عظیمی: به آقای خزاعی گفتم که شورای پروانه ساخت و نمایش سینمای سالنی را منتفی کن/ نوروزی: کجای دنیا تهیه‌کنندگان ۴ صنف دارند؟!

جدای از دولت بخش خصوصی و خود صنوف سینمایی یکدیگر را قبول ندارند و منفعت فردی جای خیر جمعی و اهمیت مخاطب را گرفته است. همین باعث می‌شود که وقتی مردم با تبلیغ به سینما می‌آیند چیزی می‌بینند که خلاف تصوری است که برایشان ساخته شده است و دیگر برنمی‌گردند.

خبرگزاری تسنیم-محمدباقر صنیعی منش: در بخش اول از میزگرد "کاهش مخاطب در سینمای" ایران، به ریشه‌یابی علل فاصله مخاطب در سینمای ایران در دهه‌های قبل و ارتباط آن با مدیریت سینما پرداختیم. در بخش اول گفته شد که با رویکردی که مدیران سینما در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی داشتند، نوعی از سینما که مورد پسند مخاطب عمومی نیست شکل گرفت که باعث قهر مخاطب از سینمای ایران شد. چیزی که بعدتر با علل دیگر نیز تداوم داشت.

در بخش پایانی این میزگرد، از بررسی تاریخی فاصله گرفته‌ایم و به داخل خود بدنه و صنف سینما می‌آییم تا با بررسی به حد توان و زمان کوتاه‌مان، بدانیم چه چیزی باعث شده تا به‌جای اندیشیدن به مخاطب به معنای سرمایه اصلی و صاحبان سینما، منافع عده‌ای جای آن را بگیرد.

تنها صنفی که تیشه به ریشه خود می‌زند سینما است

* شما تا اینجا بیشتر قائل به عدم تولید شدن فیلم‌های دارای مخاطب هستید. اما ما در سینما در همین روزها شاهد فیلم‌هایی هستیم که از نظر جذابیت و قواعد یک فیلم با فروش مناسب، شرایط لازم را دارد؛ اما باز شاهدیم که مخاطب چندانی به تماشای آنها نمی‌نشیند.

عظیمی: سینمای ما مانند فردی است که دستی به اندازه سه متر و سری به اندازه فندق دارد. یعنی سر و پیکر آن همخوانی با هم ندارد. منطق مدیریتی که باید این شاکله سینما راطراحی کند نداریم. مشکل ما فقط تولید نیست توزیع هم هست که این فیلم‌هایی که می‌گویید مخاطبان خود را از دست داده‌اند. کنار این دو دیدگاه هم باز مشکل دارد. باندبازی و رانت خواری و نداشتن نیروی انسانی کافی و... هم داریم. الان یک نفر بخواهد کار خوب و سالم انجام دهد باید با چندین نفر لابی کند.

 

نوروزی: یک سؤال مهم این است که  در این دودهه اخیر آیا  تولید کننده جدید  به سینما اضافه شده است؟ چه تعداد جوان خوشفکر به عنوان تهیه کننده با به عرصه گذاشته اند؟ در شرایط فعلی سرمایه گذار هم وارد سینما می‌شود با کارت تهیه کنندگی یک تهیه‌کننده کار می‌کند. یکی از فیلم‌های مطرح  با سرمایه بالایی وارد پروسه تولید شده اما تهیه‌کننده‌ای که نامش برای کار درج شده حتی یک روز هم بالای سر کار نبوده است. این شد سینما؟

به نظرم صنوفی مانند طباخی و شیرینی پزی با قاعده بیشتری اداره می‌شود تا برخی صنوف سینما. تنها جایی که در کشور فعالینش تیشه بر ریشه صنف خود می‌زنند سینما است. این شرایط تولید است و در کنار آن می بینید قواعد‌ بدیهی توزیع نیز رعایت نمی‌شود. اکران فیلم را در این خلاصه کردند که فیلم در هارد کپی شود و برود سینما در کنارش هم دو صفحه اینستاگرامی برای تبلیغ فیلم بزنند و  به همین سادگی 10  درصد از فروش هم نصیبشان شود.

بیشتر بخوانید

 

خب در سینمایی که برخی تهیه‌کنندگان آن بسازبنداز هستند وضعیت توزیع و اکرانش هم این چنین است. از سوی دیگر برخی سینماداری را چیزی در حد پاساژداری می‌دانند. سینما هم هر روز درگیر نظام ممیزی جدیدی است؛ در نتیجه اساساً چیزی به نام «سینما» شکل نمی‌گیرد؟

یک مثال واضح بزنم ؛ تمام دنیا شاکله و نظام صنعت خودروسازی آن به یک صورت ثابت است شاید در فروعاتش تفاوت‌هایی داشته باشد اما اینجا تمام شکل و قاعده و قانونش به صورت دیگری اجرا می‌شود. در سینما هم همینطور است از دهه 1360 تا الان منتظرند تا سینمای جدید اختراع شود. ولی همه‌اش ضرر دادیم. ضرری که آقای بهشتی و انوار به سینما زدند چگونه قابل جبران است؟ ضرری که  دوران آقای میرسلیم آن فرد خاص به سینما زد چگونه قابل جبران است؟ یا دیگر مدیران سینمایی قدیمی؟ یکی از تأسف‌بار ترین مسائلی که در سینمای ما وجود دارد این است که تهیه‌کنندگان آن هنوز نمی‌توانند یک صنف تشکیل دهند. کجای دنیا سینمایی را سراغ داریم که تهیه‌کننده‌های آن 4 صنف داشته باشند؟

عظیمی: پایه این موضوع به رانت‌خواری بازمی‌گردد که باید در منصبی باشم تا بتوانم از رانت‌های آن استفاده کنم. اگر فرد دیگری باشد من نمی‌توانم از رانت‌های آن استفاده کنم.

نوروزی: برخی از این دوستان البته به جوانان هم علاقه زیادی دارند و با سن بالا خیال بازنشستگی ندارند.

عظیمی: حالا فرض بر اینکه این موضوع هم ایرادی نداشته باشد مشکل این است که مردانه هم عمل نمی‌کنند. مثلاً اگر از من ناراحت هستند نمی‌گویند به این دلیل جلوی کار تو را می‌گیریم، بلکه در جلوی من سلام و احوال‌پرسی گرمی می‌کنند و پشت سرم حرف می‌زنند.

تا هنرمندانی که پشت در مانده‌اند وارد نشوند اتفاق خاصی برای سینما نمی‌افتد

نوروزی: تا به این سینما نیروی جدید تزریق نشود و راه برای خیل عظیم هنرمندانی که پشت در مانده‌اند باز نشود همین روال برقرار است و اتفاق خاصی برای سینما نمی‌افتد.

مشخصاً در نمایش خانگی 2 سریال خیلی شاخص داریم که سازنده‌های آن در 10 سال اخیر وارد سینما شدند. یکی زخم کاری مهدویان و یاغی محمد کارت. آکتور نیما جاویدی هم که وارد نمایش خانگی شود خواهید دید که چه اتفاق خوبی خواهد افتاد. استانداردهای این دو سریال را ببینید و با کلیت سریال‌ها و فیلم‌های روز ما مقایسه کنید. در سطح به‌مراتب بهتری از دیگر کارهای روز ما قرار دارد. اما سازندگان آنها چه کسانی هستند؟ افرادی اند که نسل جدید این سینما محسوب می شوند...

بیشتر بخوانید

 

 

عظیمی: حالا باید به ابتدای بحثمان برگردیم؛ اینکه چرا سینمای ما مرده است، دلایل متعددی دارد که یکی از آنها کیفیت فیلم است. نیروی انسانی، بودجه و تعداد سالن‌ها و رانت‌خواری را هم باید به آن اضافه کرد.

به هر فیلمی به اندازه ظرفیتش باید سالن داد

*یک مسأله اما باقی ماند اینکه بخشی از فیلمسازان ما هنوز عاشق ساخت فیلم‌‌های بی‌مخاطبند.

عظیمی: سینما مانند یک ویترین است و فیلم‌هایی هم در این ویترین حضور دارند که شاید برای سلایق خاصی باشند. برای هر فیلمی باید به اندازه مخاطبش به آن جا داد. نه اینکه با سالن تقریباً خالی یک فیلم را اکران کنیم.

*پس با این حساب معتقدید که  تعداد کم فیلم‌های مخاطب‌پسند و فروش پایین آنان دلایل دیگری دارد.

نوروزی: بله این دلایل به هم پیوسته است. چند شب قبل محمد معتمدی در سالن وزارت کشور کنسرت داشت و ظرفیت سالن کاملا تکمیل شد. اما خود او به من صفحه اینستاگرامش را نشان داد که بالای 6 هزار نفر دایرکت داده بودند که ما اصلاً خبر نداشتیم که  شما کنسرت داشتید. این بدان معناست که اساساً تبلیغات رخدادهای هنری در کشور دچار مشکل است.

بخشی از مردم اصلاً‌ خبر ندارند که چه فیلمی با چه موضوعی در حال اکران است. همین الان در خیابان اگر از مردم بپرسیم، در جریان فیلمی با نام "هناس" با موضوع شهید هسته‌ای یا "علفزار" با موضوع اتفاقی که در یکی ازشهرستان‌ها رخ داده، هستید یا نه؟ بیشترشان نمی‌دانند.

صداوسیما باید نبض جریان هنری را در دست بگیرد

اشتباه دیگری که صداوسیما مرتکب آن می‌شود این است که با سینما ارتباط ندارد. سازمان صداوسیما باید نبض تبلیغات سینما را داشته باشد. اینکه به فیلم‌ها تیزر ندهیم اشتباه راهبردی است. اینکه سینما به ما ربطی ندارد جمله اشتباهی است. آنجا باید نبض جریان‌های هنری را به دست بگیرد. دوره‌ای بود که تلویزیون تغذیه‌کننده ستاره‌‌های سینما بود. البته الان همین جریان سود در تولید در تلویزیون هم رخ داده و انحصاری کردن تهیه‌کنندگی در تلویزیون نتایج تلخ خود را نشان داده است.

بیشتر بخوانید

 

 

الان هم فکر می‌کنند رقیبی را از تلویزیون خارج کرده‌اند که اگر واقعاً‌ چنین فکری کرده‌اند باید به کسی که مشورت می‌دهد شک کرد.

عظیمی: البته امکان دارد که بحث رقیب باشد که اگر این چنین باشد خیلی بد است. نگاه فرهنگی می‌تواند باشد که اگر ما تبلیغ فلان فیلم را بکنیم امکان دارد این سو برداشت شود که فرهنگ غلط را تبلیغ کرده‌ایم. اگر این نگاه باشد به‌عقیده من کم‌بینی آنان را نشان می‌دهد. ما یک کشور، یک مملکت و یک حکومتیم، 10تا که نیستیم. حکومت حوزه علمیه و صداوسیما و سازمان سینمایی و.. که جدا نیستن.

ریاست صداوسیما و ارشاد در یک حکومت‌اند. این اشتباه به شورای عالی انقلاب فرهنگی بازمی‌گردد. این شورا وظیفه دارد که کار رگولاتوری را میان نهادهای فرهنگی کشور انجام دهد.

نوروزی: چرا نکرده است؟ چون  مهمترین کارش را انجام نداده است. پیمایش فرهنگی شورا که سبد مصرف فرهنگی کشور را بررسی می‌کند کجاست؟ مردم چه موسیقی را گوش می دهند و فیلمی را تماشا می‌کنند؟ اصلاً‌ برآوردی دارند؟ وقتی که اطلاعات کافی نداشته باشند، نمی‌توانند رگلاتوری کنند. در کنار همه این موارد نظام ممیزی حتی از کارگردان حزب اللهی نیز قربانی می‌گیرد چه برسد به فردی که تفکر حزب اللهی ندارد.

*فیلم گزارش یک جشن حاتمی کیا توقیف است و تازه گویا قرار است که اکران شود.

نوروزی: چیزی به نام ساترا درست کردیم که باید پدری کند یعنی همین رگلاتوری اما نمی‌کند.

خزاعی باید واقعیت‌های بد سینما را بپذیرد

عظیمی: اما یک بچه را جای یک پدر گذاشتیم دیگر چه توقعی از آن داریم؟ اما برای چاره همانطور که اول صحبتم گفتم هنوز این موضوع پذیرفته نشده است. نه توسط مدیران و نه توسط بخش خصوصی. از طرفی تا ایراد و نقد به سینما می‌شود می‌گویند که فلانی نیت‌خوانی می‌کند. به آقای خزاعی گفتم که شما تا زمانی که این ایرادات را نپذیرید نمی توانید به فکر سینما باشید. تمام حرفم به ایشان و دیگر مدیران این است که چرا نباید شما اهداف فرهنگی‌تان را در فیلم‌هایی قرار بدهید که مخاطب آنها را تماشا کند؟

نوروزی: همین الان چند فیلم با حرف و پیام فرهنگی بسیار مهم ساخته شده است که متأسفانه به‌خاطر اینکه ساختار مخاطب‌پسندی ندارد نتوانست فروش خوبی داشته باشد. چرا فکر می‌کنیم که این فیلم‌ها باید فروش داشته باشند؟ اگر هم تا حدودی فروش داشتند روی اسم کارگردان و فیلم‌های قبلی او فروش داشتند.

عظیمی: مانند این اتفاق برای فیلم‌ "اخراجی‌ها" هم افتاد. وقتی فیلم اول فروش خوبی کرد، مردم سراغ فیلم دوم هم رفتند و  7 میلیارد هم فروش کرد. اما وقتی مردم فیلم دوم را در سینما دیدند فهمیدند که به خوبی فیلم اولی نبود، در نتیجه فیلم سوم از نظر فروش افت چشمگیر کرد.

نوروزی: حالا مثال برعکس آن "آدم برفی" است. اگر از من بپرسند انقلابی‌ترین فیلم ایران سه دهه اخیر چیست می‌گویم "آدم برفی" است. اما چه برخوردی با آن شد؟ در عین حال اینطور نیست که بگوییم فقط غیر کمدی فروش دارد. دو فیلم خوب در ژانر غیرکمدی که فروش خوبی هم داشتند مانند "سرخ ‌پوست" و "شبی که ماه کامل شد" شاهد این مدعاست که اگر این اشتباه رخ نمی‌داد و با هم این دو فیلم اکران نمی‌شدند فروش بیشتری می‌کردند. یا "آژانس شیشه‌ای" که در فروش تجربه بسیار خوبی برای سینمای ایران بود.

چند فیلم  غیرکمدی پرفروش در سینمای ایران در 10 سال قبل داشتیم؟ به تعداد انگشتان دو دست هم نمی‌رسد. در هر سال 70 فیلم اکران می‌کنیم که در 10 سال می‌شود 700 فیلم. اما از این تعداد 10 فیلم پرفروش مخاطب‌پسند غیر کمدی نداریم. به نظر من این امر نشان می دهد که مشکل اصلی ما فیلمنامه است که باید همراه با پژوهش باشد. راهکار بسیار خوب برای سینمای ایران اقتباس است.  بسیاری از فیلم‌های پرفروش کارگردان‌هایی مانند اسکورسیزی اقتباس ادبی است. ارتباط میان ادبیات و مخاطب در سینما در کشور ما قطع است. در حالی که این امر می‌تواند یکی از پارامترهای مؤثر در رشد مخاطب باشد.

عظمیی: در بحث تولید، سرمایه‌گذاری، توزیع، نمایش و پلتفرم‌های اینترنتی چگونه امکان نمایش جدید ایجاد می‌شود؟ الان که موضوع مؤسسات دانش‌بنیان قوی است باید به فکر بود که چه راهکار جدیدی می‌توان پیدا کرد که آثارمان را بهتر نمایش دهیم.

اقدام دیگر که بسیار می‌تواند برای سینمای ایران مفید باشد اکران فیلم خارجی است. شما باید در سینما هم فیلم ایرانی و خارجی نشان دهیم. باید فیلم خارجی خوب و بفروش خریداری شود در دنیا. 100 فیلم که نمی‌خواهیم در سال نمایش دهیم اما 10 تا که می‌شود. در سانس فوق‌العاده هم نمایش دهیم که زمان اکران فیلم‌ها را نگیرد. این کار باعث می‌شود که سینما جان بگیرد. اما نتیجه مهم دیگر آن این است که تهیه‌کننده داخلی می‌فهمد که مردم فیلم خارجی به عنوان رقیب کار می‌کند، مجبور می‌شود که خودش هم فیلم خوب بسازد.

به آقای خزاعی گفتم که شورای پروانه ساخت و نمایش سینمای سالنی را منتفی کن. زمانی که فیلم‌ها آماده اکران شد نماینده کانون سینماداران بیاید و بگوید به چه فیلم‌هایی برای نمایش جواز دهید. زمانی که فیلمی قابلیت اکران ندارد را برای چه جوایز سینمایی بدهیم که صف اکران را فربه کند و جلوی چند فیلم دیگر را هم بگیرد؟

مردم وقتی در سینما می‌فهمندد گول خورده‌اند دیگر برنمی‌گردند

نوروزی: اشتباه بدتر این است که فیلمی را که اکران سینمایی کردیم حالا اکران آنلاین کنیم. اکران آنلاین برای فیلمی است که امکان اکران سینمایی ندارد. کجای دنیا این شکلی سینما شکل گرفته است؟ نگاه ما باید علمی و کلان باشد نه اینکه به نفع تهیه‌کننده‌ها کار کنیم  یا صرفاً سینمادارها. یکبار سود در اکران و یکبار هم سود در اکران آنلاین فرمولی است که ابداع آن کاملاً ایرانی است!

عظیمی: سازمان سینمایی باید دنبال ایجاد پلتفرم‌های جدیدی باشند که امکان نمایش بیشتر فیلم را داشته باشد. یک نکته که شاید برای خواننده‌ها جالب باشد این است که نیروهای مسلح بیش از 300 سالن سینمایی دارند که می‌توانند به سالن‌های سینمایی کشور متصل شوند. فرض هم که در این سیستم نمی‌تواند باشد برایش یک سیستم تعریف کنیم که از این ظرفیت بتواند استفاده کند. ما تا قبل از ورود مخاطب به سالن یک مرحله داریم یک مرحله هم در سالن و یک مرحله هم بعد از سالن داریم. با هر تبلیغی و برنامه‌ای می‌شود مخاطب را تا دم در سینما آورد. اما وقتی فیلم را دید اگر فیلم فریبش داده باشد از این در که بیرون برود، دیگر برنمی‌گردد. این دروغ گفتن به مخاطب در تبلیغات باز هم به شکست در سینمای ایران منجر می‌شود.

آخرین نکته من این است که انقدر که در سینمای ایران اهالی آن علیه یکدیگر صحبت می‌کنند هیچ صنفی علیه آدم‌های خودش حرف نمی‌زند. آنها با این کار مردم را از خودشان نا امید می‌کنند و تیشه به ریشه خودشان می‌زنند. مفهوم خیر جمعی در سینمای ایران هیچ محلی از اعراب ندارد تنها مفهوم منفعت فردی مهم است.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط