یادداشت| بحران ادامهدار در حوزه پیرامونی دریای سیاه؛ تشدید رقابت روسیه و آمریکا
دریای سیاه با قرار گرفتن در چهارراه اروپا-آسیا و خاورمیانه به یکی از مراکز ساختار جهانی مدرن، بهویژه در دو موضوع حیاتی انتقال انرژی و مبارزه با تروریسم تبدیل میشود.
بهگزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، دریای سیاه و منطقه اروپای شرقی، بهدلیل اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی که برای بسیاری از کشورهای اروپایی، آسیایی، روسیه و ایالات متحده آمریکا دارد، درصورت تزاحم منافع هر یک از طرفین، قابلیت تبدیل شدن به کانون تنش و تحولات مختلف در جهان را دارد. مطمئناً یکی از عوامل و ریشههای بحران کنونی اوکراین و تهاجم روسیه به این کشور را میتوان در اهمیت دریای سیاه و ناحیه پیرامونی آن جستوجو کرد.
علیبمان اقبالی زارچ، کارشناس مسائل اروپای شرقی، طی یادداشتی به بررسی رویکرد طرفهای درگیر و ذیربط در این منطقه میپردازد.
از دیدگاه ژئوپلتیک، دریای سیاه کوچک و محدود از نظر منابع زیرزمینی و در عینحال ارزشمند از نظر گردشگری و ویژگیهای زیستمحیطی کشورهای حاشیه آن است و همواره محل مواجهه کاتولیکهای غربی، ارتدکسهای روسی، مسلمانان ترک و آوردگاه تمدنهای بزرگ جهانی بوده است. بنابراین همواره و در طول تاریخ کنترل نظامی و استراتژیک آن اهمیت فوق العادهای داشته و دارد. دریای سیاه پس از حوادث یازده سپتامبر اهمیت ویژهای به خود گرفت و بیجهت نبود که رئیسجمهور آمریکا هنگام سخنرانی در میدان انقلاب بخارست در سال 1382 گفت که «شما میتوانید به پیمان ما برای توسعه همکاریهای در دریای سیاه کمک کنید و مهم این است که 3 کشور رومانی، بلغارستان و ترکیه طرفدار تقویت ساختار امنیتی ناتو در دریای سیاه هستند.
از دیدگاه غربیها ساختار ژئوپلتیک دریای سیاه دربرگیرنده دو عنصر اصلی ذیل است:
1. کاهش نفوذ روسیه و افزایش نفوذ آمریکا در رقابت شدید با آلمان و فرانسه
2. تبدیل شدن به محور غنی انرژی برای انتقال منابع نفتوگاز آسیای میانه و در دریای خزر به منطقه بالکان و اتحادیه اروپا .
مهم این است که در عرصه اقتصاد، بهویژه اقتصاد اروپا، منابع زیرزمینی همچنان حرف اساسی را میزند و اگر اروپای امروز 50% مواد اولیه انرژی خود را وارد کند این رقم در 2050 به 75% خواهد رسید.
*سازمان همکاری دریای سیاه
سازمان همکاری دریای سیاه در سال 1371 به پیشنهاد ترکیه برای توسعه همکاریهای اقتصادی و تجاری کشورهای حاشیه دریای سیاه شکل گرفت و در حال حاضر این سازمان 12 عضو اصلی داشته و کشورهای زیادی اعضای ناظر آن هستند، همچنین اجلاس پارلمانی آن در سال 1372 در ترکیه تشکیل شد و در حال حاضر دارای کمیسیونهای تخصصی بین دولتی، پارلمانی، آکادمیک، مالی، تجاری و دانشگاهی است که مرکز هر یک از این کمیسیونها در یکی از کشورهای عضو قرار دارد. برای نمونه، مرکز دانشگاهی در شهر بندری کنستانزای رومانی بوده که بیش از 92 دانشگاه عضو وابسته دارد. وضعیت کلی کشورهای عضو دریای سیاه به شرح جدول ذیل است:
نام | وسعت kM2 | جمعیت /میلیون | مذهب % | صادرات میلیارد دلار | واردات میلیارد دلار | سهم صنعت % | سرانه GNI دلار |
آلبانی | 28000 | 5/3 | 70% مسلمان | 5/2 | 5 | 15 | 5220 |
ارمنستان | 29000 | 3 | 94 ارمنی | 7/1 | 5/3 | 25 | 4220 |
آذربایجان | 86000 | 8/7 | 92 مسلمان | 12 | 8 | 7 | 4450 |
بلغارستان | 11000 | 5/7 | ارتدکس82 | 40 | 50 | 31 | 9540 |
ترکیه | 780000 | 69 | 99 مسلمان | 200 | 220 | 22 | 9050 |
یونان | 132000 | 11 | 98 ارتدکس | 25 | 45 | 20 | 19710 |
اکراین | 603000 | 48 | 99ارتدکس | 50 | 55 | 32 | 3540 |
گرجستان | 69000 | 4/7 | 65 ارتدکس | 5/4 | 10 | 20 | 4290 |
ملداوی | 33000 | 4/4 | 98ارتدکس | 5/3 | 6 | 14 | 4570 |
روسیه | 17000000 | 143 | 90ارتدکس | 410 | 240 | 20 | 10690 |
رومانی | 237000 | 22 | 85ارتدکس | 85 | 100 | 27 | 12570 |
صربستان | 77474 | 10/6 | 65 ارتدکس | 22 | 31 | 22 | 7500 |
(منبع: بانک جهانی، 2020)
*حملونقل در دریای سیاه
یکی از مؤلفههای مهم دیگر اهمیت حملونقل در دریای سیاه است، این دریا که نیم میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد نقش حیاتی در واردات و صادرت کشورهای سیآیاس (همسود)، ترکیه و غیره دارد و تقریباً 50% صادرات این کشور و یکچهارم صادرات کشورهای سیآیاس از راه دریای سیاه انجام میشود، همچنین مهمترین مسیر ترانزیت و مبادله کالا، نفت، ذغالسنگ و غیره بین کشورهای ساحلی و کشورهای همسو است.
دریای سیاه را میتوان مربعی فرض کرد که در چهار ضلع مربع چهار قدرت تعیینکننده در حال رقابت هستند. از یک طرف روسیه و در طرف دیگر ترکیه است. ترکیه مبتکر و طراح اصلی همکاری، در سازمان همکاری دریای سیاه نقش مهمی را دارد و ساختارها و نهادهای اصلی همکاری سازمان در ترکیه است، ترکها نقش جدی و فعالی در این حوزه موردنظر دارند. ضلع دیگر قدرت در دریای سیاه روسیه است. کشورهای ساحلی دریای سیاه بیش از 340 میلیون نفر جمعیت دارند و یکی از بزرگترین این کشورها، روسیه با 140 میلیون جمعیت است. این کشور از بزرگترین ظرفیتهای اقتصادی حاشیه دریای سیاه است و از نظر نظامی، از توان و ظرفیت بسیار بالای برخوردار است و جمعیت بسیاری از کشورهای ساحلی دریای سیاه مانند اوکراین، گرجستان، مولداوی، رومانی، صربستان و بلغارستان عمدتاً ارتدکس هستند، این امر نقطه قرابت بین روسیه و کشورهای است. بنابراین روسها از دیرباز نقش و سهم کلیدی در دریای سیاه داشتهاند و همواره میخواهند روزبهروز این نقش را توسعه دهد، اما این نقش در تعارض با اهداف و نیات آمریکاییها است.
ضلع دیگر اهداف در دریای سیاه را باید اهداف و نیات آمریکاییها دانست. آمریکای ها از 20 سال پیش اهداف و برنامهای جدی در این دریا شروع کردهاند و از سال 2000 میلادی در اجلاسهای مهم دریای سیاه، حضور هیأت آمریکایی بسیار گسترده و چشمگیر بوده و آنها تلاش گستردهای دارند تا از راه بلغارستان، رومانی، آلبانی، گرجستان، اوکراین و حتی ترکیه، اهداف و برنامههای خود را در دریای سیاه دنبال کنند. مهمترین هدف واشنگتن، مقابله با توسعه نفوذ روسیه در این منطقه و پیشگیری و مقابله با تروریسم و موضوع انرژی است.
ضلع دیگر دریای سیاه را باید اتحادیه اروپا بدانیم که در بین کشورهای عضو بیشترین نقش را آلمان بازی میکند. چراکه آلمان دارای یکی از بزرگترین صنایع اروپا است و از مصرفکنندههای عمده انرژی بهویژه نفتوگاز است و دریای سیاه را از گزینههای جدی برای تنوع بخشیدن به منابع انرژی واردات میدانند و اروپاییها بهغیر از انرژی به مسائل مهم مانند تروریسم، مقابله با مهاجرت از طریق دریای سیاه توجه جدی دارند. اروپا کشورهای همکاری مهمی با کشورهای رومانی، بلغارستان در قالب اتحادیه دارند و ترکیه هم سالها است در حال تلاش برای عضویت است.
دو کشور رومانی و بلغارستان دو پایگاه مهم هوایی در اختیار آمریکا قرار داده و بهزودی نیروهای آمریکایی از آلمان به حاشیه دریای سیاه در این دو کشور منتقل میشوند و این اقدام بهمعنای نزدیک شدن آمریکا به منطقه حساس و مهم آسیای میانه و خاورمیانه برای اجرای طرحهای بلندمدت خود است. در واقع، جهتگیری ژئوپلتیک کشورهای رومانی، بلغارستان، اوکراین، آلبانی و گرجستان، همگرایی با اتحادیه اروپا در بعد اقتصادی و همگرایی در ناتو در بعد امنیتی است.
*دریای سیاه و ایالات متحده آمریکا
اهمیت دریای سیاه برای آمریکا، به نقل از بروس پی جکسون در سنای آمریکا عبارت است از:
1. اهمیت بهاصطلاح فرایند دموکراتیزه کردن منطقه تا غرب آسیا
2. ذخایر انرژی خزر و آسیای مرکزی و راه انتقال آن به غرب
3. جلوگیری از همگرایی کامل دریای سیاه با اتحادیه اروپا
4. پیگیری ادامه تغییرات در جمهوریهای مشترکالمنافع بهویژه در روسیه سفید.
5. مقابله با ظهور و بروز روسیه قدرتمند جدید.
*دریای سیاه و اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا تلاش میکند که دریای سیاه بهعنوان دریای داخلی اتحادیه محسوب شود. البته اتحادیه اروپا در بخش مبارزه با ظهور روسیه جدید همراه آمریکا است. اما در بلندمدت بهدنبال تسلط کامل بر این دریا و پذیرش کشورهای حوزه دریای سیاه است. اتحادیه اروپا خوب میداند که منافعش در دهههای آینده هرچه بیشتر در گرو کشورهای آسیایی و اروپایی خواهد بود.
*دریای سیاه و آلمان
در این راستا آلمان نیز سندی راهبردی در مورد دریای سیاه تدوین کرده است. در این سند که توسط بوندستاگ آلمان تهیه شده، نوشته شده: قفقاز جنوبی از اهمیت استراتژیک بالایی برخوردار است. از این رو باید این منطقه را با امضای پیمان ثبات به اتحادیه اروپا پیوند زد. زیرا اروپا نمیتواند برای مدتی نامعلوم شاهد منطقهای بیثبات در مرزهای خود باشد. قفقاز جنوبی نقطه تلاقی منافع ژئوپلیتیک سیاسی، انرژی و منطقه تضاد کشورهای آمریکا، روسیه، ترکیه و ایران است.
*روسیه و دریای سیاه
روسیه سعی دارد اهرم فشار اقتصادی بر جمهوریهای شوروی سابق را با عوامل جدید جایگزین کند. روسیه پس از تحولات اوکراین و گرجستان با تقویت بنیه اقتصادی خود سعی در ایجاد فصل جدید اعتمادسازی با جمهوریهای مشترکالمنافع دارد.
بهطورکلی، در راهبرد جدید سیاست خارجه روسیه چند محور مورد توجه و تأکید است که مهمترین آنها امنیت روسیه است. بعد از آن، مقابله با تروریسم است که از نظر روسها همه گروههای تروریستی بهویژه داعش و تکفیری بهشدت مورد نظر هستند. موضوع بعدی مقابله با جنایات سازمانیافته و قاچاق مواد مخدر است، بحث انرژی در این استراتژی مورد توجه قرار گرفته است، تنش زدایی منطقهای و گسترش روابط دو و چندجانبه در وهله اول با همسایگان و بعد در حوزه CIS، در مرحله بعد هم با کشورهای مختلف نیز از موارد مهم آن است. در واقع در این راهبرد، وضعیت و جایگاه تمام کشورها و سیاست اتخاذی روسیه برای همکاری با تمامی جهان به دقت تعریف و تبیین شده است.
در آخرین مورد ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور فدراسیون روسیه در مصاحبه با یک شبکه خبری آلمانی ضمن مخرب دانستن توسعه ناتو به شرق اعلام کرد که رهبران غربی باید فکر پذیرش اوکراین در ناتو را از سر بیرون کنند. همزمان با تداوم گسترش ناتو به سمت شرق حلقه محاصره و محدودیت روسها تنگتر شده است. در دوره 2002 میلادی تا 2007 ده کشور اردوگاه کمونیسم سابق به عضویت ناتو و اتحادیه اروپا درآمدند و حرکت رو به جلوی غربی ها و آمریکا ادامه دارد.
*روسیه و موقعیت ویژه اوکراین
اوکراینهمواره از اهمیت تاریخی برای سرزمین مام اسلاوها برخوردار بوده و اگر لنین روسیه بدوناوکراینرا پیکری بدون سر تعبیر کرده بود، پوتیناوکراینرا سرزمین اصلی روستبارها دانسته و معتقد است اضمحلال اردوگاه کمونیسم بزرگترین اشتباه تاریخ معاصر است و روسیه باید از هر فرصتی برای احیاء و تقویت قدرت و دایره نفوذ در اروپا، بهویژه در منطقه شوروی سابق بهره گیرد. غربیها سعی در محدودیت روسیه و انتقال خط مقابله با قدرت تزاری در مرزهای مستقیم و حتی فروپاشی روسیه داشته و دارند.
این سرزمین با وسعت 603700 کیلومترمربع در همسایگی رومانی، روسیه، بلاروس، مجارستان، لهستان، اسلوواکی و مولداوی، بهعنوان سومین صادرکننده غلات دنیا و با 3/176 میلیارد دلارGDPو ششمین کشور دارنده منابع معدنی، از اهمیت ویژه اقتصادی برای جهان بهویژه اروپا، بهدلیل نقش ویژه در انتقال انرژی از شرق به غرب قاره کهن برخوردار است. اوکراینصاحب کهنترین مراکز دانشگاهی و قدیمیترین قانون اساسی قاره اروپا است.
واقعیت این است که دریای سیاه با قرار گرفتن در چهارراه اروپا-آسیا و خاورمیانه میخواهد به یکی از مراکز ساختار جهانی مدرن، بهویژه در دو موضوع حیاتی انتقال انرژی و مبارزه با تروریسم تبدیل شود. البته این منطقه بحرانهای نهفته زیادی ازجمله ترانس نیستر، آلبانی تبارها، اوستیای جنوبی، قره باغ و غیره در درون دارد که پدیده جداییطلبی را در منطقه تقویت کرده است و رسیدگی به این بحرانها و دستیابی به راه حل درازمدت از اولویتهای مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا است.
انتهای پیام/