دانشجویان در دیدار با رهبر انقلاب چه گفتند؟
جمعی از دانشجویان و نمایندگان تشکل های مختلف دانشجویی و علمی در دیدار امروز دانشجویان با رهبر انقلاب نکاتی را مطرح کردند.
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم، جمعی از دانشجویان و نمایندگان تشکلهای دانشجویی سراسر کشور با حضور در حسینیه امام خمینی (ره) با حضرت آیتالله خامنه ای دیدار کردند.
امیرحسین پناهی، دبیر تشکیلات اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل، محمد اسکندری، دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی، علی بزرگخوه، دبیر دفتر تحکیم وحدت، محمد حسین کاظمی، دبیرکل اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان و محسن نراقی نماینده بسیج دانشجویی در این دیدار نکاتی را مطرح کردند.
پناهی: سیستم موجود چندان آمادگی پذیرش جوانان آرمان خواه را ندارد
متن سخنان نماینده اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل:
سال گذشته و پیش از انتخابات ریاست جمهوری، در همین تریبون گفتیم که ریشه بسیاری از چالشها و ناکامیهای کنونی کشور، سادهانگاری و عدم درک پیچیدگیهای ذاتی امر حکمرانی است. عدم درکی که موجب شده تا در نتیجه چالشهای پیچیده دهه 90، شاهد کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی به نظام جمهوری اسلامی باشیم. تحقق حکمرانی عادلانه،به عنوان غایت نظام اسلامی در گرو عقلانیت در حکمرانی است. عقلانیت یعنی توجه به سه مولفه حیاتی: حکمرانی عالمانه، صادقانه و شجاعانه.
نخست، حکمرانی عالمانه:
یکی از گرفتاریهای ما در چهار دهه گذشته، خلأ نظریهپردازی کاربردی برای اداره کشور براساس مبانی دینی،ادعاها و اهداف کلان جمهوری اسلامی بوده است. در نتیجه این خلأ، برخی برنامهریزیها و سیاستگذاریها در هنگام اجرا به ضد خود تبدیل شده و اهداف اولیه را نقض میکنند. به عبارت دیگر، ما گاهی غریزی و بدون ایده حرکت کردهایم و یا فراوان متکی به دستورالعملهای غربی بودهایم!
فیالمثل بارها از همین تریبون گفته شده که آقای رئیس جمهور! آقای وزیر آموزش و پرورش! آقایان شورایعالی انقلاب فرهنگی! توسعه مدارس پولی، نقض آشکار عدالت اجتماعی و یک بیعدالتی ساختاریست. فروختن آینده به پولدارها، بهواسطه تغییر بنیادین در اکوسیستم آموزش، تحقیر طبقه مستضعف است.
آیا کسی در آن ساختمان وزارت آموزش و پرورش به اصلاح این رویه غلط فکر می کند؟ آیا وزیر محترم آموزش وپرورش اصلا بضاعت و ایده مناسب برای چنین تغییر بنیادینی را دارد؟
یکی دیگر از مصادیق اقدام در خلاء تئوریک، خصوصیسازی بانکها در دولت مدعی عدالت بود. البته بانکهای خصوصی دنباله زنجیره معیوب و پر از اشکال بانکداری در کشور هستند که عوارض آن در بانکهای دولتی نیز مشاهده میشود! آقای وزیر اقتصاد! والله ما این همه بانک لازم نداریم. ضرورتی ندارد در این جنگ اقتصادی با پشتوانه بانک مرکزی، بانکهای خصوصی هر کار غلطی دلشان خواست بکنند، اطراف تهران کاخ بسازند، نقدینگی و تورم را افزایش بدهند و با رفت و آمد دولتها پابرجا بمانند. ایده وزارت اقتصاد برای تحول در نظام بانکی کشور چیست؟
سخن گفتن از حکمرانی بدون علم و ایده یعنی مدیریت پراشکال منابع زیستمحیطی و آب! محدودیت منابع آبی، مشکل امروز است و بحران فردای کشور خواهد بود. تابآوری اجتماعی در برابر تنشهای آبی، بسیار شکننده و کوتاهمدت است. حکمرانی غیر عالمانه یعنی پتروشیمی را در زمین حاصلخیز میانکاله بسازیم و کارخانه فولاد را در کویر مرکزی! وزارت نیرو چه ایده ای برای مدیریت مصرف، کاهش تبخیر و هدررفت و یا شیرین سازی و انتقال آب دارد؟
ما با چه ایدهای قرار است به مقابله با ابر چالشهای حوزه بهداشت و درمان برویم؟ تا کی قرار است پیشگیری به جای درمان، آموزش پزشکی بدون فشارهای عصبی عجیب و غریب، طرح پزشک خانواده و نظام ارجاع در لیست آرزوهای تحقق نیافته باقی بماند؟
در مورد چالشهای حوزه سربازی و مطالبات مطرح شده از سوی جوانان، مجموعههای مسئول ایده ای جز سکوت و سرپوش ندارند؟
این موارد تنها معدودی از مسائل بیشماری هستند که حل و فصلشان در گرو ایدهمحوری و نوآوری است. دولت، بهعنوان اصلیترین رکن اجرائی نظام، متولی اصلی نوگرایی در اداره کشور است؛ لکن دولت جناب آقای رئیسی در ایده پردازی کم توان و در گفتمانسازی لکنت بیان جدی دارد.
دوم، حکمرانی صادقانه:
یکی از اصول پرتکرار عهدنامه مالک اشتر توجه به مردم، خشنودی آنها و قضاوت عمومی است. حضرت علی(ع) به مالک فرمان دادند، چیزی را به خود منحصر نکند که همه مردم در آن یکساناند. فرمودند خلف وعده، سبب خشم خدا و مردم است و این یعنی حکومت دینی حکمرانی صادقانه و مردمی است.
خشم خدا و مردم در این تبعیض است که فرزندان برخی مسئولان ارشد نظام، سفرهای لاکچری، سفرههای رنگین و خریدهای خارجی آنچنانی داشته باشند و توده مردم زخمخورده تحریم و گرانی.
عجیب و غیرصادقانه نیست که ما فلان شبکه اجتماعی را فیلتر کردهایم، بعد رجال مملکتی جملگی در همان رسانه فیلترشده توئیت میزنند؟
بی شک در میان تمامی دستگاهها، «صداوسیما» در زمینه تحقق حکمرانی صادقانه، بیش از دیگران وظیفه دارد. حضرت آقا! حال تلویزیون خوب نیست. انتظار داریم در دوره جدید مدیریت رسانه ملی چارچوبهای غیرقابل انعطاف و غیرضروری برداشته شود و با انتشار صحیح، بهموقع و تخصصی تحلیلها و اخبار، بخشی از سرمایه اجتماعی از دست رفته نظام ترمیم گردد.
صداوسیما وظیفه دارد میداندار گفتگوهای ملی و نخبگانی بوده و در عین حال از طریق هنر و سرگرمی، پیامهای فرهنگی خود را منتقل کند. مدیران صداوسیما فراموش نکنند که رویکرد اقلیت محور موجب از بین رفتن مرجعیت رسانه میشود. بیتوجهی به سرگرمی و فرم و عدم شناخت آنتن پاشنه آشیل رسانه ملی است! لذا ضروری است رئیس محترم سازمان معیارهای تحول را مشخص و برای نجات صداوسیما از وضعیت کنونی برنامه ریزی راهبردی ارائه دهد.
رهبر معظم انقلاب!
قرار بود شورای نگهبان شاخصهای احراز صلاحیت نامزدهای انتخاباتی را شفاف و تبیین کند اما آقایان به طرح گزارههای کلی اکتفا کردند. نتیجهاش، سوالات و ابهاماتی بود که این بار نه در میان منتقدان سنتی شورا، بلکه در میان جوانان انقلابی شکل گرفت. آیا شورا وظیفه ندارد به این پرسشها، پاسخهای روشن و صریح بدهد؟
حضرتعالی همان زمان فرمودید، اشتباهات در جریان احراز صلاحیتهای نامزدهای انتخابات جبران شود. آن اشتباهات چه بود؟ سرانجام دستور حضرتعالی چه شد؟ البته ما هرگز دغدغهمند مطالبات یک نامزد مشخص و معلوم الحال نبودهایم. نگرانی اصلی جریان انقلابی جلوگیری از آسیب رسیدن به حکمرانی صادقانه و جمهوریت نظام بود. معتقدیم تصمیمات و ابهاماتی از این دست میتواند جمهوریت نظام را تهدید کند. تهدید هم با ه دو چشم و هم با ح جیمی!
یکی از وجوه اساسی حکمرانی صادقانه، شفافیت است. شفافیت توصیه امیرالمونین و یک اصل عقلانی و راهگشا است. گویا نمایندگان مجلس شورای اسلامی هنوز قصد ندارند زیربار شفافیت نیم بند آرای خود بروند. همانها که در نشستهای دانشجویی شعارشان شفافیت بود با امروز و فردا کردن و ترفندهای غیر صادقانه از زیر بار مسئولیت و عمل به وعدههایشان شانه خالی میکنند. در چنین شرایطی مردم از خود میپرسند مجلسی که به مهمترین وعده خود عمل نمیکند آیا در سایر موارد میتواند مدعی رفتار صادقانه باشد؟ اگر حاکمیت به اختیار و تدبیر خود وارد اتاق شیشهای نشود، مردم آن را از حیاط خلوت ها بیرون میکشند.
اینکه فضای مجازی، جولانگاه افشاگریها و انتقامگیریهای سیاسی شده، بیارتباط به همین کاستیها نیست. عجیب است که برخی فعالان مجازی اجارهای و پروژهای با تکیه بر دادههایی که ادعا میشود از مبدا دستگاههای حاکمیتی است به اسم روزنامهنگاری تحقیقی دست به افشاگری میزنند!
اگر کسی ارادهای برای اصلاح حال و روز برخی مسئولین دارد، زمینه تحقق شفافیت در عملکرد، داراییها، دستمزد و پاداش را فراهم کند نه اینکه به مدعیان عصبی مزاج عدالتخواهی پروژهای سرویس بدهد. وقتی عدالتخواهی از عقلانیت تهی شد، راست و دروغ را به هم میدوزند، خطاهای بزرگ و فساد همکیشان خود را نادیده میگیرند و اشتباه فلان مسئول را به پای کل نظام و همه تاریخ جمهوری اسلامی مینویسند!
رهبری عزیز!
حاکمیت در برابر پرسش افکار عمومی مسئولیت دارد و موظف است پاسخگوی عموم مردم باشد. تلخ و دردآور است که با وجود انبوهی از چالشهای پیچیده، ما از حواشی ماجراهای ورزشگاه مشهد هم صدمه میبینیم و فوتبال ملی که میتواند نمادی از موفقیت جمعی و زمینه ساز دلگرمی و وحدت اجتماعی باشد، میشود بهانه ضدانقلاب! ماجرای عصبانی کردن مردم، گاهی آنقدر تمیز و بینقص پیش میرود که گمان میبریم، نکند سرویسهای بیگانه نقشه گرفتن ایران از ایرانیان در چنین حوادثی دنبال میکنند.
به واسطه این تفرقهافکنی دوباره باهم قهر می کنیم و به جان هم میافتیم! آقایان! یکبار برای همیشه با مناسبسازی فضا، امکان حضور بانوان در ورزشگاهها را فراهم کنید و یا اگر تصمیم دیگری دارید صادقانه اعلام کنید.
حضرت آیت الله خامنهای!
شورایعالی هماهنگی اقتصادی سران قوا، بر اساس تنفیذ اختیار حضرتعالی شکل گرفته است لکن با برخی تصمیمات خلق الساعه همچون افزایش ناگهانی قیمت بنزین بدون اطلاع مردم،حکمرانی صادقانه را تحدید میکنند. لذا از شما خواهش میکنیم و پیشنهاد میدهیم که حدود اختیارات این شورا و نظام مسائلی که در آن اجازه ورود و تصمیم گیری دارد را مشخص نمایید.
سوم، حکمرانی شجاعانه:
متاسفانه حاکمیت با گذشت 43 سال از انقلاب اسلامی، هنوز جرئت اخذ برخی تصمیمات بزرگ و تحولی را به دلایل و بهانهها و مصلحتتراشیها ندارد.
آیا میتوان از اصلاح ساختار سنتی و پوسیده بودجه گفت و در عمل رویههای سابق را تکرار کرد؟ آیا میتوان مدام از مبارزه با تبعیض و فساد گفت ولی در رعایت حال آقازادهها و دامادها اسراف کرد؟
آیا میتوان از تحول در آموزشوپرورش سخن گفت ولی دست اقلیت سرمایهدار را برای توسعه آموزش پولی باز گذاشت؟آیا میتوان از مولد نبودن مراکز پژوهشی انتقاد کرد و به ملزومات آن پایبند نبود؟ آیا میتوان همزمان با اعطای انحصار از خودروسازان داخلی تقاضای کیفیت کرد؟ آیا میتوان اصلاح نظام مالیاتی را معطل سرمایهسالاران نمود؟ آیا میتوان جوانان را به ازدواج و فرزندآوری تشویق کرد اما بازار مسکن را یله و رها نگاه داشت؟ نمی شود آقاجان. تغییر شجاعت میخواهد.
و اما کلام آخر:
تجربه دهه 90 کاهش سرمایه اجتماعی و ماموریت دهه پیش رو ترمیم آن است! اگرچه دشمن سعی می کند بنبست نمایی کند، معتقدیم، به تعبیر شهید عزیز ما حاج قاسم سلیمانی، میزان فرصتی که در بحرانها هست در خود فرصتها نیست! اما شرط اول قدم آن است که عاقل باشی! امام عزیز ما فرمود: «ما غیر از خدا کسی را نداریم، و نخواسته ایم که داشته باشیم.» ایران عزیز، امروز بیش از همیشه نیازمند بسط این روحیه است. و باز به فرموده امام «آنچه ما راغلبه داد، این روحیه بود.»
برای ما دعا کنید تا ثابت قدم، با حفظ روحیه انقلابی، خدمتگزار ایران عزیز اسلامی مان باشیم.
آقا به روزگاران، مهری نشسته بردل
بیرون نمیتوان کرد، حتی به روزگاران
ما دو دغدغه بسیار مهم داریم که علاقهمندیم نقطه نظر حضرتعالی درباره آنها را بشنویم، یکی در مورد مسئله جوانگرایی و دیگری در خصوص مسئله آرمان گرایی و مطالبه گری.
در مورد جوانگرایی که حضرتعالی تاکید بسیار زیادی در سال های اخیر داشتهاید، چند آسیب مهم قابل مشاهده است. یکی عدم شایسته سالاری است که بعضی از آقایان، اقوام، همشهری ها و منتسبان خودشان را وارد لیست ها، پست ها و صندلی ها میکنند. حقیقت تلخ این است که سیستم چندان آمادگی پذیرش جوانان آرمانخواه را ندارد و معمولا محافظه کارها در آن رشد میکنند. که اگر فکری به حال آن نکنیم جوان گرایی کارکرد خود را از دست میدهد. ضمن اینکه معتقدیم حتی اگر قدیمی های تشکل های دانشجویی پست های دولتی و حاکمیتی بگیرند، استقلال تشکل ها نباید خدشهدار شود و مسیر مطالبهگری باید ادامه داشته باشد.
اما در مورد آرمانگرایی و مطالبهگری،گاهی مشاهده می کنیم فعالان ساختارشکن میشوند و به بهانه برخورد با فساد، قائل به هیچ چهارچوبی نیستند. در مقابل برخی دیگر وقتی میبینند که مطالبه گری ها به نتیجه نمیرسد، سرخورده می شوند. خواهش می کنیم در خصوص ملاحظات مطالبه گری و آرمان خواهی در تشکل ها در شرایط کنونی، ما را از رهنمود های خود بهره مند سازید.
اسکندری: با تعدد مجالس قانون گذاری در کشور مواجهیم
در بررسی مسائل کشور نگاههای متفاوتی وجود دارد. برخی حل مسائل را منوط به رفت و آمد افراد و جناح ها میبینند ولی ما معتقدیم فراتر از رفت و آمد جناحها، مشکلاتی در ساختار حکمرانی کشور وجود دارد که باید مرتفع گردد. برای اصلاح نظام حکمرانی امکانهای متعددی وجود دارد که در این فرصت و به تناسب این جلسه میخواهیم در مورد ظرفیت رهبری برای حل مسائل حکمرانی صحبت کنیم.
در رابطه با شئون رهبری عدهای برای پیشبرد اهداف خود، شان ولی فقیه را در سطح یک سخنران و واعظ پایین میآورند و عدهای دیگر برای فرار از پاسخگویی، مسئولیت همه امور را به ولی فقیه حواله میدهند. اما مطابق با مبانی اسلام ناب، قانون اساسی و سیره امام و حضرتعالی، ولی فقیه دارای دو شان مرجعیت فکری و مدیریت کلان است. که بهرهگیری به جا از این دو شان میتواند گرهگشای بخش زیادی از مسائل کنونی کشور باشد.
به علت ضیق وقت ما آسیب شناسی مان از مشکلات کشور را در قالب 3 محور، که از اصلی ترین شئون مرتبط با مدیریت کلان رهبری است مطرح خواهیم کرد.
1. دفاع از تفکیک قوا
یکی از مسائل کنونی کشور شورا سازیهایی است که با هدف تفویض اختیارات رهبری و بعضا با هدف تجمیع تجارب و استفاده ساختارمند از نخبگان بودهاست. این امر موجب شدهاست که بجای اراده فرد، اراده عقل جمعی بر امور حاکم شود. اما امروزه با انبوهی از شوراهای ناکارآمد مواجهیم که هیچکس هیچ مسئولیتی را در قبال آنها قبول نمیکند.
نتیجه این موضوع این است که همه، مسئولیتها را، حواله به نظر شورا میدهند و مسئولیت خود را قبول نمیکنند. از طرفی برخلاف اصول قانون اساسی، که فقط یک مجلس قانونگذاری در آن وجود دارد، امروز با تعدد مجالس قانونگذاری مواجهیم که رفته رفته یک مجلس لاغر با تعداد زیادی شوراهای چاق ساخته است.
صرفا برای مثال اگر به یک مورد بخواهیم اشاره کنیم، شوراهایی که قرار بود صرفا شان سیاستگذار داشته باشند وارد حوزه تقنین شدهاند و از طرف دیگر اوضاع نمایندهای که مبتنی بر قانون اساسی تنها کسی است که قدرت قانونگذاری دارد به جایی رسیده که اگر بخواهد در مورد ظرفیت پزشکی تصمیم بگیرد میگویند وظیفه شورای عالی انقلاب فرهنگی است، اگر بخواهد در مورد سربازی حرف بزند ستاد کل از او شکایت میکند و اگر بخواهد در مورد واردات خودرو قانون بگذارد، یک هیئت در مجمع تشخیص مانع او میشود.
در کنار اینها حتی نظر نماینده برای هیئت رئیسه مجلس هم مهم نیست و شان نماینده تا اندازه یک کارمند برای رئیس مجلس پایین آمده است. البته نمایندگان محترم خوب است توضیح دهند آنجایی که هیچ مشکلی نداشتند چرا وظایف خود را درست انجام نمیدهند و اینگونه نباشد که این مسائل بهانه نمایندگان برای فرار از مسئولیت قرار بگیرد.
در همین رابطه بعضا شاهدیم روسای سه قوه در شورای سران، بجای نمایندگان مجلس، قانون گذاری می کنند و بعضا با پدیده عجیب تجمیع قوا به جای تفکیک قوا مواجهیم. به نظر ما می رسد باید از هرگونه اقدامی که به نوعی تفکیک قوا و اختیارات قوا را در کشور زیر سوال می برد، جلوگیری کرد و همچنین در ساخت و شکلگیری شوراها، شفاف بودن حوزه اختیارات و طراحی یک سازوکار پاسخگویی و مسئولیت پذیری را مدنظر داشت.
2.حراست از قانون اساسی
مسئله دیگری که متاسفانه در وضعیت فعلی کشور شاهد آن هستیم یتیم ماندن قانون اساسی است؛ به این معنا که در بعضی موارد، یا به قانون اساسی عمل نشدهاست؛ مثل حق مسکن یا حق اعتراض. یا صراحتا برخلاف قانون اساسی اقدام شده؛ مثلا علیرغم همه تاکیدات قانون اساسی بر آموزش و بهداشت رایگان و دسترسی عادلانه به امکانات آموزشی، عملا حرکت سیاست ها به سمت خصوصی سازی آموزش و درمان رفته است. یا مثال دیگر در همین مورد، باتوجه به نزدیکی روز قدس، این است که مطابق با اصل 11 قانون اساسی دولت جمهوری اسلامی باید کوشش کند تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد؛ امری که عملا در بین نهادهای مختلف مسئول، از جمله دولت و صداوسیما، مغفول مانده.
به نظر ما این مهجوریت قانون اساسی از آنجا ناشی می شود که برخلاف تجربه حکمرانی در سایر کشورها، هیچ مرجعی برای حفظ حرمت قانون اساسی و حراست از آن در کشور وجود ندارد. و جز رهبری کسی توان و امکان ایجاد یک نهاد برای صیانت از قانون اساسی را ندارد.
3. نظارت کلان
یک مساله قابل توجه مسئله نظارت کلان در بین دستگاههای کشور است. در رابطه با این موضوع دو نکته اصلی وجود دارد. اولین نکته آن است که به طور کلی برای ارتقای کارآمدی، همه مسئولان باید احساس کنند که تحت نظارتاند. درحال حاضر درمورد دستگاههایی نظیر دولت و مجلس، مرجع نظارت و حسابکشی مشخص است. ولیکن در مورد نهادهایی مثل قوه قضائیه، شورای نگهبان، صداوسیما و نهادهای فرهنگی و اقتصادی ذیل رهبری، که رهبری صرفا انتصاب کننده مدیران این نهادها هستند، چنین مرجعی وجود ندارد و کسی نمیتواند از این نهادها بازخواست کند و روسای این نهادها با اتکا به حکمی که از رهبری گرفتهاند خود را مبرا از هرگونه نظارت و پاسخگویی به مردم میدانند. به نظر میرسد که باید سازوکاری تعبیه شود که این نهادها نیز نظیر آنچه در مورد سایر دستگاهها وجود دارد، توسط عموم مردم قابل نظارت باشند و از پستو بیرون بیایند.
مسئله بعدی اما در مورد دستگاهها و نهادهایی است که حضرت عالی در موقف های مختلف مسئولیت آنها را برعهده گرفتهاید.نهادهایی نظیر سپاه، ارتش، اطلاعات سپاه، دفتر رهبری و ... برای مثال ساختارهای اطلاعاتی و امنیتی کشور به مسائلی نظیر استاندارد نبودن مبنای عملکرد، افزایش تصدی گری سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به جای انجام شئون نظارتی و تداخل در حوزه های عملیاتی با توجه به تعدد نهادهای امنیتی موازی دچار هستند.
یا در رابطه با نظارت بر این دستگاهها این سوال پیش میآید که چرا مسئله دخالت سرخود و مستقل اعضای دفتر رهبری در موضوعات مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حل نمیشود؟ یا در یک مورد دیگر مثلا میبینیم که سپاه تا آنجا در سیاست و انتخابات ورود پیدا کرده است که دو گروه مختلف در سپاه بر سر یک نامزد به جدل میپردازند و این دعوا به رسانه نیز کشیده میشود. یا اینکه به وضوح میبینیم که رسانههای سپاه، در انتخابات، رپورتاژ یک لیست انتخاباتی را میروند و از یک جناح سیاسی خاص جانبداری می کنند.
تجربه نشان داده است که این نهادها و افراد علی رغم تذکراتی که حضرتعالی در صحبتهای علنی و غیرعلنی خود داشته اید، همچنان بر اعمال خلاف خود اصرار میورزند. این مسئله از این موضوع حکایت میکند که ساختار نظارت دفتر رهبری توانایی این را ندارد که فرامین و رهنمودهای رهبری را در دستگاههایی که مستقیما تحت نظارت رهبری هستند پیش ببرد. به نظر میرسد که بازنگریهای جدی در این مورد نیاز است. اگر در بالاترین سطح حکومت با متخلفین قاطعانه برخورد شود، دستگاههای پایین تر هم به سامان خواهند شد.
در جمع بندی این مسائل اینطور بهنظر میرسد که اوضاع فعلی مملکت در یک وضعیت بی قاعدگی به سر میبرد، این اتفاق از یک جهت ناشی از ضعیف شدن نیروهای سیاسی حاضر در صحنه و همچنین تضعیف ساختارهای رسمی کشور، در کنار قدرت گرفتن نهادهای امنیتی است. و از جهت دیگر نتیجه اجرا نشدن بخشهایی از قانون اساسی و یا عمل بر خلاف قانون اساسی و بیتوجهی دستگاهها و ساختارها به وظایف خودشان مطابق با اصول قانون اساسی است.
این وضعیت هرج و مرج، عرصهی نقش آفرینی اشباح قدرتمندی شده است که کسی آنها را به چشم نمیبیند ولی اثرگذاری آنها برای مردم محرز است. مجموع این شرایط در پیوستگی این مسائل با امور روزمره زندگی مردم این حس را بوجود میآورد که یک ارکستر در جریان است ولی هر کسی ساز خودش را میزند.
نقش آفرینی حضرتعالی در برهههای زمانی مختلف ضامن و حافظ اصول انقلاب و نظام اسلامی بوده است و امید است که با اقدامات تحولی حضرتعالی این وضعیت بی قاعدگی مرتفع شود و کشور با سرعت بیشتری در مسیر ترقی گام بردارد.
بزرگخو: مهمترین وعده نمایندگان یعنی شفافیت آرا روی زمین مانده است
علی بزرگخو، دبیر اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان کشور (دفتر تحکیم وحدت) در دیدار تشکلهای دانشجویی با رهبر معظم انقلاب به نمایندگی از این اتحادیه دانشجویی نکاتی را مطرح کرد.
متن سخنان نماینده دفتر تحکیم وحدت:
انقلاب اسلامی ایران چراغ امید را در دل ملتی که سالیان سال مورد ظلم واقع شده بود، روشن کرد. ملتی که با مسئولیتشناسی بههنگام خود، برگ زرین تاریخ ایران را رقم زد. اما امروز همین عنصر یعنی مسئولیتشناسی در حال تبدیلشدن به یکی از معضلات حکمرانی است. به نظر عدم مسئولیتشناسی بازیگران عرصهی حکمرانی، تاثیر بسزایی در به وجود آمدن برخی ناکارآمدیها داشته است. منظور ما آن دسته از عناصری است که مسئولیت خود را به درستی نمیشناسند و هم خود کمکاری میکنند هم با ایجاد مزاحمت برای دیگر عوامل، منجر به ناکارآمدی میشوند.
در ادامه به آسیبشناسی در سه ساحت کارگزاران نظام، عناصر سیاسی و عناصر فکری میپردازیم:
نخست. عدم مسئولیتشناسی در بین کارگزاران نظام
متاسفانه این نوع مسئولیتنشناسی شایعترین نوع آن است. مثلا برخی آقایان در مجلس در همین مدت روی کار آمدن دولت جدید، به جای ریلگذاری قانونی در فضای جدید، به دنبال لابی برای انتخاب استاندار و فرماندار حوزهی انتخابیهی خود بودند! این در حالی است که مهمترین وعدهی نمایندگان، یعنی شفافیت آرا هنوز روی زمین مانده است. تلخی قصه آن است که اغلب نمایندگان، فهم غلط خود از مفهوم «نمایندگی مردم و مسئولیت ملازم با آن» را پشت دیواری از مظلومنمایی قایم میکنند! وعدههای برخی از بهارستاننشینان برای رای گرفتن از مردم با شعار شفافیت و سپس پشت پا زدن به همان مردم یک دروغ ملی بود. دروغی که سعی دارند با دروغهای دیگر، نظیر «مغایر بودن شفافیت با نظر کارشناسی» تطهیرش کنند.
حضرت آقا!
به عقیدهی ما چنین مجلسی نمیتواند انقلابی باشد.
در این مدت، هر زمان نمایندگان مجلس را بابت بر زمین ماندن اصلیترین وعدهشان مواخذه کردیم، پشت صفت انقلابی قایم شدهاند. از شما میخواهیم، این صفت را ازشان پس بگیرید تا فرزندانتان در دانشگاه بتوانند بدون برچسب خوردن، به نقد منصفانه بپردازند.
عدم مسئولیتشناسی در برخی حوزهها، به صورت جدیتری دیده میشود. امروز چندین نهاد گوناگون در کشور مسئول اندیشیدن و برنامهریزی در حوزه زن و خانواده هستند اما باید گفت همهشان روی هم، توان راهبری حتی یک برنامهی موفق در این سالیان را نداشتهاند. امروز به برکت انقلاب اسلامی، در زمینهی تحصیل زنان، پیشرفت قابل توجهی رخ داده است، اما مسئلهی ما «عدم تفکر و ترسیم نقشه راه برای زندگی زنان» است.
مشکل اینجاست که در هر نهاد و سازمانی، مشاور یا معاون امور زنان و خانواده داریم، اما، به دلیل روشن نبودن تکلیف جمهوری اسلامی با حوزه زنان، عملا این مناصب به جایگاههای تشریفاتی بدل شدهاند. ما در افق انقلاب اسلامی، انتظار فراگیری الگوی زن مسلمان ایرانی را داریم اما در عمل دچار سیاستهای واگرا در این حوزه شدهایم. در همین روزها که جامعه درگیر بحران جمعیت است؛ برخی اساتید دانشگاه، دانشجویان مادر را حتی به اتاق خود راه نمیدهند! از طرفی از اهمیت حضور زنان در تصمیمگیریها گفته میشود؛ اما در عمل، مسیر ورود زنان به عرصههای سیاسی، با سدهایی مواجه است که حتی بعد از ورود هم، احتمال اثر گذاری خیلی کم است و زنان عملا باید عطای سیاست را به لقایش ببخشند!
آقاجان!
رسیدن به آرمان زن مسلمان ایرانی را در تدوین و مهندسی نقشهی راه مناسب برای آن میدانیم ولی تجربهی این سالها نشان داده است که هیچ ارگانی مرجعیت پیگیری این موضوع را به عهده ندارد. ما در نظام مردمسالاری دینی، نیازمند تشکیل و تقویت حلقههای میانی زنان و دغدغهمندان این حوزه هستیم و انتظار میرود ساختار فعلی اصلاح، و در جهت تسهیل این مسیر بازسازی شود تا راه، برای تضارب آرا و گفتگوی سرمایههای جوان و متخصص کشور باز شود.
علاوه بر موارد مطرحشده، در برخی از موارد نیز کارگزاران با مسئولیتهای خود مشکل مبنایی دارند و آن را نمیپذیرند. برای مثال اعضای شورای نگهبان اساسا خود را در مورد رد و احراز صلاحیتها در انتخابات، به افکار عمومی پاسخگو نمیدانند و عنوان میکنند که نظر فقهی و حقوقی نیاز به پاسخگویی ندارد. فارغ از این که آیا اصلا میشود نظر فقهی و حقوقی در عرصهی حکمرانی را از نظر سیاسی جدا کرد، باید پذیرفت که اساسا احراز صلاحیت و تشخیص مدیر و مدبر بودن افراد، با فقه و حقوق غیرممکن است و لاجرم، نظر سیاسی افراد، دخیل خواهد شد.
رهبرا!
متاسفانه باید گفت شورای نگهبان با عدم تبیین تصمیماتش، تبدیل به عنصری نامطلوب در جهاد تبیین گشته است. این درخواست ما از اعضای شورای نگهبان تا به امروز کارگر نیفتاده و در مرحلهی اول، یعنی پذیرش مسئولیت رد و احراز صلاحیتها مانده است. به زعم ما باید با تکلیف به شورای نگهبان، اعضای این شورا را ملزم به پاسخگویی کرد تا در سال 1402 شاهد اولین انتخابات با این رویکرد باشیم.
دوم. عدم مسئولیتشناسی در بین نیروهای سیاسی
پای مسئولیتنشناسی به محافل سیاسی هم کشیده شده است. امروز در برخی محافل سیاسی که از قضا خود را صاحبان گفتمان انقلاب میدانند، مباحث در حد چگونگی ضایع کردن سردمدار جریان رقیب خلاصه شده است. گویا برای برخی انقلابیگری در تداوم دعواهای بیحاصل سیاسی معنا میشود.
آقایان مسئول!
بدانید مردم تفاوت چندانی بین شماها قائل نیستند! البته بیچاره مردم که از معادلاتتان حذف شدهاند و صرفا هر چند وقت یکبار تماشاگر رسواییهای جدیدتان میشوند.
امروز علاوه بر احزاب، تشکلهای انقلابی نیز دچار سردرگمی عجیبی در شناسایی مسئولیت شدهاند، برخی با اسم رمز مطالبهگری اقدامات ناامیدکننده را تجویز میکنند و برخی دیگر به بهانهی جهاد تبیین، چشمپوشی بر تمام ناکارآمدیها را!
حضرت آقا!
به نظر شما راهکار رهایی از این سردرگمی چیست؟
سوم. عدم مسئولیتشناسی در بین نیروهای فکری
امروز دانشگاه بیش از آنکه محل تولید علم و دانش باشد، محل استراحت اساتید دانشگاه و بیگاری کشیدن از دانشجویان است. سالانه هزاران مقاله به نام اساتیدی چاپ میشود که حتی نمیتوانند عنوان مقاله مذکور را بخوانند! دانشگاهیان نه تنها هیچ نسبتی با مسائل واقعی کشور برقرار نمیکنند بلکه دانشجویان را از روبروشدن با این مسائل از طریق عضویت در تشکل دانشجویی، منع میکنند. دانشگاه امروز در غیرسیاسیترین حالت خود از ابتدای انقلاب قرار دارد و به زعم ما عاملش ساختار آموزشی است ارزش را تولید مقاله میداند نه تحول! چرایی سختشدن مسیر تحول را هم باید در همین مورد جست، چرا که منشا تحولات جامعه یعنی دانشگاه از مرجعیت سیاسی و اجتماعی ساقط شده است.
متاسفانه باید گفت حوزه نیز وضعیتی بهتر ندارد. آن روحانیت مبارزی که روزی پیشقدم در ایجاد تحولات اجتماعی بود و همین نظام ماحصل سالها تلاش و مجاهدتش است، امروز تبدیل به جریانی خمود و بیحرکت شده است. در اقتصاد به بازگوکردن مواضع آن شهید بزرگوار در کتاب اقتصادنا بسنده میکند و در مسائل اجتماعی نظیر حوزهی زنان، حتی همان کار را هم انجام نمیدهد.
تحلیل ما این است: اگر کشور را آب ببرد، احتمالا دوستان را خواب خواهد برد! اینها همه ناشی از یک مسئله است: عدم مسئولیتشناسی در حوزه و دانشگاه
حضرت آیت الله خامنهای!
به زعم ما علاج ساختارهای مسئولیتگریز، مردم سالار کردن آنهاست، یعنی ساختارهای منطبق بر نظریهی مردمسالاری دینی. ساختارهایی شفاف، نظارتپذیر و پاسخگو که آگاهی بخشی را وظیفه خود قلمداد میکنند و بر خلاف غربیها به مردم نه به چشم مشتری و یا حتی شهروند، بلکه به چشم امتی تحولخواه و تحولگرا نگاه میکنند. تنها با ساختارهای مردمسالار است که میتوان انتظار تحولی پایدار داشت و تنها ساختارهای مردم سالار میتوانند روح انقلابیگری دائمی را در کالبد جامعه زنده نگه دارند و راه تفاسیر غلط از انقلابی گری و تولید رفتارهای مخرب را مسدود کنند.
نراقی: تحول واقعی، عقلانیت انقلابی مسئولان را میطلبد
محسن نراقی، دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی کشور، در دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب، به نمایندگی از بسیج دانشجویی نکاتی را مطرح کرد.
متن سخنان نماینده بسیج دانشجویی:
در گام دوم انقلاب اسلامی، ایران عزیز نیازمند پیشرفت جهشی است و امید جز اصلی ترین مولفههای پیشرفت یک جامعه در راه حرکت به سمت آرمان های خود میباشد، به عقیده ما امیدآفرینی در جامعه فعلی ما برای حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی نیازمند تحول است که در این باب نکاتی تقدیم حضور میگردد.
ما معتقدیم برای تحول مطلوب دو پایه اساسی دارد:
1. ترسیم نقشه راه تحولی
2. فرآیند تحقق بخشی به آن
ناظر به نقشه راه تحول
اسناد بالادستی زیادی همچون، سند چشمانداز 20 ساله، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نگارش یافتهاند؛ بسیاری از این اسناد، به دلیل توقف در «کلیات»، «سنجشناپذیر بودن» با نقدهای جدّی از جمله «عدم ارتباط با واقعیت میدان» مواجهاند، مصداق کامل این ناکارآمدی در سندنویسی برای تحول، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است که تقریبا هیچ پیشرفتی در عرصه عمل نداشته و حوزه آموزش و پرورش کشور به جای تحول دچار بحران شده است!
معتقدیم کمرنگ بودن تحقق بخشی از اهداف انقلاب اسلامی در عرصه عمل، را باید در دو عامل جستجو کرد؛ « اول فقدان طرح کلان و دوم نبود نظامات حکمرانی قابل اجرا» است.
حجم بالای مسائل بیپاسخ در حوزههایی مانند پول و بانک، مسکن، سلامت، فضای مجازی، زنان و خانواده و نظام تعلیم و تربیت و علیالخصوص بحثی زیربنایی مانند عدالت و پیشرفت، گواه ضعف در این دو عرصه است.
بدون شک متولی اصلی پاسخ به این مسائل در سطح کلان «نهاد علم» است. اما متاسفانه نهاد علم خود اولین موضوع تحول است. حوزههای علمیه اغلب یا با مسائل حکمرانی نسبت معناداری ندارند یا درگیر مفاهیم انتزاعی اند و علوم انسانی در دانشگاه نیز، عمدتا درگیر ترجمه یا اسلامیزه کردن مباحث تولید شده توسط اندیشمندان غربی است و دانشگاه های ما هیچ گونه ایده ای برای نیازهای تحولی انقلاب اسلامی تولید نمیکند.
ما راهکار را، تمرکز نهاد علم بر مسائل کلان انقلاب اسلامی میدانیم؛ و این امر جز از طریق شکلگیری گفتگوهای واقعی بین صاحبان اندیشه محقق نمیشود. در صورت تحقق این امر، اندیشمندان واقعی جای «ژورنالیستهای اندیشمند نما» را خواهند گرفت. از نگاه ما، مانع اصلی تحقق این امر مهم «کمبود تحمل و برخوردهای حذفی» در حوزه اندیشه ای است! چارچوب برخی از آقایان آنقدر تنگ است که حتی برخی دلسوزان درس پس داده نظام اسلامی نیز تحمل نمی شوند.
نتیجه این نوع نگاه این شده که دانشگاه های ما از پویایی بحث های فکری و رفت و آمدِ اندیشمندان، خالی شده و تنها برخی چهره های سیاسی کم بنیه، حق رفت و آمد به دانشگاه را دارند! اما؛ با فرض دستیابی به یک طرح کلان و نسخه های عملیاتی آن، فرایند تحول نیازمند لوازمی است که به اختصار به برخی از آنان میپردازیم:
اول- تحول در ساختارهای کهنه
فربه ساختاری و کثرت مراجع تصمیمگیر و سیاستگذار در برخی حوزهها، عرصه را به گونهای رقم زده که در تزاحم میان این ساختارها، یا تصمیم لازم اتخاذ نمی شود، یا تصمیم لازمِ بهنگام اتخاذ نمیشود یا تصمیم واحدی گرفته نمی شود و هر نهادی در حال ساخت جزیره خویش است، و یا تصمیم می گیرند، ولی مسئولیت تصمیم گرفته شده توسط هیچکس پذیرفته نمی شود. عدم هماهنگی میان ساختارهای متولی امر فرهنگ و اختلافات سالهای اخیر این نهادها اعم از صداوسیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی، سازمان تبلیغات و... شاهد مثال مدعای مذکور است!
تزاحم میان این نهادها به حدی است که حتی زمانی که حضرتعالی با هدف رفع آن، دستور بازطراحی نهادهای فرهنگی را صادر کردید، نهادهای فوق در امر باز طراحی نیز با یکدیگر به تزاحم خورده اند. آخرین خروجی این مدل غلط در تصمیم گیری هم همین ماجرای پاسکاری طرح صیانت - فارغ از درست یا غلط بودن آن- در بین دستگاه های نظام است. نتیجه این به هم ریختگی و عدم مسئولیتپذیری این شده، که فضای فرهنگی کشور در عرصه فضای مجازی به سرزمین اشغالی تبدیل شده است!
فارغ از بحث تحول ساختار، پیرامون برخی سازوکارها و مسائل مربوط به نهادها سوالاتی در ذهن فرزندان انقلابیتان شکل گرفته که در اینجا به دو مورد از آن می پردازیم:
1. آیا بنظر شما الزامی به وجود نهادی برای نظارت بر حسن اجرای قانون اساسی وجود دارد؟
2. آیا ورود شورای نگهبان به عرصه تشخیص مصالح سیاسی متناسب با شأن ساختاری-قانونی این نهاد مقدس است؟
دوم- انتخاب و انتصاب کارگزاران تحولی
اولین ویژگی کارگزاران تحولی، مسلح بودن به عقلانیت انقلابی است. تحول واقعی، عقلانیت انقلابی مسئولان را میطلبد. سالهاست برخی ادعای تناقض انقلابی گری با عقلانیت دارند و خودشان را «نماد عقلانیت!» نشان می دادند؛ در حالیکه ثمره عقلانیت آنها برجامی شد که هنوز که هنوز است فرصت برخی طراحیهای جدید را از سیاست خارجی ما سلب کرده! انقلاب اسلامی با عقلانیت مرسوم به پیروزی نرسیده و با این عقلانیت نیز پیشرفت نمیکند! اگر بنا بود با دستگاه فکری برخی آقایان نظام اسلامی اداره می شد، همان ابتدا باید جنگ تحمیلی را واگذار می کردیم، موشک های خود را تحویل می دادیم!
توسعه علم و فناوری در کشور ثمره عقلانیت انقلابی و تعطیلی فناوری هسته ای و سیمان ریختن در قلب رآکتور اراک که قلب دانشمندان ایرانی بود ثمره عقلانیت برخی آقایان است! امروز هم اگر دستگاه سیاست خارجی کشور بخواهد با عقلانیت آقایانِ گذشته اداره شود، ثمره ای جز پشیمانی برای کشور نخواهد داشت!
دومین ویژگی کارگزاران تحولی، متوقف نشدن در سازوکارهای کهنه است. نمونهای از عبور از محافظه کاری و تفکرات کهنه که منجر به تحول شده، حرکات نو در بخش خبر صداوسیماست که امیدواریم عدهای سرعت این حرکت را کند نکنند.
سومین ویژگی کارگزاران تحولی، داشتن نگاه تحولی است. به عنوان نمونه برخی دستگاههای محرومیت زدا، به جای توانمندسازی منطقه هدف و از آب و گل درآوردن مستضعفان (ایدهای که توسط گروههای جهادی فهم شده اما توسط برخی مسئولین هنوز فهم نشده)، به برخی مسیرهای سهل الوصولِ رایج و همیشگی اما ناکافی مثل توزیع بستههای معیشتی اکتفا می کنند!
چهارمین ویژگی کارگزاران تحولی، شجاعت در تصمیم گیری است. شجاعت در تصمیم گیری ایجاب می کند؛ که برای دلخوشی غیرواقعی مردم یا بخشی از مردم تصمیم غلط یا بی تصمیمی را انتخاب نکنیم!
حتما در عرصه اداره کشور در بزنگاه هایی تصمیم درست برخلاف خواست ظاهری بخشی از مردم یا نیازمند مقابله با گروههای انحصار گر و ذی نفع است؛ تصمیماتی ناظر به ساماندهی فضای مجازی، ساماندهی نظام مالیاتی، اصلاح نظام سلامت، نظام بانکی، طرح شفافیت ... حتما با مقاومت از سوی ذی نفعان یا افکار عمومی مواجه خواهد شد؛ اما در چنین موقعیت هایی از مسئولین انتظار می رود بجای تصمیم نگرفتن، تصمیمِ توأم با تبیین بگیرند. حجم بالای پروژه های نیمه تمام و طرح های غلط مانند پتروشیمی میانکاله و یا طرح های فولادی در وسط کویر و ناکارآمدی مزمن در صنعت خودرو حاصل همین نوع برخورد با مسائل کشور است!
رهبر انقلاب! برخی مسئولین باید بدانند با راضی نگهداشتن همه نمیتوان دست به اقدامات اساسی زد. متاسفانه بدعت نامبارکی را شاهد بوده ایم که برخی تصمیم میگیرند و برای توجیه تصمیم خود از حضرتعالی و نظام مایه میگذارند...
آقاجان حقیقتا در برخی از مسئولین نیازمند «جهاد تصمیم» هستیم ...
تغییر در نظامات گزارش دهی مسئولین و تبدیل آن از گزارش اقدام محور به گزارش نتیجه محور، ایجاد شاخصهای شفاف در انتصابات، مبتنی بر عملکرد افراد و نه ارتباطات قبیله ای، ایجاد صندلی داغ برای مسئولین و متحمل شدن هزینه اشتباهات افراد به خود افراد و نه بیت المال و جامعه و ایجاد سازوکاهایی برای جلوگیری از ایجاد رانت برای مسئولین، همگی لوازم انتخاب و انتصاب مسئولان تحولی در کشور است!
اما بدیهی است که هیچ تحولی در کشور جز با همراهی مردم حاصل نمی شود که مفصل در مورد آن بحث شده اما کمتر در مورد آن تلاش شده که نیازمند جهاد تبیین توسط حلقه های میانی است..
یک نکته اضافی در مورد شعار سال:
تحقق اقتصاد دانش بنیان و توسعه روز افزون شرکت های دانش بنیان، نیازمند آن است که بردارهای اقتصاد کلانِ کشور، «مشوّقِ تولید» باشند تا زمینهی رشد و جهش برای فضای دانشبنیان هم آماده باشد؛ اما وقتی در اقتصاد ما بر خلاف رویه معقول، جهت کلی یعنی صرفهی سرمایهگذاری در قیاس بین بازار مولد و غیر مولد، به شدت به نفع بازارهای غیر مولد است، که هیچ مانع کنترلی مثل مالیات بر عایدی و دارایی غیر مولد را در اقتصاد ایران بر سر راه خود ندارند، نتیجه کاملاً قابل پیش بینی است.
7 هزار شرکت دانشبنیان ما تقریبا 1 درصد تولید ناخالص ملی را شکل دادهاند؛ در حالیکه در سال 2020، 30 درصد از مجموع تولید ناخالص داخلی دنیا، یعنی 23 هزار میلیارد دلار را فقط 50 شرکت دانش بنیان ایجاد کرده اند. این بدین معناست که افزایش بیرویهی تعداد این شرکتها بدون توجه به شرایط اقتصاد کلان کشور، سیاست موثری به نظر نمیآید و اتفاقاً زمینه را برای ظهور و بروز سودجویان فراهم می کند.
راهکار ما در وهله اول تغییر بردار کلان صرفه در اقتصاد ایران به سمت تولید با ابزارهای مالیاتی در برابر بخش غیر مولد و در وهله بعدی تمرکز شرکتهای دانشبنیان بر صنایع مادر و مولدی همچون فولاد و نفت و گاز، تصحیح سیاست اشتباه ایدهمحوری و جایگزینی با مسئلهمحوری و دوری از شوآف استارتاپی میباشد. با ایجاد بازار واقعی برای این شرکتها خصوصاً توسط خود دولت به عنوان یک مشتری بزرگ، میتوانیم سیاستهای حمایتی خود از این شرکتها را با محدودهی زمانی معینی تعریف کنیم و اشتباه بزرگ کشور در قبال خودروسازان را تکرار نکنیم. بدیهی است اجرای این سیاستها ع لاوه بر اینکه نیاز به آسیب شناسی قریب به ده سال فعالیت معاونت علمی ریاست جمهوری پیرامون تکثیر استارتاپ های«شبهِ دانش بنیان» دارد، پیشبُرد آن بسیار فراتر از توان معاونت علمی بوده و همکاری همهجانبه وزارتخانههای اقتصادی را میطلبد.
کلام اخر
ما به عنوان بسیج دانشجویی پیش قدم میشویم و اعلام آمادگی می کنیم تا جان در بدن داریم باری از انقلاب اسلامی برداریم. به نظر میرسد که مهمترین عرصهای که ما به عنوان دانشجو میتوانیم نقش آفرینی کنیم عرصه «جهاد تبیین» و بسترسازی «گفتگو و تولید فکر» پیرامون مسائل اساسی کشور و نیز مطالبه جدی از مسئولین من باب «النصیحةُ للائمهِ المسلمین» میباشد.
آقا جان شما فرمودید بسیج پاره تن مردم است و هرگز نباید مصالح مردم را فراموش کند؛ اگر شنیدید که فرزندانتان با فراخواندن مسئولان به مناطق مستضعف نشین پیگیر حل مسائل مردم شدند، اگر شنیدید در بخشهای مختلف کشور درباره مسائل نظام و انقلاب تریبون آزاد مردمی برگزار کردند و درباره آنچه هستیم و آنچه باید باشیم با مردم سخن گفتند - که البته گویا این به مذاق برخی مسئولین خوش نیامده است- اگر دیدید پیگیر قولهای عمل نشده برخی مسئولین هستند، اگر پیگیر مسائل شورای شهر امیدیه و آب منطقهای سیستان و... هستند. بدانید همه اینها پیرو فرمایش حضرتعالی، بدین دلیل است که بگوییم هنوز هستند عدهای که بی هیچ جیره و مواجبی پیگیر تحقق آرمانهای انقلاب و مسائل مردم هستند.
کاظمی: قرارگاه آب و محیط زیست با رویکرد علمی تشکیل شود
محمدحسین کاظمی دانشجوی، دبیرکل اتحادیه جامعه اسلامی در دیدار رمضانی مقام معظم رهبری با تشکل های دانشجویی سخنانی را مطرح کرد.
متن سخنان نماینده اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان:
بنده امروز سلام گرم اعضای بزرگترین اتحادیه دانشجویی کشور را خدمت شما عرض میکنم و در همین ابتدای امر از حضرتعالی طلب دعای خیر برای ایشان مینمایم
رهبرا در طول 43 سال گذشته نظام اسلامی ایران افتوخیزهای زیادی را طی نموده و کارگزاران مختلفی را بر مسند اجرایی و قانونگذاری و قضایی خود دیده گردنههای پر پیچوخم بسیاری مانند دوران دفاع مقدس، ترورهای ناجوانمردانه منافقین و شهادت بهترین فرزندان این مملکت را به خود دیده است، دوران سازندگی را با آن چرخ توسعة غربی و گفتمان توسعة سیاسی را با آن جنجالآفرینیهای هرروزه پشت سر گذاشته، عدالتطلبی و حمایت از مستضعفین و انحراف از خط امام و رهبری را چشیده و دوران 8 ساله سخت گذشته را با تمام کمکاریها و ترک فعلها سپری نموده است و امروز در فضای جدید سیاسی هوای تازهای را تجربه مینماید ملت شریف ایران و بهخصوص مستضعفین زجرکشیده و سیلیخورده پای انقلابشان ایستاده و با تورم دورقمی و اشرافیگری برخی مسئولین و آقازادههای بیکفایتشان هنوز پای عهدشان با امام و شما ایستادهاند.
ولی آقاجان چه بگوییم که در انتخابات اخیر آنچه ظهور و بروز یافت حاکی از آن است که اگر دوباره امید را در دل مردم روشن نکنیم و انقلاب را به ریل اصلی برنگردانیم سرمایة اجتماعی نظام مثل کوه یخ آب میشود.
آقاجان در این وضعیت راهحل اساسی از دید ما تغییر نرمافزار اداره کشور و تحول در حکمرانی نظام با پشتوانه مردمی است. تحولی که بتواند گام دوم انقلاب اسلامی را آنطور که شاید و باید رقم بزند و زمینهساز تحقق تمدن نوین اسلامی شود. از این رو گفتمان یکپارچه و واحد در راستای تحول حکمرانی میتواند کشور را از مشکلات متعددی که با آن مواجه است نجات دهد.
گفتیم گفتمان، مسئلهای که خلأ آن در قوای سهگانه بهشدت احساس میشود و وقتی به رئیسجمهور محترم میگوییم گفتمانتان چیست پاسخ میدهند گفتمان امام و رهبری، آقایان بهجای آنکه مختصات و جغرافیای نظری و عملی دولت و مجلس را ترسیم کنند با یک واژة دولت و مجلس انقلابی توپ را در زمین شما انداخته و ناکارآمدیهای خود و کارگزارانشان را به نام شما و امام راحل میاندازند.
بس است مایه گذاشتن از رهبری بس است پای رهبری را بهپای طرحها و لایحههای غیرکارشناسی باز کردن با شعار دادن و کلیگویی و تدوین اسنادی که به مرحله اجرا نمی رسند نمی شود گفتمان واحد ارائه داد و تحول ایجاد کرد و زمینهساز دولت اسلامی شد.
آقاجان زمان زیادی از طرح دولت اسلامی توسط حضرتعالی میگذرد اما امروزه ارزیابی دقیقی از نسبت وضع فعلی کشور با تحقق آن وجود نداردحال سؤال مهم اینجاست که برای تسریع در تحقق دولت اسلامی چه باید کرد؟
رهبرا! این روزها صدایی از بدنه دولت به گوش میرسد که باعث اختلال در روند سیاسی آینده کشور خواهد شد. عدهای درصددند با نام جوانان انقلابی، حزبی دولت ساخته تشکیل داده و در کارزار سیاسی - انتخاباتی آینده ورود نمایند که اگر این اتفاق رخ دهد باعث ایجاد شکاف بین جریان انقلابی شده و نتیجه ای جز سرخوردگی جوانان مؤمن انقلابی و کاهش جدی مشارکت نخواهد داشت.
آقاجان درخواستی نیز در مورد نمایندگان حضرتعالی در استانها را داریم، برخی از این حضرات افرادی هستند که احساس میشود آشنایی چندانی به تکنیکهای ارتباطی و اقناعی ندارند و بعضاً برخی از اینان دور خود حصاری کشیدهاند و خود را از مردم جدا کردند در حالی که اینان باید امتداد دهنده حضرتعالی باشند و منش جنابعالی را در استانها تداعی کنند که نیاز است در ترکیب فعلی تجدید نظری صورت بگیرد و اشخاصی باروحیه جوان انتخاب شوند که جذب سرمایه اجتماعی برای نظام داشته باشند نه هزینهزایی البته که ما نمونههای موفق انتخاب نمایندگان ولیفقیه را دیدهایم و برکاتش بر همگان مشهود است.
حضرت آقا
زنان عنصر مؤثر در شکلگیری دولت و تمدن نوین اسلامی هستند بنابراین باید سیاستگذاریهای درست در حوزه زنان انجام گیرد. اما بلاتکلیفی و مشخص نبودن سیاستهای اجرایی در این حوزه، نهتنها بستر را برای حضور اجتماعی زنان فراهم نمیکند بلکه زمینه را برای سو استفاده افرادی فراهم ساخته است که با تبدیل مسئله دست چندم به اولویت اول برای نظام هزینهزایی میکنند؛ و بعضاً در صددند که هویت جدیدی را بهجای هویت ایرانی اسلامی به زنان و دخترانمان غالب کنند.
آقاجان! الحمدلله با اینکه پس از هفت سال و البته با تأکیدات فراوان حضرتعالی، جمعیت و فرزندآوری به دغدغه نظام تبدیل شده است اما با افراط و تفریطهایی که از جانب برخی در برخورد با این مسئله حیاتی صورتگرفته منجر به تصور حاکمیتی بودن فرزندآوری در نگاه عامه شده که نتیجه آن به عدم همراهی مردم بدل گشته است. اگرچه تصویب قانون در زمینه جمعیت لازم بود، اما کافی نیست!
نکته قابلتوجه، کارشناسان جمعیتی بدنه نظام هستند که اولاً نگاه جامعی نسبت به موانع فرزندآوری ندارند ثانیاً سیاستگذاری آنها گلخانهای و بهدوراز فهم مردم است ثالثاً سیاستهای تدوین شده توسط این اشخاص ناکارآمد است و رابعاً عمومیت ندارد.
آقایان، مسئولین و کارگزاران قوای سهگانه، اوفوا به عهدکم اوفوا به عهدکم
شما قرار بود با تغییر دولت و مجلس، مشکلات اساسی و معیشتی مردم را حل کنید و سفرة کوچکشدة مردم را بسیطتر کنید پس چه شد اوفو بعهدکم. قرار بود بازار سرمایه که چوب حراج زد به سرمایه مالی مردم و اجتماعی بهنظام، به ثبات برگردد و زیان مردم جبران شود پس چه شد اوفو بعهدکم قرار بود بساط بانکداری ربوی، رانتخواری و تورم افسارگسیخته و اختلاس در کشور جمع شود پس چه شد اوفو بعهدکم.
آقایان کجای کار هستیم که نهتنها به وفای عهد خود عمل نکردید بلکه وقت خود را صرف زدوبندها و انتصابات اطرافیان کردید که توان عملی کردن شعارها و وعدههایتان را ندارند، بس کنید و از خون ریخته شده برای حفظ صندلیتان خجالت بکشید.
البته آقاجان ما هم سعی کردیم به عهد خود وفا کنیم. از پافشاری بر روی مبانی با برگزاری دورههای سالانه تا تربیت افسران جنگ نرم و ورود به مسئله زنان و خانواده و بینالملل، در همین راستا با توجه به مراودت فرهنگی که با دانشجویان جهان اسلام داشتیم، بهرسم امانت سلام برادران پاکستانی، سوری و یمنی خود را خدمت حضرتعالی تقدیم میکنیم.
حضرت آقا!
متأسفانه دیروز برجام توسط عدهای دانسته یا ندانسته به اهرمی علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده بود و امروزه تبدیل به یک اسباببازی سیاسی حزبی داخل کشور شده است. به نظر میرسد اگر تصمیم واحد و دقیقی درباره برجام گرفته نشود بازی سیاسی و حزبی عدهای تمامیتخواه منجر به چنددستگی جریان انقلابی شده و البته منافع ملی را نیز مجدداً به خطر خواهد انداخت.
حضرت آقا
امروز دشمن روش و حربه جدیدی را برای مقابله با مردم ایران اسلامی به کار گرفته است. پررنگ شدن اعتراضات ساختگی بهنظام اسلامی با رویکرد و ادبیات دینی، مسئلهای است که امروز در فضای مجازی و حقیقی دیده میشود. به عنوان مثال عده ای در صددند با تمسک به نهجالبلاغه و برداشتهای افراط و تفریط گونه از آن، شبهاتی را علیه جمهوری اسلامی طرح کرده و جذب سرمایه اجتماعی را این بار نه از قشر غیرمذهبی که اتفاقاً از قشر مذهبی و حزباللهی داشته باشند. می خواهند بچه مذهبی و حزب الهی را در مقابل انقلاب اسلامی قرار دهد مسئله ای که امروزه پیرامون این موضوع با آن روبرو ییم بحث مواجهه درست و تبیین مفاهیم صحیح نهجالبلاغه و اسلام سیاسی است.
آقاجان
اگر هدف، تحقق تمدن نوین اسلامی است باید چرخه معیوب تعلیموتربیت اصلاح شود. متأسفانه آموزشوپرورش در نگاه حاکمیت در اولویت نیست معلم بهعنوان عنصر اثرگذار در آموزشوپرورش باید تبدیل به پرورشدهنده افراد متعهد، دغدغهمند و انقلابی شود، نه تبدیل به فردی محافظهکار که شأن و شخصیتش را به حقوقش گره زدهاند که در باب این موضوع راهکارهایی تدوین شده است که تقدیم حضرتعالی خواهد شد.
نظام آموزش عالی باید ابزاری برای تشکیل جامعه متعالی بوده و آرزوی دیرین دانشجویان یعنی ارتباط صنعت و دانشگاه را تحقق بخشیده و در خدمت شعار سال باشد. آموزش عالی با کمیت گرایی و مدرکگرایی صرف، و رویآوردن به جذب حداکثری دانشجویان، بدون درنظرگرفتن نیاز و مسئله جامعه از قافله تولید علم کاربردی عقبمانده است؛ شناور نبودن جذب دانشجو با نیاز جامعه نتیجهای جز اتلاف عمر جوان و تربیت جوانان تحصیلکرده بی مهارت ندارد.
جوانی که بدون هدف وارد دانشگاه شده و برای فرار از سربازی اجباری روی به تحصیلات تکمیلی میآورد، دیگر فرصتی برای خدمت به کشورش را ندارد.
در مورد جوانان نخبه باید به این نکته اشاره کرد که علیرغم حمایت حضرتعالی برای حفظ نخبگان اقدام تحولی صورت نگرفته است و برعکس عدهای با سوءمدیریت موجب ناامیدی جوانان میشوند برای مثال پزشکان جوان کشور که برادری خود را در خط مقدم مبارزه با کرونا ثابت کردهاند نسبت به چهل و نهمین دوره آزمون دستیاری پزشکی دغدغه داشتند و تقاضا دارند که نسبت به اطاله دادرسی شکایتشان و متأسفانه استنکاف وزارت بهداشت از اجرای قوانین خود و آرای دیوان عدالت اداری تذکری داده شود و ماجرا حل شود.
و اما آقاجان مهمترین موضوع برای حال و آینده کشور؛ آب، محیط زیست و کشاورزی است. دولت در عرصه سیاست گذاری مخصوصا در عرصه آب و محیط زیست که جنبه امنیتی هم دارد باید به سمت دانشگاه ها روی بیاورد پیشنهاد ما این است که قرارگاه آب و محیط زیست با اختیارات فراقوهای و با رویکرد علمی تشکیل شود و تصمیمات آن ضمانت اجرایی نیز داشته باشد. البته ما در اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان در حال تشکیل قرارگاه در سطح دانشجویی و استادی هستیم.
اقا جان اکنون نیاز به آمایش سرزمین فرا قوهای برای عدم ایجاد تعارض منافع و با محوریت آب در هر حوضه ای احساس میشود تا بر مبنای پتانسیل آبی هر منطقه ای برنامه های مربوط به توسعه صنعت و کشاورزی ارائه و اجرا گردد.
بحران آب و خشکسالی و کمبود منابع آبی هر چند یک مشکل جهانی است ولی نمی توان امنیت غذایی کشور را نیز به خطر انداخت لذا باید مسئله امنیت آب و امنیت غذا همزمان مد نظر مدیران کشور قرار گیرد و در این میان نیاز به تحول در کشاوری سنتی و ورود دانش بنیان به مسئله تولید با ایجاد تحول و نوآوری در روش ها و فرآوری محصولات سالم با کمترین مقدار آبی مصرفی است.
آقا جان این ها دغدغه هایی بودند که فرزندان انقلابی شما در اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان مهم دانسته اند. حضرت آقا به آینده امید داریم و معتقدیم که انشاالله پرچم انقلاب اسلامی توسط حضرتعالی به دستان پر برکت حضرت حجت (عج) خواهد رسید.
انتهای پیام/