احیای امید از طریق بازگشت به قدرت قهرمانانه مردم
"راه احیای امید، بازگشت مجدد به مردم است. امید ره آورد اعتماد است. اعتماد مسئولین به مردم و مردم به مسئولین. سرِّ بازگشت امید اجتماعی، زنده شده اعتماد مردم است."
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم_ جعفر علیاننژادی کارشناس مسائل سیاسی: «مردم در همه حوادث و رویدادها «قهرمان اصلیِ سرگذشتِ انقلاب» بودهاند و این واقعیت مایه درس و عبرت است و به همه مسئولان نشان میدهد که با این ملت باید چگونه رفتار کرد.» این جمله، شاید کلیدی ترین سخن امروز مقام معظم رهبری خطاب به اعضای محترم هیئت دولت سیزدهم باشد.
از نظر نگارنده در کنار معنای روشنِ اهمیت و اصالت سهم و نقش مردم در سرگذشت انقلاب اسلامی، این جمله با توجه به شرایط سیاسی جدید کشور، دلالت های دیگری نیز دارد. دلالتی که چگونگی رفتار مسئولین با مردم را توضیح می دهد. درک این دلالت توسط مسئول جمهوری اسلامی و عمل به آن، قدرتی را در اختیار وی قرار می دهد که به او و مردم توانایی عبور قهرمانانه از رخدادها و حوادث را اعطا میکند.
سرِّ کلام در یک چیز است: بازگشت به مردم. اگر بخواهیم واضحتر سخن بگوییم اینگونه باید گفت: راه احیای امید، بازگشت مجدد به مردم است. امید ره آورد اعتماد است. اعتماد مسئولین به مردم و مردم به مسئولین. سرِّ بازگشت امید اجتماعی، زنده شده اعتماد مردم است. این موضوع یک الگو هم به مردم، هم به مسئول جمهوری اسلامی می دهد.
اولا اعتماد یکطرفه نیست؛ اینکه مسئول جمهوری اسلامی بخواهد اعتمادسازی کرده و برای این اعتماد سازی به مردم قول و وعده هم بدهد، اما نقش و سهم مردم در ایفای این مسئولیت دست کم بگیرد یا بار مسئولیت را بکلی از روی دوش مردم بردارد، ناخواسته مجبور است به قدرتهایی دیگر تکیه کند؛ مثلا منابع محدود مالی حاصل از فروش نفت، یا وامهای صندوقهای بینالمللی، یا قرادادهای یکطرفه و بی پشتوانه خارجی. این مسئول در واقع امر اعتمادی به قدرت مردم ندارد. اعتماد و تکیه به قدرت های دیگری دارد. قدرتهایی که پایان پذیر، مقروض کننده، منت گذار و غیرقابل اعتماد هستند.
باید از مسئولی که به مردم بگوید راحت بخوابید ما بیداریم، حذر کرد. در مقابل اگر مسئولی تماما حرف از وظایف و تکالیف مردم زد، گویی که این او نیست که مسئول اقدامات و سیاستهایش است، مردم هستند که مسئول اقدامات و سیاست هایش هستند. اگر خوشداشت مردم تنها معیار او برای سیاست ورزی باشد و از این رو تمام اقداماتش را محض نمایش مردم داری طراحی و اجرا کند، باز هم با محدودیت منابع مواجه میشود؛ مثلا نمیتوان همیشه منابع را برای تامین خواستهای روزمره مردم توزیع کرد. این مسئول شاید مجبور به پول پاشی، اعطای وامهای بی حساب و کتاب، بیبرنامگی و سیاست ورزی کوتاه مدت شود.
چنین مسئولی نیز اعتماد واقعی به مردم ندارد، چون تنها میخواهد مردم را از خود راضی نگاه داشته و اعتماد را تبدیل به مقولهای شخصی کند. سیاست اعتماد یک طرفه، چون صرفا مبتنی بر مطالبه اعتماد از مردم است و مسئول برای حفظ اعتماد یک طرفه مردم به خود، مجبور به خرج کردن از منابع محدود است، به شدت ناپایدار است. این دو روش در اعتماد سازی در تجربه دولتداری جمهوری اسلامی، با فراز و نشیبهایی به محک آزمون در آمده است اما مسئله آن است که چگونه میتوان از یک اعتماد پایدار صحبت کرد؟ اعتمادی که به احیای امید اجتماعی بینجامد.
ثانیا، اعتماد ثمره شراکت در مسئولیت است؛ یعنی هم مسئول و هم مردم، خود را در اجرای یک سیاست به طور همزمان مسئول بدانند. اگر مسئول جمهوری اسلامی تصمیم گرفت، سیاست امید به قدرت های غیرمردمی را کنار گذاشته و بخواهد تکیه به قدرت بی پایان مردم کند، اولا باید در وعده دادن عقلانی عمل کند، ثانیا شجاعت مواجه شدن با پیامدهای آن را داشته باشد و مضار این سیاست را به جان بخرد.
وعده عقلانی همان چیزی است که سیاستگذار با در نظر گرفتن میزان مسئولیت پذیری مردم در شرایط حاضر، (یعنی اینکه مردم چقدر توان و رضایت برای مشارکت در اجرای این تصمیم دارند) به زبان می آورد و بر اساس آن تصمیمگیری میکند. سیاستگذار باید ببینید در وضعیت فعلی، مردم چقدر تاب و توان مشارکت در اجرای یک سیاست را داشته و حاضرند مسئولیت آن را به جان بخرند. چنین تصمیمی اگر با این ملاحظه به نتیجه برسد، ثمرهاش ایجاد امید است و امید اجتماعی خود انرژی لازم برای تصمیمات مهم تر و سختتر را فراهم میکند. از طرف دیگر اگر وعده عقلانی باشد، شجاعت اعتراف به شکست یک سیاست را نیز در مسئول ایجاد می کند و او میتواند در صورت عدم توفیق با مردم صادق باشد.
طبیعی است شراکت در مسئولیت، تمام هزینهها را بار دولت یا مردم نمیکند، بخشی از این بار روی دوش دولت و بخشی روی دوش مردم است. در دولتی که تکیه به قدرت بی پایان مردم دارد، هزینههای مقطعی شراکت در مسئولیت به جان خریده شده، همان طور که مردم نیز متوجه مسئولیت خود در بهبود وضعیت جامعه و کشور هستند. مدل رفتاری دولت سیزدهم، نشان از بازگشت به قدرت قهرمانانه مردم دارد. بازگشتی که به بیان رهبری، با عملکرد میانه میدان و تلاش بی وقفه دولت، امید و اعتماد عمومی را تا حد زیادی احیا کرده است اما در عین حال همچنان سرزمینهای فتح نشده و میدانهای دشواری پیش روی دولت است.
همانطور که گفته شد، از اعتماد دو طرفه و شراکت در مسئولیت، امید حاصل میشود. از امیداجتماعی نیز اعتماد پایدار میروید. تداوم عملیات بازگشت به قدرت مردم، هم امید لازم برای این شراکت دو طرفه را حاصل میکند، هم اعتماد عمومی پایدار را موجب میشود.
انتهای پیام/