واکاوی ابعاد مختلف بحران سیاسی ایتالیا


بحران ایتالیا به طور خاص تا حد زیادی ریشه‌های داخلی و خارجی مستحکمی دارد و ایتالیایِ کنونی را به وضعیتی رسانده که نه با شرایط و گزینه‌های جایگزین رو به رو است و نه زمینه‌ای را جهت ایجاد ثبات سیاسی در این کشور پیش روی خود می‌بیند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، برنامه "اینسایت" این هفته شبکه پرس تی وی در گفتگو با "کلودیو گالو" تحلیلگر و روزنامه نگار ایتالیایی به واکاوی ابعاد مختلف بحران سیاسی جاری در ایتالیا که همزمان با استعفای دولتِ "ماریو دراگی" که فقط هفت ما سر کار بود، بار دیگر اوج گرفته، پرداخت. بحرانی که به طور خاص تا حد زیادی ریشه های داخلی و خارجی مسحکمی دارد و ایتالیایِ کنونی را به وضعیتی رسانده که نه با شرایط و گزینه های جایگزین رو به رو است و نه زمینه ای را جهت ایجاد ثبات سیاسی در این کشور پیش روی خود می بیند.

ایتالیایی ها در اواخر ماه سپتامبر بار دیگر به پای صندوق های رای می روند تا زمینه را جهت تشکیل دولتی جدید در کشورشان فراهم کنند. دولت "ماریو دراگی" که پیشتر رئیس بانک مرکزی اتحادیه اروپا نیز بوده اندکی قبل و پس از آنکه 7 ماه سرکار بوده، استعفا داده است. دولتی که عملا هیچ دستارودی را از سوی خود به مردم ایتالیا عرضه نکرده است.

ایتالیا در ماه های اخیر به دلیل سیاست های ریاضت اقتصادی خود و البته مشکلات ایجا شده بواسطه پاندمی ویروس کونا، با چالش های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی قابل توجهی رو به رو بوده است و در عین حال احزاب سیاسی این کشور نیز نزاع های شدیدی را با یکدیگر تجربه کرده اند و همدیگر را مسوولِ بحران های جاری در ایتالیا معرفی می کنند. در شرایط فعلی نیز که ایتالیا در دوره ای از بحران و هرج و مرج قرار دارد، برخی بر این باورند که امکان دارد احزابِ راست افراطی ایتالیا بتوانند قدرت را در این کشور به دست گیرند.

با این حال حتی اگر آن ها نیز قدرت گیرند با توجه به شرایط فعلی این کشور نمی توانند کار خاصی را برای کشورشان انجام دهند. درست به همین دلیل است که برخی ناظران و تحلیلگران بر این باورند که دولت آتی ایتالیا نیز همچون دولت ماریو دراگی عمر چندانی را تجربه نخواهد کرد. در این راستا، برنامه اینسایتِ شبکه پرس تی وی در جدیدترین قسمت خود در گفتگو با کلودیو گالو تحلیلگر و روزنامه نگار ایتالیایی به واکاوی ابعاد مختلف بحران سیاسی جاری در عرصه سیاسی ایتالیا پرداخته است.

در ابتدا کلودیو گالو در مورد بحران سیاسی جاری در ایتالیا گفت که در ایتالیا مسائل بسیار متفاوت تر از آن چیزی که به نظر می آیند هستند. یکی از این نمودها را می توان در این مساله دید که اساسا در ایتالیای کنونی شاهد ظهورِ یک گزینه آلترناتیو و جایگزین برای دولت ماریو دراگی نیستیم و اغلب احزاب و جناح های ایتالیایی علی رغم تفاوت هایی که در ظاهر از خود نشان می دهند، در عمل سیاست های مشابهی را در موضوعات مختلف و محوری عرصه حکمروایی ایتالیا در پیش می گیرند. شاید همین مساله توضیح دهد که چرا دولت های ایتالیا در سال های اخیر عمر بسیار کوتاهی داشته اند.

گالو به طور خاص به این نکته اشاره کرد که دولت ماریو دراگی با سیاست های خود عملا موجب شده تا ایتالیا کُند ترین روند رشد اقتصادی در قاره اروپا را به نام خود ثبت کند. در عین حال ایتالیا بالاترین نرخ بهره در قاره اروپا را نیز به نام خود ثبت کرده است. در این چهارچوب، دستاوردها و موفقیت های دولت دراگی صرفا در تیترهای روزنامه ها و هیاهوهای رسانه ای خلاصه شده است. متاسفانه در ایتالیا ما شاهد حضور یک جناح اپوزیسیونِ واقعی  نیستیم که این مساله بر شدتِ بحران ها در ایتالیا می افزاید.

از طرفی همانطور که پیشتر نیز گفته شد موضاع اعلامی دولت ایتالیا و احزاب این کشور نیز فاصله فراوانی با واقعیت های عینی دارند. در ادامه کلودیو گالو به طور خاص به عدم وجود ارتباط میان درخواست های مردم ایتالیا و رویه های نخبگان سیاسی این کشور اشاره کرد. مساله ای که در مورد دیگر کشورهای اروپایی نظیر فرانسه نیز به وضوح قابل مشاهده است. گالو به طور خاص به این نکته اشاره کرد که اساسا سیاستمدارانی نظیر ماریو دراگی و یا امانوئل مکرون در خدمت اهداف و منافع طبقات خاصی هستند. در این فضا، جنجال سازی ها و تبلیغات رسانه ای نیز از سوی آن ها به مثابه یک ابزار نگریسته می شوند تا بتوانند از طریق آن ها دستورکارهای خود را به پیش برند.

همین تبلیغات رسانه ای هستند که عملا فقط و فقط سعی دارند تا کاری کنند که امور و مسائل از دید مردم متفاوت به نظر برسند و آن ها اینطور فکر کنند که علی رغم وخامت شرایط در عرصه میدانی، همه چیز خوب است. رویکردی که البته اتخاذ آن از سوی جریان های سیاسی و رسانه ای اروپایی نوعی توهین آشکار به مردم کشورهایشان نیز به حساب می آید. البته که در شرایط کنونی حتی آمریکا نیز همین رویه را در پیش گرفته است و شاهدیم که "جو بایدن" رئیس جمهور آمریکا می گوید که ما به دلیل حمایت از دموکراسی، از اوکراین در قالب جنگش با روسیه حمایت می کنیم. اما در این نقطه باید از وی پرسید که دقیقا از کدام دموکراسی سخن می‌گوید؟

در این چهارچوب اینطور به نظر می رسد که نوعی فرهنگ میان رهبران غربی ایجاد شده که به ظاهر از اصول و موضوعات خوب و مثبت صحبت می کنند اما در عمل رویه های غیرسازنده خود را همچنان دنبال می کنند. حتی در خودِ ایتالیا نیز شاهدیم که علی رغم حضور احزاب بعضا فاشیست، عملا آن ها نیز رویه های متفاوتی را از احزاب لیبرال در پیش نمی گیرند. مساله ای که نشان می دهد تا چه اندازه اروپای کنونی و کشورهایی نظیر ایتالیا از ارائه یک گزینه جایگزین برای شرایط کنونی عاجز هستند.

از سویی، ایتالیا کنونی به واسطه سختی ها و مشقاتی که اکنون با آن ها رو به رو شده به خوبی فهمیده که در بسیاری از موراد به ویژه در حوزه سیاست خارجی نباید لزوما دنبال کننده رویه های آمریکا باشد. به طور خاص در شرایط فعلی شاهد هستیم که ایتالیا در مساله جنگ اوکراین راه آمریکا را دنبال می کند این در حالی است که این مساله خسارت های قابل توجهی را به ویژه از حیث اقتصادی برای ایتالیا به همراه دارد که این موضوع به هیچ عنوان برای رهیران سیاسی آمریکا از اهمیت برخوردار نیست. کلودیو گالو در ادامه گفت که ایتالیا نباید تابع دستورکارهای تحمیل شده از سوی آمریکا برای خود در عرصه سیاست خارجی اش باشد.

در این راستا داشتنِ روابط متوزان با آمریکا، چین، روسیه و دیگر کشورهای جهان در راستای منفعت ایتالیا است. حال شاید این مساله مطلوبِ آمریکا نباشد اما به هر حال حلالِ مشکلات ایتالیا است. ایتالیایی ها باید به منافع ملی خود بنگرند. در این راستا، به دیل رعایت نشدن منافع ملی ایتالیا و برخی ملاحظات بعضا خارجی است که شاهدیم دولت های ایتالیا در مدت زمان کمی از قدرت خارج می شوند و حتی امکان دارد چند ماه دیگر شاهد حضور مجدد دراگی در قدرت باشیم. فردی که خود از حضور در قدرت استعفا داده است. در ادامه به طور خاص به این نکته نیز اشاره شد که اساسا بسیاری از کشورهای مهم اروپایی نظیر فرانسه و ایتالیا به این واقعیت پی برده‌اند که نباید تا حد زیادی حاکمیت خود را تسلیم سازوکارهای اروپایی(در قالب اتحادیه اروپا) می کردند.

در این چهارچوب عملا در شرایط بحرانی، امکانات آن ها جهت مقابله موثر با بحران تا حد زیادی از دست رفته و البته جو و فضا و جبهه بندی های سیاسی جدیدی نیز در این قبیل کشورها ایجاد شده است که لزوما در راستای منافع آن ها نیست. به طور خاص این موضوع آسیب های جدی را به کشوری نظیر ایتالیا وارد کرده که مردمانش از حیث فرهنگی و فکری مستقل تر هستند.  

انتهای پیام/