نقش شهید صیاد شیرازی در اتحاد میان سپاه و ارتش

رضایی گفت: بعد از آنکه شهید صیاد شیرازی فرماندهی نیروی زمینی ارتش را بر عهده گرفت، به همراه هم طرح جدید دیگری به نام قرارگاه فرماندهی مشترک تشکیل دادیم.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، در سال 1359 روند تحولات سیاسی- امنیتی کشور تشدید شد و با تهاجم عراق به ایران در شهریور 1359، انقلاب اسلامی با یکی از بزرگ‌ترین و جدی‌ترین چالش‌ها برای حفظ امنیت ملی و موجودیت نظام مواجه شد.

با وجود آنکه درگیری‌های سیاسی، تحت تأثیر تجاوز عراق به ایران، تا اندازه‌ای آرام شده بود، ولی تدریجاً با فرونشستن التهاب اولیه جنگ و استقرار دشمن در مناطق اشغالی، مجدداً اختلافات سیاسی با تمرکز بر مسائل جنگ افزایش یافت.

در این دوره بنی‌صدر تصور می‌کرد، متکی بر نیروهای کلاسیک و بدون توجه به نیروهای مردمی و سپاه، قادر به تهاجم و آزادسازی مناطق اشغالی خواهد بود. بنی‌صدر با همین توهم و با توسل به نیروهای کلاسیک، چهار حمله را ترتیب داد. تحولات نظامی طی پنج ماه بیانگر شکست و ناکامی بنی‌صدر بود.

کشور در این دوره در یک بحران عمیق فرو رفت، زیرا از یک‌سو دشمن در مناطق اشغالی حضور داشت و از سوی دیگر در داخل کشور، اختلافات سیاسی با ایجاد دسته‌بندی‌های جدید، شکل مخاطره‌آمیزی به خود گرفت.

دوگانگی موجود در ساختار سیاسی کشور و دیدگاه‌های متفاوت در مورد جنگ، از طریق واسطه‌ها به صدام منتقل می‌شد و لذا عراق تمایلی برای پایان دادن به جنگ نداشت و تصور می‌کرد با تکیه‌بر اهرم مناطق اشغالی و ارتباطاتی که با بنی‌صدر و منافقین دارد و تأثیرگذاری بر اختلافات موجود در داخل کشور،خواسته‌های خود را بر ایران تحمیل خواهد کرد.[1]

پس از جبهه‌گیری آشکار رئیس‌جمهور (بنی‌صدر) در برابر انقلاب، امام خمینی آخرین اتمام‌حجتشان را به او اعلام کردند و هنگامی‌که تأثیری در افکار و مواضع بنی‌صدر نگذاشت و وی برخلاف انتظار، مردم را به مقاومت و پایداری در برابر نظام تشویق کرد، امام(ره) در تاریخ 20خرداد 1360به استناد بندهای اصل 110 قانون اساسی، بنی‌صدر را از فرماندهی نیروهای مسلح کشور و اندکی بعد، از سمت ریاست جمهوری به استناد رأی دوسوم نمایندگان مجلس به عدم‌کفایت سیاسی وی، عزل کرد.

با حذف بنی‌صدر برنامه مخالفان خط امام که هدفشان انحلال یا ادغام نهادهای انقلابی به‌ویژه سپاه بود، مختل شد. در این زمان با برطرف شدن موانع هماهنگی بین سپاه و ارتش، فرصت آزمودن اندیشه‌های جدید نظامی فراهم شد.[2]

تبلور این اندیشه‌های نوین نظامی که از باطن پاک فرماندهان جوانی که بعداً در قالب نهاد سپاه به بالاترین بلوغ نظامی رسیدند، در عملیات غرورآفرین و ظفرمند ثامن‌الائمه در 5 مهر1360 آغاز شد و باعث شد فرماندهان ارتش، نبوغ نظامی این استراتژیست‌های نظامی را باور کنند.

انتصاب شهید صیاد شیرازی به سمت فرماندهی نیروی زمینی ارتش؛ فراهم شدن زمینه وحدت و تعامل

در این‌ بین یکی از انتصابات مهم و مبارکی که تأثیر فراوانی در نزدیکی و اتحاد و وحدت بین نیروهای سپاه و ارتش به وجود آورد، انتصاب سرهنگ علی صیاد شیرازی به سمت فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی با حکم امام خمینی (ره) در 9 مهرماه سال 1360 بود.

