شرایط سخت زندگی برای شهروندان در سایه گرانیها و تورم در اروپا
یک هفتهنامه آلمانی در گزارشی به شرایط سخت زندگی در سایه گرانیها و تورم روزافزون در اروپا از زبان چند شهروند ساکن این منطقه پرداخت.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، هفتهنامه "اشپیگل" در مطلبی به تورم روزافزون در اروپا پرداخته نوشت: قیمت غذا، برق و انرژی در سراسر اروپا در حال افزایش است، اما تورم به همه یکسان ضربه نمیزند.
در ادامه این گزارش آمده است: مردم اروپا جنگ در اوکراین را بسیار متفاوت تجربه میکنند. در اروپای شرقی و مرکزی، جنگ روسیه بسیار نزدیک بهنظر میرسد. میلیونها پناهنده در اینجا سرپناه پیدا کردهاند. در غرب قاره سبز، جنگ کمتر قابل لمس است، اما در این منطقه هم اروپاییها عواقب آن را احساس میکنند از جمله با کمبود واردات گاز، افزایش قیمت مواد غذایی و قبوض هرچه بیشتر برق. چند روز پیش، اتحادیه اروپا اعلام کرد که انتظار تورم 7.6درصدی در سال جاری را دارد که یک رکورد تاریخی است.
اشپیگل در ادامه این گزارش نوشت: افزایش سریع قیمتها همه را به یک اندازه تحت تأثیر قرار نمیدهد؛ در کشورهایی مانند بریتانیای کبیر، لهستان و اسپانیا، اخیراً تورم بالاتر از میانگین اروپا بود. در اینجا همچنین با جمعیتی روبهرو میشویم که بهدلیل بحرانهای قبلی، دستمزدهای پایین و فقر بهصورت ویژه آسیبپذیر هستند، بهخصوص در این مناطق کسانی که قبلاً فقیر بودند یا بیمه ضعیفی داشتند، رنج میبرند.
سه نفر از ساکنان این مناطق توضیح دادهاند که رکورد تورمی چه مفهومی برای زندگی آنها دارد.
شهروند انگلیسی: ترس مانند ابری سیاه بر زندگی من سایه افکنده است
کریستین آیزاکس، 69ساله، مستمریبگیر از لیدز بریتانیا در این باره میگوید: من سه فرزند را بهتنهایی بزرگ کردم، زندگی من هرگز آسان نبوده است، اما در چند ماه گذشته، خیلی چیزها سختتر از قبل شده است، غذا، برق، گرمایش، همه چیز اکنون هزینه بیشتری دارد. من یک کنتور برق دارم که فقط با کارت اعتباری کار میکند، هر بار که از کنارش در راهرو رد میشوم، میبینم که چقدر اعتبار برای یک ساعت شنی باقی مانده است، وقتی پولم تمام میشود، برق هم قطع میشود.
این شهروند بریتانیایی همچنین گفت: ترس در زمان حاضر مانند ابری سیاه بر تمام زندگی من سایه افکنده است. به فقر عادت میکنی، اما به ناامنی نه. هر روز به این فکر میکنم که واقعاً برای چهچیزی به برق نیاز دارم. هر پنی پسانداز به من اجازه میدهد تا چهار نوهام را ملاقات کنم. الآن کمتر دوش میگیرم تا بتوانم آنها را ببینم. در دو سال گذشته، همهگیری همه چیز را تحت سلطه خود درآورده است، زندگی تنهاتر شده است. اکنون این مشکل از بین رفته است، اما حالا بهسختی میتوانم هزینهها را بپردازم.
وی همچنین گفت: برای رسیدن به نوههایم باید سوار اتوبوس شوم، چون دیابت دارم گاهی نیاز به تاکسی دارم. در گذشته، میتوانستید با رانندگان مذاکره کنید تا قیمت را کمی پایین بیاورند، اما حالا هیچ کس دیگر این کار را نمیکند. من با 654 پوند در ماه زندگی میکنم که حدود 760 یورو است، شاید خیلی بهنظر برسد، اما اگر آن را به چهار هفته تبدیل کنید، بسیار کم است. یک بار شخصی به من گفت که "حقوق بازنشستگی ما پایینترین حقوق بازنشستگی در جهان غرب است". من خیلی از پاییز میترسم تا به حال 60 پوند برای برق پرداخت کردهام، اما از قبل میدانیم که در پاییز همه چیز گرانتر میشود. من دیگر از کووید نمیترسم، فقط از این نگرانم که گرمایش در پاییز خاموش شود و من بیمار شوم.
این تبعه انگلیسی گفت: من با جنگ سروکار دارم، برای مردم خیلی متأسفم. سیاستمداران میخواهند پوتین را بهخاطر جنایاتش مجازات کنند، اما قبض برق من چهربطی به آن دارد؟ احساس من این است که وضعیت من ارتباط چندانی با این جنگ ندارد و ارتباط زیادی با کشورمان دارد. سیاستمداران ما همه از یک طبقه هستند، آنها پیشینه متفاوتی با من دارند، آنها در امنیت بزرگ شدهاند و حتی نمیدانند ما اینجا چه احساسی داریم. این افراد گام به گام همه چیز را خصوصی کردهاند؛ برق، گرمایش، آپارتمان، امروز همه چیز از طرف شرکتهایی میآید که فقط میخواهند پول در بیاورند و اهمیتی نمیدهند که در یک منطقه چقدر هوا سرد است. در شهریور ماه همه ما باید یارانه بگیریم، اما نمیتوانم تصور کنم که این کافی باشد.
شهروند لهستانی: احساس میکنم هر روز اوضاع بدتر میشود
مارتا کوسیورک، 48ساله، مدیر پروژه در یک آژانس تبلیغاتی در ورشوی لهستان هم درباره تورم روزافزون در کشورش میگوید: تنها چیزی که در چند ماه گذشته تغییر نکرده حقوق من است. احساس میکنم هر روز اوضاع بدتر میشود. قبل از جنگ ماهانه 30 زلوتی برای گرمایش گاز میدادیم که معادل 7 یورو است، این نسبتاً ارزان بود، اکنون 80 زلوتی باید پرداخت کنیم که بیش از دو برابر است.
وی همچنین از افزایش چشمگیر قیمت بنزین در کشورش گله کرد.
وی اضافه کرد: من حالا متوجه شدهام که دیگر نمیتوانم تخمین بزنم که برای چهچیزی چقدر پول نیاز دارم. بهعنوان یک بزرگسال، وقتی نوبت به برنامهریزی هزینهها میشود، ناگهان احساس میکنید که خسته میشوید. دیروز برای جشن تولد یکی از دوستانم رفتم خرید، در نهایت احتمالاً مجبور شوم دو برابر قبل از جنگ برای این مهمانی هزینه کنم، همه اینها مرا میترساند. اکنون این احساس را دائماً دارم که نباید هیچ معاملهای را از دست بدهم. وقتی به خرید میروم اغلب بهسراغ برچسبهای خصوصی میروم یا بهدنبال جایگزینهای ارزانتر میگردم. اگر فروشگاهی بخواهد بسته شود، برای صرفهجویی بیشتر به آنجا میروم.
این تبعه لهستانی اعلام کرد: برخی از سوپرمارکتها مثلاً شکر را جیرهبندی کردهاند زیرا مردم در لهستان انبار میکنند و ناگهان همه چیز را در خانه احتکار میکنند، جنگ ترسهای زیادی را بهخصوص بین افراد مسن ایجاد میکند.
وی افزود: فکر نمیکنم راههای زیادی برای کمک واقعی به ما شهروندان وجود داشته باشد. من از سیاست هیچ انتظاری ندارم. البته همه چیز به پیامدهای حمله روسیه به اوکراین مربوط میشود، و هیچ جایگزینی برای تحریم وجود ندارد. ما نمیتوانیم گاز روسیه را بخریم در حالی که مردم کشور همسایه ما از جان خود میترسند. در نهایت، حمایت از اوکراین از قبض گاز ما مهمتر است.
شهروند اسپانیایی: از ترس هزینههای زمستان، تابستان امسال به مسافرت نرفتیم
مارکوس پلیت سانچز، 52ساله، راننده کامیون اهل پالمای اسپانیا هم در این باره میگوید: شما بلافاصله متوجه افزایش قیمت نمیشوید، اما کمکم چیزهای روزمره آنقدر گران میشوند که باید خود را محدود کنید. همه چیز اکنون هزینه بیشتری دارد. من بیشتر از همه در مورد بنزین و اجاره به آن توجه میکنم. اخیراً از ترس زمستان تصمیم گرفتیم تابستان امسال به تعطیلات نرویم. ما نمیدانیم چهچیزی در راه است، زندگی ما قبلاً بهتر بود.
وی ادامه داد: من و همسرم همچنین در خریدهای هفتگی خود سعی میکنیم کمتر هزینه کنیم. مهمتر از همه، ما بین خودمان صرفهجویی میکنیم، بچهها باید تا حد امکان کمتر متوجه بحران شوند، اما ما بالاخره باید آن را برای آنها توضیح دهیم. ما کمتر لباس میخریم، بیشتر به قیمتها توجه میکنیم، کمتر بیرون غذا میخوریم و تا حد امکان ارزان میپزیم.
این تبعه اسپانیایی گفت: البته بیانصافی است که امثال ما عواقب جنگ را بهشدت احساس میکنند. ما از سال 2008 اینجا در بحران هستیم، ابتدا بازار املاک و مستغلات اسپانیا سقوط کرد، سپس همهگیری کرونا فرا رسید، الآن هم تورم، و همیشه این کارگران و کارمندان هستند که هزینه آن را پرداخت میکنند. ما در اینجا کسبوکارهای کوچک زیادی داریم که در آن مردم سخت کار میکنند و با این حال همه چیز نامشخص و ناامن است.
وی اضافه کرد: اگر میدانستم چگونه اوضاع را تغییر دهم، دیگر راننده کامیون نبودم. ما در دنیایی جهانیسازیشده زندگی میکنیم که حتی دولت ما هم نمیتواند کاری انجام دهد. دولتیها میگویند "همه ما در یک قایق هستیم."، اما کسانی که ضعیفترین هستند همواره بیشتر رنج میبرند.
انتهای پیام/+