دانش حدیث |روشهای محدثان برای نگارش کتابهای حدیثی
کارشناس علوم حدیث میگوید اصطلاحات حدیثی در سه حیطه است که هر کدام دستهبندیهای مختلفی دارد: حیطه سند، متن و منابع حدیثی.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سومین جلسه از سلسله بحثهای "دانش حدیث" به صورت مجازی از سوی مجموعه دینی فرهنگی "خوان کرم" و با حضور جمعی از دانشجویان سراسر کشور برگزار شد.
در این جلسه مجید فروزانمهر کارشناس علوم حدیث با اشاره به اصطلاحات حدیثی گفت: اصطلاحات حدیثی در سه حیطه است که هر کدام دستهبندیهای مختلفی دارد: حیطه سند، متن و منابع حدیثی؛ مثلاً در سند اصطلاحاتی مثل صحیح، ضعیف، مرفوع، مرسل، مجهول و در متن اصطلاحاتی مثل معروف، مشهور و ... است.
وی افزود: امروز مقداری درباره اصطلاحات حدیثی از جهت منبعشناسی صحبت میکنیم؛ از جمله آنها «اصل» است. به کتابی گفته میشود که راوی، خودش احادیث را از اهلبیت علیهمالسلام شنیده و آن را مکتوب کرده باشد. در زمان حیات مادی اهلبیت علیهمالسلام به قلم اصحاب و یاران ایشان چهارصد اصل نوشته شده که به اصول «اَرْبَعَمِائه» معروف شده است. احادیث در «اصول» دستهبندی نداشت. اصول به مرور توسط عالمان ما در کتابهای دیگر وارد شد تا جایی که رنگ باختند؛ مثلاً شیخ کُلینی از این اصول در کتاب خود یعنی «الکافی» و شیخ صدوق در «من لایحضره الفقیه» استفاده کردند. هم اکنون تنها 16 اصل باقی مانده است. زُرارَة بن اَعْیَن و جابر بن یزید جعفی از جمله افرادی هستند که دارای اصل بودند.
فروزانمهر ادامه داد: از انواع دیگر منابع، «کتاب» است. مجموعهای از احادیث است که برخلاف اصل، نویسنده همه آنها را از اهلبیت علیهمالسلام نشنیده است بلکه احادیث را از راویان دیگر شنیده است. تفاوت بارز دیگر آن با «اصل» این است که احادیث در «کتاب» دارای دستهبندی مشخص هستند و باببندی شدهاند. در واقع همان اصلها به صورت مرتبشده در قالب کتاب در آمدند.
این کارشناس حدیث، «مُسند» را از دیگر اصطلاحات حدیثی در بخش منابع معرفی کرد و گفت: «مُسْنَد» به مجموعه ای از احادیث گفته میشود که بر اساس نام راویان حدیث که از صحابی حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله هستند، دستهبندی شده و در یک کتاب گردآوری شده است. مثل مسند امام موسی کاظم علیهالسلام که مجموعهای پنجاه و نه حدیثی است که امام علیهالسلام در زندان از رسول الله صلی الله علیه و آله نقل کرده است. یا مسند احمد بن حنبل که روایاتی را از هشتصد تن از صحابه دستهبندی و نقل کرده است. در قرون حاضر، مُسند به کتابی گفته میشود که احادیث یکی از اهلبیت علیهمالسلام در آن گردآوری شده است و لزوم ندارد فقط از رسول الله صلی الله علیه و آله نقل کرده باشد، مثل مسند امام علی علیهالسلام و مسند الامام الرضا علیهالسلام.
فروزانمهر درباره «مُسْتَدرک» به عنوان دیگر اصطلاح حدیثی گفت: مستدرک به کتاب حدیثی گفته میشود که کمبود و نقصان کتاب دیگر را جبران و تدارک کند و به همان سبک و روش کتاب اول نگاشته میشود. مثل «مُستَدرَکُ الوَسائل و مُستَنبَطُ المَسائل» تألیف میرزا حسین نوری که احادیثی را جمعآوری کرده که در کتاب وَسائلِ الشیعَة نیامده است. یا مستدرک نهج البلاغه که جناب کاشف الغطاء تألیف کرده است.
وی افزود: «جامع» از دیگر اصطلاحاتی است به معنای گردآوری همۀ موضوعات و ابواب حدیثی در یک یا چند مجموعه است. گاهی جامعِ حدیث شامل تمام ابواب احادیث و گاهی صرفاً جامع ابواب فقهی است؛ مثل کتاب «الکافی» شیخ کلینی که در زمینههای اصول، فروع و مسائل اخلاقی است. یا کتاب «استبصار» شیخ طوسی که تنها در زمینه احادیث فقهی است.
این کارشناس علوم حدیث درباره «امالی» گفت: به کتابی گفته میشود که استاد، احادیث را در مجالس متعدد از حفظ یا از روى کتاب بخواند و شاگردان ایشان در جلسه، آن را بنویسند؛ به این کتابها «مجالس» هم گفته میشود مانند امالی شیخ مفید و امالی شیخ صدوق. در این نوع نوشته، نویسنده با ذکر تاریخ و بیان مکان جلسه، به ذکر احادیثی که استادش املاء کرده، میپردازد و نام استاد را بر امالی خویش میگذارد.
فروزانمهر درباره اصطلاحاتی حدیثی از منظر روش دریافت حدیث گفت: دریافت حدیث با شیوههای مختلفی صورت میگرفت. اولین شیوه، «سَماع» یا شنیدن است. در این شیوه، راوی، خود از شیخ و استاد حدیث، روایت را میشنود و برای دیگران نقل میکند. این نوع از شیوه انتقال حدیث، عالیترین نوع میان شیوههای دیگر است. عبارات «حدّثَنا»، «اخبرَنا»، «خبَّرَنا»، «انبأَنا» و «سمعت» نشانه شیوه سماع است؛ مثل سَمعت أباعبدالله علیهالسلام. از دیگر روشها، «قرائت» است، به این معنا که راوی، حدیثی را برای شیخ نقل میکند و شیخ آن را گوش میدهد و پس از این عمل، آن حدیث را تأیید و یا رد میکند. روش دیگر «وجاده» که از ریشه «وَجَد» به معنای یافتن است. به این معنا که شخص، حدیث یا کتاب حدیثی را که متعلق به یکی از مشایخ یا اساتید حدیث است پیدا کند و یقین کند که به خط او یا متعلق به اوست. در طریق وجاده چنانچه راوی وثوق و اعتماد به صحت نسخه دارد، میتواند بگوید: «قال فلان»، یا شخص در صورت اطمینان به خط از تعابیری همچون: وجدتُ بخطّ فلانٍ استفاده میکند. اکنون ما ناخودآگاه از این روش در نقل حدیث استفاده میکنیم؛ مثلاً یک واعظ میگوید حدیثی را در اصول کافی از شیخ کلینی به این طریق یافتم. بعد حدیث مربوطه را نقل میکند.
انتهایپیام/