ماجرای قتل عام غواصان کربلای ۴ به روایت تنها شاهد


یزدیان شاید در آن لحظه گمان نمی‌کرد که انتخابش برای حضور در واحد اطلاعات، او را وارد معرکه‌ای کند که چندین‌ دهه بعد، دنیا را تکان خواهد داد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «صد و هفتاد و ششمین غواص» به کوشش نشر ستاره‌ها برای هفتمین‌بار بازچاپ شد و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت. کتاب حاضر، مجموعه‌ای است از خاطرات آزاده سرافراز، محمدرضا یزدیان. یزدیان که تنها شاهد و بازمانده زنده‌به گور شدن غواصان و اسیران عملیات کربلای چهار است، پیش از این در کتابی با عنوان «بازماندگان نیمه جان» به روایت خاطرات خود پرداخته بود. اما کتاب «صد و هفتاد و ششمین غواص» حاصل ساعت‌ها تمرکز و بررسی دوباره خاطرات او از سا‌ل‌های حضور او در جنگ تحمیلی و اسارت است که به صورت مفصل‌تر به وقایع جنگ از نگاه یک بسیجی پرداخته است؛ بسیجی که بعد از دیدن آموزش‌های لازم برای غواصی، وارد این گروه می‌شود و شاهدی است بر ماجرای غواصان دست‌بسته‌ای که در عملیات کربلای 4 به دست نیروهای بعثی به شهادت رسیدند و پیکر پاک آنها در سال 94 در مراسم باشکوهی تشییع و تدفین شدند.

یزدیان هرچند پیش‌تر نیز در جبهه حضور داشت، اما به واسطه پایگاه نیروهای اطلاعات لشکر پنج نصر در مشهد به جبهه اعزام شد و این آغازی بود برای حضور او در واحد اطلاعات جنگ؛ همانجا که حسین موسوی، مسئول اطلاعات لشکر، کارش را چنین توصیف کرده بود: «در یکی از جلسات، حسین موسوی، مسئول اطلاعات لشکر، از سختی کار و شرایطی که یک نیروی اطلاعات باید داشته باشد، صحبت کرد. گفت: هرکس برای آینده‌اش برنامه‌ای دارد، واحد اطلاعات را برای خدمت انتخاب نکند! چون ورود به اطلاعات یعنی صد در صد شهادت، صد در صد جانبازی، صد در صد اسارت. کار اطلاعاتی شوخی‌بردار نیست. هیچ‌کس نباید از روی احساسات یا ماجراجویی وارد واحد اطلاعات عملیات شود... .»

یزدیان شاید در آن لحظه گمان نمی‌کرد که انتخابش برای حضور در این واحد، او را وارد معرکه‌ای کند که چندین‌ دهه بعد، دنیا را تکان خواهد داد. خاطراتی که پس از نوشتن اولین کتاب، به راوی‌اش گفته بودند که باورپذیر نیست!

با وجود فشار سال‌ها اسارت و تجربه تلخ زنده به گور شدن همرزمان، نویسنده توانسته به خوبی از پس نگارش خاطرات خود برآید. ایجاد حس تعلیق و توجه به جزئیات از جمله نکات مثبت کتاب است که مخاطب علاقه‌مند به ادبیات دفاع مقدس را با خود همراه می‌کند.

«صد و هفتاد و ششمین غواص» به دلیل روایت صحنه شهادت غواصان در عملیات کربلای 4 از زاویه دید یک شاهد عینی و به جهت پرداختن به سال‌های جنگ از نگاه یک نیروی مردمی که سال‌ها اسارت را نیز تجربه کرده، می‌تواند از منابع مفید برای خلق آثار هنری در قالب فیلم و سریال باشد.

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:

«وضعیت نفس‌گیر و بسیار خطرناکی به وجود آمده بود. اگر آنها از معبر می‌گذشتند درست از پشت سر ما سر درمی‌آوردند و بدون شک ما را می‌دیدند. آن وقت مرگ ما حتمی بود. رزمندگان همراه من خیلی دست‌پاچه شده بودند. آهسته گفتم: بچه‌ها نترسین. خونسردی‌تون رو حفظ کنین. به خدا توکل کنین. یکی از آنها گفت که به سوی عراقی‌ها تیراندازی کنیم. دیگری نظرش این بود که دست‌ها را بالا ببریم و تسلیم شویم، اما نظر من این بود که خودمان را به مردن بزنیم، بلکه به‌خیر بگذرد.

در آن لحظه‌ها ناگهان متوجه شدم عراقی‌ها از معبر ما بیرون آمدند. عراقی‌های روی خاکریز هم سر و صدای زیادی به راه انداخته بودند. با صدای بلند حرف می‌زدند و چیزهایی می‌گفتند. در لحظه‌ای نیز متوجه شدم آن چند نفر عراقی که از معبر رد شده‌اند به جنازه نیروهای ما تیر خلاص شلیک می‌کنند. کار خودمان را تمام‌شده می‌دیدم و غیر از یاد خدا و معبود چیزی به ذهنم نمی‌رسید. ناگهان دیدم اطرافیانم یکی یکی بلند شدند و دست‌های‌شان را بالا گرفتند. هم عراقی‌های روی خاکریز و هم عراقی‌هایی که از معبر عبور کرده بودند با دیدن ما شروع به سر و صدا و تیراندازی کردند. برای من هم چاره‌ای جز تسلیم شدن نمانده بود.»

نشر ستاره‌ها چاپ هفتم این اثر را در دسترس علاقه‌مندان قرار داده است.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط