ورود حزبالله در پرونده مناقشه مرزی و دست برتر لبنان در مذاکرات غیرمستقیم با اسرائیل
لبنانیها در سایه مواضع حزبالله ضمن تاکید بر لزوم اجرای شروط خود در هرگونه مذاکره غیرمستقیم با طرف صهیونیستی برای حل پرونده مناقشه مرزی، معادلهای را ترسیم کردهاند که اسرائیل مجبور است بپذیرد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، اداره امور در کشوری مانند لبنان همواره به شکلی است که مهرههای وابسته به آمریکا و عربستان سعودی زمانی که بحث مربوط به پروندهای باشد که ابعاد منطقهای و بینالمللی دارد؛ اگر نتوانند اقدامات تحریکآمیز علیه منافع ملی و حزبالله انجام دهند، نقشی جز صبر و تماشا ایفا نمیکنند. در این میان «ولید جنبلاط» رئیس حزب سوسیالیست ترقیخواه که از متحدان 14 مارس محسوب میشود سعی میکند درباره پروندههای حساسی مانند تعیین مرزهای دریایی، واقعبینانه رفتار کند. بنابراین شاید دیداری که هفته گذشته میان ولید جنبلاط و هیئتی از حزبالله انجام گرفت عجیب نباشد.
درحالی که تنها نقش مهرههای وابسته به محور آمریکایی در لبنان در پرونده ترسیم مرزهای دریایی این کشور با فلسطین اشغالی، تلاش برای اتهامزنی علیه مقاومت بوده، موضع اصلی لبنانیها همان موضعی است که حزبالله بر آن تاکید داشته و از زبان رئیس جمهور و نخستوزیر موقت و رئیس پارلمان بیان میشود. اما در مقابل، آمریکا و رژیم صهیونیستی و اروپا نیز موضع واحدی برای استخراج گاز از سواحل شرقی مدیترانه دارند.
بنابراین میتوان ارزیابی کرد که علاوه بر مذاکرات علنی صورت گرفته میان مقامات لبنانی با «آموس هوکشتاین» فرستاده آمریکایی (که اصطلاحا نقش میانجی را در پرونده مناقشه مرزی لبنان و فلسطین اشغالی دارد)، کانالهای زیادی نیز پشت پرده وجود دارند که میتوانند در این پرونده تاثیرگذار باشند.
واقعیت آن است که قبل از ورود مستقیم حزبالله و سید «حسن نصرالله» دبیرکل این جنبش به خط دفاع از حقوق دریایی لبنان، همه طرفهای خارجی مرتبط با این پرونده برخورد راحتی با آن داشتند و خیلی به این مسئله اهمیت نمیدادند؛ به ویژه اینکه رژیم صهیونیستی به آسانی تحت حمایت آمریکا همواره تجاوزاتی به منطقه مورد مناقشه با لبنان انجام داده و انرژی مورد نیاز خود را استخراج میکرد. اما بعد از موضعگیریهای قاطع مقاومت، مسیر پرونده مناقشه مرزی تغییر کرد و همه چیز برعکس شد.
بعد از آن صهیونیستها با حالتی سراسیمه شروع به بررسی خطرات امنیتی و نظامی پرونده مناقشه مرزی با لبنان پرداخته و به متحدان خود در سراسر جهان اطلاع دادند که با یک تهدید جدی مواجه هستند. اسرائیلیها همچنین هشدار میدهند که اگر در موعد مورد نظر خود نتوانند از دریای مدیترانه گاز استخراج کنند مجبورند دست کم 30 میلیون دلار خسارت بپردازند. آموس هوکشتاین نیز به خوبی از این واقعیت آگاه است و به همین دلیل ابتدا سعی داشت با همان شیوه معمول باجخواهی از لبنان، این پرونده را مدیریت کند اما هم هوکشتاین و هم سفارت آمریکا به خوبی میدانند که موضوع درباره حزبالله فرق میکند.
بنابراین عملا همه متوجه شدند که وضعیت این پرونده کاملا متفاوت شده و قاعده اصلی آن به موضع مقاومت برمیگردد و بر اساس آن صهیونیستها یک ماه فرصت دارند؛ به این صورت که تا اواسط سپتامبر یا باید حقوق کامل لبنان را به آن بازگردانده و شرکتهای حفاری بینالمللی اجازه فعالیت برای لبنان را داشته باشند یا اینکه اسرائیل نیز حتی حق حضور در منطقه مورد مناقشه را نخواهد داشت.
بدین ترتیب بعد از سفرهای متعدد فرستاده آمریکایی به بیروت و تلآویو، تحولات جدیدی در پرونده مرزبندی دریایی لبنان و فلسطین اشغالی به وجود آمد که به شکل زیر است:
- در ابتدا پیشنهاد اسرائیل برای مبادله میدان قانا و بلوک شماره 8 که درچارچوب کشاندن لبنان به مسیر عادیسازی با رژیم صهیونیستی و همکاریهای غیرمستقیم میان دو طرف جهت حفاری مشترک در میادین گازی و ایجاد صندوق مشترک برای تقسیم سود حاصل از اکتشاف انرژی بود، از چرخه خارج شد.
- رژیم صهیونیستی اعلام کرد که مرزبندی دریایی را بر اساس خط 23 به رسمیت میشناسد و همچنین بحثهایی درباره مالکیت کامل لبنان بر میدان قانا انجام شد و صحبتها در این زمینه ادامه دارد.
-آمریکاییها ابتکار عمل را برای مهار هرگونه اختلاف داخلی میان صهیونیستها درخصوص پرونده مناقشه مرزی با لبنان به دست گرفتند و به «یائیر لاپید» نخستوزیر کابینه موقت رژیم صهیونیستی اطلاع دادند که هیچ بهانهای برای توقف مذاکرات غیرمستقیم در خصوص این پرونده وجود ندارد و نباید انتخابات پیش روی اسرائیل، این پرونده را تحت تاثیر قرار دهد. همچنین هر کابینه و نخستوزیری که بعد از انتخابات نوامبر روی کار بیاید باید به اصل مذاکره درباره مرزبندی دریایی متعهد باشد.
-رژیم صهیونیستی در سطح امنیتی و نظامی متوجه شد که حزبالله قادر است همه اهداف اسرائیل را در سواحل فلسطین اشغالی منهدم کند و هرگونه واکنش از جانب اسرائیل نیز میتواند یک جنگ همه جانبه را برای این رژیم به همراه داشته باشد؛ جنگی که صهیونیستها اصلا شرایط ورود به آن را ندارند.
در این مرحله همه تلاش آمریکاییها و اسرائیلیها متمرکز بر حصول اطمینان درباره این مسئله است که حزبالله دست به هیچگونه اقدام نظامی که در نهایت جنگ منطقهای را به همراه خواهد داشت نزند. در اینجا برخی احزاب و شخصیتها در خارج که توانایی برقراری ارتباط با حزبالله و طرف صهیونیستی را دارند شروع به میانجیگری کرده و در نهایت متوجه شدند که حزب الله به دنبال جنگ نیست اما در صورت لزوم آمادگی کافی برای ورود به آن را دارد. اما چگونه میتوان از وقوع جنگ میان حزبالله و ارتش صهیونیستی جلوگیری کرد؟
میانجیهای مذکور در پاسخ به این سوال میگویند مذاکرات غیر مستقیم میان بیروت و تلآویو باید به سرعت برای تحکیم و تثبیت حقوق لبنان با نظارت سازمان ملل انجام شود و اگر این اتفاق در یک محدوده زمانی معقول و مناسب رخ دهد دیگر جنگ بیمعنا خواهد بود. با این وجود برخی اطلاعات نشان میدهد که اسرائیل در حال حاضر آمادگی ورود به این مذاکرت را ندارد و احتمالا کابینه لاپید ترجیح میدهد پرونده مذاکرات غیرمستقیم با لبنان را به بعد از انتخابات کنست موکول کند.
اما اگر کابینه موقت لاپید چنین تصمیمی را بگیرد مسئولیت هرگونه پیامدهای نظامی و امنیتی آن بر عهده خودش خواهد بود یا اینکه باید پیشنهادهای قانعکننده برای جلوگیری از وقوع جنگ ارائه دهد.
در همین چارچوب منابع رسانهای گزارش دادند که آمریکاییها واسرائیلیها اعلام کردهاند آماده ادامه مذاکرات هستند تا به یک توافق کامل با لبنان برسند اما ممکن است رسیدن به این توافق زمانی طولانی نیاز داشته باشد و به بعد از ماه سپتامبر موکول گردد. بنابراین اسرائیل آماده است در صورت توافق، عملیات حفاری در میدان کاریش را متوقف کرده و حتی همه تاسیسات موجود در این میدان را نیز از آنجا ببرد؛ ضمن اینکه اگر لبنان حاضر باشد میدان کاریش را به تلآویو بدهد، میدان قانا نیز در مالکیت کامل لبنان قرار خواهد گرفت. در این میان شرکت انرژین یونان نیز همراه با دولت این کشور قصد دارد برای اطمینان بخشیدن به لبنان کشتی خود را از میدان کاریش خارج کند.
اما در شرایطی که اسرائیل میتواند قبل از رسیدن به توافق درباره منطقه مورد مناقشه با لبنان، در سایر مناطق آبی دریای مدیترانه که متعلق به فلسطین اشغالی است اقدام به بهرهبرداری کند، آمریکا باید به شرکتهای بینالمللی اجازه دهد که بتوانند در مناطق آبی لبنان نیز برای این کشور نفت و گاز استخراج کنند و مرزبندی به طور ویژه متمرکز بر میدان کاریش و قانا باشد.
در این مرحله ابتدا اسرائیل برای خریدن زمان جهت استخراج مقادیر زیادی گاز در میادین جنوبی برای تامین نیازهای بازار داخلی یا فروش آن به اروپاییها سعی داشت در پرونده مرزبندی تعلل کند اما لبنانیها پاسخهای صریحی دادند که شامل موارد زیر است:
- جلوگیری از جنگ ابتدا مستلزم توقف کار کشتیهای حفاری برای اسرائیل در میدان کاریش پس از به رسمیت شناختن حقوق لبنان در میدان قانا و خط 23 است و باید هر چه سریعتر یک توافق کامل سازماندهی شود.
- شروع فعالیت شرکتهای بین المللی در سایر بلوکهای لبنان، شرط لازم برای اعطای مجوز به رژیم صهیونیستی برای فعالیت در بلوکهایِ دیگر متعلق به فلسطین اشغالی است.
به طور کلی معادله لبنان برای جلوگیری از وقوع جنگ با رژیم صهیونیستی تحت این عنوان است: «میدان کاریش در برابر میدان قانا و فعالیت لبنان در سایر میادین آبی خود در ازای فعالیت تلآویو در سایر میادین فلسطین اشغالی».
در این مرحله همه منتظر آغاز دور جدید مذاکرات غیرمستقیم میان لبنان و رژیم صهیونیستی هستند و اگرچه این رژیم وانمود میکند که قصد مصالحه دارد اما تجارب تاریخی موجب شده تا مقاومت با قاطعیت و هوشیاری بالایی در این زمینه عمل کرده و فریب صهیونیستها را نخورد. بنابراین حزبالله صراحتا تاکید کرده که آمریکا و اروپا باید تضمینهایی به دولت لبنان درباره تامین منافع این کشور در جریان مذاکرات مذکور بدهند؛ در غیر این صورت گزینه جنگ روی میز خواهد بود.
در این میان آموس هوکشتاین، فرستاده آمریکایی طی چند روز گذشته تماسهایی با مقامات لبنانی برقرار کرده و از آنها خواست تا اخبار منتشر شده درباره واکنش منفی سران اسرائیلی به پیشنهادات و مواضع بیروت را باور نکنند. او گفت که در جریان سفر اخیر خود به لبنان، سفری هم به تلآویو داشت و آن زمان مقامات اسرائیلی درگیر بررسی جنگ با نوار غزه بودند و نتوانستند مفصل به پرونده مرزبندی دریایی بپردازند.
هوکشتاین در پایان گفت که چند روز دیگر سفری به فلسطین اشغالی خواهد داشت و قرار است گامهای جدی برای حل پرونده مناقشه مرزی اسرائیل و لبنان برداشته شود.
انتهای پیام/