صلوات شعبانیه| حق اهلبیت چیست و چرا واجب است؟
حضرت امام علیبن الحسین السجاد علیه السلام در فرازی از صلوات شعبانیه دو حقی را که مردم نسبت به امام بر گردن دارند، بیان میکند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، صلوات شعبانیه یکی از ادعیه منسوب به حضرت امام زینالعابدین علیبن الحسین علیهما السلام است. آنچه در صلوات شعبانیه آمده، بیشتر تأکید بر جایگاه اهلبیت پیامبر صلّی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام و سر نهادن به طاعت و ولایت ایشان شده است. در فرازی از این دعا میخوانیم «اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِمُحَمَّدٍ الطَّیِّبِینَ الْأَبْرارِ الْأَخْیارِ، الَّذِینَ أَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طاعَتَهُمْ وَوِلایَتَهُمْ.»؛ یعنی خدایا، بر محمد و خاندان محمد صلی الله علیه و آله صلوات فرست، آن پاکان و نیکان و خوبان که حقوقشان را بر همه واجب کردی و پیروی ولایتشان را بر همگان فرض کردی.
امام سجاد علیه السلام در این فراز از دعا در واقع دو حقی را که مردم نسبت به امام بر گردن دارند، بیان میکند؛ اول اینکه خداوند حقوق عترت را واجب کرده است. دوم اینکه طاعت و ولایت عترت را فرض و واجب قرار داد. نکتهای که باید در این فراز بر آن توجه داشت، شناخت حقوق پیامبر و اهلبیت وحی صلوات الله علیهم است؛ پس مقدمه ادای حقوق این انوار مقدس، شناخت حقوق ایشان است، وقتی شناخت نباشد، ادای حق ممکن نیست.
حقوق اهلبیت
یکی از حقوقی که خداوند بر ما نسبت به عترت فرض کرده است، مودت است؛ خداوند در آیه 23 سوره شوری میفرماید «...قُلْ لاأَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»؛ یعنی یا رسول الله، بگو "من از شما اجر (رسالتم) نمیخواهم جز اینکه نسبت به خویشاندانم (عترت) مودت بورزید."» مودت هم فراتر از محبت است؛ در یک تعریف کلی، حبّ آرمانی، مودت نامیده میشود؛ حبی که همراه با عمل باشد که یک جلوه عالی آن، تبعیت است.
دومین مورد از حقوقی که نسبت به امام معصوم میتوان فرض گرفت، مقدم داشتن فرامین و اوامر ایشان بر خواستههای فردی و اجتماعی است. رسول خدا صلی الله علیه و آله در روایتی فرمود «إنَّ اللَّهَ تَعالی جَعَلَ ذُرِّیَّةَ کُلِّ نَبِیٍّ مِن صُلبِهِ و جَعَلَ ذُرِّیَّتی مِن صُلبِ عَلِیِّبنِ أبیطالِبٍ علیهالسلام… فَقَدِّموهُم ولاتَتَقَدَّموا عَلَیهِم، فَإِنَّهُم أحلَمُکُم صِغاراً وأعلَمُکُم کِباراً، فَاتَّبِعوهُم فَإِنَّهُم لایُدخِلونَکُم فی ضَلالٍ ولایُخرِجونَکُم مِن هُدیً.»؛ یعنی «خدای متعال ذرّیه هر پیامبری را از پشت خود او قرار داده است، اما ذرّیه مرا از پشت علیبن ابیطالب…، پس آنان را پیشرو قرار دهید و از ایشان جلو نیفتید؛ زیرا آنان در خردسالی، بردبارترین شما هستند و در بزرگی، داناترینتان، بنابراین، از آنها پیروی کنید؛ چرا که ایشان شما را به گمراهی نمیکشانند و از راه راست بیرونتان نمیبرند.» (الروضة فی فضائل أمیرالمؤمنین(ع) (ابنشاذان قمی) ص179) این مضمون روایت نبوی را در فرازی از همین صلوات شعبانیه به این شکل میخوانیم «الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ، وَاللَّازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ؛ پیشافتاده از آنها از دین خارج است و عقبمانده از آنان نابود است و همراه آنان ملحق به حق است.»
آنچه در این فراز از سخنان نبی مکرم صلی الله علیه و آله دیده میشود، تقدم داشتن اهلبیت علیهم السلام نسبت به هواهای نفسانی و بیان علت این امر است. آن حضرت تأکید دارند «زیرا آنان در خردسالی، بردبارترین شما هستند و در بزرگی، داناترینتان.» و تأکید دارند «از ایشان تبعیت کنید، چرا که «شما را به گمراهی نمیکشانند و از راه راست بیرونتان نمیبرند.»
چرا حق اهلبیت واجب است
بنابراین درباره علت اینکه چرا حقوق عترت بر همگان فرض و واجب دانسته شده است، چند گزاره را میتوان بیان کرد:
اول اینکه برگزیدگان الهی که در رأس ایشان اهلبیت وحی قرار دارند، جز خواست و منویات خداوند را بیان نمیکنند و در اصل، مجرای خداییِ خداوند در عالم هستند، از این جهت ادای حقوق ایشان همان ادای حق خداوند و اطاعت از آن بزرگواران، اطاعت از خداوند است؛ در آیه 80 سوره نساء میخوانیم «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ...»؛ یعنی هرکه رسول الله را اطاعت کند، قطعاً خدا را اطاعت کرده است. مضاف بر اینکه طبق قرآن، خداوند اراده کرده است این خاندان را پاک و مطهر قرار دهد؛ لذا پیروی از کسانی که از هر رجسی پاکند و در عین حال دارای علمی الهیاند، پشتوانه عقلی و فطری دارد؛ از این جهت است که امام سجاد علیه السلام قبل از اینکه به مسئله وجوب حق عترت بپردازند، میفرماید «الطَّیِّبِینَ الْأَبْرارِ الْأَخْیارِ»؛ یعنی آنها پاکان، ابرار و برگزیدگان الهی هستند.
دومین علت درباره علت واجب بودن حقوق عترت، جلوگیری از اختلاف و فساد است. پرواضح است که مهمترین عامل انحراف در ملتها و امتها، عدم تبعیت از خوبانی است که خداوند آنها را بر ملتها برگزیده است؛ لذا در صدر اسلام بهدنبال تضییع حق امامت و ولایت امیر مؤمنان علیه السلام از سوی سردمداران اسلام، جامعه بهسرعت بهسوی عمق رذالت پیش رفت و فرقههای متعددی در بدنه دین شکل گرفت، از این جهت حضرت زهرا علیها السلام در همان زمانها که حق خلافت و امامت امیر مؤمنان غصب شد، طی خطبهای فرمود «...طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً لِلْفُرْقَةِ»؛ یعنی اطاعت ما مایه نظام ملت و امامت ما ایمنی از اختلاف و فرقه فرقه شدن است. (دلایل الامامه شیخ مفید، ص113) امام رضا علیه السلام در سخنانی بهصورت مبسوطتر به این موضوع اشاره کرده، فرمود؛
«...پس اگر بگوید که چرا خلق به اقرار به خدا و به فرستادگان خدا و به حجتهاى خدا و آنچه از خدا رسیده است، مأمور شدند، باید جواب گفته شود که بهجهت علتهاى بیشمار است؛ بعضى از آنها این است که کسى که به خدا و به فرستادگان او و به حجتهاى او و به آنچه از نزد او رسیده است، اقرار نکند، معصیتهاى او را اجتناب نکرده و قبول نهى از ارتکاب گناهان کبیره او نکرده و از عذاب خدا نترسیده و در آنچه شهوات او اقتضا کرده است و از ظلم و فساد لذت برده است و چون مردم مرتکب اینگونه افعال شوند و هر انسانى متحمل شود آنچه میل کند و متابعت هواى نفس کند، بدون ترس از احدى در این کردار ایشان فساد تمامى خلق و باختن بعضى ایشان بر بعضى دیگر است؛ پس فروج را غصب کنند و خونریزى و مال مردم و اسیر کردن عیال مردم را مباح دانند و بعضى ایشان بعضى دیگر را بدون حق و جرمى به قتل رسانند پس خرابى دنیا و هلاکت خلق و فساد دین مردم بر آن مترتب شود.» (عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2 ص99)
سوم اینکه در یک لایه بالاتر، هر انسانی که بخواهد مسیر رشد و معنویت را طی کند، باید از مسیری که پیامبر و عترت تعیین کردند، عبور کند که مقدمه آن، معرفت به حق آن انوار مقدس است. بدون کسب رضایت امامِ منصوب از جانب خداوند، مسیر رشد بر همگان بسته است؛ از این جهت در فرازی از دعای ندبه اینگونه از خداوند درخواست داریم که «...وَ أَعِنَّا عَلَی تَأْدِیَةِ حُقُوقِهِ إِلَیْهِ، وَ الِاجْتِهَادِ فِی طَاعَتِهِ، وَ اجْتِنَابِ مَعْصِیَتِهِ، وَامْنُنْ عَلَیْنَا بِرِضَاهُ؛ خداوندا،…، ما را در راه ادای حقوق او (امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه)، تلاش در تبعیت از او و دوری از مخالفت او یاری کن و با خشنودی او بر ما منّت گذار.»، یا امام صادق علیه السلام در روایتی فرمود «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْضَحَ بِأَئِمَّةِ الْهُدَی مِنْ أَهْلِبَیْتِ نَبِیِّنَا عَنْ دِینِهِ وَ أَبْلَجَ بِهِمْ عَنْ سَبِیلِ مِنْهَاجِهِ وَ فَتَحَ بِهِمْ عَنْ بَاطِنِ یَنَابِیعِ عِلْمِهِ فَمَنْ عَرَفَ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ(ص) وَاجِبَ حَقِّ إِمَامِهِ وَجَدَ طَعْمَ حَلَاوَةِ إِیمَانِهِ وَ عَلِمَ فَضْلَ طُلَاوَةِ إِسْلَامِه.»؛ یعنی خداوند عزّوجلّ بهوسیله امامان هدایت از خاندان پیامبر ما، دینش را آشکار و بهوسیله ایشان راهش را روشن کرد و بهواسطه آنان چشمههای پنهان دانش خود را گشود. پس، از امت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و هرکس که حقّ واجب امامش را بشناسد، مزّه ایمانش را بچشد و به ارزش دلپذیری اسلام خود پی برد.»
انتهای پیام/+