قلمی که کبوتر جَلدِ حرم شد
ادبیات رضوی وقتی زنده میشود که معاصرسازی شود، این را سعید تشکری گفت؛ نویسندهای که جغرافیای داستانهایش را مشهد مقدس قرار داد و قلمش را کبوتر جلد حرم کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نامش بیش از هر چیز با ادبیات رضوی گره خورده بود، معتقد بود که مشهد جغرافیای داستاننویسی اوست و ادبیات رضوی وقتی زنده میشود که معاصرسازی شود در این راه نیز از هیچ کوششی فروگذار نکرد. مرحوم سعید تشکری نویسندهای بود که در دو دهه پایانی عمرش قلمش را کبوتر حرم امام رضا(ع) کرده بوده و به گفته سیدمهدی شجاعی از همین رو بود که قلمش نیز فخر و فخامتی دیگر یافته بود.
تشکری در سالهای پس از ترک صحن تئاتر بیشترین وقت خود را معطوف به ادبیات کرد. از نوشتن در فضای نمایشنامه به سوی رمان پیشروی کرد و یکی از بیتکرارترین فصول زندگی خود و ادبیات داستانی در ایران را رقم زد. تشکری که سالها بعد در گفتوگویی اعلام داشته بود به سبب ارادتش به آستان امام هشتم(ع) قلمش را وقف و نذر فرهنگ رضوی و ایشان کرده است، در فضای ادبیات داستانی با پیوند میان سنت ادبیات نمایشی، تصویر و فضاسازی متاثر از نمایش در کنار قدرت جادویی بازخوانی و کشف داستانی روایتهای تاریخی، خالق آثار جاودانی شد که شاید مهمترین آنها در این زمینه مجموعه سه جلدی «ولادت» و نیز مجموعه تحسین شده «غریب قریب» بود.
تشکری اما در قامت نگارش داستان دست به نگارش آثار تحسین شده دیگری مانند «پاریس پاریس»، «مفتون و فیروزه»، «سینما مایاک» و ....زد که ویژگی همه آنها بازسازی داستانی روایتهایی دست اول و فراموش شده از دل تاریخ و فرهنگ خراسان بود. هنر مهم او در این زمان کشف و دراماتورژی این روایتهای تاریخی در سنت و بستر ادبیات داستانی و جانبخشی دوباره به آنها بود.
تشکری از سویی به سنت ادبیات فخیم خراسان بزرگ کلمات و جملات را به سبکی انحصاری، امروزی و در عین حال در بافت تاریخی خود حفظ کرده بود و از این منظر به رسمالخط و نوشتاری منحصر به فرد از حیث سبک دست پیدا کرده بود. کلمات در این ساختار برای او ابزاری نه تنها برای روایت محض که برای جانبخشی به روایت و جغرافیای رخداد بود. او با کلمات و ادبیات منحصر به فرد خود تاریخ را در دل داستان بار دیگر میآفرید و رقم میزد و مخاطب او خود را جزئی از صحنه آن رخداد کشف و لذت حس نزدیک و ملموس آن را درک میکرد.
ماحصل تلاش سالهای سعید تشکری در عرصه ادبیات رضوی چندین اثر برجسته بود، ولادت، پاریس پاریس، بارِ باران ، غریب قریب، هرایی، هندوی شیدا، پاکان و الماس، آبیها، اوسنه گوهرشاد، دورتاب؛ مجموعه هشت داستان رضوی، سیمیا، آرتیست، سینما مایاک، پریزاد، شاه بهار، دالک، دورگه و... از جمله مهمترین آثار او به شمار میروند.
ولادت» نخستین رمان تحسین شده از مجموعه آثاری است که سعید تشکری، نویسنده و نمایشنامهنویس صاحب سبک خراسانی آن را تألیف کرده است و موضوع آن به هجرت امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) از مدینه به مرو، پذیرش ولایتعهدی و شهادت ایشان میپردازد، با این تفاوت که تشکری در این اثر به دنبال روایت صرف چندین باره داستان زندگی و هجرت امام رضا(ع) که به تعبیر خود به دنبال بازنمایش تأثیر حضور معنوی این دو معصوم در زندگی و منش ایرانیان است، نیست.
نکته قابل توجه در این رمان، نمایشی است که تشکری در آن از پذیرش امام(ع) و اندیشه و منش او در میان ایرانیان همعصر وی به نمایش میگذارد. مبنای اصلی رمان براساس دلبستگی کاتبانی ایرانی است که از دهقانان و شبانان بودند که نقل قولهایی درباره امام رضا(ع) به نقل از امام موسی کاظم(ع) شنیده و با هنرهایی از قبیل نقالی، در دور هم نشینیهایی «شبچرا» آن را بیان میکردند.
کتاب «سیمیا» دومین مجلد از رمان ولادت است که روایتی داستانی در حاشیه هجرت امام رضا(ع) از مدینه به مرو را روایت میکند. سعید تشکری در مجلد دوم سبک نوشتاری شگفتانگیز خود در مجلد نخست از این روایت را تکرار کرده است. داستان او از سویی فخامت زبانی نمایشنامههایش را در بر میگیرد و از سوی دیگر مخاطبش را با خود در دل سفری تاریخی به درون تاریخ زیسته مومنان و شیعیان ایرانی در دل تاریخ میبرد. روایت او روایتی است گیرا و پرآب چشم و در عینحال فخیم از پیوند میان فرهنگ و ذهن و اندیشه ایرانی با فرهنگ اهل بیت(ع) و کندوکاوی در راز و رمز شیفتگی آنان به منش و سیره امام هشتم(ع).
«شاهبهار» سومین کتاب این مجموعه است، روایت داستان زندگی شبانانی است که با امام جواد(ع) همراه شدهاند و کل وقابع کتاب در دوران امام جواد(ع) میگذرد. پهنه و باند جغرافیایی اثر از شهر توس تا مدینه و افغانستان و پاکستان را در بر میگیرد و به موازات سلسله سادات رضوی گسترش پیدا میکند.
تشکری در «پریزاد» قصه بخشی از خراسان بزرگ را روایت میکند که در سالهای سلطنت سلطان حسین بایقرا با کمبود و قحطی آب روبهرو شد. بستر زمانی این داستان مربوط به سلسله تیموریان است که فرقه اسماعیلیان نفوذ زیادی بر آنها داشتند. این نفوذ باعث شد مرد فاضل و وارستهای بهنام امیرعلی شیرنوایی به وزارت دربار تیموریان برسد.
این نویسنده در «بار باران» از منظر شهودی به زندگی گوهرشاد بیگم، عروس تیمور پرداخته است. گوهرشاد بیگم و شاهرخ پس از مرگ تیمور به سوی سرزمین هرات حرکت میکنند تا جا پای تیمور نور جهانگشای بگذارند و بخشی از سرزمین او را به نام تیمور پادشاهی کنند. تیمور در راه چین و ماچین در سودای فتح سرزمین تازه و توبه خویش جان میدهد. تیمور در پندار این که مسلمانان بسیاری را کشته است و خدای مسلمانان با او قهر کرده است، میخواهد در کشتاری تازه از کفار بازگشت خود را به سوی خداوند بنا کند، اما مرگ او این فرصت جهانگشایی را از او میگیرد. از سوی دیگر گوهرشاد و شاهرخ در راه رسیدن به طوس با مادر بیمار گوهرشاد روبرو میشوند. آنها میشنوند که در طوس سلطانی به نام رضا(ع) شفای عرب و عجم، ترک و تاتار را با بهای شکستن دل میدهد.
در رمان «دو رگه» تاریخ مشهد و بمباران حرم امام رضا(ع) توسط روسها مطرح شده است. موضوع این اثر نیز به استبدادستیزی و اشغال کشور توسط قوای بیگانه و انقلاب مشروطه اختصاص دارد.
تشکری که سابقه بلندبالایی در خلق داستانهای تاریخی به ویژه با موضوع خادمان رضوی و اهل فرهنگ و هنر بالیده در مکتب خراسان پس از حضور امام رضا(ع) در خراسان را در کارنامه دارد، در سبز آبی به سراغ زندگی و زیست قهرمانهایی در دوران پس از حیات امام رضا(ع) رفته و شخصیتی با عنوان سید حسین رضوی قمی را دستمایه خلق داستانی بلند از خود قرار داده است.
تشکری در این رمان از زاویه بازگویی شرح زندگی یکی از سادات رضوی سعی دارد طرحی از زندگی و زیست مومنانه و در عین حال عقلایی را پیش روی چشم مخاطبان خود قرار دهد و از این زاویه برای آنها اقدام به مصداق سازی برای کشف الگوهایی ناب برای ساخت زندگی کند.
رمان «سبز – آبی» نه یک اثر داستانی تاریخی که پیامی از دل تاریخ برای ساخت زیست مدرن امروزی است و سرشار از حکایتها و ظرایفی که در دل زندگی و زیست امروز پیرامون ما فراموش و کمرنگ شده است و از سوی دیگر مرور و بازخوانی آنها طعم شیرین زیست و اندیشیدن به سبک دوران کهن و اوج فرهنگی ایرانی اسلامی را با خود به همراه دارد.
سعید تشکری در «پاریس پاریس» در قالب داستان با روایتی جذاب و شنیدنی و بر اساس مستندات تاریخی به شرح واقعه تلخ و دردناک مسجد گوهرشاد در تیر ماه سال 1314 میپردازد.
همانطور که مشاهده شد، در همه آثار این نویسنده ردپای خراسان و حرم رضوی دیده میشود، مرحوم تشکری خود درباره نوشتن از ادبیات دینی به ویژه ادبیات رضوی آن هم در زمان معاصر گفته بود:« اکثر دوستانی که سراغ این نوع داستاننویسی میروند، بیشتر به ابر داستان و ابر قهرمان اعتقاد دارند، ابر داستان مبحثی است که از خارج داستان وارد داستان میشود، در حالی که داستان باید طیف غیرمصنوع داشته باشد، قهرمانش باور زمینی داشته باشد، این باور زمینی باید به گونهای باشد که بتواند در کنار یک معصوم کارکرد داشته باشد، وظیفه ادبیات تشرف اصلاً همین است.
برای نمونه ما در رمانی در خیابانی راه میرویم که یک بوطیقای کلی دارد، این بوطیقای کلی حرم رضوی است، آیا این رمان قدسی نیست؟ حال یک سوال پیش میآید که چرا مخاطب علاقهمند به ادبیات تشرف میشود؟ چون خودش را پیدا میکند، وقتی خود را از ادبیات دینی حذف میکنیم، مخاطب خود را گم میکند.
نگاه دیگر اینکه، ادبیات فیزیکال است. ادبیات فیزیکال در حرکت به مفهوم جوهری رمان بافت دراماتیک پیدا میکند، اما بیشتر بافت فیزیکال دارد. برای نمونه رمان در یک آپارتمان در یک شهر رخ میدهد، اصولاً ادبیات معاصر در میان ادبیات شهر میتواند ادبیاتی جهانی به وجود بیاورد، اگر مسکو را از داستایوفسکی و پاریس را از هوگو بگیریم، چیزی میماند؟ برای همین باید بگویم که «مشهد» برای سعید تشکری همان جغرافیا است، این یک مدل و الگوی جهانی است، اما برخی دوستان هنوز نسخه میپیچند که چون به سمت مدرنیسم میرویم، اگر از ادبیات دینی صحبت کنیم، سنتی است.
بحث بر سر تبدیل چرتکه به ماشینحساب نیست، ادبیات مفهومی است. نویسنده میتواند با ارتباطات جدید خداوند را در بطن زندگی گسترش دهد، این همان ادبیات تشرف است، بسیاری از نویسندگان بزرگ دنیا نیز چنین میکنند. مشکل ما این است که ساده، واضح و آگاهانه حرف نمیزنیم؛ آگاهیهای ما آگاهیهای شخصی است.»
وی همچنین درباره لزوم پرداختن به ادبیات رضوی به جاهای خالی در این ادبیات اشاره کرده و گفته بود: «وظیفه هر هنرمندی، پرکردن جاهای خالی ادبیات است. یعنی اگر بپذیریم، نویسندگان، کارگران معدن ادبیات هستند، وظیفه اکتشاف دارند و این اکتشاف را باید به مردم ارائه کنند. نویسنده هوشمند در زمینه ادبیات داستانی رضوی، مبنای اقتباس خودش را تاریخ قرار میدهد و ادبیات را به آن میافزاید.»
سعید تشکری در زمینه ادبیات رضوی مسیری را گشود که حالا دیگر نویسندگان و شاگردانش به تاسی از او تلاش دارند تا این مسیر را ادامه دهند، اما در این میان نکتهای نیز وجود دارد که نباید از آن غافل شد، و آن اینکه نگاه تکنیکی تشکری نگاه به ادبیاتِ سینما بود و از این منظر تلاش کرد تا آثاری خلق کند که در عین حال و توامان دیدنی و خواندنی باشند. اما با این همه در مفهوم رمان یک تسلسل معرفتی نیز وجود داشته باشد، از این منظر آثار تشکری بهترین منبع برای ساخت آثار سینمایی خواهد بود.
سمیرا شاهقلی
انتهای پیام/