تلویزیون، اولویت رسانه‌ای شهید آوینی/ "جهاد تبیین" با دوربین

امام خمینی (ره) اعتقاد داشت «صدا و سیما باید دانشگاهی عمومی برای هدایت و تربیت مردم باشد» و شهید آوینی تجسم عینی این اعتقاد را در میراث تصویری خودش در تلویزیون برجا گذاشت.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شهید سیدمرتضی آوینی، تمام لحظه‌های عمر با برکت خود را به ویژه پس از انقلاب اسلامی، در مسیر به فعلیت رساندن ارزش‌ها و احکام اسلامی در قالب هنر صرف کرد و به حق در این راه خدمات ارزنده کم نظیری را در عرصه‌های گوناگون و گسترده هنر و اندیشه از خود به یادگار گذاشت، سالروز شهادت این هنرمند فرزانه (20 فروردین ماه)، به عنوان روز هنر انقلاب اسلامی نامیده شده است.

محمد حسن شاهنگی، عضو شورای علمی گروه ادبیات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در یادداشتی که در اختیار تسنیم قرار داده است، از نگاه شهید آوینی به رسانه‌ها و به ویژه رسانه مختار او، تلویزیون، سخن می‌گوید که متن کامل آن را در ادامه می‌خوانیم:

‌شهید آوینی معتقد بود هنرمتعهد تلاشی‌ است‌ از سوی‌ انسان‌ تا خود را از واقعیت‌ موجود (دنیا) به‌ آن‌حقیقتِ مطلوب (عقبی) برساند‌، دین با برنامه‌های عبادی‌ و اخلاقی‌ ما را از خاک‌ به‌ خدا می‌رساند وهنر به دنیای ما رنگ عقبی می‌زند و تبعیدگاه انسان را به گونه‌ خانه‌ مأنوس ومألوف از طریق معماری‌، نقاشی‌، صنایع مستظرفه‌، شعر‌، موسیقی و نمایش بازسازیمی‌کند‌.

بنا بر این دیدگاه، دین و هنر دارای یک هدف مشترک‌اند ولی با روش‌های متفاوت ما رااز «محسوس» به «معقول» می‌رسانند. «معنا» با «معنویت» همراه است، از این رو می‌توان گفت مفاهیم انقلابی با ارزش‌های الهی سنخیت دارند.

آیت الله مطهری(ره) نیز معتقد بودند از جمله خصوصیات انقلاب ما یکی این است که چون بر پایه ایدئولوژی اسلامی قرار گرفته به معنویتی واقعی متکی است. دین به عنوان یک نهاد اصیل و قوی نمی‌تواند رسانه‌ها و به خصوص تلویزیون و نقش مهم آن‌ها را در نظر نگیرد؛ چرا که بدون توجه به رسانه‌ها خود را منزوی نشان می‌دهد.

به همین دلیل است که نگاه مسئولین نظام از همان ابتدا نسبت به رسانه‌ای مانند تلویزیون نگاهی عمیق بوده است تا آنجا که از طریق استفاده از الفاظ پر معنایی چون «دانشگاه»، «مدرسه»، «هدایت»، «تربیت» و ... به ابعاد آموزشی و اخلاقی تلویزیون اشاره کرده‌اند.

 

 

امام خمینی (ره) اعتقاد داشت «صدا و سیما باید دانشگاهی عمومی برای هدایت و تربیت مردم باشد؛ یعنی دانشگاهی که در سطح کشور گسترده است و باید به اندازه‌ای که می‌شود، از آن استفاده کرد. با این مقدمه باید گفت به طور کلی رسانه و به طور خاص تلویزیون، ابزاری صرفا سرگرم‌کننده نیست و ماهیتی غافل‌کننده ندارد بلکه به عکس کارکردی بیدارگرانه داشته و ابزار تنبه و آگاهی است.

همان طور که شهید آوینی اشاره می‌کند انقلاب اسلامی در پی ایجاد حیات طیبه و زندگی پاک است. زندگی پاکی که مردمان به عنوان یک آرمان در زندگی روزمره خود به دنبال آن باشند، چون زندگی روزمره، اگر آرمانی از جنس و ماهیت خود در درون خود نداشته باشد، به یکنواختی و بی معنایی مبتلا خواهد شد، آن چنان که زندگی غربی امروزه با فرهنگ عوام پسند خود (culture popular) بی معنا شده و انسان را به استرس، ناامیدی، افسردگی و یا پرخاش مبتلا کرده است.

دلایلی چون اومانیسم، سکولاریسم، سودمحوری، تجربه‌گرایی، لذت‌گرایی، کج‌فهمی و... در فرآیند کار رسانه‌ای، سبب شکل گیری نوعی نگاه حداقلی به دین می‌شود. انقلاب اسلامی انقلابی مردمی است، لایه‌های ناگفته این حرکت خود جوش برای مخاطبان تلویزیون یعنی «مردم» همچنان در اولویت قرار خواهد گرفت.

در بعد تبلیغی، جایگاه تلویزیون نسبت به سایر ابزارهای تبلیغاتی با وجود روی کار آمدن وسایل ارتباطی نوینی چون اینترنت همچنان ممتاز است هنوز که هنوز است می‌توان بر این جمله سید مرتضی آوینی که «کودکان پای تلویزیون‌ها رشد می‌کنند» تأمل کرد.

یکی از وظایف نیروهای انقلابی پرورش نسل انقلابی است که انقلاب را به درستی درک کند، چرایی به وجود آمدنش را بفهمد و چرایی ماندگاری‌اش را هضم کند مخاطبی که بهمن 57 را به چشم خود ندیده و اطلاعاتش از جنگ در حد شنیده‌هاست، حق دارد که «دیدنی‌های انقلاب» را ببیند.

بر این اساس یکی از اصلی‌ترین رسالت‌های تلویزیون انقلاب، به تصویر کشیدن فضای شکل‌گیری، رشد و تکامل انقلاب برای مخاطبان نسل‌های سوم به بعد انقلاب است. مقصود از رسالت در این عرصه، چیزی متفاوت از کارکرد و وظیفه است و به احساس تعهدی گفته می‌شود که رسانه‌ها و گردانندگان آن‌ها نسبت به ارائه دادن اطلاعات و اخبار احساس می‌کنند.

بیشتر بخوانید

 

 از منظر فرهنگی محور اصلی تلویزیون‌های غربی مصرف‌گرایی است. مصرف‌گرایی نوین در اثر گسترش سرمایه‌داری در اروپا به وجود آمد. یک دیدگاه در مورد توسعه سرمایه‌داری در اروپا بر اساس نوشته‌های ماکس وبر مبتنی بر سخت کارکردن، صرفه‌جویی، سرمایه‌گذاری و ایجاد مؤسسه‌های اقتصادی بود که روحیه سرمایه‌داری به وجود آمد و به‌تدریج به یک نظام اجتماعی تبدیل شد.

از لحاظ نظری، در اینجا یک تضاد بین تبیین پیدایش سرمایه‌داری و توسعه مصرف‌گرایی به وجود می‌آید اما واقعیت امر این است که سرمایه‌داری از همان ابتدای پیدایش دارای یک هدف اصلی به نام «سودسازی»بوده است.

برای چنین هدفی، تولید بیشتر، فروش بیشتر، سرمایه‌گذاری بیشتر و مجدداً تولید بیشتر مدّ نظر است. به عبارت دیگر در یک چرخه، هدف، فروش کالاهای بیشتر و در نتیجه سود بیشتر است.

در غرب، گسترش زندگی شهری و شهرنشینی با جنبه‌های روانی و اجتماعی خاص خود زمینه را برای مصرف‌گرایی به عنوان سبکی خاص از زندگی به وجود آورد.

نخست در ابتدای قرن بیستم، این سبک خاص با الگوهای فرهنگی جدید در میان افراد طبقه بالا و متوسط شهری رواج پیدا کرد. در شهرها فروشگاه‌های بزرگ تأسیس شدند و فرهنگ مصرف‌گرایی را القاء کردند.

در این فرهنگ ویژه یک شعار اصلی رواج پیدا کرد و آن اینکه «تا می‌توانی بخر و هر چه بیشتر مصرف کن» بر پایه همین شعار بود که رقابت در خرید و مصرف به عنصر اصلی این فرهنگ تبدیل شد.

افراد در خرید بیشتر و مصرف بیشتر از یکدیگر سبقت می‌گرفتند و تقریباً مصرف‌گرایی به نوعی وجهه اجتماعی تبدیل شد. درست در برابر این فرهنگ، فرهنگ انقلاب بیش از آن که بر مصرف تاکید ورزد بر تولید تکیه دارد، از سوی دیگر مصرف در گفتمان انقلاب خود تابع مدل است و حد و مرز دارد و مجاز به حرکت در مسیر اعتدال بوده و با مقولاتی چون اسراف و تجمل‌پرستی  بیگانه است.

رسانه در ذات خود واجد هویت فرهنگی مستقلی نیست و به منزله ابزار می‌تواند در خدمت پیام‌های متفاوت و مختلف باشد و در هر فرصت به شکلی خاص ظهور و بروز یابد.

انقلاب نیز می‌تواند از پتانسیل‌های رسانه‌ای تلویزیون سود جوید. انقلاب اسلامی انقلابی تکامل‌گراست که اهدافی فرامادی را پی‌جویی می‌کند، چنین انقلابی به رسانه بسان یک وسیله می‌نگرد نه فراتر آن.

وسیله‌ای که می‌تواند امر به معروف و نهی از منکر کند، به زیبایی‌های معنوی فرمان دهد و به زشتی‌ها روی خوش نشان ندهد، در این خصوص نباید جوهره اصلی انقلاب یعنی دغدغه‌مندی دینی را فراموش کرد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط