۲ جریان «شعر دروغین» امروز به روایت اسماعیل امینی
اسماعیل امینی از دو گروه با عنوان فعالان جریان «شعر دروغین» یاد کرد. انتشار اشعار ضعیف و گاه سخیف طی سالهای گذشته همواره مورد انتقاد اهالی فن بوده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جامعه ایران در یک دهه گذشته بیش از هر زمان دیگری با انتشار آثاری در قالب شعر مواجه بوده است. حضور ناشران متعدد، راه را برای ورود شاعران نوقلم به عرصه ادبیات باز کرد و از سوی دیگر، گسترش شبکههای اجتماعی و فضای مجازی این امکان را برای هر فردی فراهم کرد تا تراوشات ذهنی خود را با نام شعر منتشر کند.
کم نبوده آثاری که طی سالهای اخیر منتشر و با تعجب کاربران شبکههای اجتماعی مواجه شده است. گویی شعر که میراث ایرانیان است، ارزانتر از هر زمان دیگری در دسترس قرار گرفته است. گذشته از ظهور شاعران توانمند در یک دهه گذشته، میتوان ادعا کرد که تعداد قابل توجهی از آثاری که به اسم شعر منتشر میشوند، کمترین آشنایی را با دنیای شعر دارند.
اگر در گذشته انتشار هر اثری نیازمند تأیید یا نقد پیش از چاپ بزرگان عرصه ادبیات و صاحبنظران بود، امروزه این مسیر کوتاهتر شده و با چند بهبه و چهچه اینترنتی، کتابی روانه بازار میشود؛ به طوری که گفته میشود حتی برخی از این اشعار، با غلطهای املایی منتشر میشوند، بیآنکه صاحب اثر، متوجه آن شده باشد.
گسترش چنین رویهای طی سالهای گذشته همواره مورد انتقاد کارشناسان و اهل فن بوده است. سخیف شدن زبان در کنار نادیده انگاشتن محتوا و کمرنگ شدن بُعد اندیشهای در شعر، از جمله انتقاداتی است که از سوی اهل قلم به این دست از آثار وارد است.
اسماعیل امینی، شاعر، منتقد و پژوهشگر، با توجه به این رویه در جدیدترین مطلبی که در صفحه شخصی خود در فضای مجازی نوشته، به بخشی از این جریان اشاره کرده و نوشته است: اینهایی که شعر ساختگی و دروغین مینویسند، چند گونهاند؛ یکی آن جماعتی که نظریههای ادبی را از راه ترجمههای ناقص و غلط آموختهاند. گاهی حتی فقط به شنیدن اسم یک نظریه و تصورات خودشان، خیال کردهاند که با نظریههای روز دنیا آشنایند. مثلاً «معناگریزی شعر» را شنیدهاند و گمان کردهاند شعر باید بیمعنا باشد. مدرنیسم را شنیدهاند و گمان کردهاند که شعر باید پُر از کلماتی مانند کامپیوتر و لپتاپ و آیپد باشد تا بشود شعر مدرن.
وی ادامه داد: گروهی دیگر از سازندگان شعر دروغین کسانیاند که اسم و رسمی دارند و شاعر مطرح و پرفروشند. این جماعیت یا به قرض گرفتن از مضامین شاعران گمنام قدیم و تکرار سخنان آنان با زبان روز مشغولند، یا با دست کردن در جیب مضامین شاعران خارجی، چیزکی سر هم میکنند و در جامه شعر مدرن به خورد ناشران کتابساز میدهند.
امینی در ادامه به ظهور جریان دیگری در کنار جریان شعر دروغین و ساختگی اشاره و اضافه میکند: اگر شعرهای آشفته را خواندید و چیزی دستگیرتان نشد، نگران نباشید، مفسران این شعرها، متنهایی مینویسند و به خیال خودشان، شعر را برای مخاطبان خوانش میکنند. اما وقتی این متنهای تحلیلی را میخوانید، متوجه میشوید که بیمعنانویسی و آشفتگی، منحصر به شعر نیست و در مقاله تحلیلی و مباحث نظری هم، جایگاه والایی دارد! این نمونه را بخوانید و اگر چیزی دستگیرتان شد، التماس دعا:
باید و نبایدی آمرانه که سویه مخاطب را ترور میکند. مویرگهای مغز را پاره میکند. در پراکسیس(و نه در تخته و تئوریا) دستوری است که باید عمل را ورز دهد(عملی که شاید به خاطر تنآسایی کنشگر، دیرکرد داشته باشد). پسِ هر «باید»، گونهای قدرت برنشسته(یا اگر مایلید، بگویید گونهای رانه خوارگردان) که بر مخاطب که گزاره «باید-دار» به او اشاره دارد، احساس فرمانبرداری را چیره میکند؛ حس میکند که برده شده. حال بگذارید از اینکه کِی و کجا این «تو باید»ها به سوداش میافتد، بگذریم! اینجا واژهای هست که آزارگری میکند.
انتهای پیام/