چرا هیچ کدام از مدیران به علی رهبری تبریک نگفتند / تشکیل ارکستر سمفونیک سازهای ملی ایران را جدی بگیرید
علی رهبری در بزرگترین مجموعه اپرای جهان چوب رهبری به دست گرفت ولی هیچ کدام از مدیران فرهنگی و هنری کشور تبریکی سادهای هم به او نگفتند.
خبرگزاری تسنیم - یاسر یگانه
گر فلک یک صبحدم با من گران باشد سرش / شام بیرون میروم چون آفتاب از کشورش
«رکنای کاشی»
ارکسترهای بزرگ دنیا مگر چه دارند که بزرگ و معروف و درجه یک میشوند! برنامهریزیِ درست و دقیق، مدیریت و رهبریِ حرفهای، نوازندگانی کاربلد و مستعد، داشتنِ زیرساختها و البته بودجه؛ رمزهای موفقیت هستند.
سال 1394 تمام این ویژگیها در ارکستر سمفونیک تهران پدید آمد. علی رهبری با رزومهای بلند بالا به عنوان یکی از حرفهایترین رهبران ارکستر در جهانِ موسیقی کلاسیک، به ایران بازگشت. پیش از آمدنِ او ارکسترها تعطیل شده بودند. حسن روحانی در کارزار انتخاباتی وعده داده بود که ارکسترها را دوباره زنده خواهد کرد. با آمدنِ علی رهبری ارکسترها جان تازهای گرفت و کارشان از سر گرفته شد.
شاید باور کردنش سخت باشد اما با آمدنِ علی رهبری، برنامهای 6 ماهه و دقیق برای ارکستر سمفونیک تهران تدوین شد. ارکستر هر هفته روی صحنه میرفت؛ آری هر هفته! و تمرینها به طور منظم و دقیق برگزار میشد. نوازندگان راس ساعت باید در محل تمرین حاضر میشدند. نوازندگانی که نظم را رعایت نمیکردند، هر چقدر هم که کارشان خوب بود و هر چقدر هم در ارکستر سابقه داشتند؛ از ارکستر اخراج میشدند. بالاخره پیشرفت به نظم نیاز دارد و رسیدن به نظم هزینه دارد؛ باید جرات کرد و هزینه داد.
به گواهِ اهل فن نیم سال اولِ حضورِ علی رهبری در ایران درخشانترین دورانِ ارکستر سمفونیک تهران در کل تاریخِ این ارکستر بود. اجراهای بسیاری روی صحنه رفت. رهبرانِ بزرگی از کشورهای مختلف دنیا به ایران آمدند تا ارکستر را رهبری کنند. نظم و کیفیتِ صدادهی از هر زمانی بیشتر بود. ارکستر به استانداردهای جهانی نزدیک و نزدیکتر میشد.
علی رهبری در اقدامی بیسابقه برنامهای یک ساله با عنوانِ «مهر تا مهر» را ارائه داد. برنامهای که پر از اجراهای جذاب و منظم بود.
از مهر ماهِ آن سال اما مشکلات آرام آرام شروع شد. سازهای مخالف کوک شد. گویی مدیران دولتی تابِ کار کردن با هنرمندی حرفهای را نداشتند. مخالفانی که عرصه بر آنها تنگ شده بود، دست به هر کاری زدند تا ارکستر سمفونیک تهران از مسیرِ حرفهای شدن خارج شود.
آرام آرام همه چیز رو به خرابی رفت. ارکستری که به لطفِ کیفیتش در دوران علی رهبری به کشورهای چین، ایتالیا و حتی اتریش دعوت شده بود؛ بالاخره رهبرش را از دست داد.
علی رهبری رفت تا ارکستر سمفونیک تهران باز هم به همان مسیرِ باری به هر جهتِ قبلی برگردد.
تصور کنید، البته که تصور کردنش هم سخت است؛ اگر علی رهبری از سال 1394 تا اکنون که سال 1401 است در ارکستر میماند؛ اکنون سطح کیفیِ ارکستر سمفونیک تهران کجا بود؟ شاید بزرگترین فستیوالهای موسیقی در جهان هم این ارکستر را برای اجرا دعوت میکردند. شاید بزرگترین رویدادهای جهان هم ارکستر سمفونیک تهران را برای اجرا برمیگزیدند. از نظر اقتصادی هم شاید درآمدهای زیادی نصیب ارکستر میشد.
چه خیالِ خامی...
واقعیت چیز دیگری است. واقعیت این است که مدیرانِ دولتِ حسن روحانی توان و تحملِ کار کردن با موزیسینی حرفهای را نداشتند. آنها ترجیح دادند علی رهبری را از کشور برانند تا چوبِ رهبری را به دست آدمهای خودشان بدهند. در نهایت هم یکی از همین آدمهایشان شد رهبر ارکستر سمفونیک تهران تا در یکی از بزنگاههای تاریخیِ کشورمان، به وطنش پشت کند و بگریزد...
حالا اما علی رهبری در مشهورترین مجموعهی اُپرای جهان یعنی «مارینسکی» در سنپترزبورگ روسیه خوش میدرخشد. دو اجرای موفق را در آنجا پشت سر گذاشته و از سوی والری گرگیف به عنوان رهبر دائمِ مهمانِ مجموعهی «مارینسکی» انتخاب شده است.
جالب اینکه علی رهبری پس از این موفقیتها، باز هم از ایران سخن میگوید و به ایرانی بودنش افتخار میکند. او حدود دو هفته پیش در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیم، سخنانی جذاب و جالب دربارهی اجرا در روسیه و تحریم هنرمندان روس را برزبان آورد.
در روزهای گذشته هم گفتوگوی علی رهبری با شبکه تلویزیونی بیبیسی فارسی سروصدای زیادی به پا کرد.
وقتی مجری شبکه بیبیسی فارسی میخواهد علی رهبری را متهم به پشت کردن به مردم اوکراین کند، این هنرمند صحبتهای جالبی را مطرح میکند.
علی رهبری: «من هیچ تحریمی را قبول ندارم. تحریم و شکنجه از نظر من با هم یکی است. من از هر جنگی و از هر بمبی رنج میبرم. در چهل و پنج سال گذشته اگر قرار بر تحریم کشوری بود، باید قبل از همه کشور انگلستان و امریکا را تحریم کنم. وقتی که در افغانستان روی سر مردم بمب میانداختند به این خیال که شاید بنلادن آنجاست. یا وقتی جورج بوش و تونی بلر عراق را بمباران کرد، یا وقتی که امریکا بمب اتم بر سرِ هیروشیما انداخت، باید همهی فیلمهای هالیوودی را تحریم میکردم. کسی نمیتواند من را مجبور کند که جایی را تحریم کنم.»
علی رهبری در گفتوگوهای اخیرش ثابت کرده که هنرمندی آزاده و پایبند به میهنش ایران است. او هیچ گاه به کشورش پشت نکرده است. جالب اینکه حتی در حالی که این رهبر ارکستر با دلخوری از کشور رانده شد و قدرِ زحمات او آنگونه که شایسته بود، دانسته نشد؛ باز هم او در مصاحبه به شبکههای معاند، هرگز به کشورش پشت نمیکند و در مقابل آنها از گفتنِ واقعیتهای بزرگ هیچ واهمهای ندارد.
علی رهبری در هفتههای گذشته در اپرای مارینسکی، بزرگترین مجموعهی اپرا در جهان خوش درخشید. او پس از این افتخار بزرگ، باز هم از ایران و ایرانی بودنش سخن گفت. بسیاری به او برای این موفقیت تبریک گفتند، به جز مسئولان فرهنگی و هنری کشور که گویی آنقدر جلسه دارند که وقتِ دیدنِ اتفاقی به این بزرگی را نداشتند و ندارند.
نه معاون هنری و نه مدیرکل دفتر موسیقی این موفقیت بزرگ را به علی رهبری تبریک نگفتند. آنها حتی از کنار صحبتهای مهم و شجاعانهی علی رهبری در مصاحبه به بیبیسی فارسی و یورونیوز هم به راحتی گذشتند.
حتی بخشهای مختلف خبریِ صدا و سیما هم به این مهم پرداختند و گزارشهای مختلفی را درباره موفقیتهای علی رهبری در سنپترزبورگ منتشر کردند. این بخشهای خبری به ماجرای مصاحبهی علی رهبری با بیبیسیفارسی هم پرداختند و شجاعت و صداقت این هنرمند را تمجید کردند.
شاید زمان آن فرا رسیده که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به ماجرا ورود کند و ضمن تبریک به علی رهبری و حمایت از او، شرایط را برای بازگشت این هنرمند به کشور فراهم کند. البته اسماعیلی میتواند پیشنهادِ علی رهبری را هم جدی بگیرد و به تاسیسِ ارکستر سمفونیک سازهای ملی ایران هم فکر کند.
انتهای پیام/