فرجی: حمید جبلی به تلویزیون بازمیگردد / فصل هفتم "پایتخت" ساخته میشود / به باند تهیهکنندگی اعتقادی ندارم
مهدی فرجی مدیر قدیمی تلویزیون و تهیهکننده «نون خ» و «حکم رشد» از فقدان نظامنامهای برای ساماندهی دستمزدها در فضایِ نمایشی کشور میگوید و خبرهایی هم از ادامه «پایتخت» و بازگشتِ «حمید جبلی» به تلویزیون دارد.
خبرگزاری تسنیم- مجتبی برزگر: مهدی فرجی پیش از اینها فقط به عنوان مدیر در تلویزیون شناخته میشد و این روزها بیشتر تهیهکنندگی میکند. در کنار «نون خ» که برندی در تلویزیون شد، او با جواد رضویان «021» و با لفافیان «حکم رشد» را برای شبکه سه سیما کار کرد.
بخشی از گفتوگوی مفصل او با خبرگزاری تسنیم چند روز گذشته راجع به سریال «حکم رشد» و توضیحاتِ او منتشر شد. اما در این بخش، با فرجی درباره خیلی از مسائل در تلویزیون و شبکه نمایشخانگی صحبت کردیم. حتی صحبتمان به دستمزدهای افسارگسیختهای که گریبانِ خیلی از کارها را گرفته رسید، از جمله سری جدید «نون خ» که او نکاتِ قابل تأملی داشت.
موضوعِ ساختِ فصل هفتم «پایتخت» و صحبتهایی درباره «کلاه قرمزی» که آنها هم جالب توجهاند. البته در این میان حرفهای مدیریتی پیش آمد که او از صحبتهای پیمان جبلی رئیس رسانه ملّی در ضیافت افطار با تهیهکنندگان بسیار استقبال کرد وقتی درباره ریزش مخاطب و توجه به محتوا و اهمیت به هنرمندان، لب به سخن گشود.
گفتوگو با این مدیر و تهیهکننده سینما و تلویزیون به دستمزد سعید آقاخانی هم رسید و حفظ و مراقبت از برندها و بازگشت چهرهها؛ او به این سؤالها پاسخهای جالبی داد.
او در این مصاحبه از فرصت استفاده کرد و به موضوعی اشاره کرد که میتواند برندسازان و هنرمندانش را با انگیزه کند. تلویزیون و راههای جدیدی که باید مدیرانش در دستور کار قرار دهند تا مخاطب پای برنامهها و سریالهایشان بنشیند.
به ساختِ سریالهای اینستاگرامی اشاره میکند؛ در حالیکه انتقاد میکند چرا تلویزیون به تبلیغ سریالها و برنامههایش در فضایمجازی اهمیت نمیدهد؟ جایی که بیشتر بخش خصوصی و نمایشخانگی وارد شده و توجه مخاطبین را به خودش جلب کرده است.
او در بخشِ دیگری از صحبتهایش گریزی به کارهای قدیمی با حسن فتحی، برگرداندن «کلاه قرمزی» بعد از دو دهه در زمانِ مدیریتی خودش اشاره کرد. حتی بحث به باند تهیهکنندگی و حضورِ تهیهکنندگانی که کاربلد نیستند هم رسید که او به صورت صریح درباره این موضوعات هم صحبت کرد.
مشروحِ این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
تولد سریالهای اینستاگرامی و معضلی به نام "کاهش مخاطبان تلویزیون"
* بگذارید با این سؤال گفتوگو را آغاز کنیم. آقای فرجی در تلویزیون شما را به عنوان یک مدیر خوب میشناسند. از شبکه یک و اتفاقاتی مثل «پایتخت» و «کلانتر» و خیلی از کارهای سیروس مقدم و کارگردانان قدیمی همچون محسن شاهمحمدی گرفته تا حضورتان در شبکه دو و برگرداندن برنامه «کلاه قرمزی» به آنتن؛ سؤال بسیاری این است که چرا برخی از کارها همچون «پایتخت» در فصل ششم و یا برخی برندهای دیگر از محتوا و رسالتِ اصلی خودشان خارج شدند و به سمت دیگری رفتند. چرا برندها در تلویزیون خوب مدیریت نمیشوند؛ چرا ما برندهایمان را در صداوسیما رها میکنیم یا به جایِ دیگری کوچ کنند و یا متوقف شوند؟
دلایل زیادی دارد. شاید مهمترینِ آن، رقبای جدّی باشد که برای رسانه به وجود آمده است. رقبایی که پیش از آن وجود نداشتند. تلویزیون بود و تلویزیون! در کنار آن سینمایی هم وجود داشت؛ ما هم پذیرفته بودیم، افرادی که سینما کار میکنند در واقع دستمزد بیشتری میگیرند تا افرادی که در تلویزیون کار میکنند.
چون کار در سینما برای افراد خیلی به ندرت پیش میآمد بنابراین عوامل ناگزیر بودند برای امرار معاش با تلویزیون کار کنند. ضمن اینکه تلویزیون از مخاطب انبوه چند ده میلیونی برخوردار بود؛ از این جهت هم افرادی که دوست داشتند دیده شوند؛ تهیهکننده و کارگردانی که میخواستند کار و اثرِ هنریشان بیشتر به چشم آید، نمیتوانستند از این مخاطبِ انبوه، چشم بردارند و صرفنظر کنند.
وقتی 80 میلیون جمعیت را درنظر بگیریم، سریالی 80 درصد بیننده دارد؛ در واقع یعنی حدود 60 میلیون نفر این سریال را دیدهاند. چه اتفاقی از این لذتبخشتر که اثری در این حد دیده شود. بنابراین برندها همگی با تلویزیون همکاری میکردند.
اما به تدریج اتفاقاتی افتاد که برای تلویزیون رقیبی به نام «نمایشخانگی» پیدا شد و افرادی که آنجا سرمایهگذاری میکردند بخش خصوصی بودند و دستمزدهای بسیار هنگفتی میدادند. کار هم فراوان بود، در حدّی که هنرمند را قانع میکرد. این عوامل باعث شد کمکم برندها کوچ کنند.
در عین حال به دلیل شرایط کلی جهانی، رسانههایی مثل تلویزیون بینندگانش کاهش پیدا کرد و فضایمجازی اختیار را تا حدّ زیادی در دست گرفت. این هم دلیل دیگری بود که هنرمندان و برندها تصمیم گرفتند بروند و آن فضاها را تجربه کنند و در واقع کارشان بیشتر دیده شود.
من فکر میکنم در همین حد نمیماند و رقبای دیگری هم به تدریج خواهند آمد؛ ما الان فیلمهای چند دقیقهای اینستاگرامی و سریالهای چند دقیقهای اینستاگرامی نداریم اما بعید نیست که اینها بیاید! من اطلاع دارم که افرادی در صدد تولید همچنین آثاریاند. اینها رقباییاند که خواهند آمد و روز به روز عرصههای جدید برنامهسازی تجربه میشود.
آیا سازندگانِ سریالهایی که هر بار پخش میشوند، پولی میگیرند؟
اگر رسانه نتواند خودش را نگهدارد و همچنان بخواهد بر پایه سنتگرایی و روشهای قدیمی پیش برود، از این قافله، جا خواهد ماند. مثلاً شما ببینید این موضوع در نمایشخانگی هم وجود دارد؛ یکی از اعتراضهای برندها این است که چند روز قبل هم به من میگفتند «نون خ» هر بار از تلویزیون پخش میشود به شما به عنوان تهیهکننده پولی میدهند؟ من گفتم خیر. چنین قانونی در تلویزیون وجود ندارد؛ یعنی هیچکدام از مدیومهای ما چنین رویکردی ندارند.
شما ببینید کتابی که 10 بار منتشر شود هر بار یک حقِ تألیفی به مؤلف پرداخت میکنند اما در سینما، تلویزیون و نمایشخانگی وجود ندارد. تلویزیون باید به سازندگانش چنین امتیازی را قائل شود که انگیزههای جدیدی برای هنرمندان به وجود آید که وارد عرصه برندسازی شوند.
تلویزیون باید به دنبال راههای جدید باشد / برخی از هنرمندان دستنیافتنی شدهاند
* یعنی به نظر شما باید حق تألیفی که در حوزه کتاب برای هر بار چاپ به مؤلف داده میشود، در تلویزیون به سریالهای ماندگار که چندین بار پخش میشوند به تهیهکننده و عواملش داده شود؟
به عوامل اصلی فکر کنیم مثلاً به فیلمنامهنویس، کارگردان، تهیهکننده؛ چند نفر تعریف کنیم، به بعضی بازیگران بگوییم هر دفعه که این فیلم و یا سریال پخش شد درصدی به عنوان حقِ تألیف میتوانیم بدهیم. این اتفاق خودش انگیزهای ایجاد میکند؛ میتواند این درصد خیلی ناچیز هم باشد اما حُسنش این است که یک هنرمند وقتی در تلویزیون کار میکند متوجه میشود همین درصد مثل آب باریکهای است مثلِ حق بازنشستگی سالیان سال بیاید و بخشی از مشکلات زندگی هنرمند را جبران کند.
امروز بالأخره تلویزیون تنها نیست. تلویزیون باید راههای جدیدی پیدا کند، انگیزههای جدیدی به وجود آورد و به نوعی بتواند با اهالی فرهنگ و هنر گفتمان و تعامل داشته باشد. اینها سرمایههای اجتماعی و هنری تلویزیوناند و عموماً 90 درصد از آنها که امروز بسیار میدرخشند و حتی برخی از آنها دستنیافتنی شدهاند، از تلویزیون برخاستهاند.
تلویزیون باید تدبیری کند. شما نمیتوانید انتظار داشته باشید که وقتی یک دفعهای تورم 50 درصدی به وجود میآید، هنرمند 5 درصد روی دستمزدش اضافه کند و بقیه مواردِ ساخت برنامه و سریال هم افزایش قیمت دارد؛ مثل خرید غذا، اجاره لوکیشن، ترابری و خیلی چیزهای دیگر. اینها همان نکاتی است که تلویزیون باید به آنها فکر کند، چون در نمایشخانگی برای این موارد فکر میکنند و راه پیدا میکنند.
من موافق این افزایش افسارگسیخته دستمزدها در نمایشخانگی نیستم
البته آنجا هم سامان ندارد؛ من موافق این نوع افزایش افسارگسیخته دستمزدها در نمایش خانگی نیستم اما بالأخره آنها دارند تدابیری میاندیشند و تلویزیون نباید جا بماند. من میدانم بسیاری از موارد در اختیار مسئولان تلویزیون نیست، بالأخره بودجه سالانهای که برای رسانه ملی دیده میشود، فشار به صداوسیما میآورد.
ما فقط 32 استان داریم که هر کدام یک سیما و صدا و شبکه ملی دارند؛ برای اداره اینها بودجه لازم است؛ برای حفظ قومیتها، تولید برنامههایی که مربوط به قومیتها باشد، فرهنگ ملی و خرده فرهنگها باید دیده شود؛ این مسائل نیاز به برنامهریزی و بودجه دارند. متأسفانه این افزایش چند درصدی بودجه صداوسیما هم نمیتواند کمکی کند.
توصیه به مدیران جدید/ با هنرمندان تعامل و گفتوگو کنید
* برای حفظ برندها و ایجاد برندهای ماندگار برای این روزهایِ تلویزیون چه توصیههایی برای مدیران جدید صداوسیما دارید؟
من اگر بخواهم به مدیران شبکههای تلویزیونی توصیهای کنم که متضمن افزایش کیفت در برنامهها باشد، توصیهام این است که با هنرمندان تعامل و گفتوگو کنند. با گفتوگو کردن خیلی از مسائل حل میشوند تا به یک فهمِ مشترک برسیم.
ما اگر سریالهای مهم، مستندها و فیلمهایی را میخواهیم بسازیم با کارگردان، نویسنده و تهیهکننده آن کارها حرف بزنیم، اولویتهایمان را بگوییم، سیاستهایمان را شرح دهیم اما مهمتر از همه حرفهایشان را بشنویم و از دغدغههایشان آگاه شویم. فقط به پیام فکر نکنیم به جذابیت هم بیندیشیم.
حتماً پیام و محتوا اهمیت دارند اما یادمان نرود وقتی در بستر سریال جذاب قرار بگیرد به دل مینشیند؛ اگر اینطوری نباشد ما یک حرفی زدهایم و رفتهایم؛ بدون آنکه هیچ تأثیری وجود داشته باشد. در واقع نباید با نگاه دستوری کار پیش برود.
ما باید از برندهایمان محافظت و مراقبت کنیم
* این نگاه دستوری که شما اشاره کردید باعث شد مثلاً سریالی مثلِ پایتخت به اینجا برسد یا برخی برندهای دیگر برایشان مشکل به وجود آید؟
نه واقعاً. سریال «پایتخت» همچنان سریال موفق و پربیننده به حساب میآید. بازیگران و عواملش خیلی طرفدار دارند؛ محسن تنابنده، بهرام افشاری و احمد مهرانفر و بسیاری از هنرمندانِ دیگر این مجموعه، کارهای مختلفی در سال دارند و اینگونه نیست که فقط بگوییم برای تلویزیون بمانند و سالی یک کار انجام دهند.
باید شرایط را برایشان تعریف کنیم؛ همان رقیبی که گفتم باعث شده اینها در نمایشخانگی کار کنند. اضطراب، استرس، دغدغه و نگرانیهای رسانه ملّی را هم نداشته باشند. اینکه برخی فکر میکنند اینها باید در تلویزیون کار کنند و دستمزد نصف هم پرداخت کنیم، فکرِ اشتباهی است!
در وهله بعدی وقتی ما برندی به وجود میآوریم، مدام باید از آن محافظت و مراقبت کنیم. حالا سه ماه و چهار ماه به تولیدش فکر نکنیم و زمانِ بیشتری برای فیلمنامه و کارگردانیاش وقت بگذاریم. موضوع و محتوا بدهیم، بحث و گفتوگو کنیم در تعامل به یک نتیجهای برسیم. اینطور نباشد که عوامل را به حال خودشان رها کنیم و چند ماه مانده به عید نوروز، بخواهیم آنها را دور هم جمع کنیم و سریالی بسازیم.
اوایل سال آقای جبلی دستور دادند «نون خ» برای نوروز ساخته شود
خدا را شکر، آقای جبلی رئیس صداوسیما همان روزهای اول سال به سیمافیلم گفتند که ما "نون خ" را برای عید و ماه رمضان میخواهیم؛ آقای رمضاننژاد رئیس سیمافیلم هم ما را فراخواندند و گفتند این سریال را برای این ایام میخواهیم.
فیلمنامه و مراحلِ طراحی و ایدهپردازی پیش میرود و دیگر کار عجلهای پیش نمیرود. این آیندهنگری در مورد برندهای قدیمی و جدید لازم است. فرصت میدهیم، بحث میکنیم تا کار درست از آب درآید. در عین حال هم از برندهایمان مواظبت هم میکنیم. اگر به جای اولِ سال، در 6 ماهه دوم به ما میگفتند «نون خ» را برای عید نوروز میخواهیم شاید خیلی سخت اتفاق میافتاد.
مراقبت از برند از ایجاد کردنش سختتر است
اینها همه نکاتی است که لازمه حفظ و مراقبتِ از برندها است. ما باید باور کنیم که برخی از همین بازیگران شناخته شده ما دستمزدهای به مراتب بالاتری در نمایشخانگی دریافت میکنند و گاهی به چند برابر تلویزیون میرسد؛ ما وقتی میخواهیم این فرد را برای سریالی، نمیتوانیم بگوییم برای چند ماه دستمزد میدهیم در حالی که عملاً او یک سال درگیر آن سریال میشود. این نوع رویکردها، عملی نیست. باید واقعنگر و واقعبینانهتر به مسائل نگاه کنیم.
رفتارِحرفهای که برخی از صاحبان برندهای خارجی انجام میدهند این است که به افراد مهم و اثرگذار آن آثار، دستمزد سالانه میدهند با آنها قرارداد میبندند. باید ما هم این کار را انجام دهیم تا آنها جای دیگری نروند و این برندها با قدرت و قوت ساخته شوند. به هر حال من فکر میکنم تولید برند این قدر سخت نیست اما حفظ و مراقبت از آن برند، کار سختتری است.
خبرهای جدید از فصل هفتم «پایتخت»
* محسن تنابنده در آخرین گفتوگوی خود با فریدون جیرانی در کافه آپارات، تا به اسمِ «پایتخت» رسید اینطور گفت که ما دوست داریم کار کنیم و مسئولان تلویزیون باید در موردِ آن تصمیمگیری کنند. با تلویزیونیها صحبت میکنیم آنها توپ را به میدانِ پایتختیها میاندازند. به هر حال مردم همانقدر که پیگیرِ ساخت ادامه سریالهایی مثل «نونخ» و «زیرخاکی» و حتی برخی کارهای قدیمیترند، به مراتب بیشتر پیگیرِ ساخت فصل هفتم «پایتخت»اند. به نظرشما که مشاور پروژه «پایتخت6» هم بودید و احتمالاً خیلی اطلاعات بیشتری دارید، پرونده «پایتخت» در فصل ششم بسته شده و یا فصل هفتمی هم در کار است؟
من فکر میکنم حتماً فصل هفتم در کار است و انشاءالله اتفاق میافتد. منتها به جای اینکه افراد بروند در رسانهها راجع به هم گفتوگو کنند چقدر خوب است بنشینند در کنار هم گفتوگو کنند. همان نکتهای که اشاره کردم تعامل و گفتوگو باید اتفاق بیفتد. وقتی برندی تولید میشود آنقدر ارزش دارد که بگوییم رئیس شبکه با رئیس سیمافیلم عواملش را فرا بخوانند و جلسه بگذارند تا مشکلات و موانع برطرف شود.
با همدیگر صحبت کنیم مشکلات حل میشوند
فقط به امسال فکر نکنیم و به سال بعد هم فکر کنیم. یعنی سه اولویت دربیاوریم و بگوییم اینها را امسال میخواهیم و این چند کار دیگر را برای سال بعد برنامهریزی کنیم. یعنی از همین الان برای سال آینده برنامه داشته باشیم؛ این آیندهنگری برای رسانه اهمیت دارد. وقتی دورِ یک میز بنشینیم و حرف بزنیم حتماً مشکلات حل میشود. اما دورادور هرکسی در رسانه برود گفتوگو و مصاحبه کند طبیعی است مشکلی که حل نمیشود اتفاقاً مشکلات عمقِ بیشتری هم پیدا میکنند.
ماجرای حلِ مشکلات «کلاه قرمزی» در زمانِ مدیریت شبکه دو
* حتماً صحبتهای آقای جبلی رئیس صداوسیما را درباره بازگشت چهرهها به رسانه ملّی شنیدهاید. به نظرتان مدیران جدید تلویزیون باید چه کار کنند که این برندهای ارزشمند به تلویزیون برگردند. مثلاً چندی پیش خبرهایی از خداحافظی حمید جبلی در فضایمجازی منتشر شد که اصلاً گفته میشود اگر «کلاه قرمزی» دیگری ساخته نشد در کنارِ مشکلات بودجهای، حتماً عدم تمایلِ این هنرمند پیشکسوت هم بوده است. در حالیکه مردم دوست دارند این برندها را در تلویزیون ببینند و این مشکلات است که وظیفه آقای جبلی رئیس رسانه ملّی و مدیران جدیدش را سختتر هم میکند. نظر شما در این باره چیست؟
الان خیلی خوشبختانه آقای دکتر جبلی با سعه صدر با هنرمندان برخورد میکنند؛ من بارها در سخنان خودشان شنیدهام و دیدهام که علاقهمندند همه برندها به تلویزیون برگردند و با رسانه ملِّی کار کنند. اما باید این دغدغه در بدنه سازمان صداوسیما جاری و ساری شود. واقعاً دوباره تکرار میکنم چاره کار در گفتوگو و تعامل با هنرمندان است.
وقتی مدیر شبکه دو شدم در همان سالِ اول، با ایرج طهماسب تماس گرفتم و از ایشان دعوت کردم به دفتر من بیاید. گفتم چرا «کلاه قرمزی» را 20 سال است کار نمیکنید گفتند موانعی وجود دارد؛ گفتم موانعتان چیست؟ رفتیم و حل کردیم و «کلاه قرمزی» بعد از دو دوره غیبت روی آنتن ساخته شد.
بازگشت حمید جبلی با ساخت یک سریال برای تلویزیون
وقتی به شبکه یک برگشتم سه سالی که «پایتخت» یک، دو و سه در این شبکه ساخته شد از نظر دستمزدی به برآورد نرسیدیم و بنابر قیمت سریالهای معمولی تلویزیون ساخته شد. بالأخره گفتوگو کمک میکند مشکلات مرتفع میشود و کار جلو میرود. تلویزیون میخواهد مسیر را جلو ببرد باید موانع را برطرف کند. در واقع باید گوشِشنوای هنرمندان باشد.
فکر میکنم به زودی خواهید شنید که آقای حمید جبلی سریالی را در واقع نویسندگی و اداره خواهند کرد. انشاءالله امیدوارم که ساخته شود. البته بنا دارد با تلوبیون همکاری داشته باشد. این اتفاق بیفتد یک سریال در حوزه کودک و نوجوان ساخته خواهد شد.
تلویزیون نباید به شکل سنتی پیش برود
* آقای جبلی رئیس صداوسیما در ضیافت افطار با تهیهکنندگان که خود شما هم حضور داشتید اشاره کردند که همه ما در ریزش و کاهش مخاطب، مقصریم. البته که این کاهش مخاطب تلویزیون در همه دنیا به همان دلایلی که اشاره کردید مثلِ تقویت فضایمجازی و حضور مدیومهای دیگر؛ این ریزش مخاطب و صحبتهای آقای جبلی را چگونه تحلیل میکنید؟
واقعاً نمیشود منکر شد که بخشی از مخاطبان تلویزیون کاهش پیدا کرده است. بخشی به دلیل همان گسترش فضایمجازی و بخشی هم به خاطر دسترسی بهتر مخاطبان به محتوایی که قبلاً از طریق تلویزیون به آن دسترسی پیدا میکردند و الان به راههای دیگری دسترسی پیدا کردند.
زمانی مخاطبان از طریق تلویزیون بخشهای سیاسی و خبری را پیگیری میکردند و الان خبر ثانیه به ثانیه در فضایمجازی وجود دارد. قبل از اینکه حتی به تلویزیون برسد مردم در گوشیهایشان خواندهاند. طبیعی است برای خبر ممکن است خیلی تلویزیون را دنبال نکنند.
من در ابتدای صحبتهایم گفتم تلویزیون نباید صرفاً به شکل سنتی و سنتگرا در محتوا، موضوع و ساختار پیش برود؛ مردم امروز به برنامهها، مسابقات و سریالهای مختلف در شبکههای ماهوارهای و فضایمجازی دسترسی دارند، تلویزیون باید از آن ساختار خارج شود.
وقتی "عصر جدید"، "خندوانه" و "دورهمی" ساخته شدند چقدر مخاطب به سمتِ تلویزیون آمد
شما ببینید وقتی تلویزیون آمد به سمتِ ساخت کارهایی مثل «خندوانه» و «دورهمی» چقدر بیننده جدید برای تلویزیون آورد. من اعتقاد دارم اگر برنامهای در تلویزیون ساخته شد که مردم به خاطر آن تلویزیون را روشن کردند، موفق شدهایم و یک کار مهمی انجام دادهاید.
بارها پیش آمده که مردم به خاطر «عصر جدید»، «خندوانه»، «دورهمی» و بعضی سریالها مثل «پایتخت»، «نونخ» و «زیرخاکی» تلویزیون روشن کردند و این یک امتیاز است. اما تلویزیونیها نباید در این ایستگاه متوقف شوند.
نباید متوقف شویم و به سمتِ برندهای جدید برویم
چرا که اگر به امروزِ این برندها توجه کنید شاید به اندازه آن روزهای نخست تازگی و جذابیت برای مخاطب نداشته باشند، باید ارتقای محتوایی و فرمی پیدا کنند و از طرفی با این مدیران جوان به فکر ایدهها و اندیشههای جدید و تولید برندهای جدید بروند؛ اینها است که بیننده را پای تلویزیون مینشاند.
باید هوشمند شویم
* البته همین اعترافِ رئیس صداوسیما به ریزش مخاطبان، نکتهای بود که از این جهت مورد تحلیل قرار گرفت که چرا مدیران قبلی با وجودِ اشراف به کاهش مخاطبان، این موضوع را کتمان میکردند؟
ما فکر میکنیم اگر بگوییم که مخاطب رسانه ملّی کاهش پیدا کرده یعنی ما بدعمل کردیم. بنابراین سعی میکنیم حرفهای دیگری بزنیم و بعضی از آمارها را نشان بدهیم که نه این اتفاق نیفتاده! در حالی که واقعیت چیز دیگری است. منتها اگر هوشمند شویم میتوانیم در سطحی اثرگذاریمان را بر مخاطب حفظ کنیم و اگر بیتفاوت باشیم همچون کبکی میمانیم که سرمان را زیربرف کردهایم.
نباید با مخاطب یکطرفه برخورد کنیم/ من معتقدم بیننده این تغییر رفتار رسانه را درک میکند
* با توجه به سابقهای که در زمینه مدیریت در عرصه سریالسازی دارید و سازمان صداوسیما را به خصوص در طول سالهای مدیریتی شبکه یک به خوبی میشناسید؛ آیا قائل به پدیدهای به اسم «تغییر رفتار مخاطب» طی دهههای گذشته هستید؟ یعنی به قولِ برخی از تهیهکنندگان و سازندگان سریالها، تلویزیون در برابرشان خلع سلاح شده است؟
بله حتماً. تلویزیون در طی این سالها لااقل در 6، 7 سال اخیر سعی کرده همچنان با مخاطب یک طرفه گفتوگو کند؛ یعنی بگوید آنچیزهایی که من میگویم مهم است، آن چیزهایی که من میگویم را ببینید و آن چیزهایی که من تشخیص میدهم درست است گوش کنید و ببینید؛ این رویه غلط است.
وقتی یک برنامه خاصی میسازیم اگر پایین خط قرمز باشد که کسی نمیبیند به دلیل اینکه برایشان جذاب نیست. آن طرف خط قرمز نباید برویم بالأخره ما چارچوب و ضوابطی داریم که به آن پایبندیم و معتقدیم که رسانه ملّی ما در حاکمیت جمهوری اسلامی برنامه تولید میکند و از عمقِ جان به آن باور داریم.
آنطرف خط قرمز که نمیتوانیم برویم پس برای اینکه مخاطب را نگه داریم باید چه کار کنیم. باید بیاییم روی خط قرمز حرکت کنیم بدون اینکه به دو سمت بلغزیم. بیننده احساس کند که تماشاگر اتفاق نویی است و چهار حرفِ جدید میشنود. ما در فصل سوم «نون خ» سکانسی راجع به بورس داشتیم و دربارهاش صحبت کردیم چون مردم را به فلاکت کشانده بود و با استقبال گسترده مردم مواجه شد.
وقتی اینچنین با مسائل برخورد کنیم آنوقت مخاطب فکر نمیکند رسانه فقط حرفهای مسئولین را پخش میکند و اصطلاحاً طرفدار آنها است. اما اینجا میبیند حرفِ مخاطب را هم میزند. همانگونه که آقای جبلی در مورد بحثِ خبری، فضایی را فراهم کردند که واقعیتها به نمایش درآیند و حرفهای مردم شنیده شود.
بنابراین من معتقدم بله بیننده این تغییر رفتار رسانه را متوجه میشود و برایِ مخاطب مهم است که ببیند به او توجه میشود؛ به همین خاطر پایِ رسانه مینشیند اما اگر احساس کند رسانه یک طرفه رفتار میکنند ممکن است که نگاه کند اما حداقلش این است که تأثیر نمیپذیرد.
بخش خصوصی برای تبلیغ در فضایمجازی فکر کرده اما تلویزیون هنوز این فضا را به رسمیت نمیشناسد
* تا همین چند سال پیش، تلویزیون سریالهایی داشت که مخاطب در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به آن واکنش نشان میداد اما الان واکنشها در فضای مجازی محدود به سریالهای پلتفرمها شده است. چرا این اتفاق میافتد؟ مصداقِ آن سریال «نون خ» و سکانسهای متعدد آن و حتی سریال 021 که خیلی هم موفق نبود اما باز چند سکانس آن در فضای مجازی پخش شد؟
در حقیقت به بخش تبلیغات به اندازه کافی توجه نمیکنند. چون میگویند ما ابزاری داریم به نام آنتن و این آنتن مخاطب 70، 80 میلیونی دارد. چه ضرورتی است در فضای مجازی این سکانسها و فیلمها وایرال شوند؟! در واقع هنوز این فضا را به رسمیت نشناختهایم. شما اگر در یک سریال نام اینستاگرام را بیاورید باید حذف کنید و قابل پخش نیست. چون به رسمیت شناخته نشده و بعد میگویید بروم در آن فضا، سریالم را تبلیغ کنم؟!
تبلیغات بخش مهمی است؛ در نمایشخانگی به این بخش فکر کردهاند و برای آن سرمایه جدّی کنار گذاشتهاند. اینطوری نیست که در رسانه وقتی این سکانس میآید مثلاً خود این رسانهها برمیدارند و پخش میکنند. نه در واقع بودجهای درنظر گرفته شده، این بودجه اختصاص پیدا میکند و 10 رسانه مجازی میآیند و این سکانس را پخش میکنند. تلویزیون برای این مقوله خیلی پیشبینی نکرده است.
در وهله بعدی بالأخره یادمان باشد مردم متوسطِ روزانه حدود 2 تا 3 ساعت تلویزیون تماشا میکنند و مابقی اوقات تلویزیون نمیبینند. بخش خصوصی برای این موضوع فکر کرده و بر این باور است مردم روزی 4 تا 5 ساعت مخاطب فضایمجازیاند و این امکانِ مهمی است تبلیغات خودشان را داشته باشند.
تلویزیون فعلاً این فضا را به رسمیت نشناخته که در این حوزه بخواهد قدمِ جدّی بردارد. البته برنامههایی هستند که در این حوزه موفق کار کردند؛ الان «عصر جدید» لحظه به لحظهای به صورت ویدئویی در فضایمجازی وایرال میشود و در واقع به این حوزه توجه داشتهاند.
بعضی از سریالهای دیگر هم در فضایمجازی منتشر میشوند؛ معتقدم که تلویزیون باید برای این موضوع فکری کند و با به رسمیت شناختن فضایمجازی، سرمایهگذاری ویژهای برای این حوزه تبلیغی داشته باشد.
حضور بازیگران جدید/ «نونخ» یک اصل دارد و آن عبور نکردن از کمدی است
* نظر شما که با سعید آقاخانی در چند فصلِ «نون خ» کار کردهاید چیست؟ کمدیها و طنزهای تلویزیونی باید در چه مسیری حرکت کنند که این اتفاق برای آنها بیفتد؟ بسیاری از کارشناسان هم اعتقاد داشتند که "نونخ" بهخلاف بسیاری از سریالهای دنبالهدار تلویزیون، شکل و شمایل واقعی و درونمایه اصلیاش را حفظ کرد؛ چطور باید به این نکته رسید و چه برنامهای در ادامه ساخت "نونخ" دارید که به ساختار اصلیاش ضربه وارد نشود و همان شکل بومی و روستایی خودش را داشته باشد؟ آیا حمیدرضا آذرنگ به گروه اضافه خواهد شد یا بازیگران دیگری را خواهید داشت یا خیر؟
یک نکتهای درباره بازیگرانِ سریال بگویم که امیدوارم بتوانیم در فصل جدید "نون خ" چهره های جدیدی از هنرمندان طراز اول کشور را به سریال اضافه کنیم. انشاءالله در خدمتِ آقای آذرنگ و کاراکتر خلیل هم خواهیم بود.
سعید آقاخانی 30 سال است که با رسانه کار میکند و با ملاحظات رسانه خیلی خوب آشناست، خودش هم اهل خانواده است. من سعید آقاخانی را خیلی تحسین میکنم به دلیل اینکه اهل خانواده است و به ملاحظات اخلاقی فرهنگی کشور توجه دارد؛ سخیف فکر نمیکند، سخیف نمیسازد و به ارتقای فرهنگی معتقد است.
ساخت برندی مثل «نون خ» خیلی سخت است و حتی به مراتب از «پایتخت» هم دشوارتر است. به دلیل اینکه ما اینجا لباس محلی، گویش محلی و موسیقی محلی داریم. همهچیز را در ظاهر داریم و خدایی ناکرده هرجایی یک موقعی از خطی عبور کنیم، ممکن است که موجبات ناراحتی قومیتها را فراهم بیاورد.
با اینکه آقای آقاخانی از اسطورههای آن قومیتاند و بسیار به او علاقه دارند اما واقعیت این است آقای آقاخانی و آقای وفایی نویسنده، در تلاشاند مردم با آن قومیت خودشان را ببینند. حرفهایشان را بشنوند و احساس کنند دغدغههایشان گفته میشود.
البته با زبانِ کمدی که شاد کردن مردم است، حفظ میشود. تقریباً در «نونخ» این یک قاعده است که آقای آقاخانی و آقای وفایی در سریال «نون خ 4» به آن توجه دارند. باید در تمام سکانسهای ما کمدی وجود داشته باشد؛ مردم بخندند حتی اگر در جایی ما از مسیر رسانه عبور کرده باشیم از کمدی عبور نکنیم و تا به حال این اصول و قواعد را برای خودمان داشته باشیم.
واقعاً ساختنِ برندی مثل «نون خ» بسیار کار سختی است
* اما برخی از سریالهای دنبالهدار از مسیر خودشان یکدفعه خارج شدند؛ شما چطور از برندتان محافظت میکنید این اتفاق نیفتد؟
من گاهی اتفاق افتاده پیشنهاد دادم، نورالدین خانزاده کاراکتر اصلی از خانواده کمی دور شود و برود جای دیگری؛ سعید آقاخانی مخالف است و میگوید نورالدین کنار خانوادهاش معنی میدهد. با خانواده جذاب است، با خانواده قصه دارد و اینها اصولی است که در «نون خ» به آن توجه شده و ما به آن پایبندیم.
من فکر میکنم تولید "نون خ" واقعاً کار سختی است. من به عنوان کسی که سالهای سال تجربه مدیریتی و تهیهکنندگی داشته و دارم از مدیرکلی تولید، مدیرگروه فیلم و سریال، مدیر شبکه تا تهیهکنندگی سینما و تلویزیون، میگویم تولید «نون خ» بسیار کار سختی است.
دستمزدهای افسارگسیخته و درخواست مهدی فرجی از مسئولان/ باید نظاممند شوند
* یکی از نکاتی که امروز در بحث دستمزدها مطرح میشود، بیشتر سمت و سوی سریالها و یا برنامههایی است که دنبالهدارند. آیا شما هم برای ساخت فصل سوم دچار این مشکل شدید که برخی از بازیگران دستمزدهایشان را بالا ببرند و یا شرایط خاصی را پیشنهاد کنند؛ کسانی که نقشهای کلیدی را بازی میکردند و سریال به حضور و بازی آنها وابسته باشد؛ آیا این مشکل را در ساخت فصل جدید خواهید داشت؟ اساساً از مشکلات تهیهکنندگان در بحثِ دستمزدها و بازارِ نامتقارنِ آن در فضای نمایشخانگی بگویید؟
بله. میدانید که بخشی از آن ناشی از تورمی است که در کشور به وجود آمده است. بخشی هم رقبایی که در کشور برای رسانه ملّی به وجود آمدند که برای بخشی از آنها واقعاً دستمزد اصلاً مهم نیست. میگویند ما با فلانی کار کنیم هرچهقدر خواست میدهیم و این لطمه جدِّی برای سینما و فضایِ نمایش کشور به حساب میآید و نمیتوانید همینطور دوام بیاورد.
من وقتی در ضیافت افطار خدمت آقای جبلی رئیس صداوسیما بودم خدمتشان گفتم این قابل کنترل نیست ما چقدر میتوانیم افزایش بدهیم. همین تلویزیون چقدر میتواند افزایش بدهد. من با کسی صحبت کردم که میگفت من اینقدر میلیارد تومان میخواهم همان اول پروژه هم یکجا میخواهم؛ مگر همچنین اتفاقی شدنی است؟!
ما باید قاعده و ضوابط و نظامنامهای تعریف کنیم؛ اجتنابناپذیر است مگر چند جا مجوز میدهند؛ ارشاد، تلویزیون و ساترا؛ به قاعده و ضوابطی برسند. پایهگذاری کنند و به آن پایبند باشند وگرنه این آسیب است و اول به خودمان وارد میشود که جلویِ کارهای بزرگ و ماندگار را میگیرد.
این مشکل و گرفتاری را در "نون خ 4" داریم
* یعنی الان شما برای قرارداد بستن با بازیگران فصل چهارم «نون خ» به این مشکل برخوردهاید؟
بله. ما هم در "نون خ 4" همین مشکل و گرفتاری را داریم. بالأخره بعضی از بازیگران ما یک جاهایی کار کردند و دستمزدهایی گرفتند که اصلاً قابل تطبیق با "نون خ 3"نبوده است.
دستمزد سعید آقاخانی
* یک مورد دیگری که خیلی سؤال میکنند بحث دستمزد سعید آقاخانی است که هم بازیگر نقش اول داستان است و هم کارگردان؛ آیا برای کارگردانی جدا دستمزد میگیرد یا برای بازیگری؟
نه؛ پروژه تعریف میشود. به ایشان سه نقش داده شده، کارگردان، سرپرست نویسنده و همچنین بازیگر نقش اول. این سه کار را در واقع انجام میدهد آقای آقاخانی دستمزدی که میگیرد در مقایسه با نمایشخانگی دستمزد زیادی نیست.
به باند تهیهکنندگی اعتقادی ندارم
* درباره وضعیت تهیهکنندگی در تلویزیون یک سؤال دارم شما مدیر قدیمی در تلویزیون بودید و کارهای خوبی در زمان شما ساخته شد بعضی از تهیهکنندگان امروز بدون هیچ تبحر و سابقه و شناسنامهای وارد این عرصه میشوند و حتی به واسطه ارتباطاتی سریال هم به آنها واگذار میشود. بسیاری از این کارها هم به کارهای بیمحتوا و بیکیفیتی تبدیل شدهاند که روی آنتن میروند و حتی بعضاً در نمایش خانگی پخش میشوند و اعتماد بیننده را نسبت به تلویزیون و رسانههای تصویری کم کردهاند. برخی هم اعتقاد دارند به وجود باندهای تهیهکنندگی در تلویزیون؛ آیا اساساً باند در تهیهکنندگی تلویزیون وجود دارد و شما هم به آن اعتقاد دارید؟
من به باند تهیهکنندگی اعتقاد ندارم. البته معتقدم که بعضی از مدیران با بعضی از تهیهکنندگان و کارگردانها راحتتر کار میکنند. چون حرفهای همدیگر را بهتر درک میکنند و این معنیاش باند نیست. من در زمانی که خودم مدیر شبکه بودم، 4 سال کنداکتور عید را به «پایتخت» دادم و همچنین «چک برگشتی» را سیروس مقدم برای ما کار کرد.
برای اینکه من اعتقاد داشتم نوروز برای تلویزیون، حُکم المپیک را دارد من نمیتوانم این نوروز را به کسی بدهم که تجربه نکرده است. بنابراین ترجیحم این است با کارگردانی کار کنم که مطمئنم برندساز است و میداند قرار است برندها را به کجا برساند.
من بیشترین سریالها را در زمان مدیریتم با حسن فتحی کار کردم. این نامش باند نیست که با حسن فتحی «میوه ممنوعه» ساختم، «مدار صفردرجه» ساختم و حتی «مسیر زایندهرود»؛ به دلیل اینکه میدانم این کارها تضمین دارد، اگرچه در کنار آن به جوانترها هم توجه کردم و اولین سریال بهروز شعیبی تحت عنوان «پرده نشین» ساخته شد و خیلی هم کار خوبی بود.
با آقای دهنمکی سریال ساختم و راضیام از کاری که انجام شد؛ با فریدون جیرانی کار کردم یا برنامه گفتوگومحور شبانه را با شهیدیفر کار کردم برای اینکه میدانم تضمین شده و خیالِ آدمها را راحت میکرد. اینها نامشان باندبازی نیست.
حق مردم در تلویزیون این است که اثر خوب بینند و معمولاً مدیران سعی میکنند با افرادی این کارها را بسازند که این اتفاق میافتد. البته گاهی هم میبینم فردی تهیهکنندگی میکند که اینکاره نیست. مثلاً جایی بودم فردی صحبت میکرد و میگفت من مشغول کاری برای نمایشخانگیام با تعجب گفتم تهیهکننده خودتان هستید، گفت تهیهکننده و کارگردان.
تعجب کردم و با خودم گفتم چطوری این فرد تهیهکننده و کارگردان شده است. این اتفاقها در حال افتادن است البته برای نمایشخانگی بود اما خیلی باورکردنی نیست.
چرا سریال «10 پهلوان» حسن فتحی ساخته نشد؟
* نام حسن فتحی را آوردید تا جایی که اطلاع دارم قرار بود سریال «ده پهلوان» را با ایشان کار کنید؛ چرا این اتفاق نیفتاد؟
حسن فتحی کارگردان بسیار با اخلاقی است و همهچیز با گفتوگو پیش میرود چون بسیار با استانداردهای ملی تلویزیونی آشناست و فرد با تعاملی است. همان سریال «10 پهلوان» که شما اشاره کردید را قرار بود بسازیم اما به دلیل درگیری ایشان در نمایشخانگی، امکانپذیر نشد. من مطمئنم با گفتوگو و تعامل، بسیاری از این مشکلات برطرف میشود و او را هم میتوانیم دوباره به عنوان کارگردان در تلویزیون ببینیم.
ماجرای 75 درصد بودجه سریالها که دستمزد بازیگران میشود؟!
* درباره نمایش خانگی خیلی انتقاد وجود دارد صرفاً پول و تجارت و زد و بندبازیهایی وجود دارد که میگویند بودجه یک سریال، 75 درصد آن برای بازیگران هزینه میشود و همهچیز بر پایه لاکچریبازی جلو میرود و چالشی بین تلویزیون و نمایشخانگی وجود دارد. اما این دستمزدهای نجومی، تقسیم نقشها در میهمانیها برای نمایشخانگی وجود دارد؛ این اتفاقات را چطور ارزیابی میکنید؛ وقتی محتوا قربانی لاکچریبازیها، نگاه تجاری و سرمایهسالاری میشود؟قبول دارید آن 75 درصد بودجه فیلمها، دستمزد بازیگران میشود؟
البته در تلویزیون کمتر از این درصد است، اما اگر بخواهیم در تلویزیون بازیگر چهره بیاوریم، نزدیک به 50 درصدِ آن در واقع پول بازیگر است؛ اما در نمایش خانگی بیشتر. این را هم قبول دارم که در نمایشخانگی گاهی تولید یک اثر مهم است، اصلاً محتوا، ساختار، سخیف بودن و نبودن و... مسائل بعدی است.
فقط باید کاری بسازیم و بعضی از کارهایی که دیده میشود آدمی حیرت میکند که چرا واقعاً همچنین کاری ساخته شده؟ بالأخره قبول کنیم که سرمایه بخش خصوصی وقتی وسط میآید، او به بازگشت سرمایهاش فکر میکند، بعد مسائل بعدی! این چیزی است که در رسانه ملی وجود ندارد.
واقعاً برای رسانه ملی در وهله اول، ساختار، پیام و سالم بودن محتوا اهمیت دارد. به همین خاطر است که میگویم این شکل افسارگسیخته دستمزدها در تلویزیون وجود ندارد. چون این رقم 75 درصدی بودجه فیلمها که اشاره کردید صرفِ بازیگران میشود عدد بزرگی است.
این ارقام در بسیاری از مواقع باعث شده بازیگرسالاری اتفاق بیفتد و بازیگر میآید و حرفهایش را به کارگردان دیکته میکند. میگوید نقش من زیاد یا کم شود. من فکر میکنم اولاً نمایشخانگی برای ما یک تهدید نیست بلکه یک امکان و فرصت است و ما میتوانیم خیلی از حرفهایمان را در واقع از طریق همین نمایشخانگی بزنیم فقط باید آسیبهایش را بشناسیم و با آنها مقابله کنیم. یعنی بالأخره اجازه ندهیم آسیبهایش غلبه پیدا کند؛ این نکته ملاحظه جدّی است.
از سریال جدید احمدرضا درویش چه خبر؟
* در مورد سریال «کندو» کار جدید احمدرضا درویش هم خبر جدیدی دارید بفرمایید.
این کار قرار است در فضای سیستان و بلوچستان ساخته شود. به پخش امسال نمیرسد اما انشاءالله شرایط تولید فراهم شود امسال تولیدش آغاز خواهد شد. هنوز مذاکرهای با بازیگری نداشتیم.
انتهای پیام/