حامیان فکری بنی‌صدر در اوایل جنگ و هم زمان با اشغال بخش‌هایی از خاک خوزستان، سرهنگ صیاد شیرازی را از ارتش اخراج کرده بودند. وی در خاطرات خود نوشته است: سپاه برای آزادسازی مناطق اشغالی شرق کارون {در چارچوب عملیات ثامن‌الائمه} از وی درخواست همکاری و مشاوره کرده بود.

ایجاد قرارگاه مشترک ارتش و سپاه

من رفتم اهواز و از آنجا به آبادان. در شورای عالی سپاه گزارش داده شد که ما می‌توانیم از سه محور به آبادان حمله کنیم. این طرح را شورا تقریباً یکپارچه تصویب کرد. رفتند دنبال تجهیزات و وسایل و امکانات و هماهنگی با ارتش. من در کردستان بودم؛ در حال آزادسازی بوکان بودیم و در شب آزادسازی بود که اعلام شد؛ فرمانده نیروی زمینی ارتش شدیم. پس از پایان مأموریت، به‌سرعت به منطقه جنوب آمدیم. در فرصت کوتاهی ما قرارگاهمان را در جبهه با سپاه یکی کردیم: قرارگاه کربلا. در واقع اولین نکته‌ای که به نظرم رسید این بود که باید به‌صورت رسمی قرارگاه مشترک دایر کنیم.

مقدمات عملیات بعدی{طریق‌القدس} سه ماه طول کشید. در این سه ماه نیروی زمینی ارتش را تجدید سازمان کردیم.[3]

سرآغاز همکاری و تعاملات ارتش با مدیریت و فرماندهی شهید صیاد شیرازی با سپاه، در جریان عملیات طریق‌القدس کلید خورد.

در مورد انتخاب مناطق پیشنهادی به‌منظور اجرای عملیات، اختلاف‌نظرهایی میان فرماندهان ارتش و سپاه وجود داشت. پس از مباحث طرح شده درباره این عملیات، محسن رضایی، فرمانده کل سپاه و صیاد شیرازی، فرمانده نیروی زمینی ارتش، اجرای عملیات در منطقه سوسنگرد و بستان را در اولویت قرار دادند.

پس‌ازاین توافق، محسن رضایی درباره طرح‌ریزی برای این عملیات، به فرمانده نیروی زمینی ارتش پیشنهادی داد که صیاد شیرازی آن را پذیرفت. بر اساس این پیشنهاد، مقرر شد از امروز دو گروه کاری جداگانه از برادران ارتش و سپاه تشکیل و عهده‌دار طرح‌ریزی برای عملیات طریق‌القدس شوند.

محسن رضایی درباره این اقدام گفت: ما بچه‌های سپاه را کاملا جدا کردیم و گفتیم شما یک گروهی بشوید، طراحی عملیات بکنید و برادران ارتش هم یک گروهی درست کنند تا به‌صورت جداگانه، طراحی عملیات کنند و بعد در جلسه مشترک نظرمان را بگوییم، آن‌ها هم نظرشان را بگویند. علت این تفکیک این بود که می‌خواستیم به سپاه شکل بدهیم و یک سازمان درست کنیم. اینکه همین‌طور در جلسات بنشینیم و معلوم نباشد کی چه می‌گوید، این یعنی اینکه هیچ‌وقت سپاه راه نیفتد و سازمان رزم سپاه شکل نگیرد؛ بنابراین ما اولین تفکیک را قبل از عملیات طریق‌القدس انجام دادیم.[4]

حاج صادق آهنگران در کتاب خاطرات خود (با نوای کاروان) به نقل از سرلشکر محسن رضایی می‌گوید بعد از اینکه صیاد شیرازی با فرمان حضرت امام، فرماندهی نیروی زمینی ارتش را در مهر سال 1360 بر عهده گرفت، به همراه هم طرح جدید دیگری به نام قرارگاه فرماندهی مشترک تشکیل دادیم.

بر اساس این طرح، از رده‌بالا تا رده لشکر، هر قرارگاهی دو فرمانده داشت: یکی از سپاه و یکی از ارتش. طوری که طرح‌های عملیاتی باید به امضای هر دو فرمانده ارتش و سپاه می‌رسید. البته عده‌ای با این طرح با شک و بدبینی برخورد می‌کردند. می‌گفتند: مگر می‌شود دو فرماندهی داشت؟ عملیات طریق‌القدس (کربلای 1) اولین عملیات با این روش جدید فرماندهی بود که منجر به آزادی بستان شد.

بااین‌حال عده‌ای معتقد بودند که عملیات‌های بعدی با شکست مواجه خواهد شد، اما عملیات بعدی هم که فتح‌المبین بود، با موفقیت کامل اجرا شد. بعد هم عملیات آزادسازی خرمشهر (بیت‌المقدس) با همان شیوه فرماندهی اجرا شد که در آن هم پیروز شدیم.[5]

بدین ترتیب وجود ویژگی‌های بارزی همچون؛ سعه‌صدر، پیشنهاد پذیری، رعایت اصل وحدت در عین کثرت نظر؛ در شخصیت شهید صیاد شیرازی به‌عنوان فرمانده ارشد ارتش در جنگ، نقش بارزی در اتحاد و وحدت بین دو نهاد سپاه و ارتش و موفقیت آن‌ها در دفاع مقدس داشت.

خود این شهید بزرگوار در خصوص عوارض و خسارات ناشی از وجود اختلافات و در نتیجه نادیده گرفتن نقش سپاه در سال اول جنگ می‌گوید یک سال اول جنگ تحمیلی، اوضاع به‌گونه‌ای گذشت که این را باید از زبان آن‌هایی که در صحنه و در جریان بودند، شنید. البته، در این زمان برادران سپاه هنوز وارد صحنه نشده بودند، یعنی صحنه عمل که میدانی برای کار داشته باشد، برایشان ایجاد نشده بود. ارتشی‌ها، زیاد بودند، از قدیمی‌ها که دوران تلخ یک سال اول را یادشان هست. بعضی از صحنه‌هایش را من متوجه بودم.[6]

این درک و احترام متقابل و واقع‌بینانه به نظرات یکدیگر باعث شد که تا پایان جنگ هشت‌ساله دفاع مقدس، ارتش و سپاه به‌عنوان دو نهاد مستقل نظامی در طول یکدیگر در تحقق اهداف والای الهی و دینی که همانا دفاع از سرزمین اسلامی و آرمان‌های بلند و مقدس آن در برابر متجاوزان و بیرون راندن آنان از خاک وطن اسلامی بود، گام بردارند.

صادق آهنگران می‌گوید: روابط افسران ارتش به‌ویژه صیاد شیرازی با فرماندهان جوان سپاه عالی بود. همه به هم کمک می‌کردند که جنگ را به نفع کشور به‌پیش ببرند و نیروهای عراقی را از خاک ایران بیرون کنند. در مراسم‌های دعا و زیارت عاشورا که در قرارگاه مشترک برپا می‌شد، برادران ارتشی در کنار برادران سپاهی به راز و نیاز می‌پرداختند. به‌نوعی می‌توانم بگویم که صیاد حلقه پیوند و الفت میان نیروهای ارتشی و نیروهای مردمی و پاسداران بود.[7]

منابع:

[1] فصلنامه نگین ایران، شماره 17، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تابستان 1385، صفحات 135 و 140

[2] رزاق زاده، امیر، نبرد طریق‌القدس، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول،1391، صفحات 74 و 75

[3] همان منبع، صفحات 79 و 84

[4] لطف‌الله زادگان، علیرضا، روزشمار جنگ ایران و عراق (جلد 16)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول،1394، صفحات 55،56،57

[5] بهداروند، محمدمهدی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس، با نوای کاروان: روایت محمدصادق آهنگران، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، 1399، صفحه 267

[6] رزاق زاده، امیر، نبرد طریق‌القدس، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول،1391، صفحه 78

[7] بهداروند، محمدمهدی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس، با نوای کاروان: روایت محمدصادق آهنگران، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، 1399، صفحه 267

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط