ارزیابی سفارت آمریکا از تأسیس حزب رستاخیز؛ " تمایل شاه به تسلط بیشتر و کم کردن انتقادها"
یازدهم اسفند سال ۱۳۵۳، محمدرضا پهلوی با برگزاری نشستی، اعلام کرد که تاریخ انقضای نظام چند حزبی به اتمام رسیده و در ادامه از ضرورت تأسیس حزبی واحد و فراگیر با نام حزب رستاخیز سخن گفت.
به گزارش گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم، یازدهم اسفندماه سال 1353 محمدرضا پهلوی با برگزاری یک نشست خبری، ضمن اعلام پایان نظام چند حزبی در ایران، خبر از تأسیس یک حزب فراگیر با نام حزب رستاخیز ملت ایران داد. حزبی که همه مردم مجبور بودند یا به عضویت آن در آیند و یا بین زندان و رفتن از ایران، یک راه را انتخاب کنند.
محمدرضا پهلوی در سخنانی که شماره دوازدهم اسفند ماه 1353 روزنامه اطلاعات منتشر کرده است، منتقدان و مخالفان حزب جدید را بی وطن خواند و خطاب به آنها گفت از ایران بروند؛ وگرنه زندان در انتظارشان خواهد بود: «کسی که وارد این تشکیلات سیاسی نشود و معتقد و مومن به این سه اصلی که من گفتم نباشد، دو راه برایش وجود دارد: یا یک فردی است متعلق به یک تشکیلات غیرقانونی یعنی به اصطلاح خودمان، «تودهای». یعنی باز به اصطلاح خودمان و با قدرت اثبات: «بی وطن». او جایش یا در زندان ایران است، یا اگر بخواهد فردا با کمال میل بدون اخذ حق عوارض، گذرنامه در دستش میگذاریم و به هر جایی که دلش میخواهد برود. چون ایرانی که نیست. وطن که ندارد و عملیاتش هم که قانونی نیست. غیر قانونی است و قانون هم مجازاتش را معین کرده است.
یک کسی که تودهای نباشد، بی وطن نباشد، ولی به این جریان هم عقیدهای نداشته باشد، او آزاد است. به شرطی که علناً و رسماً و بدون پرده بگوید که آقا من با این جریان موافق نیستم ولی ضد وطن هم نیستم. ما به او کاری نداریم. ولی به اصطلاح دو دوزه بازی کردن و در هنگام وقوع یک خبر یا یک سر و صدا پنهان شدن و این بازیهایی که بعضی اوقات ما میبینیم این دیگر قابل قبول نیست.»
امیرعباس هویدا ابتدا به مدت دو سال و سپس به مدت چهار سال از سوی شاه بهعنوان دبیرکل این حزب انتخاب شد. در طول فعالیت حزب، مسئولان حزب سه مرتبه کنگره برگزار کردند. اولین کنگره در اردیبهشت ماه سال 54 با اسم کنگره موسس برگزار شد.
دومین کنگره حزب رستاخیز که با نام «کنگره بزرگ» نیز شناخته میشود، آبان ماه سال 1355 و سومین کنگره نیز دی ماه 56 تشکیل شد؛ گرچه طبق اساسنامه قرار بود که کنگرههای حزب به صورت منظم هر چهار سال یک بار برگزار شود، با پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژیم پهلوی، عمر حزب هم به پایان رسید.
به هر حال حزب رستاخیز با دستور و حمایت همه جانبه محمدرضا پهلوی شکل گرفت و توانست در انتخابات مجلس شورای ملی و سنا که خرداد ماه 1354 برگزار شد، نقش مهمی ایفا کند.
اما سوالی که درباره حزب رستاخیز ملت ایران مطرح میشود، این است که اساساً چرا شاه تصمیم به انحلال احزابی مثل ایران نوین گرفته و به فکر تأسیس یک حزب فراگیر افتاد؟ این سوالی است که کاردار سفارت آمریکا در ایران، چهار ماه پس از اعلام تأسیس حزب از سوی شاه، به آن پاسخ میدهد.
«جک سی. میکلوس» کاردار وقت سفارت ایالات متحده در گزارش تفصیلی تیرماه 54 خود خطاب به وزارت خارجه کشورش، به بررسی اهداف محمدرضا پهلوی از تشکیل این حزب و آیندهای که قرار است داشته باشد میپردازد.
میکلوس مهمترین هدف شاه از راه اندازی حزب رستاخیز را، بسط قدرت خودش میداند و این تحلیل را به دست میدهد که شاه به دنبال ایجاد یک حکومت مستبدانه در ایران است. درحالی که از اساس به دموکراسی اعتقادی ندارد.
آنچه در ادامه میخوانید گزارش مذکور میکلوس به وزارت خارجه ایالات متحده است که پس از تسخیر لانه جاسوسی در آبان ماه سال 58، به دست دانشجویان پیرو خط امام افتاد.
در بخشی از این گزارش آمده بود: «ما معتقدیم این عمل عمدتاً از تمایل شاه به تسلط بیشتر و کم کردن انتقادهای داخلی برخاسته؛ اگرچه چنین اقدامی در دوران رشد ناسیونالیسم و اعتماد به نفس ایران، غیر ضروری به نظر میرسد. به علاوه او میخواست بعضی ایرانیان با کفایت را که به سبب عضویت در احزاب مخالف، خود را کنار گذاشته میدیدند، در جریانات سیاسی وارد کند. این حرکت با وضعی که شاه اغلب از دموکراسی سبک غربی سراغ دارد و آن را برای ایران با تجارب تاریخی و فرهنگی مخصوصش، بی ثمر، نامتناسب و باز میداند، سازگاری دارد.
بسیاری از علایم حاکی از آنند که ایجاد حزب واحد در ایران اقدامی بود که شاه برای کاستن قدرت روز افزون نخست وزیرش انجام داد. حال مقصود او هر چه بوده باشد، چنین نتیجهای ظاهر شده است.
انتخابات 20 ژوئن حزب رستاخیز مردم ایران، باعث شرکت و توجه آنان که از شم سیاسی برخوردارند، در انتخابات شد. اما در حال حاضر انتظار نمیرود که این مانور سیاسی شاه چندان تغییری در عوام ایجاد کند و این مسئله بر خلاف نظر شاه مبنی بر رشد دادن نهادها با عدم دخالت او در سطوح پایین میباشد. این امر باعث می شود که نهادهای سیاسی نتوانند یاد بگیرند که چگونه بدون صدور راهنمایی از جانب او، فعالیت خود را ادامه دهند.»
انتهای پیام/