درس‌های ماجرای "طالوت" برای نخبگان جامعه / بزرگ‌ترین آسیب برای تداوم انقلاب

اکنون در موقعیت جامعه‌سازی یا بحث حکومت و حکومت‌داری قرار داریم، اما با خلأ اشخاص صالح و قدرتمند و خلأ پیروی بی‌چون چرای نخبگان جامعه نسبت به ولایت فقیه مواجهیم؛ مثل ماجرای طالوت.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ با وجود گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، یکی از خلأهای موجود در عرصه شناختیِ این رویداد الهی، فهم مبانی قرآنیِ انقلاب اسلامی است. هرچند تک‌نگاری‌هایی در این زمینه صورت گرفته، اما در آنچه باید به عنوان اسناد قرآنیِ انقلاب اسلامی در اختیار جامعه نخبگانی قرار بگیرد و یا در قالب سوژه‌های هنری در اختیار هنرمندان قرار گیرد، ضعف‌های اساسی دیده می‌شود.

بر این مبنا خبرگزاری تسنیم میزگردی را با حضور اندیشمندان دینی و تمدنی با عنوان «مبانی قرآنیِ انقلاب اسلامی» شکل داد. قسمت دوم این میزگرد مجازی، با حضور حجت‌الاسلام ابراهیم رضایی آدریانی، استادیار گروه قرآن جامعةالمصطفی و حجت الاسلام حسین علوی‌مهر، عضو هیئت علمی و دانشیار علوم قرآن و حدیث جامعةالمصطفی همراه بود.

مشروح این میزگرد را در ادامه می‌خوانید.

* یکی از مسائلی که به ویژه در علوم انسانی با آن مواجهیم، کشف مبانی قرآنی مفاهیم و ارزش‌های دینی و اسلامی است. در این باره آیا می‌توان به فهم مبانی قرآنی انقلاب اسلامی دست یافت؟

حسین علوی‌مهر: درباره بحث انطباق انقلاب اسلامی با مبانی قرآنی، کارهای متعددی صورت گرفته است؛ این بحث تکراری به نظر می‌رسد. آنچه امروز با آن مواجهیم، کیفیت حکومت‌داری و ادارۀ حکومت و آسیب‌شناسی آن است. رهبر انقلاب فرمود چلۀ انقلاب را پشت سر گذاشتیم و اکنون باید دنبال مراحل دیگری باشیم. باید از نظریه‌های محض بیرون بیاییم و راهکارهایی متناسب با عصر حاضر ارائه دهیم و برای حل چالش‌ها اقدام کنیم؛ یعنی انقلاب ما امروز با چه آسیب‌ها و چالش‌هایی مواجه است؛ راهکار این چالش را از آیات قرآن احصاء کنیم.

انقلاب ما تنها انقلابی است که یک چلۀ پر افتخار را بدون خیانت به آرمان‌هایش پشت سر نهاده است. این انقلاب بر مبنای دین، کتاب و سنت بوده است، چرا که رهبرانش پایبند به دین بودند و بر اساس آرمان‌هایی که در دین مطرح بوده، انقلاب را نهادینه و مردم نیز از آنها پیروی کردند.

یکی از مسائلی که سالها بحران بود، موضوع جدایی دین از سیاست بود که امام این گفتمان را با زبان عمل به چالش کشید. تا پیش از انقلاب، گفتمان رایج این بود که پیامبر صلی الله علیه و آله فقط مأمور ابلاغ وحی بود، نه سیاست و حکومت؛ امام خمینی این مسئله را روشن کردند و فرمودند «دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ماست.» همچنین عملاً‌ به تبیین این مسئله پرداختند که آیا کتاب و سنت دلالت روشنی بر خلافت و حکومت دارد یا خیر. اینها شبهاتی است که از قبل وجود داشت و با پدید آمدن انقلاب، به بسیاری از این مسائل پاسخ داده شد.

رضایی آدریانی: هرچند بالغ بر 30 سال از عمر انقلاب گذشته است، اما بازخوانی مبانی قرآنی این رویداد برای نسل جدید ضرورت است تا نسبت به ماهیت و مشروعیت انقلاب و فراتر از آن، یعنی ضرورت وجود انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت دچار تردید نشوند. بنابراین بر خلاف نظر دکتر علوی‌مهر معتقدم باید مبانی قرآنی انقلاب اسلامی حداقل بازخوانی شود.

امام خمینی (ره) دربارۀ ورود قرآن به مسائل اجتماعی نکته جالب توجهی فرمود که «نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن، از نسبت صد به یک هم بیشتر است.» این تصوری که قبلاً بوده و اکنون نیز کم و بیش وجود دارد، این است که ما از قرآن توقع عبادات فردی و امور شخصی در حیطۀ عبادات داشته باشیم و به مسئلۀ سیاست و حکومت ورود نکنیم. این تفکر باید اصلاح شود. از یک قرآن‌پژوه انتظار می‌رود که به مسائل سیاسی و اجتماعی ورود کند.

* جناب دکتر علوی‌مهر شما یکی از نیازهای اساسی در موضوع انقلاب اسلامی را معرفی فرصت‌ها و چالش‌های آن در موضوع حکومت‌داری دانستید. آیا مبنایی برای پرداختن به این بحث  دارید؟

حسین علوی‌مهر: همان‌طور که عرض کردم در این باره تحقیقاتی انجام داده‌ایم. همان‌طور که قرآن شخصیت پیامبر صلی الله علیه و آله را در ابعاد مختلف مطرح می‌کند، مأموریت‌هایی برای ایشان به عنوان نبی و رسول و نیز وظایفی را برای ما در قبال رسول خویش تعریف می‌کند. یکی بحث درباره تشکیل حکومت و دیگری درباره اطاعت از پیامبر و اطاعت از خلفای ایشان است. آیۀ «النَّبِیُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»، پیامبر را در تمام امور نسبت به مؤمنین در ارجحیت می‌داند، یا در آیۀ «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»، که دلالت بر حکومت نبوی و نیز جانشینان حقیقی ایشان دارد. در ادامه آیه «فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ...»؛ یعنی اگر در چیزی کار به نزاع کشد آن را به حکم خدا و رسول بازگردانید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید. حتماً به خدا و پیامبر رجوع کنید، نه به غرب و شرق. 
اما آنچه ضروری است، احکام عصر غیبت است که طی آن، ولایت فقیه در رأس این نظام و پرچمدار نظام اسلامی است.

اکنون در موقعیت جامعه‌سازی یا بحث حکومت و حکومت‌داری قرار داریم، اما با خلأ اشخاص صالح و قدرتمند و خلأ پیروی بی‌چون چرای نخبگان جامعه نسبت به ولایت فقیه مواجهیم؛ مثل ماجرای طالوت. طی این ماجرا بود که مردم و فرماندهان بنی‌اسرائیل از پیامبر زمانۀ خود درخواست کردند تا برای آنها پادشاهی قرار دهد. خداوند نیز طالوت را برای آنها برگزید، اما بنی‌اسرائیل بهانه آوردند. عدم تبعیت خوبان جامعه و مردم از ولایت مؤید خداوند، بزرگ‌ترین آسیب برای تداوم انقلاب است.

رضایی آدریانی: پیرو سخنان دکتر علوی‌مهر، تطبیق ماجرای طالوت با رویدادهای عصر حاضر، مسئله‌ای است که در تحلیلم به آن اشاره کردم. طی این ماجرا، بنی‌اسرائیل به سموئیل نبی رجوع کردند تا برای آنها پادشاهی برای مقابله با جالوت برگزیند. جالب است که در این آیات، ویژگی‌هایی برای آنکه بناست در غیاب پیامبر الهی حکمرانی کند،  ذکر شده است. شرایط آن حکمران الهی، از این آیات قابل استنباط است. وقتی آن نبی سالمند، جناب طالوت را معرفی کرد، جامعه نپذیرفت و بحث دربارۀ شایستگی حکومت شد. یک عده گفتند «نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْه‏»؛ ما از طالوت نسبت به ملک‌داری برتریم. ما باید حکومت‌داری کنیم. آیا این بحث، زیربنای انقلاب اسلامی و حکومت در جامعه نیست؟ یک عده خود را شایستۀ حکومت می‌دانستند، اما پیامبر الهی فرد دیگری را شایستۀ حکومت می‌دانست. سخن که به اینجا کشیده شد، بحث به معیارهای صلاحیت می‌رسد. در ادامۀ این آیات، معیارهایی برای فرد شایسته مطرح شده است. «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ.» اولین شاخصه، بسط علم است. مورد بعدی، تقویت جسم است، که شامل شجاعت و شهامت، حضور در صحنه و ادارۀ جامعه است. در ادامه، مسئلۀ ارتباط با عالم غیب به عنوان «آیَةَ مُلْکِه‏» مطرح شده است.

نشانۀ حکومت و صلاحیت برای حکومت، یعنی کسی که بناست حکومت جامعه را بر عهده گیرد، ارتباط با غیب و معنویت دارد. اینکه می‌فرماید «أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوت‏»، یعنی یافتن تابوت سکینه نیاز به علم غیب داشت، چرا که طبق همین آیه، «تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَةُ»؛ یعنی ملائک آن را حمل می‌کردند. اگر فردی صرف دانش سیاست ورود کند، اما فاقد این جنبۀ معنوی و غیبی باشد، صلاحیتی برای حکومت‌داری نخواهد داشت. اینگونه موارد محقق نمی‌شود مگر با تشکیل و استمرار حکومت اسلامی؛ بنابراین اگر نسل جوان ما در مشروعیت انقلاب اسلامی تردیدی داشته باشند، به این آیات استشهاد می‌کنیم که خداوند برای ادارۀ جامعه، معیارهای خاصی را بیان کرده است.

حسین علوی‌مهر: بالاخره مردم نقشی اساسی در تداوم حکومت دارند؛ «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاس‏». شما می‌توانید بهترین امت باشید که «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر»؛ یکی از ویژگی‌های جامعۀ امروز ما این است که به مسئلۀ امر به معروف و نهی از منکر اهمیت دهند. عدم انجام این عمل واجب، بزرگ‌ترین آسیب را به ارزش‌های انقلاب و ارزش‌های اسلامی می‌زند. بعد می‎فرماید «تُؤْمِنُونَ بِاللَّه‏».

امیر مؤمنان راجع به آیه 30 فصلت: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُون‏؛ در حقیقت، کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداست»؛ سپس ایستادگى کردند، فرشتگان بر آنان فرود می‌‏آیند [و مى‏‌گویند:] «هان، بیم مدارید و غمین مباشید، و به بهشتى که وعده یافته بودید شاد باشید‏»؛ می‌فرماید: قَد قُلتُم رَبّنَا اللّهُ فَاستَقِیمُوا عَلَی کِتَابِهِ وَ عَلَی مِنهَاجِ أَمرِهِ وَ عَلَی الطّرِیقَهِ الصّالِحَهِ مِن عِبَادَتِهِ ... یعنی شما که گفتید: پروردگار ما خداست، پس در عمل به دستورات قرآن خدا و در ادامه راهى که فرمان داد و بر روش درست پرستش بندگان او، استقامت داشته باشید و پایدار مانید و از دستورات خدا سرپیچى نکنید و در آن بدعت‌گذار نباشید، و از آن منحرف نشوید، زیرا خارج شوندگان از دستورات الهى در روز قیامت از رحمت خدا دورند.»  پس استقامت در آرمان‌ها و ارزش‌ها پایه دینی و اعتقادی دارد. بعد حضرت ادامه می‌دهد:‌ «ثُمَّ لَا تَمْرُقُوا مِنْهَا وَ لَا تَبْتَدِعُوا فِیهَا وَ لَا تُخَالِفُوا عَنْهَا، فَإِنَّ أَهْلَ الْمُرُوقِ مُنْقَطَعٌ بِهِمْ عِنْدَ اللَّهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»؛ یعنی از دستورات خدا سرپیچى نکنید و در آن بدعت‌گذار نباشید و از آن منحرف نشوید، زیرا خارج شوندگان از دستورات الهى در روز قیامت از رحمت خدا دورند.» همان‌طور که می‌بینیم، ما اکنون با تفرقه و بدعت‌گذاری و مخالفت‌های بی‌پایه مواجهیم.

بنابراین صحبتم این است که ما برای تداوم انقلاب و اینکه مردم به سمت انقلاب جذب شوند، مسئولان دلسوز و شایسته می‌خواهیم. ما اکنون با چالش‌هایی مواجهیم که نیاز است از بین برود و پاسخ‌های صحیحی به مشکلات موجود مبتنی بر قرآن داد.

* آقای آدریانی شما درباره ضرورت بازخوانی مبانی قرآنی انقلاب اسلامی برای نسل جدید سخن گفتید و در این باره نمونه‌ای از داستان طالوت را بیان کردید. با توجه به اینکه اعتقاد دارید کلیات و جزئیات مبانیِ یک حکومت الهی در قرآن وجود دارد‌، برای انقلاب اسلامی چه مبانی‌ای می‌توان یافت.

رضایی آدریانی: آیات متعددی در قرآن وجود دارد. خداوند گاهی در قالب قصص قرآنی و گاهی در قالب مثال‌ها و نمونه‌های تاریخی، این مبانی را معرفی می‌کند. به دلیل ضیق وقت، دو سه مورد از آیاتی که مرتبط با مبانی انقلاب اسلامی و حکومت صالحان است، عرض می‌کنم. بر این اساس معیارهای مدیران صالح را می‌توان سنجش کرد.

آیۀ اول، آیۀ 35 سورۀ یونس است: در بخشی از این آیه می‌خوانیم « أَ فَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدى‏ فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُون‏؛ یعنی آیا کسى که به سوى حقّ رهبرى می‌کند سزاوارتر است مورد پیروى قرار گیرد یا کسى که راه نمی‌‏یابد مگر آنکه هدایت شود؟ شما را چه شده، چگونه داورى می‌‏کنید؟» این آیۀ شریفه یک برهان مهم و تأثیرگذار و در عین حال ساده و همه‌فهم به ما ارائه می‌دهد و بر شایسته‌سالاری در امر حکومت تأکید می‎کند. خداوند در این آیه دو گروه را با یکدیگر مقایسه می‌کند: «مَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ» یعنی آنکه به حق هدایت می‌کند «و لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدى» یعنی کسی که هدایت‌پذیری ندارد، مگر اینکه دیگران او را به‌سوی حق هدایت کنند. این دو گروهی که خداوند معرفی می‌کند، از ابتدا مطرح بوده و تا آینده ادامه دارد. در خطبه‌ای که حضرت زهرا سلام‌الله علیها بین زنان مهاجر و انصار مطرح کردند، در دفاع از ولایت امیر مؤمنان، به این آیۀ شریفه استناد شد، بدون آنکه از امیرالمؤمنین نامی برده شود.

در ارتباط با حکومت و ادارۀ جامعه همین امر جاری است. کسی که به‌سوی حق هدایت و آرمان‌های الهی را دنبال می‌کند، بهتر است در مسند حکومت قرار گیرد و از او پیروی شود یا کسی که خودش در بند هدایت است؟ این آیۀ شریفه که در وهلۀ اول لزوم حاکمیت معصوم بر مردم را ثابت می‌کند و در مرتبۀ بعدی نیز می‌توان پیروان خاص اهل بیت و ولایت فقیه را از آن استفاده کرد. در فراز أَنْ یُتَّبَعَ، سخن از تبعیت عوام از عده‌ای است که هدایت الهی را دنبال می‌کنند.

مورد دوم، آیۀ 56 سورۀ یوسف است که دو شاخص کلی برای دست‌اندرکاران جامعه مطرح شده و علاوه بر این دو شاخص، لزوم پیشگامی و داوطلبی برای تصدی مناصب حکومتی توسط صالحین را می‌توان از این آیۀ شریفه استفاده کرد. حضرت یوسف برای تصدی امور جامعه مأمور شدند: «قالَ اجْعَلْنی‏ عَلى‏ خَزائِنِ‏ الْأَرْضِ إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ» یعنی [یوسف‏] گفت: «مرا بر خزانه‏‌هاى این سرزمین بگمار، که من نگهبانى دانا هستم»؛ من را برای ادارۀ منابع اقتصادی و طبیعی جامعه برگزینید «إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ» یعنی [یوسف‏] گفت: «مرا بر خزانه‏‌هاى این سرزمین بگمار که من نگهبانى دانا هستم»؛ من را برای ادارۀ منابع اقتصادی و طبیعی جامعه برگزینید «إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ». دو شاخصۀ مهم را بیان فرمود: اول اینکه من حفیظ و متعهد و پایبند هستم. پاکدستی، تعهد و تدین خصوصیت اول هر مسئولی است. دوم اینکه علیم هستم؛ یعنی علم ماجرا را دارم.

گذشته از اینکه این آیۀ شریفه جنبۀ مدیریتی دارد و دو شرط اصلی مدیر را بیان می‌کند، لازم است شخصِ حائز این ویژگی‌ها داوطلب و پیشگام در امر مسئولیت شود. این امر در صورت کلی در حکومت اسلامی تحقق می‌یابد.

 

مصاحبه: سعید شیری

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط