نگاهی به مشی سینمایی نادر طالب‌زاده؛ پنجه در پنجه صهیونیسم هالیوودی برای "بشارت منجی"


نادر طالب‌زاده جزو معدود فیلمسازانی بود که از غرب آمد اما از درون آن به نقد تفکرات ضدمهدی در هالیوود و سینما پرداخت و از فروپاشی پایه‌های تمدن غرب و زمینه‌سازی انقلاب اسلامی برای ظهور، در آینه سینما گفت.

خبرگزاری تسنیم-محمدباقر صنیعی منش: تبیین و نقد اندیشه و محتوای فرهنگی و تمدنی غرب موضوعی است که باوجود آنکه افراد بسیاری به‌دنبال آن رفته‌اند، کمتر کسی توانسته است در آن به معنای واقعی کلمه توفیق یابد. شاید از اولین چهره‌ها سید مرتضی آوینی بود که در مقالاتی که در مجله سوره منتشر کرد نشان داد در آن چیرگی نمایانی دارد. اما مستندساز و مسافری از مغرب‌ زمین، خیلی زود ندای امام و بنیان‌گذار انقلاب اسلامی را شنید، و از آنجایی که دل پاکش کلام حق را با گوش جان لبیک می‌گفت، بار سفر بربست و به زادگاه خود یعنی ایران آمد. نادر طالب‌زاده چهره‌ای که ادبیات انگلیسی را در دانشگاه راندولف میکن و فوق لیسانس کارگردانی سینما را در دانشگاه کلمبیا خوانده است، با آمدن به ایران و با تولید مستندهایش نشان داد که می‌خواهد در مقابل فرهنگ غربی و با تسلطی که بر تکنیک از خود غرب آموخته است، فیلم اسلامی بسازد. اما با یک مضمون یا هدف مهم که باید آن را مسئله ظهور و زمینه‌سازی انقلاب اسلامی برای قیام مهدی موعود (عج) خواند. طالب‌زاده مهدویت و ظهور را داراپی یک دشمن می‌داند و آن چیزی نیست جز صهیونیسم جهانی.

اولین مستند او به‌نام «والعصر» از تلویزیون نمایش داده شد. مستندی که با نمایشش کم کم علاقه‌مندان سینما و انقلاب را متوجه خود کرد. بهروز افخمی در این باره گفته که به شهید آوینی گفت: چه کسی این مستند را ساخته است؟ آوینی هم جواب داده که پسری است که از آمریکا آمده و نامش نادر طالب‌زاده است. مستندی که طالب‌زاده درباره‌اش گفته که دستمایه آشنایی او با آوینی شده است.

طالب‌زاده اندیشه نقد غرب را در جان‌مایه سینمایی خود پروراند. او چیزی داشت که همه از این امتیاز برخوردار نبودند: آشنایی و زندگی در قلب غرب نوین یعنی آمریکا. این شد که با سفرش بعد از جنگ به دیاری که در آن زندگی کرده بود، تلاش کرد تا وجوه ناگفته و مغفول آمریکا را نشان دهد. مستندی که تماشایش برای غرب‌گرایان سخت و گران بود. مستند «ساعت 25». او در این مستند سراغ بی‌خانمان‌ها، نقض حقوق سرخ‌پوستان و افزایش چشمگیر بیماری‌های خطرناک مقاربتی مانند ایدز در این کشور رفت. او در بطن این مستند، جوهره‌ای را بیان کرد که شاید تا آن روز کمتر کسی آن را فریاد کرده بود: فروپاشی آمریکا! شاید گفتن این جمله هم برای بسیاری آن روز خنده‌دار بود اما این اقدامِ نادر برای این کار نشان داد که طالب‌زاده جسارت دارد.

او خود درباره این مستند می‌گوید: "این مستند به این سؤال پاسخ می‌دهد که آمریکا در 10 سال اول پیروزی انقلاب اسلامی، دچار چه بحران‌هایی شده است؟ مستند بدون آن که کلامی آورده باشد، می‌گوید دلیلی که باعث می‌شود آمریکا به فروپاشی برسد، ایستادن آن در برابر اسلام است. مثلا همین بحران اقتصادی که آمریکا با آن درگیر است نیز به دلیل نقشه کشیدن‌‌هایش علیه اسلام است".

اما این تمام ماجرا نیست. همان‌طور که در ابتدای این متن اشاره شد او قصد داشت که تنها تمدن غرب را صرفاً‌ نقد نکند، بلکه در پس نقدش کلامی مهم که در اندیشه شیعه در عصر غیبت اهمیت زیادی دارد را بیان کند و آن «ظهور» است. حتی مستند «ساعت 25» نیز چنین اندیشه‌ای دارد. طالب‌زاده این نکته را درباره وجه نام‌گذاری فیلمش بیان می‌کند. می‌گوید که مرتضی آوینی به من گفت "اسم کار را «ساعت 25» می‌گذاریم. ساعتی که از 24 گذشته و وارد دوره آخرالزمان شده است یعنی زمان وارد بعد جدیدی شده است. معتقدم که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) باعث کلیدخوردن آن عصر جدید شده است. امام خمینی(ره) فرمود انقلاب اسلامی یک انقلاب جهانی است که از ایران شروع شده اما اکنون از ایران خارج شده و رهبری آن با امام زمان است".

بنابراین ریشه فکری نادر طالب زاده در وجهه سینمایی او که اصلی‌ و بزرگ‌ترین جنبه کاری اوست به تبیین ظهور در عصر غرب‌زدگی و فروپاشی آن می‌رسد. ابوالقاسم طالبی کارگردان فیلم‌های یتیم‌خانه ایران و قلاده‌های طلا در این باره به خبرنگار تسنیم می‌گوید: نادر طالب‌زاده در سینما خیلی به ظهور اعتقاد داشت. از ابتدا که اولین فیلم و سریال خود یعنی «بشارت منجی» را ساخت قصد داشت تا ظهور را نشان دهد. این اثر درباره مسیحیت نیست درباره ظهور است که متأسفانه نگذاشتند آن‌طور که شایسته است کار شکل بگیرد. اساساً امام زمانی فکر می‌کرد و این شکلی بود.

طالب‌زاده درباره این فیلم می‌گوید که بیشتر از یک بار در جشنواره‌های آمریکایی نمایش داده نشد اما بعد از آن مقالات زیادی درباره فیلم نوشته شد. فیلم مسأله‌ بزرگی را در غرب به چالش کشیده بود.

اما این درونمایه آخرالزمانی و حیاتی قبل‌تر در مستندهای دیگری که او درباره اوضاع سایر کشورهای دنیا داشت ادامه پیدا کرد. مستند «خنجر و شقایق» که همکاری مشترک او با شهید آوینی است نیز در خلال نمایش رفتارهای ضدانسانی و تمدنی صرب‌ها در بوسنی و هرزه‌گوین، انقلاب را نویدی برای نجات بشریت از ظلمت غرب و استکبار جهانی نشان داد. در یکی از صحنه‌های فیلم که آن سال جنجال به پا کرد، جوانی را دیدیم که با ظاهر پانکی و عینک رامبویی، سربند الله اکبر بسته است و شعار می‌دهد. این تصویر به روی مجله سوره آمد و وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کاسه داغ‌تر از آش شد و با مجله به دلایل واهی برخورد قانونی کرد!

او در مستند «رویش در آتش» که ماجرای سفر او با حسن رحیم‌پور به صربستان است، به خانه مردی می‌رود که مسلمان شده و نام خود را به خمینی تغییر داده است. مستندی که از صدور پیام انقلاب به آن سوی مرزهای دنیا خبر می‌دهد.

طالب‌زاده این نگرش را در سینما باز هم ادامه داد و بعد از ساخت سریال «بشارت منجی» رو به برنامه‌های نقد سینمایی در تحلیل هالیوود آورد. گویا فهمیده بود ساخت فیلم و سریال با موضوع زمینه‌سازی انقلاب اسلامی برای ظهور آن‌قدر دست‌انداز و موانع دارد که او را مانند فیلمسازان دیگر انقلاب خانه‌نشین می‌کند.

طالبی در این‌باره نیز به خبرنگار تسنیم می‌گوید که "جریان تفکر انقلابی از روزی که انقلاب اسلامی شروع شده است تا الان مظلوم بوده است و مظلوم خواهد ماند. واقعاً نمی‌دانم چرا؟ گویا چون شیعه علی است مظلوم است. حضرت علی هم برخلاف قدرت بدنی، ظاهری و باطنی که داشت همواره مظلوم بود حتی در حکومت خودش. این مظلومیت هست و نمی‌توان کتمان کرد."

اما نقد سینما، فرهنگ و تمدن غرب  میان‌بری بود برای اهداف او. کم‌کم او به عنوان چهره کارشناس و برنامه‌ساز در برنامه‌هایی مانند به‌سوی ظهور، سینما و مهدویت و سینما 1 حضور پیدا کرد. او در این برنامه‌ها نگرشی که توضیح آن داده شد را تبیین می‌کند و مطالبی را در خصوص ارتباط میان مهدویت و غرب نوین بیان می‌کند. او در یکی از این برنامه‌ها می‌گوید شاید کسی باور نکند اما دین مسأله‌ای است که در سینمای غرب طرفداران بسیار زیادی دارد و فیلم‌های زیادی درباره آن ساخته می‌شود.

در اواخر دهه 1380 او در کنفرانسی در سالن فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برای نقد و تحلیل سریال LOST که آن روزها سروصدای زیادی به پا کرده بود حضور پیدا می‌کند و جنبه‌های فکری غربی این سریال را تحلیل می‌کند. جلسه‌ای که حواشی داشت. برخی از دانشجویان از نقد یک کارشناس انقلابی به سریالی غربی خوششان نمی‌آمد اما طالب‌زاده در همان جلسه نشان داد که به تحلیل سریال از وجوه غرب‌شناسی اشراف دارد. این را می‌شد از گفت‌وگوی خوبی که در بخش پرسش و پاسخ میان دانشجویان و طالب‌زاده شکل گرفت فهمید.

او در آخرین سال‌ این دهه با برنامه "راز" باب مباحث نقد فرهنگی را باز می‌کند و در اولین برنامه که در ماه مبارک رمضان سال 1389 شروع می‌شود، به سراغ نقد هالیوود از منظر تفکرات ضد مهدی و شیطانی آن با حضور مجید شاه حسینی می‌رود. در قسمت‌های دیگر این برنامه نیز به موضوعاتی چون مستندسازی آخرالزمان، استراتژی سینما، سینمای هالیوود و تقابل با انقلاب و سینما و آخرالزمان می‌پردازد.

بنابراین دهه 1380 را باید دورانی از زندگی طالب‌زاده معرفی کرد که شاید او برای فیلمسازی داستانی خیز برداشته بود اما همان‌طور که طالبی پیش از این گفت نگذاشتند تا کار او جان بگیرد. برای همین بیشتر به عنوان کارشناس و برنامه‌ساز تلویزیونی ظاهر شد. اما او در همین دوران در فکر یک اتفاق مهم دیگری بود که خیلی زود بنیاد کاری ویژه در عرصه جهانی شد.

طالب‌زاده که اندیشه مهدویت را در سینما قدم به قدم همراه با تحولات جهانی دنبال می‌کرد، جنبه مبارزه‌ای خود را با وسعت بیشتری علنی‌ کرد؛ مبارزه فرهنگی با اسرائیل و صهیونیسم جهانی.

در سال 1390 و در آغاز دهه پایانی قرن سیزده شمسی، نادر طالب‌زاده حرکتی تازه را پایه‌ریزی می‌کند. طالب‌زاده نقد درون‌گفتمانی و با مخاطب داخلی را دیگر کافی نمی‌داند. به این می‌اندیشد که باید درباره هالیوود و نقد آن با زبان جهانی و با مخاطبین بین‌المللی صحبت کرد. برای همین در بهمن 1390 کنفرانس بین المللی «هالیوودیسم و بیداری اسلامی» را برگزار می‌کند. در این همایش شان استون فرزند الیور استون کارگردان مطرح هالیوودی و تعدادی از مستندسازان و فعالین فرهنگی و رسانه‌ای حضور پیدا می‌کنند. از سال بعد این همایش تبدیل به کنفرانس افق نو می‌شود. محلی بزرگ برای نقد اسرائیل و صهیونیسم جهانی.

از اینجا به بعد پای فیلمسازان و منتقدان هالیوودی به این کنفرانس باز می‌شود و شاخک‌های حساس اسرائیل و آمریکا به این همایش بزرگ متوجه می‌شود. طالب‌زاده که در همین ایام مشغول راه‌اندازی و پایه‌گذاری شبکه افق در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است، تبدیل به یک چهره مطرح بین‌المللی در زمینه نقد اسرائیل و تفکر ضدمهدوی می‌شود. او در کنار آن به عنوان مشاور و داور در جشنواره فیلم عمار حضور دارد و چهره‌های سینمایی و فرهنگی جهان را مانند افق نو به این رویداد می‌آورد و مستندسازان را برای ساخت مستند راهنمایی می‌کند. حالا دیگر حاج نادر به عنوان چهره‌ای بزرگ و مطرح در عرصه سینما و رسانه شناخته می‌شود که چهره‌های مهم فرهنگی ضدصهیونیسم جهان او را می‌شناسند. او در دهه 90 در "افق نو"، جشنواره "عمار"، برنامه‌های "راز" و "عصر" دیده می‌شود و با تفکرات و اندیشه‌های معاند مقابله می‌کند.

داریوش ارجمند سال گذشته در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم صالح، با اشاره به همین موضوع گفت: به آقای نادر طالب‌زاده که در صدا و سیمای ما یک تنه با رسانه‌های معاند می‌جنگند هم تبریک می‌گویم.

حاج نادر مهدویت و تفکر صهیونیستی در هالیوود را رها نمی‌کند و این بار با برنامه "عصر" ضمن دنبال کردن مباحث مهم فرهنگی، سیاسی و رسانه‌ای، هالیوود را در زمینه‌های ریشه‌ای‌تر مانند تحریفات و مبانی فکری آن دنبال می‌کند. چهره‌هایی مانند شهریار بحرانی، آیت الله علی قائم مقامی، شاه حسینی و... در این برنامه‌ها حاضر می‌شوند و به تحلیل و بررسی هالیوود می‌پردازند.

در نهایت حاج نادر طالب‌زاده که در همین ایام بیماری عجیبی را پشت سر گذاشته است، روزهای پرکاری را در عرصه برنامه‌سازی و مشاوره فرهنگی و هنری پشت سرمی‌گذارد. دیدگاه‌های او در نقد هالیوود و صهیونیسم جهانی باعث می‌شود که ظن قوی مبنی بر ترور بیولوژیک او به‌وجود آید. اندیشه او در زمینه مهدویت و رسانه و سینما، راه جدید و روشنی را برای جوانانی باز کرد که مشتاق تبیین این مسیرند. میراث او در این زمینه صدها ساعت مستند، برنامه‌، جلسات سخنرانی و حضور در رسانه‌های کشور است. امروز بی‌شک مهدویت و مبارزه با افکار صهیونیستی او در دنیا توسط فیلمسازان و فعالین فرهنگی دنبال می‌شود و در جای‌جای دنیا به این خیل عظیم اضافه خواهد شد. البته جای خالی شخص نادر طالب‌زاده را کسی نمی‌تواند به این راحتی پر کند.

پایان این گزارش را به جملات طالبی در خصوص همین موضوع به پایان می‌رسانیم: معمولاً انسان‌های مهم که از دنیا می‌روند، تا زمانی که جای آنها پر شود، زمان می‌برد. وقتی که شهید بهشتی به شهادت رسید ما می‌گفتیم که ایران پر از بهشتی است، اما واقعاً اینگونه که نبود. زمان می‌برد که شخصی مانند نادر طالب‌زاده به جبهه و جنگ برود تا این الماس وجودی او و استعدادهایش بروز و ظهور پیدا کند و پای کار باشد. واقعیت این است که خلأ بزرگی ایجاد شده است. دشمن او را زد و خیلی هم دقیق کسی را که باید می‌زدند، زدند. من معتقدم سلحشور، سجادپور، شورجه و طالب‌زاده و دیگر افرادی که با لبنان ارتباط داشتند، همه این افراد را زدند. من آقای سلحشور را از نزدیک می‌شناختم، انسانی بود که بسیار سالم زندگی می‌کرد همین‌طور نادر طالب‌زاده، اما ناگهان از بین رفت. اینکه ناگهانی از بین برود برای من عجیب است. صهیونیست‌ها او را زدند و خدا لعنتشان کند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط