بررسی سینمای دهه نود| ۱۰ سال نیروی نظامی ما علیه داعش جنگید اما افسران جنگ نرم ۳ فیلم ساختند/ پیوست فرهنگی ـ نظامی در "سینمای مقاومت" نداریم

پیوست فرهنگی ـ نظامی در عرصه مقاومت علیه داعش یک سویش فعال و قوی بود که آن هم عرصه نظامی است، اما سوی فرهنگی آن توسط افسرانش به‌خوبی اداره نشد، نتیجه آن‌که تنها چند فیلم معدود ساخته شد، برای اینکه یا مدیران نفوذی‌‌اند یا اهمیت قائل نیستند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دهه‌ نود به‌عنوان روزگاری که به‌تازگی آن را پشت‌سر گذاشته‌ایم، شاهد تحولات مهم اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بود که در سرنوشت کنونی ما سهم بسزایی دارد. این روزگار در سینمای ایران بازنمایی‌های گوناگونی از خود نشان داد؛ مثبت و منفی، زشت و زیبا. بررسی همه آنچه در سینمای ایران در این مدت رخ داد نیازمند پرونده‌ای بزرگ است که باید محورها، موضوعات و مسائل گوناگونی را دربر بگیرد. زاویه‌های بحث مختلف است اما ما برای نظم بهتر این پرونده تلاش کردیم به مهم‌ترین آنها در مطالب جداگانه رسیدگی کنیم. بررسی مدیریت و سیاست‌گذاری و موج فیلم‌های انتقادی اجتماعی تا ظهور فیلم‌های کمدی گیشه‌ای و پول‌شویی در سینما تنها بخشی از محورهایی است که در پرونده "بررسی سینمای دهه نود ایران" به آنها پرداخته خواهد شد.

اما یکی دیگر از محورهای این پرونده که در این مطلب به آن خواهیم پرداخت، موضوع "سینمای مقاومت" در این 10 سال است. علت انتخاب این موضوع، حملات گروهک تکفیری موسوم به "داعش" به سوریه و عراق است که ایران را وارد جنگی ناخواسته و تبعات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مهم و برجسته‌ای برای ما ایجاد کرد.

در این دهه هیولای خبیث "داعش" با کمک دست‌های آلوده آمریکا و اسرائیل و به‌دست‌نشاندگی عربستان سعودی پرورش یافت و اهداف بلندمدت کشورهای فوق را در منطقه دنبال می‌کرد، در این جولان، سربازان زیادی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بسیج مستضعفین و ارتش جمهوری اسلامی ایران راهی دفاع از حرم اهل‌بیت(ع) شدند و از مرزهای کشور دفاع کردند و نام زیبایی چون "مدافعین حرم و وطن" را در اذهان درخشان کردند.

این جنگ و آشوب بی‌سابقه که هزینه‌های زیادی را از جان و مال برای این کشور داشت، با رشادت‌های سربازان وطن و با فرماندهی سردار بزرگی چون حاج قاسم سلیمانی به پایان رسید و سیطره این جرثومه در منطقه تقریباً برای همیشه تمام شد.

اما این افتخار بزرگ و درخشان، در سینما به‌عنوان پنجره و درگاهی بزرگ که نمایانگر عقاید و تفکرات هر ملت است، جز چند فیلم معدود که به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسد، ساخته نشد، ازاین‌رو بررسی کارنامه سینمای مقاومت در این دهه بسیار حائز اهمیت است و ما در اولین مطلب از بررسی سینمای دهه نود، به‌احترام شهدای مدافع حرم، این موضوع را مورد بررسی قرار دادیم.

اما در مصاحبه پیشِ‌رو با سازنده اولین فیلم یعنی، عباس لاجوردی کارگردان جشن تولد که در روزهای جنگ در میدان نبرد این فیلم را ساخت، به گفت‌وگو نشستیم. موضوع بحث ما تبیین این کمبود و فقر در تولید و محتوا است، اما این‌بار از این منظر که چرا آن‌گونه که حاکمیت و دولت‌ در عرصه نظامی تلاش کردند، در عرصه فرهنگی شاهد این درخشش نبودیم. آنچه عنوان این پرونده است «فقدان پیوست فرهنگی ـ نظامی جمهوری اسلامی ایران» است که باعث شده است یک سوی این خط در تکاپو باشد اما سر دیگر کمیتش بلنگد!

عباس لاجوردی که در این مسیر جزو پیشگامان است، نکات و تحلیل‌های مهمی داشت که برای ما بیان کرد.

اگر آمریکا در جنگ با داعش بود چندین فیلم با سوپراستارهایش ساخته بود

* آقای لاجوردی، شما فیلم‌تان را در حالی ساختید که کنار گوش‌تان نیروهای خودی و دشمن در حال جنگ بودند، یعنی رسماً‌ وسط میدان جنگ فیلم داستانی ساختید و فضای نظامی را از نزدیک لمس کردید، این در حالی است که در این میان شما در حال کار فرهنگی بودید که بیشتر مایه و سرمایه آن را خود شما تأمین کردید، می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که حاکمیت همان موقع که درگیر این جنگ مهم و راهبردی بود، به پیوست فرهنگی و هنری آن به‌طور جامع فکر نکرده بود و با یک دست در حال جنگ نظامی بود اما به جنگ نرم آن در عرصه سینما که به‌تعبیر رهبری اثرگذارترین ابزار است، توجهی نداشت، برای همین شما به‌طور مستقل با بودجه کمی که در اختیار داشتید، این فیلم را ساختید، این موضوع قابل تحلیل است که؛ چرا مدیریت فرهنگی کشور از این موضوع یعنی بازنمایی سینمایی غافل بود؟

اگر آمریکا در این جنگ توانسته بود قهرمان شود و نقش پررنگی داشت، مطمئن باشید که تا به‌حال 10ها اثر سینمایی با سوپراستارهای سینمایی ساخته بود و بدون شک برای آن هزینه سنگین می‌کرد، اما در سینمای ایران دغدغه‌ای راجع به این نیست، این موضوع را هنگام اکران فیلم جشن تولد هم گفتم اما برخی از آقایان ناراحت شدند به‌جای آنکه برای این موضوع راه چاره بیندیشند.

* چه حرفی زدید؟

گفتیم که برخی از مسئولین دغدغه دارند اما پول ندارند برخی هم که پول دارند دغدغه ندارند اما متظاهر هستند، همان‌هایی که نفوذی‌‌اند و ظاهر زیبا دارند، ظاهری که مطلوب نظام است اما متأسفانه این دغدغه را ندارند و چه‌بسا کارشکنی هم می‌کنند.

پشت‌صحنه فیلم جشن تولد

هنگام فیلم‌برداری "جشن تولد" سعی کردیم در سکوت خبری کار کنیم، تا روز آخر از همه عوامل حتی یک عکس هم بیرون ندادیم، چرا که از دو نیرو ترس داشتیم، این را به‌عنوان فردی می‌گویم که برای یک فیلم در عرصه مقاومت وسط میدان جنگ بودیم و من آن را لمس کردم، هیچ تحلیلی نیست عین موضوع را می‌گویم.

هنگام فیلم‌برداری "جشن تولد" سعی کردیم در سکوت خبری کار کنیم، چرا که از دو نیرو ترس داشتیم؛ اول از داعش که ما را پیدا می‌کرد و دومی از نفوذی‌های داخلی

 

ترس اول از داعش برای اینکه ممکن بود از ساعاتی بعد بچه‌های ما را نابود کند اما دومی نفوذی داخلی بود که می‌توانستند کارشکنی کنند، هر دو هم هم‌زمانند و تقدم و تأخر ندارند، ما نفوذی‌های زیادی داریم که در سطح مدیران فرهنگی کار می‌کنند، من هم می‌شناسمشان آنها هم این را می‌دانند.

آن روزها بیشترین کلمه جست‌وجوی گوگل کلمه داعش بود. اگر یکی از بازیگران ما مانند علیرام نورایی یا احمد کاوری یک عکس بیرون می‌داد، همه‌چیز لو می‌رفت، بنابراین دلیلی که برای سکوت خبری داشتیم همین بود. اما این فیلم با بودجه شخصی ساخته شد و یک ریال از بودجه فرهنگی نظام استفاده نشد، علی‌رغم اینکه خیلی‌ها می‌گفتند "از نظام بودجه بگیر!"، در نشست خبری این فیلم در جشنواره فیلم فجر، کسی باورش نشد که این فیلم با بودجه شخصی ساخته شد. شرایط فیلم‌سازی ما در سوریه وحشتناک بود، در فاصله بسیار کمی از ما داعش حضور داشت. یک‌بار هارد فیلم‌ ما دزدیده شد، البته ما کارمان را بلد بودیم و نگذاشتیم کار متوقف شود.

برای همین باید از اینکه در 10 سال تعداد بسیار کمی فیلم در حوزه مقاومت و داعش ساخته شد، انتقاد کرد، چرا که برای این موضوع اهمیتی قائل نیستند. یک فیلم من بود بعد فیلم آقای حاتمی‌کیا بود و بعدی هم فیلم مدیترانه، البته هیهات هم تاحدودی به این موضوع پرداخت، خلاصه روشن است که این موضوع به‌اندازه جایگاه خود نتوانست مورد توجه قرار بگیرد.

تنها فیلم آقای حاتمی‌کیا بود که از نظر بودجه و توجه، جدی تلقی شد، برای همین فیلم من با بودجه شخصی ساخته شد، برای همین در آن روزها  اعتراض کردم، اما کسانی که خیلی جدی گرفتند و به خودشان گرفتند، به‌عقیده من یا نفوذی بودند یا اینکه دوست داشتند رفقای خودشان فیلم بسازند، این است که می‌بینید این تعداد فیلم ساخته می‌شود.

مدیرانی که نگران صندلی‌هایشان بودند برای ساخت فیلم با موضوع مقاومت همکاری نکردند

* بیشتر به مشکلات رایجی مانند رفیق‌بازی در عرصه مدیریت و موضوع مهم نفوذ اشاره کردید، اما به‌نظر می‌رسد مشکل از این هم بدتر است، یعنی میان افسران نظامی و افسران فرهنگی که رهبر انقلاب از آنان به‌عنوان افسران جنگ نرم یاد می‌کنند، ارتباط و پیوستگی جدی وجود ندارد، شاید اصلاً تعامل جدی میان آنان دیده نمی‌شود.

ما روی کاغد این پیوست را داریم و اتفاقاً جلسات و دیدارهای فراوانی میان آنان صورت می‌گیرد، اما افرادی که نگران صندلی‌شان هستند زیاد‌ند. اتفاقاً خاطره‌ای که شخصاً دارم نشان می‌دهد وجهه نظامی ما به این موضوع توجه دارد و بیشتر این سوی خط ضعف دارد. معاون فرهنگی حاج قاسم سلیمانی شخصاً نامه‌ای را به یکی از مسئولین سینمایی کشور که در حوزه مقاومت مسئولیت دارد، نوشت و امضا کرد و گفت "می‌روی و به فلانی می‌دهی، این‌که این سوژه باید مورد حمایت باشد". آنان می‌‌دانستند که من چه می‌خواهم بسازم، صدها موضوع بکر در سوریه هست، داستان‌های عجیب و غریب که به مخیله نویسنده هم نمی‌رسد که باید ساخته شود، اما آن فرد چه‌کار کرد؟ هیچ! اگر سه نفر مدیر مرتبط با بودجه کلان فرهنگی باشد یکی از آنها ایشان است. به‌حدی بضاعت ما کم بود و مشکل داشتیم که برای کابل برق هم باید این طرف و آن طرف می‌دویدم، اما هیچ حمایتی از ما نشد، می‌دانستم چه‌خبر است، با هیچ‌چیز فیلم را ساختم.

نمایی از فیلم جشن تولد

این سینمای مقاومت است که در آن باید برای ساختن فیلم خودمان مقاومت داشته باشیم، روز آخر فیلمبرداری دیگر پول نداشتیم که غذا تهیه‌ کنیم. باید این را بگویم که اصلاً سینمای مقاومت شکل نگرفته است، کار دیگری هم در آن ساخته نخواهد شد، غیر از "به‌وقت شام" دیگر کار جدی ساخته نشد. علیرام نورایی واقعاً شجاعت و خلوص داشت که در این فیلم بازی کرد. بسیاری از بازیگران دیگر زمانی که شنیدند که قرار است فیلم در سوریه باشد، مدت زمان مکالمه تلفنی ما با آنها به یک دقیقه نرسید، برخی وقتی فهمیدند که فیلم در سوریه ساخته شده است نگذاشتند که در مشهد اکران شود، در حالی که بخشی از فاطمیون در مشهدند، من و کاوری و تهیه‌کننده مشهدی بودیم.

فساد فرهنگی از فساد فولاد مبارکه بیشتر است!

فساد در مجموعه فرهنگی نظام از اقتصادی بیشتر است، باز در بخش‌هایی مانند فولاد مبارکه، آهن بیرون می‌دهند اما در عرصه فرهنگی چه‌چیزی بیرون می‌دهند؟ در سوریه عده‌ای مستند ساختند و بعد از آنها من ساختم. زمانی که ساختم کسی نمی‌دانست که سپاه آنجا هست اگر هم می‌دانست نباید می‌گفت، این فیلم در آن شرایط ساخته شد، در همان موقع خیلی‌ها را هم نمی‌فرستادند. خبرنگار ما وسط میدان جنگ نبود می‌ایستاد در خیابان‌های دمشق و فیلمبرداری می‌کرد، مدیر اینجا در دفتر بود خبرنگار آن شکلی، اما نظامی وسط درگیری بود، هنوز آن معاون فرهنگی در سوریه است الآن خانواده‌اش همراهش هستند، او تلاش نظامی خود را می‌کند، مدیر فرهنگی ما چه می‌کند؟ نظامی ما کارش را عالی انجام می‌دهد.

سر این فیلم به من اطمینان کردند چون تعارف‌بردار نبود قصه زندگی و مرگ بود، با یک چفیه مانند اینجا که مدیر بسیجی می‌شود که نبود، امکان داشت در لحظه‌ای کارمان تمام می‌شد، این اطمینان باعث شد برای من نقشه جنگ حلب را روی میز بگذارند، گفتند که "مثلاً اینجا ورود نمی‌کنیم و نمی‌توانیم نیروی نظامی در اختیار شما قرار بدهیم."، دیدم واقعاً جاهایی که ورود کردند حکم خودکشی را داشته است، اما رفتند، بهشان گفتم که "برخی از عملیات‌های نظامی شما بعدها باید در کتب درسی مدارس تدریس شود."، این فرماندهان نظامی ما هستند، اما سرداران فرهنگی ما در این جایگاه و حد و اندازه چه کردند؟

نمایی از فیلم جشن تولد

پیوست نظامی و فرهنگی ما مهم است، شاید در جایی اینها جمع شوند، اما می‌گویم که نظامی کار خودش را می‌کند این افسر فرهنگی است که باید دنبال کار خودش باشد، من مدت‌ها است شب و روز به این موضوع فکر می‌کنم. معاون فرهنگی حاج قاسم، این نبودنش در تهران را برای من با دست‌خطش جبران کرد اما مسئول فرهنگی ما اکثر بودجه فرهنگی سینمای انقلابی و مقاومت را دارد جوابی نداد و یک چای آورد و خداحافظی کرد، این نشان می‌داد که نظامی هم کار خودش را درست انجام می‌دهد و کمک برای پیوست فرهنگی می‌کند، افسر جنگ نرم ما چه کرد؟

بیشتر بخوانید

 

* شما بیشتر به موضوع نفوذی‌بودن برخی اشاره کردید، البته نمی‌توان همه را با یک چوب زد.

نمی‌گویم که همه نفوذی‌اند اما گزینشی کار می‌کنند یا رفقای خودشان را تحویل می‌گیرند، برای همین به این جایگاه رسیدیم، امسال چه فیلم‌هایی ساخته می‌شود؟ با این محدودیت‌ها راه سینمای مقاومت بسته شد و آینده‌ای که می‌توانست بعدِ این دهه در این سینما درخشان باشد، کمرنگ شد.

اوج ناراحتی این است که بعد از این فردی می‌آید به ما می‌گوید "این پول!" و یک فیلم زرد کمدی را که خودم حاضر نیستم با خانواده تماشا کنم به ما پیشنهاد می‌دهند. آن‌قدر کم‌کاری کردیم که سخنان ناصواب درباره شهدای مدافع حرم گفته شد. خانواده‌هایی می‌شناسم در این جمع شهدا که از نظر معیشت اوضاع بسیار نامناسب دارند.

باید افسران جنگ نرم واقعی در حوزه مقاومت و شهدا شناخته شوند و در جایگاه مدیریت گماشته شوند تا اوضاع تغییر کند وگرنه تغییری رخ نخواهد داد، در حوزه حجاب این‌همه نهاد درگیر داریم اما، آیا نتیجه آن رضایت‌بخش است؟

در مقاومت هم همین داستان را داریم. اگر آن سال گروه ما برای فیلم جشن تولد به سوریه نرفته‌ بودیم، فیلم‌های بعدی مانند "به‌وقت شام" هم ساخته نمی‌شد.

روی چه‌حسابی این را می‌گویید؟

برای اینکه این فیلم خط‌شکنی کرد، هدف ما این بود که بگوییم "بیاییم بسازیم نگران نباشید، اگر بخواهیم می‌توانیم". کار "به‌وقت شام" خیلی خوب بود دوستش داشتم، آقای حاتمی‌کیا خودش برایم بلیت گرفت و با امضا و احترام رفتم تماشا کردم، اما به‌وقت شام یک سکانس در سوریه دارد، هنوز این اطمینان حاصل نشده بود، علی‌رغم اینکه ما رفتیم ساختیم و همه زنده برگشتند.

* برخی از این مدیران البته در حوزه‌های دیگر انقلابی که وظیفه‌شان بود فیلم‌ بسازند، فعالیت داشتند، شما آنها را به‌خاطر اینکه در زمینه مقاومت‌ کم‌کاری کردند نقد می‌کنید؟

بله، اهمیت این موضوع در 10 سال گذشته که تماماً با آن درگیر بودیم بسیار زیاد بود اما کارهای دیگری در این حوزه نساختند. فعالیت این دوستان باید طبق تعهدات باشد، بیشتر از این مورد انتظار است، بودجه برخی از این نهادها در کجاها صرف شده است؟

زمانی به آقای شمقدری گفتم که "فلان بخش را اصلاح کن!"، این کار را نکرد بعدها از همان‌جا به او لطمه وارد شد، یک روز به من گفت "تو که می دانستی چرا این موضوع را شفاف به من نگفتی؟‌"، به او گفتم که "نمی‌توانستم همه‌ چیز را شفاف بگویم". اما آن آدم‌ها هنوز هستند، دشمن ما هم هنوز فعالیت می‌کند، چرا نادر طالب‌زاده را تحریم کردند؟ برای اینکه او را می‌شناختند و حتی از جنازه او ترس داشتند، چند نفر مانند طالب‌زاده داریم ما؟ من هم دیگر بودجه شخصی ندارم در یمن فیلم بسازم.

انتهای پیام/+

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط