روایتی از روزهای سخت کرونایی؛ ماجرای تلخ کشوی شماره ۲ سردخانه بیمارستان بقیهالله
باوجود گذشت دو سال سخت از شیوع کرونا در کشور، کادر درمان و کارکنان بیمارستانهای کرونایی دست از کار نکشیدهاند؛ مسئول دپارتمان اموات بیمارستان بقیهالله، خاطراتی از ایام کرونا را روایت میکند.
به گزارش خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری تسنیم؛ «به دنبال یک بیماری حاد تنفسی ظرف روزهای اخیر، دو مورد در آزمایشات اولیه از نظر کرونا ویروس مثبت گزارش شدند، متاسفانه هر دو بیمار با توجه به کهولت سن و نقص سیستم ایمنی در بخش مراقبتهای ویژه فوت کردند.» این سخنان سخنگوی وزارت بهداشت، درباره ورود ویروس مرموز کرونا به کشور بود!
دو سال از ورود ویروس منحوس کرونا به کشور میگذرد؛ دو سالی که هر روزش با خبر فوت یکی از عزیزان و هموطنانمان همراه بوده است؛ از ابتدای شیوع بیماری تاکنون کادر درمان و کارکنان بیمارستانها قدم در راه پرفراز و نشیب مقابله با این ویروس گذاشتند و بسیاری از آنها جان خود را در راه حفط سلامت و آسایش مردم از دست دادند.
در سالگرد ورود نامبارک ویروس کرونا به کشور، با مسئول دپارتمان اموات بیمارستان بقیهالله(عج) گفتوگو کردیم.
تسنیم: لطفا خودتان را معرفی کنید.
رحیم نوری گرمی هستم و 50 سال دارم؛ 22 سال است که در بیمارستان بقیهالله(عج) مشغول به فعالیت هستم.
تسنیم: در حال حاضر در کدام بخش مشغول به کار هستید؟
حدود 5 سال است که در سردخانه بیمارستان مشغول به کار شدهام و مسئولیت دپارتمان اموات را برعهده دارم.
تسنیم: چه شد که وارد این حرفه شدید؟
پنج سال پیش مسئول بیمارستان از من خواست که در این بخش کار کنم؛ من هم مسئولیت این قسمت از بیمارستان را پذیرفتم چون علاقه داشتم در هر بخشی که ممکن باشد به مردم خدمت کنم.
تسنیم: در سال 98 که کرونا وارد کشور شد بیمارستان بقیهالله(عج) یکی از نخستین بیمارستانهایی بود که خدمترسانی به این بیماران را آغاز کرد؛ آن روزها ترس زیادی نسبت به بیماری میان مردم بود؛ از این که این شغل را انتخاب کرده بودید پشیمان نشدید؟
اوایل اسفند ماه سال 98 بود که به تدریج بخشهای کرونایی بیمارستان ما فعالیت خود را آغاز کردند. بار کاری ما هرروز بیشتر و بیشتر میشد و از داخل بخشهای کرونایی جنازهها را به سردخانه میبردیم؛ در اوایل کرونا یک جلسه گذاشته شد و قرار شد بخشی از اجساد بیماران مبتلا به کرونا در بیمارستان غسل داده شود. در آن زمان به دلیل ناشناخته بودن ویروس کرونا، حضور داشتن در مکانهای خطرناکی مانند بیمارستان و سردخانه ممکن بود منجر به کرونایی شدن و مرگمان بشود من همان ابتدا کرونا گرفته بودم و وصیت هم کردم. با برادرم تماس گرفتم و گفتم اگر بمیرم، بدانید که از ته دل راضی بودم که در راه مردم و کشورم خدمت کنم.
تسنیم: چند فرزند دارید؟
من سه تا پسر داشتم که پسر بزرگم تصادف کرد و به رحمت خدا رفت. پسر بزرگم 26 ساله بود؛ پسر دیگرم 22 و پسر آخرم 20 ساله است.
تسنیم: زمانی که کرونا وارد کشور شد، همسر و فرزندانتان سعی نکردند شما را از این شغل منصرف کنند؟
همه افراد در آن زمان نگران بودند اما همسر و بچههایم نگفتند که سر کار نرو؛ من این شغل را انتخاب کرده بودم و وظیفه خود میدانستم که به مردم خدمت کنم. در این شغل ما همیشه مرگ را با چشم خود میبینیم اما در این دنیا فقط خوبی میماند و دوست داشتم این کار را بکنم.
تسنیم: خاطرهای ایام کرونا و بیماران مبتلا به کرونا دارید؟
خاطرات زیادی در این دوران تلخ رقم خورد اما چند مورد از آنها خیلی برایم تلخ بود!
تلخترین خاطرهام زمانی بود که یکی از دوستانم که از کارکنان بیمارستان بود به شهادت رسید؛ شهید مهدی صادقی از دوستان نزدیک من و از کارکنان بیمارستان بود که به کرونا مبتلا شده بود. هر زمان که به سردخانه میآمد به من با لحن شوخی میگفت: "آقای نوری هر وقت من مُردم، اگر جنازه من را آوردند اینجا، جنازهام را در بهترین کشو بگذار؛ در کشوی شماره 2".
ما یک کشوی شماره 2 داریم که ریلهایش روانتر حرکت میکند و جنازههایی که در آن کشو میگذاشتیم راحتتر جابجا میشدند و برای مراسم تشییع پرسنل بیمارستان از آن استفاده میکردیم.
وقتی آقای صادقی کرونا گرفت من رفتم کنار تختش؛ من را که دید گفت آقای نوری ماجرای کشوی شماره 2 را یادت هست؟ من زدم زیر گریه و گفتم الان وقت این شوخیها نیست؛ انشالله حالت خوب میشود.
چند روز بعد از بخش به آیسییو منتقل شد و بعدش هم خبر شهادتش بر اثر کرونا رسید.
روزی که فوت کرد، سردخانه شلوغ بود و اکثر کشوها پر شده بودند؛ اما وقتی پیکرش به سردخانه آمد کشوی شماره دو خالی بود! پیکر او را در همان کشو قرار دادم.
تسنیم: برخی میگویند که افرادی که در سردخانهها مشغول به کار هستند بالاخره پس از مدتی به این کار عادت میکنند؛ مرگ برای شما عادی میشود؟
اینطور نیست! یکی از بیمارانی که فوت کرد خانومی بود که دو فرزند کوچک داشت؛ شوهرش میگفت چند کیلو شیرینی سفارش داده که وقتی مرخص شد آنها را بین مردم پخش کند؛ همسرش ناگهان حالش وخیم شده بود و طی 24 ساعت فوت کرده بود؛ صبح آمد و جنازه همسرش را تحویل گرفت و جلوی سردخانه نشسته بود و گریه میکرد. این یکی از تلخترین صحنههایی است که آدم میبیند.
خودم هم پسر جوانم را از دست دادم و از آنجا که خودم هم داغ جوان دیدهام هر زمان که جنازه یک فرد جوان به سردخانه میآید بالای سرشان گریه میکنم؛ من شریک غم مردم ایران هستم.
تسنیم: در موجهای مختلف کرونا ترس زیادی در مردم نسبت به بیماری ایجاد شد و بسیاری از خانه بیرون نمیآمدند؛ همکارانتان در دپارتمان اموات در ایام شیوع کرونا دست از کار نکشیدند؟
یادم هست که اوایل کرونا یک آقای جوانی آمده بود که جنازه مادرش را تحویل بگیرد؛ همانطور که میدانید هر جنازهای باید شناسایی و سپس تحویل داده شود؛ در اوج کرونا بودیم و فضای سردخانه خیلی شلوغ بود برای همین این آقای جوان از ترس این که کرونا بگیرد، نمیتوانست وارد سردخانه شود؛ از این که نمیتوانست نزدیکتر بیاید و مادرش را ببیند هم ناراحت بود و گریه میکرد. در حالی که همکاران ما در چنین شرایطی به بیماران کرونایی خدمت میکردند و این از خودگذشتگیها را در این دوران زیاد دیدیم؛ هیچ کدام از همکاران دست از کار نکشیدند و همیشه آماده خدمت به مردم عزیز ایران بودهاند.
انتهای پیام/