یادداشت| از آمریکا تا بوسنی؛ کدام دغدغه طالب‌زاده و آوینی را بهم رساند؟


نادر طالب‌زاده مستندساز و شخصیت برجسته‌ی رسانه روز گذشته دار فانی را وداع گفت. این مستندساز انقلابی بعد از فوت، مورد تمجید و تجلیل افراد با تفکرات مختلف سیاسی قرار گرفت که نشان از شخصیت جامع‌الاطراف وی داشت.

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم-محمدعلی سافلی: نادر طالب‌زاده مستندساز، فعال رسانه و پیشکسوت سینما و تلویزیون شب گذشته بعد از مدتی دست و پنجه نرم کردن با بیماری دار فانی را وداع گفت. طالب‌ زاده‌ی 68 ساله از همان ساعتی که وداع گفت مورد تجلیل شخصیت‌های مختلف با تفکرات سیاسی مختلف قرار گرفت؛ وجه ممیزه همه، خاطرات تمجیدگونه از طالب‌زاده و تقدیر از نگاه منصفانه او و دغدغه‌اش برای تربیت نسل جوان بود. 

برای شناخت دقیق طالب‌زاده و شالوده فکری و تربیتی او باید به تبار و تربیت او نگاهی انداخت؛ وی علاوه بر اصالت خانوادگی، بخشی از شالوده شخصیتی‌اش از همنشینی با آوینی و امثال آوینی گذشت و بعد از شهادت او تلاش داشت مسیر استاد را ادامه دهد. 

نادر طالب‌زاده فرزند سرلشکر منصور طالب‌زاده اردوبادی از رجال برجسته ارتش در دوران پهلوی بود که بخاطر گزارش  جسورانه‌اش به شاه درباره علل شورش سال‌های 1341- 1342 عشایر فارس مغضوب و بازنشسته شد و نزدیک یک سال محاکمه و دادگاهی شده و از سال 43 خانه‌نشین شد و سپس به آمریکا رفت و در آنجا درگذشت. 

سرلشکر اردوبادی مدتی جزو حلقه شهید سپهبد ولی‌الله قرنی و سایر امرای مغضوب تحت نظر دستگاه‌های امنیتی حکومت شاه بود. سرهنگ غلامرضا نجاتی، در کتاب ماجرای کودتای سرلشکر قرنی به افسرانی اشاره می‏‌کند که همراه با سرلشکر قرنی شبکه‏ ای تشکیل داده بودند و برای عملیات کودتا، و یا علیه یگان نظامی مخالف با یکدیگر همکاری می‏ کردند، که یکی از سه نظامی مشهور آن پدر مرحوم طالب‌زاده بود.

وی اگرچه شرایط تحصیل و اقامت در آمریکا را داشت اما با پیروزی انقلاب به یاری نظام نوپای جمهوری اسلامی شتافت و با آغاز جنگ تحمیلی راه جبهه‌های نبرد شد. برادر او ناصر طالب‌زاده نیز پزشک ایرانی و دانشمند مقیم آمریکا و استاد دانشگاه سیاتل بود که در سال 87 بر اثر ایست قلبی درگذشت. 

نادر طالب‌زاده درباره خدمات برادرش در زمان فوت او چنین نوشت: «دکتر ناصر طالب‌زاده پزشک کلینیک اورژانس شهر سیاتل آمریکا از سال 1996 توانست با مدیریت بر هفده کلینیک، که حدود 100 پزشک و پرستار آمریکایی در آن‌ فعالیت می‌کردند، موفق ترین پزشک شهر سیاتل شناخته شود. او با توطئه‌ای مبنی بر همکاری وی با حزب الله لبنان به محاکمه کشیده شد و به زندان افتاد؛ چون برادرم ایرانی و مسلمان بود هماره به او مشکوک بودند و از سوی دیگر چون پزشک موفقی بود او را به نحوه و نوع اعمال پزشکی و استفاده از طبابت شرقی و طب سوزنی و همچنین تهمت همکاری با حزب الله لبنان محاکمه کردند. »

تبار خانوادگی او و کسب شرافت از پدر بخشی از هویت او را شکل می‌داد اما در ادامه مسیر هم‌‌نشینی با شخصیت‌هایی بود که بعد معنوی و شخصیت مذهبی او را تکمیل می‌کرد و مهم‌تر از همه اینها وقوع انقلاب اسلامی بود.

طالب‌زاده که پیش از انقلاب به‌دلیل ظلم دستگاه علیه پدرش جلای وطن کرده بود، با پیروزی انقلاب به میهن بازگشت و همه امکانات مادی در غرب را کنار گذاشته و برای کمک به پیشبرد انقلاب راهی میهن شد و پیش از سایرین قدر و اهمیت انقلاب را می‌دانست و به تعبیر خودش انقلاب اسلامی ماهیت ایران را عوض کرد و کشور را از ورطه سقوط رهانید: «انقلاب اسلامی ماهیت ایران را تغییر داد. نه تنها ایران بلکه درک ما را از اسلامی که یک دین عبادی است عوض کرد. من به آن می‌گویم استحاله‌ی ادراک جمعی آدم ها از نجاست به آب. حالا ممکن است آبش گل‌آلود باشد؛ ولی ماهیتش عوض شد. حالا یک جاهایی آبش زلال و شفاف است و بعضی جاها گلی است ولی به هرحال آب است، انقلاب ماهیت ایران را عوض کرد. اگر در آمریکا همه چیز در حال نابودی است؛ انقلاب این تغییر را به وجود آورد...»

نام نادر طالب‌زاده در زمره شخصیت‌هایی است که در کنار آوینی می‌درخشد و حلقه اتصال وی و آوینی به همدیگر دغدغه‌ای بود که طالب‌زاده را از تحصیل در دانشگاه کلمبیای آمریکا به ایران کشاند و آوینی را هم از رشته معماری به سمت هنر سوق داد و آن دغدغه مستند کردنِ عظمت انقلاب بود. 

خود او درباره آشنایی با آوینی چنین می‌گوید: «من سال 58 یک فیلم مستند در تلویزیون به نام "واقعیت" ساختم که در رابطه با گروگانگیری بود. آن موقع من در ساختمان تولید شبکه یک بودم و ایشان در ساختمان دیگری حضور داشتند. تصادفاً یکی دو بار همدیگر را آنجا دیده بودیم، ولی همدیگر را نمی‌شناختیم تا این که در زمان جنگ سال 1362، طی عملیات آبی-خاکی خیبر، فیلمی ساختم به نام "والعصر "... ایشان این کار را دید و بنای آشنایی‌مان از آنجا شروع شد. بعد از آن دیگر با هم ارتباط داشتیم.»

«والعصر» از اولین آثار طالب‌زاده به ماجرای پروژه عظیم مهندسی جنگ یعنی احداث جاده 13 کیلومتری سید الشهداء(ع) در دل مرداب‌های هور، طی عملیات خیبر می پرداخت و نقطه اتصال او با آوینی شد که تا‌ آن زمان آثاری همچون خان‌گزیده‌ها و قسمت‌هایی از روایت فتح را ساخته بود. 

او که از کربلای 5 به این سو در زمره همراهان آوینی به شمار می‌رفت، مکتب آن شهید در مستندسازی را مستند اشراقی توصیف می‌کند؛ مکتبی که طالب‌زاده تا پایان عمر نیز خود را پیروی آن می‌دانست و در آثارش این مسئله نمود داشت: «فیلم‌های ایشان، یک جور تأییدیه انقلاب اسلامی از زبان یک هنرمندبود. به ویژه برای ما که از آن طرف دنیا آمده بودیم خیلی کمک می‌کرد تا انقلاب از منظر یک هنرمند موفق و مدرن، برایمان دوباره تفسیر شود. اولین مستندهایی که دیدم، در رابطه با جنگ هم نبود؛ در مورد مشکلات مردم ایران در اقلیم‌های مختلف بود و سبک کاملاً جدیدی داشت. یعنی تدوینی بود بر اساس آنچه که بعدها به آن "مستند اشراقی " می‌گفت. این که گفته شد "مستند اشراقی " عبارت کاملاً درستی بود. به معنای واقعی یک کار خلاقه ی (spiritual) روحانی بود. کاری که بر اساس حضور و یک روحانیت خاص شکل گرفته بود. مرتضی کسی است که به لحاظ عبادی و سلوکی حضور دارد. این فرق مرتضی با بقیه بود.»

 علاوه بر آوینی، شخصیت دیگری که بر شکل‌گیری هویت مذهبی طالب‌زاده تاثیرگذار بود، مرحوم علی صفایی حائری بود. روحانی متفکری که طالب‌زاده و برخی همفکرانش قصد داشتند در خلأ آوینی او را جای وی بنشانند اما موفق نشدند.

مرحوم علی صفایی حائری که علاوه بر حوزه دین، در حوزه ادبیات و سینما نیز دستی بر آتش داشت و کارگردانان جوانی همچون رضا میرکریمی و مجید مجیدی و فرج‌الله سلحشور و بیژن بیرنگ با او دمخور بودند.  نادر طالب‌زاده در جریان ساخت مستند «عصر انتظار» با صفایی گفتگوی مفصلی کرده بود و ساختار کلی این مستند بر همین اساس شکل گرفت. با اینکه صفایی پرچمداری هنر انقلاب را نپذیرفت اما به تعبیر طالب‌زاده، همچون نسیمی عمل کرد که مدتی خلأ آوینی را برای بچه‌های اطراف او پر کرده بود. 

طالب‌زاده در طول قریب سه دهه بعد از شهادت آوینی تلاش خویش را به کار بست تا حتی المقدور مسیر او را در مستندسازی و تربیت نیرو ادامه دهد و حلقه اطراف آوینی را در مسیر او نگه دارد.

کمتر مستندساز انقلابی را می‌توان نام برد که مدعی باشد در مسیر یادگیری از طالب‌زاده مشورت نگرفته و یا با او مصاحبت نداشته است. هرچند خودش بیش از آنچه انجام داده بود انتظار داشت: «من خودم همیشه از خودم ناراضی هستم. همیشه دنبال یک حد بالاتری هستم. در یک مقطعی فرصت داشتم دانشجویانی را در رشته فیلمسازی تربیت کنم، در مرکز آموزش فیلم سازی وزارت ارشاد که مدت سه سال مدیریت آنجا در اختیار من بود. به لطف خدا گروه فیلمسازی خوبی تربیت شد به کمک مدرسین خوبی داشتیم. گروهی از شبکه المنار لبنان آمده بودند. گروهی از افغانستان آمده بودند و گروهی هم از ایران بودند که الان همه آن گروه فیلمسازند. حضورم در تأمین برنامه هم خواسته آقای لاریجانی بود که من تا یکسال قبول نمی‌کردم و بالاخره با وساطت 2-3 نفر از بزرگان پذیرفتم؛ چون کار من آن نبود. ولی در آن 5-4 سالی که در تلویزیون بودم می‌توانستم خیلی زیاد به مدیران داخلی انتقاد کنم. همین برنامه گفت‌وگوی بعد از خبر و برنامه گفت‌وگوی زنده پیشنهاد من بود و البته خیلی از جاها هم زورم نرسید. شاید هم تلاش نکردم.»

موسسه افق نو یکی از اقدامات موثر طالب‌زاده در فضای رسانه‌ای کشور بود؛  سازمانی مردم نهاد و غیردولتی که ‏برای اولین بار پای چهره‌های شاخص و منتقد غربی را طی کنفرانس‌های بین المللی و نشست‌های علمی‌-تخصصی در تهران به ایران باز کرد.‏ اقدامی که خشم مقامات آمریکا را در پی داشت و به تحریم این موسسه و طالب‌زاده از سوی وزارت خزانه‌داری آمریکا منجر شد. 

مستند «شمارش معکوس» و «ما آنجا بودیم» دو مستند شاهکار طالب‌زاده در کارنامه کاری او بود؛ در اولی ده ایالت آمریکا را پشت سر گذاشت و با حدود 100 نفر از مقامات آمریکایی گفت وگو کرد تا چهره واقعی سیاستمداران آمریکا را نمایش دهد. در مستند دوم نیز تلاش می‌کند ابعاد حادثه یازده سپتامبر را در گفت‌و‌گو با اندیشمندان و مردم آمریکا بررسی کند. 

40 سال از عمر با برکت طالب‌زاده در مسیری گذشت که پیشتر عمر امثال آوینی در آن گذشته بود و آن هم تصویر کردن انقلاب در قاب رسانه بود و مجموع این زحمات از او آوینی ثانی ساخت. شخصیتی که درک صحیح او از ماهیت انقلاب، موجب نشد تا به رغم مصادره غیرتوجیه اموال پدری‌اش از مسیر حق فاصله بگیرد و همچون سابق در رسالتی که بر عهده داشت ثابت قدم بود. 

انتهای پیام/