کلاس اول تلویزیون را باید دست چهکسی سپرد؟
همیشه برای کلاسِ اول و پیشدبستانی بهترینها انتخاب میشوند تا پایه علمی و آموزشی کودکان تقویت شود؛ شبکه کودک هم کلاسِ اول مخاطبان تلویزیون است و این امیدواری وجود دارد که معاون سیما مدیر شایسته و متخصصی را روانه ساختمان شبکه کودک کند.
خبرگزاری تسنیم- مجتبی برزگر: چندی پیش پیمان جبلی رئیس صدا و سیما سکانِهدایت معاونت سیما را به محسن برمهانی واگذار کرد. بعد از دو روز براساسِ حکمِ او، مدیران شبکههای یک، دو، چهار، آموزش، قرآن و امید سیما منصوب شدند. چند روز پیش هم رضاپور به شبکه نمایش رفت و این شبکه هم بعد از مدتها استقلال پیدا کرد.
اما در میانِ همه این انتصابها و تغییرات و تحولات، هنوز خبری از انتصابِ مدیری در شبکه کودک نیست. شبکهای که از هر حیث، اهمیت ویژهتری دارد و انتظار میرفت مدیرانِ وقت فکری به حالِ وضعیتِ مدیریتی شبکه کودک میکردند. حتی سرپرست هم برای این شبکه منصوب نشد و همان روزها حمید شاهآبادی معاونِ وقتِ سیما با کارکنان شبکه دیداری کرد و این روزها هم گویا با راهبری برمهانی معاونِ وقت سیما پیش میرود.
سعید پورحسین به عنوان قائممقام شبکه فعالیت دارد. باید دید آیا این بار پیمان جبلی و تیم جدید مدیریتی در صدا و سیما برای انتخاب مدیر شبکه کودک به دنبالِ بهترین میروند؛ فردی از میانِ مدیران گروه کودک، قدیمیهای این عرصه و یا فردی از خارج صداوسیما، سکانِ هدایت این شبکه را برعهده خواهد گرفت؟
شبکه کودک دارای دو کانال پویا و نهال است؛ کانال پویا ویژه خردسالان زیر 6 سال است و برنامههای آن از ساعت 8 صبح تا 2 بعدازظهر پخش میشود. کانال نهال نیز ویژه کودکان 6 تا 12 سال است و برنامههای آن از ساعت 2 بعدازظهر تا 10 شب پخش میشود. البته شبکه کودک همچنان به کار خود ادامه میدهد و در این چند وقت بدون وجود حکمِ مدیریتی، کار خودش را ادامه داده و حتی در فصلِ تابستان هم همچون گذشته جشنواره سینمایی تابستانهای تدارک دیده است.
اما چه کسی باید مدیر شبکه کودک باشد؟کسی که در قدمِ اول از ذائقه، سلیقه و نیازِ مخاطب با خبر باشد. در دهه اخیر حتی برندهای کودک تلویزیون هم نتوانستند نیازهای این قشر را برطرف کنند. گویی توانایی ساختِ کارهای جذاب و دلنشینِ گذشته را ندارند. چرا که خردسالان مصرفکنندهاند و برخلافِ آنها کودکان با دسترسی راحت به فضایمجازی و VODها بیشتر انتخاب میکنند تا زیربارِ تحمیل آثار نمایشی و برنامهای تلویزیون بروند.
باید کسی به صندلیِ مدیریتی شبکه کودک تکیه بزند که از پسِ چالشهای این حوزه سخت برآید؛ جایی که کوچکترین نظارتِ نادرستی میتواند تناقضها و اتفاقات فاجعهآمیزی را برای روح و روانِ کودکان ایجاد کند. از طرفی مدیری که اشراف به حوزه کودک نداشته باشد حتماً نمیتواند تسلط لازم رویِ مدیریت کنداکتور داشته باشد؛ وجه تمایز میانِ خردسالان و کودکان را نمیداند.
غیبتِ برندها و سرمایههای کودک در این شبکه تلویزیونی طولانی شده و با افزایش حضور کارتونها و انیمیشنهای خارجی روبروییم؛ اینها جزو چالشهایی است که مدیر جدید شبکه کودک با آنها مواجه خواهد بود.
مدیر جدید شبکه کودک حتماً باید به آسیبهای پخش متعدد انیمیشنها و کارتونهای خارجی اشراف پیدا کند. زیرا برخی از همین کارتونها و انیمیشنها سبکِ زندگی و مفاهیمی را به مخاطب القاء میکند که بیگانه و خطرناکاند.
بارها در گفتوگو با روانشناسان رسانه و مشاوران کودک با این عبارت مواجه شدیم: «خانوادهها نباید اجازه بدهند کودکانشان هر کارتونی را ببینند!» چرا که تلویزیون با عدم حمایت لازم از تولیدکنندگان کارتونها و انیمیشنهای داخلی به سراغ پخش انیمیشنها و کارتونهای خارجی رفته که با فرهنگ و سبک زندگی کودکان ایرانزمین مطابقت و تناسبی ندارد.
ضرورت دارد که تحولات اساسی در مدیریت، برنامهسازی، اجرا و همچنین تولید و پخش برنامههای داخلی و خارجی در تلویزیون، شبکه کودک و همچنین دیگر شبکههایی که صرفاً به پخش برنامههای آنتن پُرکن کودک اختصاص یافتهاند ایجاد شود.
مدیر جدید شبکه کودک با مخاطبینی مواجه است که قدرت تمییز میان مسائل واقعی و غیرواقعی را ندارند. روانشناسان اعتقاد دارند بچهها در سنِّ 6، 7 سالگی تفکر جادویی دارند. یعنی خیلی وقتها فکر میکنند فکر کردن به یک چیزی برابر با واقعیت است. برای همین نقش قهرمانان، "بن تن" و "مرد عنکبوتی" را ایفا میکنند و بر این باورند که واقعاً میتوانند تأثیرگذار باشند که به نظرمن همه اینها برای کودکان آسیبرسان است.
بعضاً در میانِ پخش فیلمهای تأمینی که از شبکه کودک سیما پخش میشود عمدتاً قهرمانها و فضاهایی در معرضِ نگاه مخاطب قرار میگیرد و کودک را واردِ دنیایی میکند که نه تنها مطابق با فرهنگ، سبک زندگی و آداب و رسوم ما نیست بلکه تبعاتِ الگوبرداریها و یادگیریهایش تا مدتها کودکِ ایرانی را رها نخواهد کرد.
این همان نفوذِ کارتونهای غربی و ضربهای است که هویت و سبک زندگی کودکان ما را به خطر انداخته! این هویتبخشی با تزریق مفاهیمی دور از فرهنگ ایران، کودکان ما را شکل میدهد و تا بزرگسالی پیش میبرد. چه خوب است مدیر جدید شبکه کودک با این فضاها و چالشها آشنا باشد.
با نگاهی بیشتر به شبکه کودک چند چالش دیگر به دست میآید؛ چالشهایی همچون دوبلههای زیرزمینی که سایتها و کانالهای مجازی که با دوبلههای غیررسمی و اصطلاحاً زیرزمینی در اختیار مخاطبین قرار میدهند. الفاظی که شاید در تلویزیون با اشراف مدیران دوبلاژ قدیمی و کهنهکار این عرصه، کمتر به گوش میرسد. هرچند محتوای ضعیف و سطحی ارائه میدهند اما وقتی این تنوع در رسانههای داخلی و رسمی وجود ندارد به سراغ غیررسمیهایش میروند.
البته در این میان، چالش دیگری هم وجود دارد؛ از سال 1398، محمد سرشار مدیر سابق شبکه کودک به دنبالِ حذف آگهیهای بازرگانی از این شبکه تلویزیونی بود. در گفتوگو با تسنیم هم صریحاً اعلام کرد "تبلیغات تلویزیونی برای خردسالان خطرناک است". روانشناسان هم اغواگری، تبرّج و خودنمایی را برای این قشر، مضرّ دانستهاند.
در آگهیهای بازرگانی چند مشکل وجود دارد خصوصاً در رده خردسال، زیرا خردسالان قدرت تمایز میان برنامههای تلویزیونی و آگهی بازرگانی را ندارند و به همه اینها یک میزان اعتبار میدهند، متوجه نمیشوند علامت زرد رنگ آگهی و حذف لوگوی شبکه چه معنی دارد که به آن اعتماد نکنند و پشتوانه کارشناسی وجود ندارد. بنابراین خردسالان نسبت به آگهیهای بازرگانی بیشترین آسیبپذیری را دارند.
البته با نگاهی به برخی از کشورهای دنیا، به این نکته خواهیم رسید که ممنوعیتِ پخش آگهیهای بازرگانی برای خردسالان، اتفاقِ تازهای نیست. آنها سالها است به این نکته توجه کردهاند و تبلیغات برای خردسالان و کودکان را ممنوع کردهاند. چون ممکن است بچه فریب بخورد و تصمیمی را بگیرد که تبعات منفی را به دنبال داشته باشد.
تعیین تکلیف کردنِ پخش یا عدمِ پخش آگهیهای بازرگانی نکته دیگری است که ضرورت دارد مدیر جدید شبکه کودک به دنبال آن باشد.
در کنار این نکات، حذف برندها و انتقادِ قدیمیهای این حوزه مسئله مهم دیگری است که باید به آن توجه کرد. امثالِ محمد مسلمی، مجید قناد و خیلیهای دیگر اعتقاد دارند جایِ چهرههای این حوزه در این شبکه متعلق به کودک خالی است.
حتی این روزها کمتر برنامه کودکی دیده میشود که مخاطب به جایِ تماشایِ برنامهها و سریالهای نمایشی خارجی در پلتفرمها و فضایمجازی، مخاطبِ پروپاقرصِ این شبکه تلویزیونی باشد.
اگر به مصاحبههای عموپورنگ و فیتیلهایها و برخی دیگر نگاهی بیندازیم این عبارت در همه آنها به صورت مشترک آمده: «انگار برای تلویزیون مهم نیست که برنامه کودک داشته باشد!»؛ مدیر جدید شبکه کودک در قدمِ اول این هنرمندان را گردهم آورد و پایِ صحبتها و دغدغهمندیهای آنها بنشیند.
مدیرانِ امروز تلویزیون باید کودک را همچون دهههای موفق ساخت سریالها و فیلمهای کودکانه، جدّی بگیرند و برایشان اولویت اول باشد. دیگر دست روی دست نگذارند تا کودکِ ایرانی به سمت ماهواره و محتواهای بیکاربردِ گوشیهای تلفن همراه برود. با نگاهی به مخاطبینِ مناطق محروم ودورافتاده این سرزمین، حتماً این دغدغهمندی غلیان خواهد کرد؛ چون تنها وسیله و ابزار ارتباطی این هموطنان، همین تلویزیون است.
این مخاطبین نیازمند برنامههای خوباند. واقعاً فضایمجازی و ماهوارهای، به دنبال نابودی این فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی کودکاناند. ما نباید در حقِ کودکمان ظلم کنیم که الگوهایشان را از درونِ شخصیتهای کارتونی و انیمیشنی خارجی پیدا کنند.
مدیر جدید شبکه کودک در کنارِ توجه به چالشهای متعدد و انتظاراتِ خانوادههای ایرانی، حتماً به سرمایههای رسانهای این حوزه هم توجه کند. نویسندگان، سریالسازها و برنامهسازهای خوب و ارزشمندی، سالها در این حوزه فعالیت کردهاند که با دعوت از این برندها میتواند به جریانِ تولید برنامهها و سریالها غنا و ارتقای لازم را ببخشد.
سرودِ "سلام فرمانده" این هشدارِ جدّی را برای مدیران فرهنگی کشور خصوصاً صداوسیماییها داشت که کودکان ما نیاز به حماسه دارند. فقدانِ اتاقفکر، رفتارِ سلیقهای و از طرفی شناخت ناکافی مدیران نسبت به کودک و نیازهایش باعث شده تا این ذائقهها و نیازها در اجتماعات خودش را نشان دهد.
کودکی که دوربینها گریههایش را به تصویر کشیدند با رسیدن به نام یک قهرمان، اشک در چشمانش حلقه میزد. قهرمانی به نام «حاج قاسم»! کودکانی که با شور و نشاط، شعائر انقلاب در استادیوم آزادی فریاد میزند، حتماً قهرمانِ درستی در کارتونها، انیمیشنها و سریالهای نمایشی ببیند سراغِ قهرمانهای پوشالی غرب نخواهد رفت و یا حداقل با تماشای این سریالها و فیلمها و انیمیشنها تأثیر زیادی نمیگیرد.
این امیدواری وجود دارد، برمهانی معاونِ این روزهای سیمای جمهوری اسلامی ایران مدیرِ شایسته و متخصص و آشنا به حوزه کودک را به عنوان مدیر جدید این شبکه تلویزیونی معرفی کند. چون همیشه برای کلاسِ اول و پیشدبستانی بهترینها انتخاب میشوند تا پایه علمی و آموزشی کودکان تقویت شود و شبکه کودک هم کلاسِ اول، مخاطبان تلویزیون است.
پیمان جبلی به عنوان رئیس صداوسیما هم در کنارِ توجه به ساخت سریالهای الف ویژه و توجه به خیلی از بخشهای دیگر از شبکه کودک و توجه به ساختِ برنامهها و فیلمها و سریالهای کودکانه غافل نشود. موضوعِ کمبود بودجه و توجه به این قشر در تلویزیون جدّی است و بارها تهیهکنندگان و مجریان زیادی دربارهاش صحبت کردند که مرضیه برومند یکی از همان قدیمیها است.
او خودش در اعلامِ پخش اولین قسمت سریالِ جدید خانگیاش، به کنایه سخنی گفت که میتوان به این نکته رسید که تلویزیون همچنان مدیومِ محبوب اوست. ( برومند گفته بود: ایکاش مثل آن موقعها شرایط طوری بود که سریالها و ساختههای من و همکارانم میتوانست بیواسطه در سراسر ایران در دسترس مردم قرار بگیرد اما خب اینطور نیست. من شرمنده.)
شبکه کودک را دریابید و شاید هم لازم بود زودتر از مابقی مدیران، تکلیفِ مدیریت این شبکه تلویزیونی مشخص میشد؛ پیگیریها نشان میدهد به زودی قرار است مدیر این شبکه مشخص شود. گزینههایی مطرح نشدهاند اما لازم است یکی از افرادِ آشنا و متخصص در حوزه کودک معرفی شود.
انتهای پیام/