماشاگر را از ابتدا تا انتها با قصه فیلم همراه سازد. اما این تمهید، آنگونه که باید به بار نمینشیند و در بسیاری از مواقع، تعلیقهای ایجادشده در بخشهای مختلف قصه، از جذابیت لازم برای همراه کردن تماشاگر برخوردار نیستند و کارکرد مورد انتظار خود را بهدرستی ایفا نمیکنند.
با اینوجود، نخستین تجربه فیلمسازی یوسف حاتمیکیا در سینمای ایران را نباید تجربهای سراسر ناکام و مأیوسکننده قلمداد کرد. اولین فیلم سینمایی او اگرچه به اندازه اولین فیلم سینمایی پدرش مخاطب را شگفتزده نمیکند، اما نشان میدهد که حاتمیکیای جوان از قابلیتهای بالقوه لازم برای تبدیل شدن به یک فیلمساز قصهگو برخوردار است. با این قید که او برای فعلیتبخشی به این قابلیتها، باید دست به بداعت و خلاقیت بزند و از افتادن به ورطه تکرار و کلیشهپردازی، احتراز کند.
انتهای پیام/