وقتی اهداف سازنده یک سریال با صحنهای مخرب ضایع میشود
سکانسهایی که بودن یا نبودنشان هیچ خدشهای به روندِ داستانِ سریالها وارد نمیکند اما گویی قرار گرفتنِ آنها در جریانِ سریالها به منزلهی جبران کردن خلأهای محتوایی و سوژهای برخی مجموعههای تلویزیونی و سریالهای نمایشخانگی است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سریال «از سرنوشت» به سی و ششمین قسمتِ خود رسیده است. سریالی که داستانِ پرفراز و نشیب زندگی دو کودک پرورشگاهی را در سه فصل پیشین خود به تصویر درآورد. و اینک در فصل چهارمش ماجراهای دوران جوانی هاشم و سهراب را روایت میکند.
سریالی که میکوشد با به تصویر کشیدن سعی و تلاشِ دو جوانِ تولیدکننده شعار "ما میتوانیم" را به مخاطب جوان خود القاء کند.
اما شبِ گذشته در سی و ششمین قسمتِ این سریال، در میانِ تمامِ نکاتِ آموزنده داستان زندگی هاشم و سهراب، صحنهای به نمایش درآمد که تناسبی با هدف سریال و قابِ تلویزیون که از بیشترین مخاطب در میانِ وسایل ارتباط جمعی برخودار است، نداشت.
صحنهای از نحوه آماده کردن موادمخدر جهت استعمال!
در این صحنه شاهدیم وقتی که کاراکترِ رحیم در دورِ آتش با شاهین (پسر جوان) و مینو (دختر جوان) داستان که میخواهند غیرقانونی از کشور خارج شوند، نشسته، همزمان در حال پُرکردن سیگار از موادمخدر است و چنان با آب و تاب از خواصِ آن سخن میگوید که گویی میخواهد برای مخاطبِ تلویزیون، استفاده از آن را تبلیغ کند! صحنهای که وصله ناجورِ برای یک سریالِ آموزنده است و بودنش هیچ ارزش افزودهای برای این سریال ندارد و نبودنش هم چیزی از جذابیتهای این سریال نزدِ مخاطب نمیکاهد.
معمولاً از این دست صحنهها به عنوان تابوشکنی یاد میشود؛ شاید خیلی زمان نگذشته است که شاهد یکی از این تابوشکنیها در فصل سوم سریال «بچه مهندس» در همین شبکه دو سیما بودیم؛ زمانی که کاراکتر (تینا) از مسعودِ قصه خواستگاری کرد؛ اما این تابوشکنی کجا و تابوشکنی استعمال موادمخدر در روی صفحه تلویزیون کجا؟! که اولی تحتِ شرایطی میتواند سازنده یک خانواده باشد و دومی در هر صورت، مخرّب بنیان خانواده میشود.
گفته میشود اغلبِ این تابوشکنیها برای وایرال شدن و سرزبانها افتادن توسط سوداگرانِ این روزهای وادی فیلمسازی طراحی میشود تا با تهییج و جذبِ مخاطب، درآمد بیشتری را به دست آورند. درآمدی که به قیمتِ خدشهدار شدن فرهنگ و اخلاق در جامعه کسب میشود. در حالی که هدفِ تلویزیون از پخشِ سریال تقویت فرهنگ و اخلاق است و هیچ تناسبی با استفاده از جذابیتهایی که موجبِ کسب درآمد بیشتر میشود، ندارد.
این شیوهها بیشتر به دردِ فیلمسازانی میخورد که آثارِ خود را در پلتفرمهای مجازی و یا سینما به فروش میرسانند و دغدغهای جز، پُرکردن جیبهای خودشان از پولِ بیشتر ندارند. اما در رسانه فراگیری همچون صداوسیما که دسترسی مخاطب به آن، به سهولت اتفاق میافتد، بروز چنین رفتارهایی در فیلمسازی و جذبِ مخاطب، توجیه ندارد.
نمایی از سریال «بچه مهندس3»
از طرفی دیگر، سازندگانِ این سریالها در پلتفرمهایی غیر از تلویزیون میکوشند تا از این طریق ضمنِ پوشاندن ضعفِ داستان و فیلمنامه خود، از این رقابت سوداگرانه عقب نمانند. سکانسهایی که بودن یا نبودنشان هیچ خدشهای به روندِ داستانِ سریالها وارد نمیکند اما گویی قرار گرفتنِ آنها در جریانِ سریالها به منزلهی جبران کردن خلأهای محتوایی و سوژهای برخی مجموعههای تلویزیونی و سریالهای نمایشخانگی است. شاید اگر بازبین و ناظرِ سریال همچون سانسورِ برخی از فیلمهای سینمایی بیشتر مراقبت میکرد، امروز شاهدِ آموزش آشکار نحوه استعمال مواد مخدر در تلویزیون نبودیم.
این نوع صحنهها و سکانسها بیشتر از اینکه تلنگری مثلِ خطر اعتیاد را برای مخاطب آشکار کند، بیشتر نقشِ ترویجدهنده دارد. این خطر کجا مخاطبِ نوجوان و جوان را تهدید میکند؟ جایی که نظرسنجی مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما و تلوبیون منتشر میشود. این سریال را در تلویزیون بیش از 26 درصد تماشا کردند و در فضایِ اینترنت، بیش از 12 میلیون بیننده آناند.
این آمارها آنجایی خطرناک میشود که به جهتِ بیننده بیشتر در فضایِ اینترنت (تلوبیون)، نشان میدهد که نوجوانان و جوانان بیننده این سریالاند. به همین خاطر طراحی چنین صحنههایی بیشتر از فرهنگسازی، سوگیریهای ضدفرهنگی و ضداخلاقی را به دنبال دارد. از طرفی وایرال شدن گسترده تیکههایی از این صحنهها در فضایمجازی، این سوگیریها را دو چندان میکند و جا دارد مسئولان ذیربط این خطرِ نگاهِ مخاطب را به مراتب جدّی بگیرند. چون بیش از توجه به قابِ تلویزیون، مخاطب نوجوان و جوان، بخشهای حساس و حاشیهای این برنامهها و سریالها را در فضایِ مجازی دنبال میکنند.
مطمئناً این آخرین باری نخواهد بود که چنین سکانسهایی به قیمتِ وایرال شدن در فضایمجازی بیرون میآیند چرا که بعضاً امکان دارد برخی سازندگان تعمدی هم از این کار داشته باشند، اما این بازبینها، ناظران و تصمیمگیرندگان برای پخشِ این مجموعههای تلویزیونیاند که باید هوشیارانهتر برخورد کنند. چرا که متأسفانه نظارت و بازبینی در تلویزیون به یک فرآیندی تبدیل شده که گهگاه شاهدِ این صحنههای خارج از عرف هستیم.
به نظر میرسد پُرکردن چاه ویلِ آنتن تلویزیون و عقب نماندن از ماهواره و شبکه نمایشخانگی، مسببِ اصلی این شتابزدگی در ساخت و عدم هوشیاری بازبینها و ناظرانِ سیما باشد. وقتی سریالی همزمان با روزهای پخش فیلمبرداری میشود و تدوینهای بهلحظه دارد؛ حتماً نمیتوان انتظارِ یک سریال دقیق و بینقص را داشت.
این اتفاق در سریالهای چند سال اخیر افتاده و اینجاست که شاید بتوان گفت ایکاش میتوانستیم تلویزیون را به عقب برگردانیم؛ دهههایی که سریالهایی ساخته میشدند محتوا برای سازندگان آنها ارجح بود اما گویی امروز حاشیهها از ارجحیت بیشتری برخوردار شدهاند. مطمئناً شتابزدگی در تدوین و ساخت آثار متعدد هم مزید بر علت شده که مخاطب بیش از تماشای سریالها، بیننده گافها و اشتباهات در پرداخت و فیلمنامه برخی از سریالها در صفحات مجازی باشد.
انتهای پیام/