برنامه درسی مدارس صدای دانشآموزان و معلمان است؟
اگر دانشآموزان و معلمان احساس کنند که برنامه درسی طراحی شده صدای آنان است، به نیازهای دانشآموزان پاسخ میدهد و عاملیت آنها را نادیده نمیگیرد، بیشتر به آن نزدیک میشوند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ سید علی خالقینژاد دکترای مطالعات برنامه درسی در یادداشتی به موضوع برنامه درسی مدارس و میزان پاسخگویی به نیازهای ذینفعان اصلی یعنی دانشآموزان پرداخته است.
او در این یادداشت نوشت: تقریباً در اکثر نظامهای آموزشی انتظار میرود که دانشآموزان پس از طی کردن دورههای تحصیلی به افرادی متفکر، خلاق، تحلیلگر، علاقهمند به مسائل اجتماعی، دارای اعتماد به نفس و عزت نفس مناسب، برخوردار از هوش هیجانی مناسب، معنوی و اخلاقی، سازگار، دارای بینش علمی و کارآفرینانه متناسب با ویژگیهای رشدی تبدیل شوند؛ اما آیا چنین انتظاری در عمل به وقوع میپیوندد یا از جنس اتوپیا به شمار میآید؟
بدون شک تحلیل برنامههای درسی مدارس در دو سطح «برنامه درسی طراحی شده» و «برنامه درسی در عمل» میتواند تا حدی در پاسخ به انتظار فوق گرهگشایی کند.
برنامه درسی طراحی شده در ایران در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی سازماندهی و تدوین میشود و در قالب کتابهای درسی و سایر رسانههای آموزشی به مدارس عرضه میشود. این برنامه را میتوان از جنبههای مختلف مورد سوال قرار داد: آیا اهداف و پیامدهای هر برنامه درسی بر اساس نیازسنجی و مشارکت ذینفعان شکلگرفته است؟ آیا اهداف و پیامدهای برنامههای درسی واقعبینانه، پیشرفته، منسجم و سازگار هستند؟
آیا وزن اختصاص داده شده به دانش، مهارتها و عاملیت و بودن دانشآموزان در دورهها یا حتی پایههای تحصیلی متناسب با سطوح رشدی در اهداف و تولید محتوا صورت گرفته است؟ آیا رسانهها و ابزارهایی که برای عرضه محتوا مورداستفاده قرار میگیرند جذاب و متناسب با اهداف برنامه درسی هستند؟
چنانچه در سطح برنامه درسی طراحی شده به مؤلفههایی از قبیل مشارکت ذینفعان، نیازسنجی، تدوین اهداف واقعبینانه، پیشرفته، سازگار و شفاف بهصورت جدی پرداخته شود. همینطور، بهصورت ظریفی توازن میان دانش، مهارت و عاملیت و بودن دانشآموزان متناسب با نیمرخ رشدی آنها در اهداف و محتواهای آموزشی ملاحظه و در کنار این موارد محصولات آموزشی تولید شده از استانداردهای کیفی لازم برخوردار باشند، میتوان گفت که برنامه درسی طراحی شده در مسیر رسیدن به اتوپیا قرار گرفته است و بر علیه اتوپیای نظام تربیتی نیست.
برنامه درسی طراحی شده تنها بخشی از نظام برنامه درسی است و آنچه بسیار مهم و کلیدی است برنامه درسی در عمل است. به این معنا که در عمل برنامه درسی طراحی شده چگونه مورد تفسیر مجریان یعنی معلم، خانواده، دانشآموز و کارکنان مدرسه قرار میگیرد. چنانچه مجریان احساس کنند که برنامه درسی طراحی شده صدای آنان است، به نیازهای دانشآموزان پاسخ میدهد و عاملیت آنها را نادیده نمیگیرد، بیشتر به آن نزدیک میشوند و انحراف بین این دو برنامه کم خواهد شد.
از منظر دیگر، حیات برنامه درسی در اجرا به این وابسته است که دانش نظری در کتابهای درسی پراکنده و بیهوده نباشد و از چنان ارزش و انعطافی برخوردار باشد که بتواند تجربیات دانشآموزان را فعال و آنها را به مشارکت و درگیر شدن در فرایند یادگیری وادار سازد تا «دانش» به «دانستن» تبدیل شود. البته، نقش معلم در فرایند درگیرشدن دانشآموزان بسیار مهم است و او میتواند به دانش جان تازهای ببخشد.
چنین چیزی مستلزم برانگیختن فضای توجه، پرسشگری، امکان آشناییزدایی از آموختهها، سنجش درستی ایدهها و گفتگو در باب دانش در میان دانشآموزان و در نهایت پیوند دانش با مسائل بومی و محلی، استانی، ملی و جهانی است. در چنین فضایی است که «دانش» با هنر معلم و مشارکت دانشآموزان به «دانستن» تبدیل میشود و بخشی از مهارتهای نرم از قبیل هنر جستجوگری و نقد، کنجکاوی، مشاهدهگری و پرسشگری تقویت میشوند و عاملیت و بودن دانشآموزان نیز در کنار این مهارتها رشد مییابد و شکوفا میشود.
البته بدون تردید پرورش بخشی از مهارتها در مدارس مستلزم وجود امکانات سختافزاری از جمله آزمایشگاه، کتابخانه و کارگاه و نرمافزاری به صورت دسترسی به ابزارهای یادگیری الکترونیکی است.
چنانچه مدارس از این نظر در مضیقه باشند امکان خلق تجربیات و فرصتهای یادگیری توسط معلم کمتر خواهد شد. کارکردهای دیگر مدارس و مورد انتظار از برنامه درسی از قبیل ایجاد انضباط، کنترل عواطف و هیجانات، احترام به حقوق خویش و دیگران، مدیریت کارآمد زمان، رشد معنوی و اخلاقی و غیره در دانشآموزان ماهیت تعاملی زیادی دارند و رشد اصیل آنها به تعاملات مناسب بین معلم و کارکنان مدرسه با دانشآموز و خانواده و در نهایت برخورداری از خانواده سالم وابستگی زیادی دارد.
در مجموع با وجود اینکه داشتن اتوپیا برای تربیت دانشآموزان از طریق برنامههای درسی بسیار مهم است ولی واقعیت این است که تربیت دانشآموز پدیدهای بسیار پیچیده و چندبعدی است و اکوسیستم شکلگیری آن تنها به آموزشها و تجربیات مدرسهای حاصل نمیشود و همین موضوع رسیدن به همه انتظارات تربیتی را از دسترس خارج میکند. با این حال، چنانچه برنامههای درسی طراحی شده و در عمل بهصورت کارآمدی سازماندهی و اجرا شوند بخشی از مسیر رسیدن به اتوپیای نظام تعلیم و تربیت پیموده خواهد شد.
انتهای پیام/