دانشآموزان ایرانی و ضعف در "زبان فارسی"
ضعف دانشآموزان کشورمان در ادبیات و مهارتهای زبانی نشات گرفته از چندین عامل است که در این مطلب به بررسی این عوامل و راهکار رفع آن پرداختهایم.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ ضعف دانشآموزان ایرانی در تسلط بر زبان فارسی و مهارتهای زبانی موضوعی که مدتی است استادان و کارشناسان حوزه ادبیات نسبت به آن هشدار دادهاند و البته با پر رنگ شدن آموزش مجازی در دوران کرونا جدیتر هم شده است.
این ضعف ساختاری به اذعان معلمان و کارشناسان امر، در مواردی چون نتایج ضعیف در آزمون تیمز و پرلز، مهارتهای نوشتاری، خواندن و درک برخی متون کتابهای درسی نمود پیدا کرده است.
محمد فقیری؛ استاد دانشگاه و کارشناس حوزه آموزش و پرورش در مورد دلایل ضعف و ناکارآمدی آموزشها درباره زبان فارسی که به عنوان زبان رسمی و معیار کشور هم برشمرده میشود به خبرنگار تسنیم گفت: شاید بتوان گفت مشکل ضعف ادبیات، نبود متون ادبی جالب و جذاب باشد که از برجستهسازی، ادبیت متن و پیرنگپردازی خوبی برخوردار نیستند یا از نظر محتوایی برای دانشآموزان جذابیت ندارند.
وی ادامه داد: دانشآموزان ایرانی متأسفانه با کتابهای درسی ارتباط برقرار نمیکنند و چنین میپندارند که اطلاعات آن را باید حفظ کنند؛ این دیدگاه از دیرباز در مدارس ما وجود داشته است که کتاب درسی، مخزن اطلاعات و ذهن دانشآموزان انباری است که باید این اطلاعات را تا روز امتحان در خود حفظ کند!
دانشآموزان و معلمان با متون کتاب درسی ارتباط برقرار نمیکنند
این استاد دانشگاه با بیان اینکه زبان و ادبیات از یکدیگر جدا نیستند، اظهار کرد: زبان با فرایندهای ادبی مثل برجستهسازی و انواع هنجارگریزی و هنجارافزایی به ادبیات تغییر مییابد. نظریه ادبی بر این اصل استوار است که ذهن انسان محاکاتی است؛ یعنی داستانساز است و با داستان زندگی میکند و اینگونه یاد میگیرد؛ در نتیجه حیطه گرایشی یا عاطفی یادگیری تحریک میشود و یادگیری بهتر اتفاق میافتد.
فقیری افزود: علاوه بر حیطه شناختی، باید به حیطه عاطفی در گزینش متون و تألیف آنها توجه کنیم حتی به حیطه حسی حرکتی و مهارتی و عناصر مثل تقلید، نوآوری و خلاقیت توجه خاصی داشته باشیم.
وی با اشاره به اینکه در آموزش و پرورش ما یادگیری به مثابه تغییر رفتار، کمتر مورد توجه قرار گرفته و حتی معلمان و دانشآموزان از این تعریف یادگیری شناختی ندارند، گفت: بنابراین از جریان یادگیری لذت نمیبرند؛ در نتیجه با متون درسی ارتباط برقرار نمیکنند همچنین این دیدگاه کمیتگرا، حجمگرا و حافظهمحور علاوه بر آن نبود نظریه و روش در تألیف کتابهای درسی خود از عوامل اصلی ضعف دانشآموزان در همۀ دروس به خصوص زبان و ادبیات فارسی است.
این استاد دانشگاه دلیل دیگر ضعف دانشآموزان ایرانی در تسلط بر زبان فارسی را نبود برنامهریزی آموزشی برای رشد زبانی از پیش از دبستان تا آخر دبیرستان در این حوزه دانست و گفت: کودکان از پنج ماهگی شروع به زبانآموزی میکنند و تقریباَ تا پنج سالگی دوره حساس زبانآموزی را میگذرانند؛ اگر در این پنج سال در معرض زبان قرار نگیرند، دیگر هرگز زبان و تفکر را فرا نمیگیرند.
فقیری اضافه کرد: برای این دورۀ حساس زبانآموزی، در گزینش داستان، شعر و ... بر اساس معیارهای زبانشناسی و روانشناسی رفتار نمیکنیم، نظریه نداریم و بر حسب تجربه و سلیقه عمل میشود.
وی اظهار کرد: در کتابهای فارسی و نگارش مهارتهای نوشتاری و خواندن بر مهارتهای گفتاری و شنیداری غالب است؛ در این زمینه نیز نظریه و پژوهش نداریم، برنامهریزی زبانی نکردهایم مثلاَ نمیدانیم در 6 کتاب نگارش دبستان، بچههای ما چقدر نویسندگی خلاق یاد میگیرند.
فقیری با اشاره به اینکه کدها یا ذخیره واژگانی برای دانشآموزان ما کم است، تصریح کرد: پردازش زبانی معلمان و دانشآموزان ما هم پایین است؛ شاید یکی از علت های اصلی این باشد که متون، خبری و مکانیکی نوشته شدهاند، از ویرایش سبکی و ساختاری برخوردار نیستند، کدگذاری نشدهاند، سبکهای متنوعی ندارند، بیشتر بر اساس هرم وارونه هستند.
راهکاری برای گسترش ذخیره واژگانی و افزایش پردازش زبانی
این استاد دانشگاه معتقد است که باید مهارتهای چهارگانه زبانی در کتابهای مختلف بر اساس نظریه نه بر مبنای شناخت تجربی تقویت شود همچنین روی هوش زبانشناختی بیشتر تأمل کنیم و یکی از دلایل افت ما در امتحان پرلز نیز همین است. قدرت پردازش، درک مطلب و به طور کلی هوش زبانشناختی دانشآموزان ما پایین است و در نتیجه در امتحان پرلز از رتبۀ بالایی برخوردار نیستیم.
وی یکی از راههای افزایش ذخیره واژگانی را استفاده از راهبردهای زبانشناسی پیکرهای دانست که این کاری بسیار تخصصی است و زبانشناسان باید به دفتر تألیف کتب درسی در این زمینه کمک کنند. این کار هم نیاز به نظریه و تخصص دارد. مثل تصویرسازی و گرافیک کتابهاست.
فقیری ادامه داد: راهکار دیگر کدگذاری و سبک شناسی کتابهای درسی است؛ کدگذاری به دنبال چیستی متن است و سبک شناسی به چگونگی ارائه و سبک بیان آن میپردازد. با کدگذاری، مفاهیم را غربال و توان پردازش ذهن را افزایش میدهیم؛ با سبک شناسی یاد میگیریم که چگونه مفهومی را با روشهای مختلف بیان کنیم.
تالیف کتابهای درسی فاقد روششناسی است
این استاد دانشگاه تصریح کرد: ضعف مهارتهای چهارگانه در کتابهای درسی بر تضعیف این مهارتها در دانشآموزان مؤثر بوده و مشکل اساسی ما در یادگیری نیز کتابهای درسی است.
وی افزود: در تألیف کتاب فاقد نظریه و روششناسی هستیم، کمتر به تحلیل، ارزیابی و فرا تحلیل می پردازیم. در کتابهای راهنما نظریه و روش خاصی حتی برای تدریس ارائه نمیکنیم. معلمان و دانش آموزان ما در کتاب های درسی با تعدادی تصویر و بندنوشت روبرو می شوند. معماری و مهندسی کتابها در دست گروه تألیف است و معلم مجری آنها است بدون اینکه از چگونگی تألیف، الگوهای طراحی آموزشی، الگوها و روشهای تدریس خاص آن کتاب اطلاعی داشته باشد.
فقیری به اهمیت انواع هوش علاوه بر هوش زبانشناختی در ارتقای زبان فارسی تاکید و بیان کرد: هوش روایی باعث رشد بیانگری و داستانگویی در دانشآموزان، هوش میان فردی بر گفتوگو و تعامل بیشتر تمرکز دارد و هوش اجتماعی نیز منجر به شناخت رفتاری بیشتر میشود و هوش هیجانی فرد را با هیجانات و عواطف خودش آشنا میکند. هوش روایی و میان فردی نقش خاصی در گسترش ذخیره واژگانی و افزایش پردازش ذهنی دارد.
انتهای پیام/