رشد چشمگیر افسردگی و اضطراب دانشآموزان در دوران کرونا/ بازگشت به مدارس "ضروری" است
والدین باید بدانند فرزندان خود را نه صرفاً بهخاطر آنکه از نظر درسی عقب افتادهاند بلکه بهخاطر آسیبهای جدی روانی و اجتماعی که دیدهاند به مدرسه بفرستند؛ بسیاری از والدین با اختلالات روانی فرزندان خود به دفاتر مشاوره مراجعه میکنند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ عباس فرجی روانشناس و مشاور مدارس در یادداشتی به آسیبهای روانی تعطیلی مدارس و خانهنشینی دوساله دانشآموزان میپردازد و از این حیث، بازگشایی مدارس را یک ضرورت میداند.
مشروح این یادداشت را در ادامه میخوانیم:
نزدیک دو سال است جهان درگیر یک پاندمی بزرگ است؛ این پاندمی گرچه آثار ویرانگری در حوزه سلامت و بهداشت داشته اما این آسیبها مختص سلامت نبوده بلکه در سایر حوزهها از جمله اقتصاد، جامعه، روان و... هم بهوضوح قابل لمس است.
یکی از مهمترین تأثیرات پاندمی کووید19 بهروی سیستمهای آموزشی بوده است بهگونهای که تقریباً همه کشورهای جهان یکی از مهمترین دغدغههایشان بازگشت به نظام قبلی آموزشی بوده است اما دوگانه سلامت و آموزش همیشه شرایط را بهسمتی برده است که کفه سلامت، سنگینی کرده است.
اما متخصصان حوزه روان همیشه این بیم را داشتهاند که آسیبهای روانی بلندمدت و بسیار فرسایشی خواهد بود و گاهی تا چند دهه میتوان شاهد اثرات مخرب این پاندمی بود.
بدون شک نمیتوان از تأثیرات مثبتی که این پاندمی بهروی آموزش داشته است چشمپوشی کرد، نزدیک چند سده سیستمهای آموزشی تغییر نداشتهاند فقط در چند دهه اخیر گامهای کوچکی برای تغییر نظامهای آموزشی در برخی کشورها صورت گرفت اما کووید19 موجب شده است همه کشورها با سرعت فزایندهای بهسمت روشهای جایگزین آموزشی باشند اما چیزی که در این میان مغفول واقع شده توجه به امر آموزش و ارتباط آن با روان بود.
در واقع یکی از کارکردهای آموزش یادگیری دروس علمی است اما کووید19 بهوضوح نشان داد که مهمترین بخش مدرسه تربیت روانی و اجتماعی دانشآموزان است، در واقع در عصر کرونا آموزش سریع خودش را با سیستمهای نوین تطبیق داد اما هرچه مدت قرنطینه طولانیتر میشد اهمیت آموزش و پرورش بر پایه تأثیر روانی اجتماعی بیشتر خودش را نشان داد بهگونهای که امروزه کمتر کسی میتواند نقش تربیتی مدارس را کتمان کند.
به این دلیل بازگشت به مدرسه یک امر ضروری برای همه کشورهای جهان محسوب میشود و البته این بازگشت به یکسری الزامات نیاز دارد.
فارغ از مباحثی که مطرح شد باید گفت تأثیر دور ماندن دانشآموزان از مدرسه در سایر جنبهها نیز اثرات مخربی داشته است مثلاً اداره آمار کار ایالات متحده گزارش داده است درصد فارغالتحصیلان دبیرستانی که در کالجها و دانشگاهها ثبتنام میکنند در حال کاهش است؛ در سال 2020، تنها 62.7 درصد از فارغالتحصیلان دبیرستان به کالج یا دانشگاه رفتند که از 66.2 درصد در سال 2019 کاهش یافته است.
این موضوع چهمعنایی میتواند داشته باشد؟ در واقع، تا سال 2040، زمانی که اکثر دانشآموزان امروزی قرار است وارد بازار کار شوند بهدلیل وقفهای که در امر آموزش داشتهاند با افت جدی در حوزه یادگیری و مهارت روبهرو هستند که این میتواند ضرر بالقوهای در تولید ناخالص داخلی سالانه ایجاد کند و این رقم بالغ بر 128 تا 188 میلیارد دلار برآورد میشود.
و یا از جمله تأثیرات اجتماعی که کووید 19داشته این است که حدود نیم میلیارد دانشآموز در جهان از تحصیل بازماندهاند و در این میان تخمین زده میشود بخش قابلتوجهی از این دانشآموزان از جمله دختران شاید هرگز نتوانند به کلاس درس بازگردند.
کرونا و دانشآموزانی که از تحصیل جاماندند!
این موضوع در کشور خودمان هم قابل تأمل است مثلاً برخی آمارها نشان میدهد حدود 3 میلیون دانشآموز ایرانی بهدلیل نداشتن گوشی و دسترسی به اینترنت از آموزش مجازی در سال گذشته بازماندند البته وزیر وقت در این خصوص توضیحاتی داد و آن را رد کرد اما همچنان ارقام بیانشده توسط آقای حاجیمیرزایی وزیر وقت بسیار نگرانکننده بود.
آمار بازماندگان از تحصیل در مقاطع ابتدایی در سال تحصیلی (1400ـ1399) نسبت به سال گذشته حدود 34 درصد بیشتر شد که بیشترین بازماندگان از تحصیل نیز مربوط به پایه اول ابتدایی است.
همه این آمار حکایت از آن دارد که ما در دنیای پساکرونا شاهد اختلالات جدی در زمینه اجتماعی و روانی خواهیم بود که باید روی آنها تمرکز جدی داشت.
اما دنیای پساکرونا به اینجا محدود نمیشود بلکه آثار مخرب روانی این پاندمی در حوزه روان بسا فراتر و بیشتر از آثار مخرب آن در سایر حوزهها خواهد بود.
آثار مخرب تعطیلی مدارس بر سلامت روان
نتایج یک مطالعه در انگلیس از مجموع 927 پدر و مادر کودکان 5 تا 11 ساله که بهصورت پرسشنامههای آنلاین صورت گرفته است نشان داد والدین تغییراتی را در وضعیت عاطفی و رفتار فرزندانشان گزارش کردهاند که شایعترین علائم دوران قرنطینه بیحوصلگی (73.8 درصد) احساس تنهایی (64.5 درصد) و ناامیدی (61.4 درصد) بود!
بیش از 30 درصد از والدین تحریکپذیری، بیقراری، عصبانیت، اضطراب، غمگینی، نگرانی و افزایش احتمال مشاجره با سایر اعضای خانواده را گزارش کردهاند.
در طول قرنطینه، کودکان بهطور قابلتوجهی زمان بیشتری را به استفاده از صفحه نمایش و زمان کمتری را صرف فعالیت بدنی و خواب میکردند؛ علاوه بر این، زندگی خانوادگی نسبتاً دشوار توصیف شد.
یکی از بزرگترین مطالعاتی که در این خصوص انجام شده در فرانسه بود با توجه به اینکه فرانسه میان کشورهای اروپایی بیشترین آسیب را در همان آغاز پاندمی، شاهد بود در مطالعهای که روی 59 هزار دانشآموز و دانشجو صورت گرفته بود با توجه به سه مؤلفه اضطراب ـ افسردگی ـ پریشانی پرسشنامههایی تنظیم شد که نتایج بهشرح زیر بود؛
از 43درصد از دانشآموزان که دچار افسردگی شده بودند 6.96درصد به افسردگی شدید مبتلا شدهاند؛ از 39.19درصد که اضطراب را تجربه کردهاند 20.7درصد اضطراب شدید را در این دوران تجربه کردهاند و میان 42.94درصد دانشآموزانی که از پریشانی رنج بردهاند 16.09درصد از دانشآموزان با سطح شدیدی از پریشانی مواجه بودهاند.
در تمامی شاخصها دختران نمرات بالاتری نسبت به پسران در اختلالات روانی کسب کردهاند.
در عین حال در این مطالعه نشان داده شد دانشآموزانی که با مشکلات مالی در دوران پاندمی مواجه بودند بهطرز محسوسی بیشتر به اختلالات روانی مبتلا شدهاند.
این آمار و آمار مشابه همگی حکایت از آن دارد که آموزش و پرورش باید تمرکز جدی روی موضوع روان داشته باشد چرا که در دوران قرنطینه تا حد زیادی موضوع آموزش پیشرفت داشت اما ما در موضوع روان بسیار ضعیف عمل کردیم،
مثلاً در زمان حاضر که آموزش و پرورش تصمیم به بازگشایی مدارس گرفته است این موضوع بسیار حایز اهمیت است از این جهت که مسئولان آموزش و پرورش صرفاً تأکیدشان بهروی آموزش است و اینگونه به خانوادهها القا میکنند که موضوع آموزش دانشآموزان، عقب افتاده است اما بهعنوان یک روانشناس و مشاور که 30 سال است در مدارس مشغول به کار هستم شاهدم که بسیاری از والدین با اختلالات روانی فرزندان خود به دفاتر مشاوره مراجعه میکنند که تظاهرات آن در زمینههای درسی خودش را نشان میدهد.
در واقع آنچه باعث عقبافتادگی آموزشی در دانشآموزان است اختلافاتی است که بین والدین و دانشآموزان بروز کرده است، این اختلافات در اغلب بررسیهایی که پیشتر به آنها اشاره شد موجب سردرگمی، اضطراب و افسردگی دانشآموزان شده است لذا آموزش و پرورش با این ملاحظات باید مدارس را باز کند و اگر این ملاحظات را در نظر نگیرد با مشکلات جدی روبهرو خواهد بود که یکی از این مشکلات عدم همکاری والدین و دانشآموزان برای بازگشت به مدرسه خواهد بود.
شخصاً پیشنهاد میکنم مسئولان آموزش و پرورش ضرورت بازگشایی را توسط کارشناسان مربوطه در رسانهها به بحث بگذارند اینکه صرفاً بهروی بازگشایی با محوریت آموزشی تأکید شود بدون آنکه دغدغههای روانی و اجتماعی والدین و دانشآموزان لحاظ شود جز آنکه مقاومت در بازگشت به مدرسه ایجاد شود فایدهای نخواهد داشت، والدین باید بدانند فرزندان خود را نه صرفاً بهخاطر آنکه از نظر درسی عقب افتادهاند بلکه بهخاطر آسیبهای جدی روانی و اجتماعی که دیدهاند به مدرسه بفرستند.
از نظر من توجیهات مسئولان آموزش و پرورش و گفتمان نادرست در آموزش و پرورش موجب سلب اعتماد والدین و دانشآموزان میشود، مسئولان آموزش و پرورش در بیان مسئله با مشکل جدی روبهرو هستند، رویکرد آموزشمحور موجب شده است تمام توجه بهسمت آموزش برود، والدین باید توجیه شوند سلامت روان فرزندانشان در خطر است.
مسئله بازگشایی مدارس باید طوری بیان شود که یک ضرورت اجتماعی روانی است چرا که خانوادهها بهوضوح شاهد ناهنجاریهای رفتاری فرزندان خود در دوران کرونا هستند، باید به والدین گفته شود همانطور که سلامت جسمی بسیار حایز اهمیت است سلامت روانی هم بسیار مهم است، طبق آمارها ما از نظر روانی وضعیت جالبی نداریم، رئیس دفتر سلامت روان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سال 99 اعلام کرده بود؛ «حدود 23درصد جمعیت کشور بهنوعی دچار اختلالات روانی هستند.»، این رقم یعنی از هر چهار نفر یک نفر اختلال روانی دارد.
اغراق نیست بگوییم اگر کرونا 2 درصد از کل جامعه را از نظر جسمی درگیر خود کرده است اما از نظر روانی همه جامعه درگیر کرونا شدهاند! بهخاطر همین ضرورت توجه به مبحث روان در این پاندمی بسیار مهم است.
و آسیبپذیرترین بخش جامعه چه از نظر جسمی و چه از نظر روانی، دانشآموزان هستند.
انتهای پیام/+